شناسهٔ خبر: 21538975 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

آقای وزیر ، سلام ! من یک معلم هستم

دغدغه‌های معلمان همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید

صاحب‌خبر - سلامت نیوز: دغدغه‌ها آن‌ها از جنس والدین است و حتی فراتر. آن‌ها نگران آموزش و پرورش و فرزندان این کشور هستند. از امروز 13 میلیون دانش‌آموز و هزاران معلم وارد کلاس های درس شدند تا علم آموزی را از سرگیرند. معلمان از نظام آموزشی فعلی گلایه دارند، گلایه هایی از جنس آموزش. آن ها به دنبال نظامی آرمانی در آموزش و پرورش هستند و برای بطحایی، وزیر آموزش و پرورش پیشنهاداتی دارند. آموزشگاه‌های مرتبط با کنکور دمار از روزگار مردم درآورده‌اند به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، عبدالجلیل کریم پور، یک معلم است. معلمی که چندین و چند سال در سیستم آموزشی کشور خدمت کرده و با تمام چالش های مربوط به وزارت آموزش و پرورش در دولت های مختلف مواجهه شده است. کریم‌پور در پاسخ به این سوال که اگر وزیر آموزش و پرورش هم اکنون به حرف های شما گوش می داد، چه چیزی برای گفتن داشتید؟ می‌گوید: «اگر بخواهم با وزیر محترم آموزش و پرورش صحبتی داشته باشم به او می‌گویم: آقای وزیر، شما می‌دانید که وظیفه اصلی این نهاد، تربیت شهروند مطلوب است. آیا این مهم به درستی انجام می‌گیرد؟ تب کنکور و رشته‌های پردرآمد پزشکی، این مهم را به حاشیه رانده است. خانواده‌ها دروس علوم پایه را برای ورود به آن رشته‌هام مهم تلقی می‌کنند و هزینه‌ها برای ارتقاء آن‌ها صرف می‌نمایند، اما از این واقعیت غافلند که هنوز فرزندشان نمی‌تواند خواسته‌های خود را به خوبی بیان کرده و یا آن‌ها را مکتوب نماید! خوب می‌دانید که آموزشگاه‌های مرتبط با کنکور دمار از روزگار مردم درآورده‌اند و دانش‌آموز تمام هم و غمش به جای آموختن مهارت های زندگی صرف یادگیری مدل های مختلف تست زنی شده که پیامد این اتفاق‌، فربه شدن جیب فلان موسسه کنکوری می شود که نتیجه بی برنامگی عوامل نهادی شما است و این شبهه را در ذهن همه به وجود می‌آورد که نکند آن‌ها نیز از این بازار مکاره، سودها می‌برند.» وی در ادامه می‌افزاید: «آقای وزیر، شما بیشتر از همه باید پاسخگو باشید که جایگاه مهمی دارید و همه، چالش‌های موجود در این نهاد را از شما و برنامه‌های شما و همکارانتان می‌بینند‌، شما که دولت را ملزم نمی‌کنید تا این نهاد را جدی بگیرد و همچنان در رده‌های پایین رهایش نکند.» کریم‌پور می‎‌گوید: «آقای وزیر، مدارس وضعیت خوبی ندارند، دانش آموزان انگیزه ندارند. علوم انسانی مغموم و منزوی شده است. تفکر نمره‌ای بر این نهاد سنگینی می‌کند. ترک تحصیل افزایش یافته است. مدرک گرایی‌، علم را بی ارزش کرده است و بسیاری دیگر. راستی شما معلم هم بودید؟ اگر معلم بودید، شما را به شرافت معلمی‌تان سوگند می‌دهم هوای آموزش را داشته باشید‌، هوای معلم را داشته باشید.» بهتر است به فکر راه های دیگری باشید حفیظ الله مشهور، معلم دیگری است که برای آقای وزیر پیشنهاداتی را در آستانه مهر و بازگشایی مدارس دارد. مشهور به «ابتکار» می‌گوید: «از اولین روز کسب رای اعتماد بیشترین سخنان وزیر محترم حول اجرای سند تحول بنیادین و تاکید بر کیفیت بخشی به آموزش و پرورش چرخیده است. جناب بطحایی خود بهتر از هر کسی می‌دانید صحبت از آموزش کیفی و تربیت همه جانبه دانش آموز در کلاس‌هایی با آمار حدود 40 نفر، بیشتر به یک طنز شبیه است. پس به شما توصیه می‌کنم برای اثبات ادعایتان در اولین گام تصمیمی که خودتان در اتخاذ آن در دوره معاونت تاثیرگذار بوده‌اید را بازنگری کرده و تعداد دانش آموزان کلاس‌ها را در حد استاندارد تعیین کنید.» این معلم ادامه می‌دهد: «جناب وزیر شاید قصدتان این است که با همین بودجه محدود امور این نهاد را به پیش برید اما توصیه من به شما این است که دیگر نشتر بر تن مجروح آموزش و مدارس نزنید چرا که چیزی برای صرفه‌جویی در مهمترین بخش از این نهاد یعنی مدرسه باقی نگذاشته‌اید. بهتر است به فکر راه های دیگری باشید.» مشهور می گوید: «جناب وزیر سیاست‌های غلط سالیان گذشته در پذیرش و جذب معلمین باعث گردیده امروز در مناطقی معلمان دفتر نشین داشته باشیم و در عوض در مناطقی بعد از گذشت روزهای زیاد از آغاز مهر تمامی کلاس‌های یک مدرسه با سرباز معلمین و نیروهای بی‌تجربه پر شود. توصیه من این است در روش‌های گزینش و استخدام بازنگری نمایید و مناطقی که داوطلبانی مشتاق برای معلم شدن با بهترین رتبه های کنکور دارند را با پذیرش نیروهای غیر بومی از داشتن معلمین باتجربه و ثابت محروم نکنید.» او می‌افزاید: «جناب بطحایی در روزهایی که مدام از لزوم شایسته سالاری توسط رئیس جمهور محترم و خودتان گفته می‌شود لازم می‌دانم بگویم همه شایستگان در یک طیف، یک گروه، یک جنس و یک قوم و مذهب قرار ندارند. پس خودتان این شعار را از راس وزارت عملی کنید و با انتصاب مدیرانی شایسته بدون توجه به ملاک‌های جانبی ذکر شده یک بار برای همیشه داستان نخ نما شده از بالا نمی‌گذارند را پایان دهید و یقین داشته باشید اینچنین مدیرانی موفقیت تان را در راهی که در پیش دارید تضمین خواهند نمود.» ضرورت کیفیت بخشی امور آموزشی و پرورشی مدارس زهرا علی اکبری با اشاره به اینکه امروزه در کشورهای توسعه یافته از اهداف مهم دولت‌ها و رسالت‌های آن‌ها، توجه جدی به تعلیم وتربیت محسوب می‌شود به «ابتکار» می‌گوید: «از آنجا که در سالیان اخیر همراه با افزایش کمی دانش آموزان، کمبود امکانات و منابع هم وجود داشته، کیفیت‌بخشی به امور آموزشی و پرورشی، اولویت ویژه‌ای در برنامه کشورها داشته است. صاحبنظران حوزه آموزش معتقدند که برای دست‌یابی به این مهم نیاز است که اصلاحات عمده‌ای در مدارس آغاز شود که هدف آن‌ها ارتقاء عدالت و دسترسی آموزشی، توانمندی‌ها ، مهارت های کلیدی، آموزش و پرورش عمومی و آموزش حرفه‌ای باشد و همگام با این اصلاحات دولت باید دربرنامه‌های خود، افزایش کارایی و همکاری را با آموزش و پرورش داشته باشد. یکی از شاخص‌های پیشرفت اجتماعی جوامع، آموزش و چگونگی بهره مندی از آن است و بر همین اساس کشورها در صدد ایجاد فرصت‌های برابر دسترسی همگان به آموزش و افزایش کیفیت آن هستند.» این معلم آموزش و پرورش ادامه می‌دهد: « نظر به اینکه سال تحصیلی 97 – 1396، اولین مهرماه مهندس بطحایی در کسوت وزیری است، می‌توان گفت فرصت مغتنمی است که با اعلان برنامه ها و پیگیری اجرای آنها، افقی خوش نقش در پیکره ی نظام تعلیم وتربیت ترسیم شود و صدالبته افقی که دست یافتنی و ملموس باشد.» او در ادامه پیشنهاداتی را برای آقای وزیر دارد و در این باره می‌گوید: «در این میان برای رسیدن به پیشرفت‌های آموزش نوین جهانی و همراه شدن با تغییر و تحولات هر روزه دنیای علم ودانش، مواردی با هدف غنای فعالیت‌های آموزشی و پرورشی مدارس پیشنهاد می شود: کاهش تمرکز و افزایش دامنه اختیارات مدیران مدارس با هدف تبدیل مدرسه به کانون اصلی تعلیم و تربیت، بررسی و رسیدگی به کمبود در زیرساخت های آموزشی، ارتقاء کیفیت آموزشی و مهارتی در دانشگاه تربیت معلم و افزایش شایستگی‌ها و صلاحیت های حرفه‌ای معلمان با به روز رسانی شیوه‌های تدریس و تنوع بخشی به آن‌ها، ساماندهی تخصصی و بهینه منابع انسانی، افزایش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور، تحول در اقتصاد آموزش و پرورش با بهره‌گیری از قابلیت‌‌ها و منابع در دسترس،کاستن از حجم کتب درسی و تعداد دروس با رویکرد یادگیری تلفیقی، طراحی و تدوین برنامه های اجرایی مبارزه با نابرابری و ترویج انزوا و همچنین پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، افزایش ارتباط و تعامل با تشکل‌های صنفی فرهنگیان و نهادهای مدنی و تقویت نقش آن‌ها در فرآیند تصمیم‌‌سازی و انتقال مطالبات و... . علی اکبری می‌گوید: «جهان به سمتی می‌رود که در آن با برداشته شدن مرزهای ارتباطی، گستره وسیعی از اطلاعات پیش‌روی بشر قرار گرفته است و در این میان موفقیت با آنانی است که از این فرصت بهترین بهره‌ها ببرند.یادگیری در هر زمان و مکان، یادگیری فردی در کنار یادگیری مشارکتی، تعیین سرعت و روند آموزش با توجه به نیازهای فردی،صرفه جویی در زمان و در هزینه‌، امکان آموزش و یادگیری تعاملی برای عموم افراد، حفظ منابع وکاهش آلودگی‌های محیطی و.... از جمله مواردی است که می‌توان در دنیای امروز برای آن‌ها به خوبی برنامه ریزی کرد تا نتایج مطلوبی در رشد و توسعه کشورها به همراه داشته باشد.» یک وزیر و سه گفتمان مهدی بهلولی نیز برای آقای وزیر حرف های ناگفته ای دارد. او به «ابتکار» می‌گوید: «به عنوان یک آموزگار و کنشگر صنفی، اگر بخواهم در آغاز سال تحصیلی، در خطاب به وزیر آموزش و پرورش سخنی داشته باشم می‌توانم بگویم که ایشان باید بکوشد گفتمان خود را به گفتمان صنفی فرهنگیان نزدیک سازد. آنچه هم اکنون در سپهر آموزش پرورش ما در جریان است از دو سنخ گفتمان سیاسی اصلاح طلبانه و اصول گرایانه و یک گفتمان صنفی ریشه می‌گیرد. گفتمان اصول گرایانه که به گفتمان رسمی آموزش و پرورش ما نیز بسیار نزدیک است گفتمان نو، به روز، و هماهنگ با دگرگونی‌های جهانی آموزش نیست. بعید است که از دل این گفتمان بتوان به سوی یک تغییر برجسته در آموزش و پرورش حرکت کرد. به نزد فرهنگیان نیز، گیرایی ندارد. گفتمان اصلاح طلبی نیز دو مشکل دارد. نخست این که در گستره آموزش و پرورش ما، از پختگی بایسته برخوردار نبوده و به روشنی ویژگی‌ها و درونمایه آن روشن نیست و دوم این که حساسیت‌هایی اضافی برمی انگیزد که باعث می‌شود وزارتخانه آموزش و پرورش وارد چالش‌های فرساینده‌ای شود که در نهایت به سود آموزش ما نخواهد بود. اما به نظر می‌رسد که گفتمان صنفی، از هر دو گفتمان سیاسی مناسب تر و کارآمدتر باشد‌.» وی در تشریح گفتمان صنفی فرهنگیان ادامه می‌دهد: «گفتمان صنفی فرهنگیان هم اکنون چندین سال است که می‌کوشد به آموزش و پرورش نوین جهانی نزدیک شود و بر آموزش و پرورش کیفی رایگان برای همه فرزندان ایران تاکید نماید. از تولید ناخالص داخلی کشور، سهم متعارف جهانی را برای آموزش و پرورش طلب و از تمرکزگرایی و فضای بسته آموزش و پرورش انتقاد می‌کند. گرچه این گفتمان نیز هنوز در آغاز راه است اما هم در میان فرهنگیان، گیرایی بیشتر دارد و هم با تجربه‌های کامیاب جهانی در بهسازی آموزش و پرورش همخوان تر است.» آموزش و پرورش نیازمند یک گفتمان ملی ست محمدرضا نیک نژاد از دغدغه های خود نسبت به آغاز سال تحصیلی و وضعیت معلمان می گوید. این معلم با اشاره به اینکه گفتن از گرفتاری‌های آموزش و پروش ساعت‌ها و شاید روزها زمان نیاز داشته باشد، می افزاید: «سال هاست که ما معلمان از هر فرصتی برای بازتاب خواسته‌های صنفی–آموزشی‌مان بهره گرفته‌ایم و البته تا اندازه‌ای نیز کامیاب بوده‌ایم اما با توجه به گسترش خیره کننده فضای مجازی و رسانه‌ای این کامیابی‌ها بسیار ناچیز بوده است. شاید یکی از مهمترین عامل ناکامی در این زمینه ناتوانی در انتقال این حس به جامعه بوده است که دود ناکارآمدی آموزش سرراست به چشم بچه ها، خانواده‌ها و جامعه می‌رود.» او ادامه داد: «بی گمان ما کنشگران فرهنگی نتوانسته ایم این هشدار را به گوش خانواده‌ها برسانیم که ناکارآمدی‌های آموزش در پرورش شهروندان اندیشمند، توانا و اخلاقی هم برخلاف خواست ماست و هم برخلاف خواست و منافع خانواده ها و جامعه هست و هم برخلاف هدف های کلان آموزش های نوین؛ ما کنشگران فرهنگیان در این زمینه داریم تلاش می کنیم اما دست اندرکاران چه؟ بی گمان برای وزیر که دارای جایگاه رسمی و امکانات سیاسی گسترده تری است این کار آسان تر و شدنی تر است. وزیر برای پیشبرد برنامه های مدیریتی خویش نیازمند یاری گرفتن از فرهنگیان، خانواده ها، رسانه ها، دولت و حاکمیت است. این معلم در پایان می‌افزاید: «آموزش و پرورش کنونی ایران بدون همکاری های درون و برون سازمانی، همچنان در گردابه ناکارآمدی فروخواهد رفت. امروز بیش از هر زمانی زمینه برای تبدیلِ خواستِ آموزش پرورشِ کارآمد به یک خواستِ ملی فراهم است. وزیر باید همه تلاش خودیش را برای به بازی گرفتن همه نهادهای اجتماعی و مشارکت آنان در آموزش کشور به کار برد تا گام های نخستین اش را استوار و درست بردارد. البته و شوربختانه دست اندرکاران آموزشی در چند سال گذشته مفهوم مشارکت به ویژه در مورد خانواده ها را تغییر داده و آن را در کمک های مالی خلاصه کرده اند. این دگرگونی معنایی نه تنها نتوانسته خانواده ها را به مشارکت بیشتر برانگیزاند بلکه آنان را گریزانده است. تجربه های جهانی نشان می دهد که بهسازی آموزشی تنها از راه مشارکت همه گروه های درگیر از جمله خانواده ها امکان پذیر است. امیدارم وزیر و تیم همراهش افزون بر پذیرش مشارکت گروه ها و نهادهای اجتماعی، راهکارهایی برای به بازی گرفتن آنان و در نهایت تبدیل آموزش و پرورش به یک گفتمان ملی ارائه دهند.»

نظر شما