شناسهٔ خبر: 21521879 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

محيط‌زيست را بايد به همان ميزان پاس داشت كه خالق آن را

از فرهنگ تا مدنیت

- دکترمحمد بقایی ماکان: بسیار پیش‌آمده که بی‌خبری از فرهنگ خودی عاملی شده برای نادیده‌انگاشتن و پوشیده‌ماندن اندیشه‌های والای برآمده از این خاک.

صاحب‌خبر -

در يك نشست دانشگاهي كه سخن از محيط‌زيست و عدم عنايت به دياري بود كه در آن سر مي‌كنيم، سخنران دل‌سوخته با لحني گلايه‌آميز قياسي داشت از وضعيت شهرهاي اين سوي عالم با آن سمت جهان و تاسف از اينكه چرا قدر خانه پدري چند هزارساله‌مان را به درستي نمي‌شناسيم؟ پاسخش براي رفع مشكل اين بود كه ما نيز بايد مانند دستگاه‌هاي تربيتي آن سوي جهان به كودكانمان بياموزيم كه: The world is my book (عالم كتاب من است).

اينكه به شهروندان جهان سوم از سوي سياست‌پيشگان آن سوي عالم به جاي «عقب‌مانده» عنوان محترمانه «در حال پيشرفت» داده شده، از چنين تفاوت‌هايي حكايت دارد. اينكه آدميان اين سوي عالم دقت كافي در حفظ محيط‌زيست خود ندارند نيز بي‌گمان حرف درستي است. از همين روست كه براي مثال كلانشهري مانند تهران به رغم آنكه نسبت به ديگر شهرهاي بزرگ جهان داراي بيشترين رفتگر و ظرف‌ زباله است، باز هم چنان كه بايد پاكيزه نمي‌ماند.

اينها به جاي خود، ولي اين نكته نيز قابل يادآوري است كه براي ساكنان مرز پرگهر به قصد تعمق در حقيقت جهان و محترم‌داشتن محيط‌زيست نيازي به ذكر گزين گويه‌اي از فرهنگ بيگانه نيست. مي‌شود به گنجينه پربار فرهنگ خودي نظر انداخت و به عنوان نمونه از محمود شبستري ياد كرد كه نزديك به 700سال پيش - آن زمان كه در غرب خبري نبود - گفت:

به نزد آنكه جانش در تجلي ست/ همه عالم كتاب حق تعالي ست
يا از سعدي مثال آورد كه برگ هر درختي را براي كسي كه در كار جهان ژرف‌نگري‌ مي‌كند، دفتري از معرفت كردگار دانست. اين كتاب يعني محيط پيرامون از نگاه متكلمان، فيلسوفان متاله و عارفان «غير» نيست، بلكه تجلي‌ذات وجودي يگانه است؛ يعني كه خدا و طبيعت پشت و روي يك سكه‌اند.

به قول جامي «جمال اوست هر جا جلوه كرد» يا به گفته اقبال:

هر چه مي‌بيني ز انوار حق است/ حكمت اشياء ز اسرار حق است
تعمق در طبيعت خواه عالمانه باشد يا عارفانه، در واقع نوعي نيايش است. بنابراين محيط‌زيست را بايد به همان ميزان پاس داشت كه خالق آن را.

سهروردي نيز در حكمت اشراق سخني نزديك به همين مضمون دارد. به عقيده وي «مجموع موجودات، كتاب بزرگ خداوند است و هر جوهري از جواهر به منزله حرفي است از حروف، و هر غرضي از اغراض، نقطه و اعرابي است براي آن حرف.»

اين مختصر شاهدي است بر اين دعوي كه ريشه بسياري از انديشه‌هاي منتسب به غرب در حوزه علوم انساني به آساني قابل رديابي در تار و پود ديدگاه‌هاي برآمده از اين سرزمين چندهزار ساله است. منتها تفاوت ما با ديگران اين است كه بر اين فرهنگ غني جامه عمل نمي‌پوشانيم و آن را به شهريگري يا مدنيت بدل نمي‌سازيم، بلكه همچون عتيقه‌اي در لفافه‌پيچيده بر طاقچه نهاده‌ايم و فقط دل خوش داشته‌ايم به داشتنش.

نظر شما