شناسهٔ خبر: 21587154 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

گفت‌وگوی ایسنا با مدیر سابق فیلم‌خانه ملی ایران

ناگفته‌های یک مدیر از رنج و زحمتی ۳۰ ساله‌ + فیلم

71219

مدیر پیشین فیلمخانه ملی ایران با اشاره به رنج‌هایی که در طول ۳۰ سال برای متقاعد کردن مدیران مختلف در جهت حفظ فیلم‌های سینمای ایران برده است، می‌گوید: حالا که آن دوران سپری شده، منتظریم ببینیم آقای حیدریان که با سینما و وضعیت فیلمخانه آشنایی زیادی دارد، چه گلی بر سر میراث تصویری کشور می‌زند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، محمدحسن خوشنویس که از سال ۱۳۶۳ و به مدت بیش از ۳۰ سال مدیریت فیلمخانه ملی ایران را برعهده داشت، با وزیران و معاونان سینمایی متعددی در طول سال‌های کاری خود همکاری کرد و جالب است که در سیر تغییر و تحولات، او فقط نظاره‌گر جابه‌جایی‌ها بود تا اینکه در سال ۱۳۹۲ و در دوران ریاست جواد شمقدری بر سازمان سینمایی جای خود را به لادن طاهری داد.

خوشنویس که این روزها در یک مرکز پژوهشی مشغول فعالیت‌های تحقیقاتی است و البته همچنان با فیلمخانه ارتباط دارد و گاهی برای مشورت در جلسات هم حضور پیدا می‌کند، در تمام سال‌های مدیریت خود چندان اهل گفت‌وگو نبوده و تنها یک مصاحبه با ایسنا داشته که در آن‌ها نسبت به وضعیت حفظ و نگهداری فیلم‌های قدیمی و جدید به اهالی سینما هشدار داده و همچنین ماوقعی را از ساختمان فیلمخانه ملی ایران نقل کرده بود؛ ساختمانی که خوشنویس در سال ۱۳۸۳ گفته بود براساس اعلام مسئولان بخش طرح‌های عمرانی احتمالا یک سال بعد در اختیار فیلمخانه قرار می‌گیرد اما ۱۳ سال گذشته و هنوز خبری نشده است.

این مدیر فرهنگی به تازگی و به مناسبت روز ملی سینما در نوزدهمین جشن سینمای ایران مورد تقدیر قرار گرفت و همین موضوع بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی با این مدیر فرهنگی داشته باشیم، گفت‌وگویی که این بار شرایط هشدار جدی در آن وجود نداشت اما بیشتر، دغدغه از وضعیت ساختمان فیلم‌خانه و تجهیزات‌اش و انتظارات از مدیران فعلی سازمان سینمایی در آن پررنگ بود.

خوشنویس در این گفت‌وگو ابتدا درباره حضور طولانی مدت خود در فیلمخانه ملی ایران بیان کرد: واقعیت این است که وقتی کسی وارد کار فرهنگی وارد می‌شود برای تمام عمر وارد این حوزه شده چون استمرار در این کار یکی از الزامات است و من هم اگرچه الان به طور دائم در فیلمخانه نیستم، اما همچنان ارتباط دارم.

استمرار فعالیت، یکی از شانس‌های فیلمخانه

او با اشاره به حضور لادن طاهری در جایگاه مدیریت فیلمخانه ملی ایران که قبلا با او همکاری می‌کرد، افزود:  الان هم خدا را شکر که خانم طاهری در آنجا حضور دارد و او هم پس از سال‌ها استمرار به اینجا رسیده است. یادم می‌آید وقتی ایشان اولین بار به فیلمخانه آمد خانم جوانی بود که تازه فارغ التحصیل شده و هنوز ازدواج نکرده بود، اما الان فرزندشان سال پنجم رشته پزشکی است و اصلا یکی از شانس‌های ما در فیلمخانه همین است که این مسیر استمرار پیدا کرده است. وقتی آقای شمقدری در سازمان بود هم همین استدلال را برای ایشان مطرح کردم  که پذیرفتند و کار با خانم طاهری ادامه پیدا کرد.

وقتی فیلمخانه‌ای وجود نداشت

وی با بیان اینکه «مدیران بعدی به خصوص آقای حیدریان که از قبل آشنایی داشتند، اجازه دادند این روند ادامه پیدا کند» به زمان شروع کار خود در فیلمخانه اشاره و اظهار کرد:  من خرداد سال ۶۳ از طرف آقای فخرالدین انوار دعوت شدم تا فیلمخانه ملی ایران را بسازیم. آن زمان اصلا چیزی در جایگاه فیلمخانه ملی ایران وجود نداشت و  کارهایی هم که قبل از انقلاب انجام شده بود، بسیار مهجور بودند. وقتی کار را شروع کردیم یک فهرست با ۳۰۰ تا ۳۷۰ فیلم داشتیم که شامل فیلم‌های مختلفی از جمله ۱۶ میلیمتری هم می‌شد و همان ابتدا تلاش کردیم اولین کارمان این باشد که آثار سینمای ملی ایران را پیدا کنیم که تعدادی از آن‌ها در دسترس نبود چون مثلا در زمان نمایش پشت پروژکتورها سوخته یا به طریقی دیگر از بین رفته بودند.

او گفت: بسیاری از فیلم‌های آغازین سینمایی ایران از جنس نیترات سلولز بودند که وقتی از بین می‌روند چیزی از آن‌ها باقی نمی‌ماند، یعنی اگر بخواهم واضح توضیح دهم می‌توانم توپ‌های پینگ‌پنگ را مثال بزنم که وقتی آن را کبریت بزنند بدون آنکه خاکستری از آن باقی بماند آتش می‌گیرد و از بین می‌رود. این در شرایطی است که هیچ وسیله‌ای هم برای خاموش کردن آن وجود ندارد و ما با این حال تلاش کردیم این فیلم‌های نیتراته را که در اختیار داشتیم به مواد ماندگارتری تبدیل کنیم. ضمن اینکه اسناد و عکس‌های فیلم‌ها را هم سال‌ها آهسته جمع‌آوری و در هرجایی لازم بود خریداری کردیم.

خوشنویس افزود: به همین دلیل است که الان ایران در میان کل کشورهای دنیا به لحاظ آمار فیلم‌های ملی خود یکی از بالاترین رتبه‌ها و غنی‌ترین آرشیوها را در اختیار دارد به ویژه آنکه در کشورهایی که صاحب سینما هستند، حجم عظیمی از فیلم‌هایشان از نیترات بوده و از بین رفته ولی ما بیش از ۸۰ درصد آثار سینمای ملی خود را توانستیم جمع‌آوری  و نگهداری کنیم که این باعث افتخار است.

وی با تاکید براینکه فیلمخانه ملی ایران حافظه تصویری کشور است و باید همیشه مورد مراقبت جدی قرار داشته باشد، یادآور شد: ایران جزو کشورهایی است که از سال‌های دور عضو فدراسیون بین‌المللی آرشیو فیلم (فیاف) بوده، اما در مقطعی به دلیل نبود شرایط مناسب از این فدراسیون اخراج شد که با پیگیری دوباره و رسیدگی به فیلم‌ها و بازسازی آن‌ها دوباره عضویت ایران پذیرفته شد و الان هم فدراسیون مثل آژانس بین‌المللی هسته‌ای مدام از کشورها برای رعایت استانداردها گزارش می‌گیرد.

فیلم‌های قدیمی‌ای که پیدا شدند
 

خوشنویس که در سال‌های حضورش در سینما دوره‌های آموزشی مرتبط با نگهداری فیلم را در خارج از کشور گذرانده است، درباره اینکه در زمان شروع کار در فیلمخانه چه فیلم‌هایی در لیست موجود نبوده که به دنبالش بودند، گفت: «حاج آقا اکتور سینما» از جمله فیلم‌هایی بود که به دنبالش بودیم و همکاران قبلی ما آن‌ها را به‌دست آورده‌اند یا در گوشه‌و کنار به‌دست آوردیم مانند «مادر» دکتر کوشان، «بیژن و منیژه»، «خانه خدا» و «آغامحمدخان قاجار» یا برخی را هم با اعتماد سینماگران یا مجموعه‌داران در اختیار گرفتیم چون آن‌ها هم می‌دانستند وضعیت نگهداری فیلم‌ها در فیلمخانه بهتر است تا شرایط نگهداری در خانه، گرما و حتی گرد و خاک که جزو دشمنان فیلم هستند.

دو محل تهران که مشکل‌شان حل نمی‌شود

مدیر پیشین فیلمخانه ملی ایران با ابراز امیدواری از اینکه هرچه زودتر شرایط انتقال فیلمخانه به ساختمان جدید در باغ فردوس فراهم شود، بیان کرد: انگار دو محل در تهران هستند که قرار نیست مشکل‌شان حل شود، یکی مصلی و دیگری فیلمخانه ملی ایران، چون همین فیلمخانه بیش از هفده، هجده سال است که از طرح های ملی محسوب می‌شود، معاونان و وزرا می‌آیند و می‌روند و ما در هر  دوره ابراز امیدواری کرده‌ایم که در زمان یکی از آن‌ها انتقال به ساختمان جدید انجام شود، اما هنوز اتفاقی نیفتاده است.

او در پاسخ به اینکه در سال ۸۳ گفته بود احتمالا سال بعد یعنی سال ۸۴ فیلمخانه به ساختمان جدید منتقل می‌شود و حالا که پس از ۱۳ سال هنوز این کار انجام نشده برچه اساسی آن صحبت مطرح شده بود؟ گفت: من هرچه می‌گفتم براساس نظر و گزارش دفتر طرح‌های عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، البته گاهی هم اظهارنظرهایی می‌شود بلکه باعث تحرک برخی مسئولان شود تا پیگیری جدی‌تری برای رفع موانع پیشرفت کار انجام دهند. با این حال در دوره آقای شمقدری بیش از ۸۰ درصد ساختمان آماده شده بود ولی همچنان این ساختمان گرفتار بودجه و مسائل دیگر است. به همین دلیل فکر می کنم شاید مجبور شویم دست تمنا به سوی شهرداری تهران و اقای نجفی (شهردار) دراز کنیم که کمک کند تا این ساختمان تمام شود.

فیلم‌ها منتظر ما نمی‌شوند

وی خاطرنشان کرد:‌ فیلمخانه ملی ایران به عنوان یک میراث به تمام مردم ایران تعلق دارد و فیلم‌سازان حاصل عمر خود را به اینجا تحویل می‌دهند. در این راستا اهالی رسانه هم باید کمک کنند تا زودتر تکلیف این ساختمان مشخص شود چون اگرچه مدیریت کشور مشکلات مالی سنگین دارد،  ولی فیلم‌ها اجازه نمی‌دهند یا صبر نمی‌کنند که مشکلات رفع شود و بعد به آن‌ها رسیدگی کنیم. یک حلقه فیلم از آن لحظه‌ای که از کارخانه خارج می‌شود مرگش شروع می‌شود و کاری که ما می‌توانیم بکنیم این است که روند این مرگ را کُند کنیم و به تاخیر بیندازیم.

خوشنویس اضافه کرد: این مسئله در دستور اصلی فیلمخانه ملی ایران است که حتی یک فریم از هیچ فیلمی نباید از بین برود و در تمام این سال‌ها اجازه ندادیم حتی یک فریم از بین برود، این کار فقط توسط من و در دوره حضورم در فیلمخانه انجام نشده بلکه همچنان ادامه دارد و تمام کسانی که در آنجا مشغول کار هستند چنین تاکیدی دارند، بنابراین به طور صریح به تمام فیلم‌سازان می‌گویم که اگر آثارشان را به فیلمخانه داده‌اند، در این سی و چند سال ذره‌ای کاهش به لحاظ فیزیکی به فیلمشان وارد نشده هرچند آسیب‌های شیمیایی در اختیار ما نیست.

از ساختمان جدید فیلمخانه تا نیاز به تجهیزات

وی  درباره اینکه گاهی انتقاداتی نسبت به مکان جدید فیلمخانه مطرح می‌شود و آیا خودش شخصا ساختمان باغ فردوس را محلی مناسب برای آرشیو فیلم‌ می‌داند؟ توضیح داد: اتفاقا تنها نکته مثبت ساختمان جدید همین موقعیت‌اش بود، هرچند برای این مکان حق انتخاب نداشتیم و طراحی معماری اولیه هم توسط آقای صفامنش که خودش دغدغه میراث فرهنگی نیز دارد، انجام شد چرا که تاکید داشتیم به عمارت تاریخی باغ فردوس آسیبی نرسد. اصلا اینکه ساختمان در زیر زمین احداث شد به دلیل وجود مدرسه آل احمد بود که گفتند نمی‌توانید ساختمان بلندتری بسازید چون حریم آن را از بین می‌برد و جالب است که ما پس از بررسی‌ها و نظرات مشاورین ساختمان را به شکلی دیگری ساختیم اما آخر سر مدرسه را خراب کردند و به جای آن بنایی نو ساختند و با این کارشان فقط در احداث فیلمخانه تعویق و تاخیر ایجاد کردند. با این حال باز هم تاکید می‌کنم آرشیوهای ملی بهتر است در چنین موقعیت‌هایی قرار گیرند که با اتفاقات مختلفی مثل  بمباران، زلزله و سیل آسیب نبینند و اصطلاحا می‌گویند کشورها هر ۱۰۰ سال یک بار آرشیو می‌سازند.

او با اشاره به اینکه شاید تا سه چهار ماه آینده ساختمان جدید تحویل داده شود، گفت: البته این را نباید فراموش کرد که نکته مهم بعدی پس از ساختمان، تجهیزات فیلمخانه است و از این جهت امکانات زیادی لازم است، چون زمانی ما این بحث را پیگیری می‌کردیم که هنوز به عصر دیجیتال وارد نشده بودیم ولی در همان حدی هم که تاکید داشتیم اتفاقی نیفتاد. ضمن اینکه هر ماده‌ای شرایط خاص خود را برای نگهداری دارد و الان که فیلم‌ها دیجیتالی شده‌اند کلا همه چیز تغییر کرده است و احتیاج به تجهیزات جدید و به روزی داریم.

خوشنویس ادامه داد: با دیجیتالی شدن تصاویر فرایند بازآفرینی آثار که پروسه‌ای بسیار طولانی و دقیق دارد، سریع‌تر انجام می‌شود که البته همین هم بسیار پرهزینه است. با این حال در تمام این سال‌ها تلاش ما این بوده تا این مسئله (مرمت و بازآفرینی آثار دیجیتال) در بخش خصوصی ترویج شود که در حال حاضر سه چهار شرکت این کار را انجام می‌دهند و در این بخش به امکانات خارج از کشور نیاز نداریم.

او با اشاره به تعطیلی لابراتوارها گفت:‌ پس از دیجیتالی شدن سینما این لابراتوارها فعالیت چندانی نداشتند و فیلمخانه ملی ایران تلاش کرد آنچه آن‌ها در اختیار داشتند را به محل فیلمخانه منتقل کند و همین باعث شده در سال‌های اخیر فضا برای نگهداری آثار نسبت به گذشته کمتر و ضرورت انتقال سریع‌تر به ساختمان جدید بیشتر حس شود.

پیدا شدن فیلم‌های قدیمی

این مدیر باسابقه فرهنگی در بخشی از این گفت‌وگو درباره فیلم‌هایی که پیدا شدند آن برایش خاطره‌انگیز بوده یا تلاش‌ها برای یافتنش نتیجه‌ای نداده است، گفت: زمانی یکسری فیلم مستند را پیدا کردیم که در قوطی‌هایی با نام‌های اشتباه قرار داشتند و بررسی هر کدام از آن‌ها ما را با فیلم‌هایی روبرو می‌کرد که انتظار نداشتیم. مثل ماجرای سفارت امریکا شده بود که کاغذها را خرد کرده بودند و از چسباندن آن‌ها اطلاعاتی کشف می‌شد، ما نیز در مواردی با چنین شرایطی مشابه روبرو بودیم.

وی افزود: در این بین برخی دستگاه‌های دیگر هم مثل کانون پرورش فکری یا تلویزیون فیلم‌هایی را  داشتند اما کم لطفی می‌کردند تا نسخه‌ای را به فیلمخانه بدهند. این در حالی است که ما در تمام این سال‌ها گفته‌ایم چراغ فیلمخانه ملی ایران برای علاقمندان و فیلمسازان سبز است و فقط اگر بحث تجاری مطرح باشد که چراغ قرمز است و شرایط ویژه خود را دارد. حتی گاهی کسانی می‌آیند و می‌گویند یک کپی از فلان فیلم را به ما بدهید و به نظر می‌رسد این رویه را از تلویزیون یاد گرفته‌اند در حالی که ما فقط ممکن است با اجازه مکتوب صاحب فیلم، یک اثر را به طور کامل در اختیار پژوهشگر قرار دهیم و فیلمخانه نه تنها از اثر هنری بلکه از صاحب هنر هم دفاع می‌کند.

آدم‌های فیلمخانه خاص هستند



محمد حسن خوشنویس در بخش پایانی گفت‌وگویش با ایسنا در پاسخ به اینکه با توجه به پایه‌هایی که در فیلمخانه ملی ایران نهادینه شده، آینده آن را چطور می‌بیند؟ گفت: آدم‌هایی که در فیلمخانه کار میکنند، آدم‌هایی خاص هستند و اصلا کسانی که در این جا کار می‌کنند باید عاشق کارشان باشند چون اگر این عشق و احترام به آنچه در فیلمخانه با آن سر و کار داریم وجود نداشته باشد نمی‌شود کارها را پیش برد. خیلی از کسانی که الان در فیلمخانه مشغول هستند آموزش دیده و دوره‌های خاصی از زندگی خود را در فیلمخانه گذرانده‌اند. این‌ها با فیلم‌ها زندگی کرده‌ و تلاش کرده‌اند اطلاعات درستی از فیلم‌ها آرشیو شود. زحمت همین دوستان بوده که گاهی برخی فیلمسازان باور نمی‌کنند آثارشان در فیلمخانه نگهداری شده باشد یا اصلا هنوز باقی باشد چون فکر می‌کردند آثارشان از بین رفته است.

وی گفت: بزرگترین گرفتاری ما در سال‌های قبل یک گرفتاری فرهنگی بود که بدانیم میراث تصویری ما چرا باید حفظ شود! عده‌ای در اوایل انقلاب فکر می‌کردند که مثلا تخت جمشید باید خراب شود، اما الان همه نسبت به آن حساس هستند و به ویژه نسل جوان حساسیت‌های خود را نسبت به میراث فرهنگی‌اش دارد. این فیلم‌های قدیمی هم چنین شرایطی دارند و حتی برای تحقیقات مردم‌نگاری هم بسیار مناسب هستند چون شاید در هیچ جای دیگری نتوان آنچه برای این تحقیقات لازم است مثل پوشش مردم، خیابان‌بندی‌ها و حتی آب و هوا را به دست آورد.

ناگفته‌هایی از ۳۰ سال رنج و زحمت در فیلمخانه

خوشنویس خاطرنشان کرد:‌ بنابراین مواد تصویری حافظه بصری این سرزمین و به نوعی هویت ما محسوب می شوند، اما متاسفانه با وجود ارزش بالای این آثار برای ما بسیار سخت بوده که برخی مسئولان را در طول این سال‌ها متقاعد کنیم که این آثار باید حفظ شوند چرا که برای همه سوال بوده چرا باید این همه هزینه کنیم تا فیلم‌ها نگهداری یا بازسازی شوند. به همین دلیل در این سال‌ها خیلی زحمت کشیدیم، عذاب کشیدیم، رنج دیدیم، حرف زدیم و آدم‌هایی را واسطه کردیم تا به آن‌ها بقبولانیم که این هزینه‌ها لازم است.

وی افزود: الحمدالله آن دوران الان سپری شده و با رسیدگی‌هایی که شده وضعیت بهتر است و با وجود رنج‌هایی که در این سی سال بردم توانستیم این اسناد تصویری را زنده کنیم و با افتخار می‌گویم که یکی از بزرگترین مجموعه‌های ملی را در دنیا در اختیار داریم و در منطقه با فاصله زیادی از کشورها جلوتر هستیم و این اتفاق از این جهت هم حائز اهمیت است که خیلی گفته می‌شد ایرانی‌ها بعد از انقلاب فیلم‌های‌شان را از بین بردند، ولی ما هیچ چیزی را از دست ندادیم و حتی قطعاتی را از بین آثار سوزانده شده یا از بین رفته توانستیم به دست آوریم و یکی دو کپی از آن‌ها را نگهداری کنیم.

انتظار از محمدمهدی حیدریان


او در آخر گفت: برخی از مدیرانی که بعد از آقای انوار به معاونت سینمایی آمدند، به فیلمخانه بسیار بی‌توجه بودند و بعضی دیگر بیشتر متوجه اهمیت آن بودند. یعنی معاونان و وزرای مختلفی که آمدند و رفتند گاهی کم و گاهی زیاد به این مجموعه نظر داشتند در حالی که جالب است بگویم در سینما اگر چه انتقاداتی نسبت به دوره آقای شمقدری هست اما اتفاقاً دوره مدیریت ایشان از دوره‌هایی بود که به فیلمخانه ملی توجه شد، چون خودش فیلمساز بود. وقتی برای اولین بار به فیلمخانه آمد سراغ فیلم‌های خود را گرفت و این کار برایش اهمیت داشت، اما منتظریم ببینیم حالا که آقای حیدریان به سازمان سینمایی آمده و از قدیم آشنایی خوبی با این حوزه دارد، چه گلی به سر میراث تصویری کشور می‌زند!

گفت‌وگو از پرستو فرهادی 

انتهای پیام

نظر شما