به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا بهنقل از تهران نیوز ، ۳۷سال گذشته، هنوز شبها با عجله بلند میشود، فریاد میزند که سنگر را خالی کنید و به پشت خاکریز بروید، دختر بچهاش با ترس به طرف پدر میدود و او را صدا میزند اما گویی پدر در رویایی که زمانی واقعیت داشت زندگی میکند.
۳۷ سال پیش در همین زمان بود که خبر تجاوز عراق به ایران از رسانهها منتشر شد، دشمن از سمت چپ به خوزستان حمله کرد و خرمشهر را به اسارت خود درآورد، کمتر از دو سال از عمر انقلاب میگذشت، هنوز کوموله، دموکرات و مجاهدین خلق در حال خرابکاری در داخل کشور بودند. مردم هر روز خود را با ترور یکی از شخصیهای مهم انقلاب به سر میبرند.
دخترش در کلاس درس جرات نمیکند که بگوید من فرزند کسی هستم که هشت سال با تمام وجودش در برابر تجاوز دشمن ایستاد تا اکنون ما به راحتی ادامه تحصیل بدهیم، او جرات ندارد بگوید بعد چندین سال از جنگ، چقدر سخت از یک بیمار روانی و موجزده نگهداری کرد.
حاج محمود که از دار دنیا تنها یک خانه ۱۰۰متری در سرچشمه تهران دارد هنوز با تبسم زیبای خود استوار بر پای خود ایستاده و گویی تمام کنایهها و ناملایمتها ذرهای او را از هدف خود باز نگه نداشت و همچنان مثل دوران دفاع مقدس راه انقلابی بودن را در پیش گرفته است.
محمود اسماعیلزاده، زاده آبادان و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار تهران نیوز اظهار داشت: وقتی قدم در مناطق جنگی میگذارم هنوز باور نمیکنم که ما توانستیم این جنگ را پیروز شویم.
وی گفت: جنگ سختی دارد، ویرانی میآورد، اما درس های زیادی به انسان میدهد اما دفاع مقدس نه تنها درسهای از زندگی به ما داد بلکه نشان داد اعتقاد به خدا و اتحاد میتواند انسان را با دستان خالی مقابل دشمن پیروز کند.
یادگار هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: هنوز باورم نمیشود توانسته باشیم با دستان خالی در مقابل دنیا بیاستیم و به نظر من تنها نیروی ایمان بود که باعث شد در برابر دشمن مقاومت کنیم.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس از ناملایمتهای مسئولان و برخی از مردم گلایه میکرد و اظهار داشت: روزی نیست که فرزندانم با چشمان پر از اشک به خاطر کنایه برخی از مردم وارد خانه نشوند، زماتی که خودم به ادارات مراجعه میکنم از مستخدم اداره تا مدیران گویی با دشمن مواجه شدند، مگر ما چه گناهی کردیم که باید این گونه با ما رفتار شود.
اسماعیلزاده که حاضر نبود از شیوه جانبازی خود حرفی بزند این گونه ادامه داد: از روی خانوادهام شرمندهام، بعد از جنگ یک شب نبوده که با آرام بخش خوابیده باشم، شبی نیست که بخاطر بیماریام خواب فرزندانم را به جهنم تبدیل کنم.
وی با اشاره به اینکه دفاع مقدس تداوم راه امام حسین علیهالسلام است، عنوان کرد: شاید بتوان به جرات گفت اگر عشق سید الشهدا، رهبری امام خمینی(ره) و اعتقاد به وعده خداوند مبنی بر پیروزی حق علیه باطل وجود نداشت جنگ در همان هشت روز اول با شکست ایران به پایان رسیده بود.
یادگار هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: اگر بین مسوولان ذرهای خودباروری دفاع مقدس وجود داشت در برابر سخنان ترامپ اینگونه رفتار نمیکردند تا هر کسی به خود حق بدهد علیه مردم سخنان سخیف بزند، باید باور داشت که دفاع مفدس سبب شد اکنون آمریکا را بر سر میز مذاکره بیاییند نه دیپلماسی خنده، نباید کاری کنیم که ارزش این رویداد تاریخی در جامعه کمرنگ شود.
این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: در گذشته برای حفظ ارزشهای انقلاب لازم بود تا جان خود را فدا کنیم اما اکنون دیپلماسی عزت نیاز است، همانگونه که اعتقاد و باور در دوران جنگ تحمیلی با وجود تحریمهای شدید باعث شکست دشمن شد، هم اکنون هم باور به تواناییهای داخل میتواند باعث شکست دشمن شود.
این رزمنده دفاع مقدس به خاطر اختلالات روانی ناشی از صدای انفجار خمپاره و تانک توان تکلم زیاد را نداشت.
از دوستان هم رزمش وقتی از حاج محمود پرسیدم میگفتند: او هم اکنون خیلی از اتفاقات را فراموش کرده، بیسم چی گردان بود، هر موقع رزمندهای دلش میگرفت حاج محمود را سنگ صبور خود قرار میداد، با آن سن کم برای خیلی از رزمندگان پدری میکرد.
آنها میگویند: شبهای عملیات شبهای خاصی بود معلوم نبود زنده برمیگردی یا شهید میشوی، هر کسی گوشهای در گوشهای با خدا خود خلوت میکردند اما حاج محمود مثل پروانهای بر عکس همه بود با شوخ طبعی بدون اینکه ذرهای اشک بریزد در گران چرخ میزد و با بچههای صحبت میکرد.
حاج محمودهای زیادی وجود دارد که در گوشه و کنار این کشور بدون اینکه نامی از آنها باشد زندگی میکنند، حداقل انتظاری که از ما میرود در سال یکبار به این قهرمانان بزرگ کشور سر بزنیم و جویایی حال آنها بشویم قبل از آنکه به دوستان شهید خود بپیوندند. و اگر این رفتار را انجام نمیدهیم حداقل با زبان خود نه به فرزندان و نه به خودشان کنایه نزنیم چرا که آنها جان خود را برای آسایش من و تو دادند.
جرس کالر ، روزنامهنگار معروف انگلیسی که در سال ۲۰۰۷ به طرز مشکوکی کشته شد در کتاب خاطرات نبرد در خصوص جنگ ایران و عراق اینگونه مینویسد: باور نمیکردم که دنیا نتواند در مقابل کشوری تازه انقلاب کرده شکست بخورد.
او میگوید: زمانی که با صدام ملاقات کردم او خود را پیروز ۱۰۰ درصد جنگ اعلام کرد و حتی به یاد دارم زمانی که خرمشهر را گرفتند جشن پیروزی به راه انداخت، اما ایرانیان اجازه نداند که مستی جشن او به پایان برسد.
انتهای پیام/
نظر شما