شناسهٔ خبر: 21517871 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

رئیس انجمن جامعه‌شناسی:

شهرداران اختیارات خود را به شوراها واگذارکنند/ فضاهای عینی شهری سرمایه اجتماعی را کاهش می‌دهد

نمایندگی خراسان رضوی

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران با بیان اینکه شاید تنها کشوری هستیم در دنیا که جرایم شهریِ فروشی داریم، گفت: به این معنا که کاری را انجام می‌دهیم و سپس جریمه آن را پرداخت می‌کنیم. در تهران، شهر فروخته شد و فضاهای عینی همچون تونل‌ها، جاده‌ها، بزرگ‌راه‌ها و... گسترش یافت فضاهایی که با ذهن و وجود ما ارتباطی ندارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، محمد امین قانعی‌راد در نشست نقش مدیریت شهری در ارتقاء سرمایۀ اجتماعی که در پژوهشکده ثامن مشهد برگزار شد، با بیان اینکه وضعیت سرمایۀ اجتماعی در خراسان رضوی مطلوب نیست، به تشریح جایگاه آماری این استان در میان استان‌های کشور در برخی شاخص‌های اجتماعی پرداخت و گفت: به‌طور مثال خراسان رضوی از نظر تعداد مناطق حاشیه‌ای، 99 منطقه دارد که از این حیث، در کشور اول است؛ اما از حیث تعداد نفراتی که در مناطق حاشیه‌نشین  زندگی می‌کنند، بعد از تهران رتبۀ دوم کشور را دارد.  این در حالیست که حاشیه‌نشینی از عوامل تخریب سرمایه اجتماعی است. همچنین خراسان رضوی از حیث «تعداد زندانی»، «فرار از منزل» و «طلاق» نیز به ترتیب در رتبه‌های چهارم،  سوم و چهارم کشور قرار دارد.

حس تعلق مکانی سرمایۀ اجتماعی ایجاد می‌کند

وی با اشاره به مقاله‌ای باعنوان «بررسی تأثیر حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد»، گفت: در این مقاله مدل‌سازی‌های مختلفی انجام شده و مدل نهایی این است که حس تعلق مکانی و مشارکت ، سرمایه اجتماعی ایجاد می‌کند.

به گفته این استاد دانشگاه، حس تعلق مکانی، داشتن حس مکان و این‌که انسان در جایی ساکن است و زندگی می‌کند و حضور دارد، باعث مشارکت می‌شود. وقتی یک خانواده را مکان خود می‌دانیم، در آن مشارکت می‌کنیم. این موضوع درخصوص محله، شهر و کشور هم صادق است. وقتی مفهوم سرزمین ایران را داریم، مشارکت ملی در فرآیندهای مختلف برایمان معنا می‌دهد.

این جامعه‌شناس یادآور شد: حس تعلق مکانی مقولۀ بسیار مهمی است و باید به‌عنوان یک پارادایم به آن توجه کرد. نیازی نیست برای مردم تبلیغ و اجبار کنیم بلکه اگر برنامه‌ریزی کالبدیِ مناسب برای شهر داشته باشیم، در شهروندان حس تعلق جغرافیایی به مکان خاص ایجاد می‌کند. این حس خاص آن‌ها را به مشارکت می‌کشاند و مشارکت هم موجب می‌شود افراد به هم اعتماد و با هم زندگی کنند. پدربزرگ من سرمایه اجتماعی بالایی داشت چون به محله‌ای که زندگی می‌کرد، تعلق داشت.

زیستن در فضاهای ذهنی سرمایه اجتماعی ایجاد می‌کند

قانعی‌راد با اشاره به دو مفهوم فضاهای عینی و فضاهای ذهنی، گفت:  فضاهای عینی و ذهنی با یکدیگر تفاوت دارند. به‌طور مثال آشپزخانه برای یک زن فضای عینی نیست و فضای ذهنی است که با همۀ وجود درگیر آن است. درنتیجه، غذاخوردن او در آشپزخانه با همسر و فرزند با غذاخوردن در یک رستوران متفاوت هست؛ علی‌رغم اینکه در هردو محل، یک کار، یعنی غذاخوردن، انجام می‌شود.

عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور ادامه داد: آنچه سرمایۀ اجتماعی واقعی ایجاد می‌کند، ناشی از زیستن در فضاهای ذهنی است. به میزانی که در فضاهای ذهنی زندگی می‌کنیم، به همان میزان دارای حسی از مکان هستیم و این حسِ مکان ما را با دیگران پیوند می‌دهد.

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران با اشاره به اینکه «ما نسبت‌به آدم‌ها و مکان‌ها خاطره داریم»، خاطرنشان کرد: فضاهای عینی جنبۀ ابزاری و کارکردی دارند و ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم، اما برای ما حامل خاطره نیستند. فضاهای ذهنی همراه با خاطره، معنا، هویت و نماد هستند. تک‌تک میدان‌های تهران برای منِ شهروند یک فضای ذهنی بود. از این میدان‌ها خاطره داشتم و نسبت‌به آن‌ها اشتیاق داشتم، اما در حال حاضر، آن میدان‌ها به  فضاهای عینی تبدیل  شده‌اند.

قانعی‌راد افزود: میدان در همه جای دنیا به‌عنوان یک فضای ذهنی آدم‌ها را کنار هم جمع می‌کند، اما در حال حاضر میدان‌های ما تبدیل به فضایی شده که کارکرد آن‌ها دُورزدن است و هیچ خاطره‌ای را برای ما ایجاد نمی‌کند؛ درنتیجه نمی‌تواند به مناسبات ما شکل دهد.

امروز، کوچه در ذهنیت کودک ایرانی جایی ندارد

وی با اشاره به اینکه «در گذشته، کوچه‌ها محل بازی بود»، گفت: امروز کدام کوچه را در تهران یا مشهد می‌توان پیدا کرد که محل ارتباط بچه‌ها با هم باشد و بچه‌ها یک نوع مناسبات اجتماعی را در آن شکل دهند؟ کجا می‌خواهیم یاد بگیریم با انسان‌ها تعامل برقرار کنیم؟ امروز کوچه جایی در ذهنیت کودک ایرانی ندارد و محلی برای پارک ماشین شده است.

این جامعه‌شناس با بیان این‌که «نمی‌گوییم که تکنولوژی نباید جایی در زندگی انسانی داشته باشد»، خاطرنشان کرد: زندگی معاصر بدون تکنولوژی و فضاهای عینی غیرممکن است، اما تا چه مقدار باید اجازه داد که فضاهای عینی کل زندگی اجتماعی را در بر بگیرد؟ می‌گوییم جوان امروز سرمایۀ اجتماعی ندارد و بلد نیست با دیگران ارتباط بر قرار کند. این جوان در کجا می‌خواسته این موارد را یاد بگیرد؟ باید نهادها و جاهایی برای این موضوع وجود داشته باشد.

هجوم فضاهای عینی را باید مهار کرد

قانعی‌راد با بیان اینکه «دوگانۀ بین فضاهای عینی و ذهنی بحث بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود»، گفت: هجوم فضای عینی، اعم‌از فضاهای تجاری و خرید گرفته تا  فضاهای تفریح، فراغت و... را باید مهار کرد.

وی درخصوص مفهوم انقلابِ شهری گفت: انقلاب شهری از دهه 1970 در غرب رخ داد و از امر صنعتی به امر شهری چرخشی ایجاد شد. آن سال‌ها مقارن است با دوره‌ای که غرب کم‌کم صنایع کارخانه‌ای خود را به جهان‌سوم منتقل می‌کند و صنعت‌زدایی در غرب اتفاق می‌افتد و کارخانه‌ها و صنایع به دلیل آلودگی به جهان‌سوم، به‌ویژه آسیا، انتقال داده می‌شود. در غرب، اقتصاد فضا به‌جای اقتصاد صنعتی گسترش پیدا می‌کند؛ یعنی سرمایه‌ها از درون کارخانه‌ها به درون شهرها می‌آیند و شهر را به فضای عینی تبدیل می‌کنند. فضاهایی تولید می‌کنند که مبتنی‌بر ارزش مبادله است. فضاهایی که جنبه اقتصادی دارند. این‌جا خود فضا تبدیل به کالایی می‌شود. فضا جایی برای زندگی بود و به زیستن و نه اقتصاد، تعلق داشت. کارخانه‌ها درون مکان‌ها ساخته می‌شدند، اما خود مکان‌ها و فضاها هنوز اقتصادی نشده بودند. با انقلاب شهری شاهد گسترش فضاهای عینی که فضاهای یکسانی‌اند، هستیم. فضاهای عینی نرمال، کمّی، همگن‌ساز و.. هستند.

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران یادآور شد: اتفاق دیگری که در کنار انقلاب شهری رخ می‌دهد، این است که مفهوم دولت یا حاکمیت در شرایط جهانی‌شدن تحت تأثیر دو نیروی جهانی‌شدن و محلی‌شدن دوپاره می‌شوند. قبلاً چیزی به نام حاکمیت محلی و جهانی  وجود نداشت و یک‌مرتبه دولت‌ها با دو رقیب قدرتمند  مواجه می‌شوند. از طرفی سازمان‌های بین‌المللیِ جهانی هستند که می‌خواهند حاکمیت جهانی را تحقق بدهند؛ همچون سازمان ملل. از طرف دیگر، مردم هستند که نگران زندگی خود هستند و می‌خواهند حاکمیت محلی شکل بدهند. این‌جا قدرت تحت تأثیر دو نیروی بزرگ، یعنی نیروی بازار و نیروی جامعه مدنی، دوپاره می‌شود.

قانعی‌راد خاطرنشان کرد: قدرتِ سرمایه و بازار به این دلیل که نیاز به حرکت جهانی دارد، می‌خواهد حاکمیت‌ها را جهانی کند و نمی‌خواهد جایی محصور باشد. از طرفی، قدرت جامعۀ مدنی زندگی شهری را می‌خواهد. ایجادِ این دوگانگی که دوگانگیِ ساختاری است ما را با نظریه دوگانۀ شهر مواجه می‌کند.

وی با بیان اینکه «سابقۀ شورای شهرها را می‌توان در قرن 19 و حتی قبل‌تر از آن در آتن و روم جست‌وجو کرد»، گفت: مفهوم جدید شوراها و شهرداری‌ها به‌عنوان حاکمیت محلی، هنگامی ایجاد شد که جامعه مدنی به‌عنوان یک نیروی اجتماعی مؤثر توانست خود را به حاکمیت‌ها تحمیل کند. آن‌ها عنوان کردند که ما برای زندگی محلی خود افرادی می‌خواهیم که با ما از نزدیک در تعامل باشند.

این جامعه‌شناس عنوان کرد: در این‌جا اولویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، گویا به دو نیرو سپرده شد. شهرداری‌ها آن بخشی را به عهده گرفتند که اولویت توسعۀ اجتماعی را اهمیت می‌دهد، نه اولویت توسعۀ اقتصادی را. شهروندان به شهرداری‌ها گفتتند نیازی نیست اقتصاد را توسعه دهید، این بخش برای خود، نیروهای سرمایه و بازار را دارد و تو حواست به ما باشد که زندگی ما زیر فشار سرمایه و جهانی‌شدنِ سرمایه از بین نرود. فضاهای عینی بدجور دارد گسترش پیدا می‌کند! خانه‌ها و زندگی ما را تهدید می‌کند و همه‌چیز را به یک نوع فردگرایی می‌کشاند و ما به نهادی نیاز داریم که به‌جای انباشتِ سرمایه مالی، دنبال انباشت سرمایه اجتماعی باشد و به الزامات محلی زندگی روزانه توجه کند و به مقولۀ مشارکت اجتماعی حساس باشد. ما حاکمیت از نزدیک می‌خواهیم که تحت تأثیر فشار منافع طبقاتی هم نباشد.

قانعی‌راد گفت: بنابراین به‌موازات انقلاب شهری به این معنا که اقتصاد می‌خواهد شهر را فتح کند، جنبش‌های جامعۀ مدنی 1968 به بعد هم ایجاد می‌شود که آن‌ها هم می‌خواهند شهر را فتح کنند. بنابراین شهرها عرصۀ دو نیروی یکسان‌سازِ گسترشِ فضاهای عینی  و نیروی جنبش‌های اجتماعی شهری که در پی حفاظت از فضاهای ذهنی هستند، می‌شود و این دوگانگی صورت می‌گیرد. شهرداران و شوراهای شهر، سخن‌گویان جامعه مدنی برای حفظ فضاهای ذهنی برای کنترل تمامی‌خواهی بخش بازار، تجارت و حتی بخش قدرت هستند.

شهرداری‌ها به یک نوع اقتصاد دلالی در درون‌ شهر هجوم آوردند

‌این عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور درخصوص تفاوت انقلاب شهری ایران و غرب تصریح کرد: انقلاب شهری ایران تحت تأثیر چند عامل بود که یکی از آن‌ها شیوه فئودالی است. خریدوفروشِ زمین برای ایرانی‌ها مهم و منبع سرمایه بود. هنوز که هنوز است، هرکس زمین دارد، از امنیت برخوردار است. 

وی بااشاره به مشکلات رشد صنعت در دوران جنگ تحمیلی و تحریم‌ها اضافه کرد: حذف حمایت مالی دولت از شهرداری‌ها پس از جنگ هم، دلیل دیگری بود که شهرداری‌ها خودشان منابع مالی کسب کنند. در این شرایط، انقلاب شهری، یعنی رشد اقتصادِ فضا اتفاق افتاد. سرمایه‌ها به شهرها هجوم آوردند. سرمایه‌هایی که دیگر نمی‌توانستند تولید داشته باشند. جامعۀ ایران در شرایط  فقدان تولید، تبدیل به یک جامعۀ مصرفی شد. در شهرها سرمایه‌گذاری‌های گسترده توسط بخش خصوصی، نظام‌های حاکمیتی، آستان قدس رضوی،  شهرداری‌ها و... انجام شد. شهرداری‌ها که فاقد منابع مالی بودند، به فروش شهر و هم‌نشینی در کنار یک نوع اقتصادِ دلالی در درون شهر هجوم آوردند. بدین‌وسیله پیوند نامشروعی بین شهرداری‌ها و بخش خصوصی ایجاد شد.

تنها کشوری هستیم که جرایم شهری‌ِ فروشی داریم

این مؤلف و استاد دانشگاه ادامه داد: شاید تنها کشوری هستیم در دنیا که جرایم شهریِ فروشی داریم. یعنی کاری را انجام می‌دهیم و سپس جریمه آن را پرداخت می‌کنیم. از راه فروش خلاف، منابع مالی را به‌دست می‌آوریم. در تهران، شهر فروخته شد و فضاهای عینی همچون تونل‌ها، جاده‌ها، بزرگ‌راه‌ها و... گسترش یافت. فضاهایی که با ذهن و وجود ما ارتباطی ندارد، اگرچه با نیازهای کارکردی ما مرتبط است. 

قانعی‌راد عنوان کرد: انقلاب شهری ایران شهرداری‌ها را به کالایی‌سازی فضاها، یعنی تبدیل‌کردن فضای شهری به کالا وارد کرد. برخلاف دنیا، بخش اجتماعی به اقتصاد فضا ورود پیدا کرد. بخش اجتماعی که قرار بود از تجاوز اقتصادِ فضا به حریم‌های زندگی جلوگیری کند، در این زمینه ورود کرد. شهرداری‌ها به منطق انباشتِ سرمایه تسلیم شدند و در شهرداری‌ها و دولت جابه‌جایی نقش‌ها اتفاق افتاد.

این جامعه‌شناس گفت: الان در ایران می‌بینیم که دولت دنبال مسکن اجتماعی و شهرداری دنبال واحدهای تجاری است؛ برخلاف همه جای دنیا. شهرداری‌ها در دنیا مسکن اجتماعی می‌سازند و دولت سعی می‌کند اقتصاد را توسعه دهد و به همین دلیل ثمره آن را هم می بینیم نه مسکن اجتماعی و نه واحدهای تجاری موفق هستند.

وی تصریح کرد: حداقل انتظاری که از شهرداری‌ها در این فضای دوگانه می‌رفت و  می‌رود، این است که به دلیل ارزش‌های حرفه‌ای خود، بین الزامات توسعۀ اجتماعی و اقتصادی پیوند و تعادلی ایجاد کند. شهرداری یک نقش سیاسی نیست که با قدرت نسبت داشته باشد؛ یک نقش اقتصادی هم نیست که با بازار ارتباط داشته باشد؛ یک  نقش اجتماعی است که با مردم ارتباط دارد. شهرداری در ایران به نقش سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است. شهرداری به پله‌ای برای پریدن در دولت تبدیل شده و گویا هیچ تعلقی به مردم وجود ندارد. نمی‌دانم چرا برخی شهردارها پس از این‌که از شهرداری می‌روند، پولدار می‌شوند؟

قانعی‌راد درخصوص پیامدهای گسترش فضاهای عینی تصریح کرد: مهم‌ترین پیامد آن گسترش فردگرایی و  تضعیف سرمایۀ اجتماعی در شهرهاست. روابط خانوادگی، همسایگی، محلی و شهری فرسوده می‌شوند؛ چون فضای خاطره وجود ندارد. فضای عینی روابط اجتماعی را تضعیف می‌کند؛ اعتماد از بین می‌رود و جمعیت بی‌پناه و بی‌حفاظی ایجاد می‌شوند؛ همچنین مستعمره‌‎های شهری ایجاد می‌کند؛ یعنی مستعمره‌سازی زندگی مردم همراه با ایجاد مستعمره‌های شهری هستند. مستعمره‌های شهری، مناطق حاشیه‌نشین‌، آلونک‌ها، محلات فاقد امکانات اجتماعی و فیزیکی و... هستند. شهر، جمعیت و فضا  بر حسب قیمتِ زمین و آپارتمان به‌نحوی بخش‌بندی می‌شوند. در چنین وضعیتی، برخی‌ها امکان اسکان دارند، اما بسیاری سرگردان می‌مانند.

مسکن‌داشتن راهی برای تجربۀ شهروندی است

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت: اگر می‎خواهیم شهروندان تجربۀ شهروندی داشته باشند، آن‌ها باید مسکن داشته باشند. مسکن‌داشتن راهی برای تجربه شهروندی است. کسی که مسکن ندارد، خاطره ندارد. مسکن تجربه شهروندی می‌آورد. اسکان اساساً امر مهمی است. در شرایطی که کالایی‌سازیی فضاهای شهری منجربه افزایش قیمت زمین و مسکن می‌شود، امکان اسکان وجود ندارد. این اتفاقی است که در تمام شهرهای ما در طی این دو دهه افتاد. الگوی آن از تهران آغاز شد. همه‌جا فضافروشی و تراکم‌فروشی انجام شد و روزبه‌روز امکان مسکن منتفی شد.

وی ادامه داد: این حاشیه‌نشینی گسترده  و ایجاد مستعمره‌های شهری همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی را کاهش و آسیب‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد و امکان شورش‌های شهری را هم فراهم می‌کند.

به اعتقاداین جامعه‌شناس، شهرداری مشهد را باید به یک مشهدی داد که هر صبح سلام‌دادن به امام رضا (ع) را درک کند، نه کسانی که تجربۀ این موضوع را ندارند. امام رضا (ع) برای یک مشهدی فضای ذهنی و برای دیگران فضای عینی است. این شهر دارد تبدیل به جهان‌شهری می‌شود که عرب و عجم و... می‌آیند زیارت، خرید و... و یک مشهدی این وسط خود را غریبه احساس می‌کند.

قانعی‌راد اظهار کرد: کسی که می‌خواهد شهردار تهران شود، باید سندی را امضا کند که نمی‌خواهد رئیس‌جمهور شود. علت موضوع این است که کسی که بخواهد رئیس‌جمهور شود باید توانایی پروژه‌های کلان را نشان دهد؛ بنابراین توانایی خود را در تهران نشان می‌دهد و بدین‌وسیله تهران به رانت گروه‌های سیاسی و... تبدیل می‌شود.

وی با تاکید بر این‌که «شهردار در ایران اختیارات گسترده و خیلی قدرت دارد»، عنوان کرد:شهرداری‌ها و شوراهای اسلامی شهر و روستا می‌توانند یکی از کانون‌های فساد شوند؛ درحالی‌که قرار بوده کانون دموکراسی و مردم‌سالاری باشند. انضباطی که در دولت وجود دارد، در شهرداری‌ها وجود ندارد. در دولت یک کارمند، وزیر و... اجازه این‌که این طرف شهر را به یک نفر و طرف دیگر شهر را به فرد دیگر واگذار کند، ندارد اما شهرداران اختیارات گسترده‌ای برای انجام چنین کارهایی دارند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر شهرداری زیر نظر وزارت کشور بود، آن‌قدر فسادی که پیدا شده، پیدا نمی‌شد؛ چون سیستم کنترلی وجود داشت. الان شهردار تهران به رئیس‌جمهور حساب پس نمی‌دهد، این قدرت را چه‌طور باید کنترل کرد؟

قانعی‌راد با اشاره به هجوم مهاجرت در ایران خاطرنشان کرد: با آمایش سرزمین باید در کل کشور به شکل موزون امکان استقرار شهروندان را فراهم کنیم. این موج‌های مهاجرت موجب شده  25 درصد جمعیت کشور در تهران متراکم شوند.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه نهادهای دیگر باید سیاست‌هایشان را با شورای شهر هماهنگ کنند، تصریح کرد: به‌نفع شهرداران است که اختیارات خود را به حداقل برساند و  به شورای شهر منتقل کنند.

انتهای پیام

نظر شما