شناسهٔ خبر: 21539478 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

ماجراي شهيد آتش‌ نشاني که جان 134 نفر را نجات داد

چرا بنياد شهيد پرونده‌ اي براي آتش‌ نشانان شهيد تشکيل نمي‌ دهد؟‎

صاحب‌خبر -

چندي پيش تلخ ترين مراسم تولد در حالي در مزار شهيد آتش نشان مهدي حاجي پور
برگزار شد که خانواده اش آرام و قرار نداشتند و براي اين قهرمانشان مدام اشک مي ريختند؛ قهرماني که ناجي 134 نفر بود و نجات جان ديگران را تولدي براي خود مي دانست.واژه خون‌ شريکي اين روزها به عنوان کليدواژه‌اي براي اثبات از جان گذشتگي و ايثار ايراني ها محسوب مي شود. اين ايثار هم مي تواند در جنگ با داعش تحقق پيدا کند و شاهد اعزام مدافعان حرم براي دفاع از اسلام و حرم حضرت زينب 
سلام الله عليها به سوريه و حتي عراق هستيم و از طرفي ديگر، شاهد فداکاري و از جان گذشتگي آتش نشانان قهرمان کشورمان براي نجات جان هموطنانمان و حتي تبعه هاي
خارجي در داخل کشورمان هستيم؛ يعني دقيقا اتفاقي که سال گذشته در تهران رخ داد و يک آتش نشان ايراني براي نجات جان چند تبعه افغاني به داخل چاه رفت و جان اين سه نفر را نجات داد اما در نهايت بر اثر ريزش چاه، خودش به شهادت رسيد.19 مهر 1395 ساعت 11:37 حادثه ريزش چاه در تونل مترو قيام رخ داده و آتش‌نشانان سه ايستگاه راهي محل شدند و مشخص شد، کارگري افغانستاني داخل چاه گرفتار شده يکي از آتش‌نشانان به نام مهدي حاجي پور 34 ساله داخل چاه شده که ديواره بار ديگر ريزش کرد.آتش‌نشانان ديگر او را خارج و علي رغم تلاش پزشکان و امدادگران اورژانس به شهادت مي‌رسد. مهدي حاجي پور از آتش‌نشانان با سابقه سازمان آتش‌نشاني تهران بود که 9 سال سابقه فعاليت در آتش‌نشاني مترو را داشت و در اوج سربلندي به شهادت رسيد. شهادت حاجي پور يک وجه جدي دارد، او نشان داد که بايد انسان بود و براي نجات و ياري همنوعش از همه مرزهاي ساخته دست و ذهن بشر عبور کرد.
* جشن تولد در مزار شهيد حاجي ‌پور:
نزديک به يک سال از شهادت مهدي حاجي پور آتش نشان فداکار کشورمان مي گذرد
و در اين مدت، خانواده اش هنوز نتوانسته اند ياد و خاطرات اين شهيد بزرگوار را فراموش کنند. وي دو فرزند دارد که اکنون غم نبودش، آزارشان مي دهد اما يقينا اين دو فرزند هم به پدرشان افتخار مي کنند که با قهرماني به شهادت رسيد. خانواده شهيد حاجي پور، جشن تولدي در مزار اين شهيد بزرگوار با حضور دوستان، بستگان و همکاران شهيد برگزار نمودند؛ جشن تولدي که گرچه تلخ بود اما يادآور خاطرات شهيد حاجي پور محسوب مي شد. دو برادر شهيد حاجي پور هم آتش نشان هستند و راه برادر شهيدشان را ادامه مي دهند و در اين مراسم شرکت کرده بودند. مادر شهيد، مدام بي قراري مي کرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود و در کنار آن، خانواده و برادران شهيد هم مدام اشک مي ريختند و همچنان غم نبود برادر برايشان سخت و طاقت فرساست. کيک تولد بريده شد و به هر نفر از مهمانان دعوت شده، تکه اي از آن کيک را دادند اما واقعا اين تلخ ترين کيکي بود که خورده مي شد!
* چرا بنياد شهيد پرونده‌اي براي آتش‌نشانان شهيد تشکيل نمي‌دهد؟
در حاشيه برگزاري جشن تولد شهيد مهدي حاجي پور، تصميم گرفتيم که با تعدادي از اعضاي خانواده و دوستانش گفتگو کنيم. پدر شهيد حاجي پور در گفتگو با خبرنگار تهران نيوز با اشاره به اينکه فرزندش يک قهرماني به تمام معنا بود، اظهار داشت: سه فرزندم، کارمند آتش نشاني بودند که در ميان آنها، مهدي حاجي پور به شهادت رسيد و مي توانم بگويم که اخلاق و رفتارش واقعا خاص بود و واقعا غيرت به خرج داد و به خاطر همين غيرتش، به شهادت رسيد.وي ادامه داد: در روز حادثه، همکارانش تصميم داشتند که داخل چاه بروند، اما مهدي مانعشان شده بود و خودش به داخل چاه رفت و 3 نفر تبعه افغاني را نجات داد اما به دليل ريزش چاه، خودش به شهادت رسيد و همين حادثه، ما را عزادار کرد و مي توانم بگويم که همسر و فرزندانش و همچنين برادرانش، از اين حادثه تلخ همچنان رنج مي برند و نتوانستند با اين واقعيت تلخ روبه رو شوند که ديگر مهدي در ميانمان نيست.پدر شهيد 
خاطر نشان کرد: فرزندانم به همديگر وابسته اند و واقعا نبود مهدي، آزار دهنده است و در حال حاضر که نيست، يکي از فرزندانم که باجناق مهدي هم هست، تلاش مي کند که خانواده مهدي در زندگي شان مشکلات مادي را حس نکنند.
وي افزود: در حال حاضر، دو تا از فرزندان ديگرم هم کارمند آتش نشاني هستند و واقعا نگرانشان هستم اما عشق و علاقه خاصي به شغلشان دارند و مدام مي گويند که ما به خاطر حقوق نمي رويم، بلکه اين کار را قلبا دوست داريم.
* برادرم نترس بود، راهش را ادامه مي‌ دهم:
برادر شهيد مهدي حاجي پور با اشاره به برگزاري جشن تولد براي برادرش گفت: به مناسبت فرارسيدن تولد برادرم مهدي، جشن تولدي در مزارش برگزار کرديم تا يادش همچنان زنده بماند و واقعا بايد بگويم که برادرم از نظر اخلاق و رفتار، نمره 20 داشت و دقيقا در روز تاسوعاي حسيني به شهادت رسيد.وي ادامه داد: برادرم نترس بود و گاهي برايم تعريف مي کرد که براي نجات جان شهروندان تهراني، به چاه 180 متري هم رفته است و اين صحبتش، تعجب مرا بر مي انگيخت چون کار بسيار خطرناکي انجام مي داد.حاجي پور افزود: بعد از شهادت برادرم، خانواده ام مدام مي گويند که از شغلم کناره گيري کنم اما عشق و علاقه خاصي به شغلم دارم و نمي توانم آتش نشاني را رها کنم چون خدمت به مردم را هم من و هم برادرم مهدي دوست داشت و مي خواهم راه برادرم را ادامه دهم.برادر شهيد در پايان 
خاطر نشان کرد: واقعا آتش نشانان زحمات فراواني مي کشند و شايسته تکريم هستند اما متاسفانه مي بينيم که ارگاني مثل بنياد شهيد، حاضر نيست افرادي را که جانشان را براي نجات مردم به خطر مي اندازند شهيد اعلام کنند و واقعا از مسئولين رده بالا، درخواست رسيدگي به اين مشکل را دارم.
* مي‌ گفت که نجات جان يک انسان، تولد دوباره ‌اي براي من است:
عليرضا حاجي پور برادر کوچک شهيد حاجي پور نيز به شجاعت مهدي اشاره کرد و گفت: مهدي متولد سال 61 بود و بيشتر از ساير برادرانم، به او وابسته بودم و گاهي در محل کارش مي رفتم و به او سر مي زدم.وي ادامه داد: بارها در ماموريت هاي مختلف مي ديديم
 که مصدوم و راهي بيمارستان مي شد اما باز دوست داشت که اين شغل را ادامه دهد و هميشه مي گفت وقتي که داخل چاه مي روم و جان يک نفر را نجات مي دهم و خوشحالي او را مي بينم، گويا که تازه به دنيا آمده ام و به همين د ليل دوست داشت که ناجي ديگران باشد و در اين راه، جان خيلي از شهروندان را نجات داده بود.حاجي پور افزود: در روز تاسوعا که مي خواست به ماموريت برود، چندين بار گفتم که نرود و پيش ما بماند چون از دو روز براي برگزاري هيئت عزاداري و دادن نذري، نخوابيده بود؛ يک روز مشغول خرد کردن گوشت و تهيه غذاي نذري و روز ديگر مشغول پخش اين نذري ها
 بود و واقعا خسته شده بود، اما با اين حال بي آنکه به ما بگويد، به ماموريت رفت و در نهايت به شهادت رسيد.
برادر شهيد، جزئيات بيشتري از روز حادثه را برايمان شرح داد و گفت: روز حادثه، ساعت 11 و نيم بود که تلفنم به صدا در آمد و بعد از شنيدن خبر گرفتار شدن مهدي در چاه، به سرعت خودم را به آن مکان رساندم، برادرانم که آتش نشان بودند، خيلي اصرار داشتند که به داخل چاه بروند و مهدي را نجات دهند اما مهدي با اينکه جان سه نفر را نجات داده بود، خودش محبوس شده بود و در نهايت جان به جان آفرين تسليم کرد و در راه عشق به مردم، به شهادت رسيد.
* ماجراي شهادت شهيد قدياني:
شهرام محسني همکار شهيد حاجي پور با اشاره به روز حادثه اظهار داشت: مهدي حاجي پور و محسن قدياني هر دو در چاه بودند که در روز حادثه، محسن نجات پيدا کرد اما شهيد حاجي پور که تا آخرين لحظه در داخل چاه بود، به شهادت رسيد و به همين دليل، محسن هميشه حسرت شهادت را مي خورد و هر وقت سر مزار شهيد حاجي پور مي آمد، مدام مي گفت که چرا او شهيد نشده است تا اينکه در حادثه پلاسکو که زمستان سال گذشته رخ داد، محسن قدياني هم به شهادت رسيد و به دوست ديرينه اش در آسمان‌ها رسيد.وي ادامه داد: يک آتش نشان براي نجات جان ديگران، سختي هاي زيادي مي کشد و شاهد هستيم که در اين راه، تعدادي از آتش نشانان به مقام شهادت هم رسيده اند اما در حادثه آتش سوزي ساختماني در انگليس ديديم که حتي اجازه ورود به آتش نشانان به داخل ساختمان هم داده نشد اما در حادثه پلاسکو، آتش نشانان رشادت کردند و تا آخرين لحظه با آتش جنگيدند و در نهايت، به شهادت رسيدند.
* هفته ‌اي دو بار به سر مزار شهيد حاجي ‌پور مي‌ روم:
يعقوب حضرتي يکي ديگر از دوستان شهيد مهدي حاجي پور است که وقتي از او مي خواهيم
 از اين شهيد برايمان بگويد، اولين کلمه اي که به زبانش مي آورد، نترس بودن شهيد حاجي پور است. وي درگفتگو با خبرنگار اجتماعي «تهران نيوز» اظهار داشت: هميشه آدم نترسي بود و هميشه هم به او مي گفتم که اين نترس بودنت، سرانجام باعث دردسر مي شود.وي ادامه داد: خانواده شهيد حاجي پور يکي از خانواده هاي خوب در محله شريعتي هستند و من از طريق عليرضا برادر شهيد، با مهدي آشنا شدم و هميشه با هم رفت و آمد خانوادگي داشتيم و در طي اين 14 سال رفاقت، به جرأت مي توانم بگويم که اکثر روزها را با هم گذرانديم و هميشه از بودن در کنارش، لذت مي بردم.حضرتي خاطر نشان کرد: مهدي هدف و آرماني داشت و آن کمک به مردم بود و در اين راه هم شهيد شد و ما را تنها گذاشت و هميشه تلاش مي کنم که هفته اي دو بار به سر مزارش بيايم اما برادرانش، هر روز به سر خاکش مي آيند و واقعا غم از دست دادن مهدي براي خانواده اش آزار دهنده بوده است.

نظر شما