شناسهٔ خبر: 21509297 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

دبیر پرسابقه مدارس اصفهان مطرح کرد؛

آموزش و پرورش در چاله چوله های بی انگیزگی/ تبعیض و شعار «ژن برتر» نگران کننده است

یک دبیر پرسابقه مدارس اصفهان گفت: نگران آینده دانش آموزانی هستم که معدل بیست هستند و مدام اصرار می کنم که بیشتر تلاش کنند. گرچه ایمان دارم که رزق و روزی دست خداست اما اینکه آقازاده ها پشت تریبون می گویند ما ژن برتر هستیم نشان دهنده فقر فرهنگی است

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل ازندای اصفهان؛ نفیسه قاسمی: کارمند بودن در ظاهر زیبا و شکیل است و شأن و منزلت خاصی در میان مردم دارد؛ در جامعه کارمند بودن هم درجه بندی دارد که کارمند کدام قسمت از کدام ارگان هستید. اینجاست که نگاه جامعه و مسئولان به شما متفاوت است.

امروز پای صحبت های کسی نشستیم که شغل او شریف ترین شغل دنیاست. یک معلم که به شغلش افتخار می کند که اگر به بیست و پنج سال قبل برگردد باز هم شغل معلمی را انتخاب می کند و با غرور می گوید «من پرورش دهنده افکار مردم هستم، مسئولین و جامعه مرا جدی بگیرند و به من و شغل من نگاه مصرفی و هزینه بر نداشته باشند».

در خدمت آقای محمدحسن عمادی کارشناس ارشد رشته ریاضی هستیم که بیست و پنج سال سابقه فعالیت در قسمت های مختلف آموزش و پرورش را داشته است. از سوابقش می توان این موارد را نام برد: معلم و دبیر رده های سنی راهنمایی و دبیرستان، مدیر و معاون در مدارس، مشاوره و چهار سال معاونت مالی آموزش و پرورش شهرستان خمینی شهر و الان به عنوان دبیر ریاضی مشغول به فعالیت است.

***

– از مشکلات شما معلمان زیاد شنیده ایم (مثلا مشکلات مالی) اما نادیده ها را شما برای ما بگویید؟ مشکلاتی که به چشم نمی آیند اما دغدغه همیشگی شما فرهنگیان است؟

درباره مشکلات فرهنگیان آنقدر گفته شده که حتی به گوش بچه های کوچه و بازار حتی مردم  آن سوی دنیا هم رسیده است و از تمام وعده وعیدهایی که مسئولان داده اند آگاهند که حتی بیش از خود ما هم اطلاعات دارند! اتفاق افتاده که در کوچه ای راه می رفتم شخصی جلوی مرا گرفته و از برطرف شدن مشکلات فرهنگیان سخن می گوید که مثلا تا دو ماه آینده قرار است تمام حقوق عقب افتاده را یک جا پرداخت کنند یا تا پایان سال فلان تسهیلات را در اختیار قرار دهند! به گونه ای در بهت فرو می روم که فراموش می کنم قرار بوده به کجا بروم.

مردم از خود ما آگاه تر هستند و این موضوع برمی گردد به وعده هایی که از رسانه ملی پخش می شود. مشکلات ما فرهگیان تنها بعد مالی نیست اما اگر بخواهیم میانگین حقوق یک فوق لیسانس یا دکترا در آموزش و پرورش را با ارگان یا نهادهای دیگر دولتی مقایسه کنیم، آن ارگان ها حقوقشان دو الی سه برابر بیشتر است.

– میانگین حقوق یک کارمند آموزش و پرورش چقدر است؟

– میانگین حقوق یک کارمند آموزش و پرورش یک میلیون و هفتصد هشتصد است و بیشترین حقوق که می گیرند سه میلیون و هفتصد تومان است. ممکن است معلمی بخاطر عشقی که به شغلش دارد تا مقطع دکترا در دانشگاه دولتی درس بخواند اما در نهایت صد الی دویست هزار تومان به حقوقش اضافه می شود که این جای تاسف و تامل دارد و شخص خجالت می کشد که بگوید با مدرک دکترا چنین حقوق ناچیزی دریافت می کنم.

در کشورهای اروپایی یا آمریکایی ممکن است شنیده باشید که بالاترین حقوق را معلمان دریافت می کنند یا حتی خود معلم میزان حقوقش را تعیین می کند، ما هیچ کدام از اینها را نمی خواهیم اما حقوق یک معلم در حدی باشد که آرامش روحی و ذهنی داشته باشد که همه وجودش را وقف دانش آموزان کند.

اکثر معلمان می خواهند که تمام مشکلات خود را پشت در کلاس بگذارند و وارد کلاس شوند اما شرایط ایجاد شده به آنها اجازه نمی دهد. مشکل ما صرفا «مالی» نیست چرا که متعقد هستیم خداوند به پول ما برکت ویژه می دهد اما «مشکلات معنوی» هم هست.

– آقای عمادی به کلیات بسنده نکنید برای ما از مشکلات معنوی بگویید؟

– تا وقتی که دید جامعه به آموزش و پرورش «هزینه ای» باشد مشکلات فرهنگیان حل نخواهد شد. اگر قرار باشد که جامعه به حال تعالی خود برسد باید جامعه خوب تربیت شود؛ این مستلزم آن است که معلم با فراغ بال و فکر آرام به کلاس برود که به وظیفه اخلاقی، علمی و شرعی خود عمل کند. اگر اینطور شد دانش آموز همچون درختی پر بار خواهد بود و این دانش آموز دکتر و مهندس دلسوز جامعه خواهد شد.

دانش آموز بانشاط یعنی جامعه با نشاط، زمانی که معلم مشکلات معنوی داشته باشد در آینده شاهد افراد با نشاط نخواهیم بود.

– باز هم مشکلات معنوی را در لفافه بیان کردید، لطفا معنی این کلمه را برای ما بیشتر باز کنید.

– اگر بخواهم مصداقی عرض کنم، مصداق زیاد هست. از سال هشتاد و هشت تا الان قرار بود مدیریت خدمات کشوری اجرا شود؛ طرح هماهنگی حقوق ها که در مجلس شورای اسلامی مصوب شد. شاید تا الان ده الی بیست درصدش اجرایی شده باشد و هر سال قرار است که اجرا شود ولی هنوز آن زمان فرا نرسیده است. همان هم که اجرا شده مشکلات خاص خود را دارد.

در واقع آموزش و پرورش با موارد متعددی در جامعه دست و پنجه نرم می کند. مثلا معلمان حق التدریسی هستند که ممکن است ده الی دوازده ماه باشد که هنوز حقوقی دریافت نکرده اند و اضافه کاری معلمان پرداخت نمی شود. وعده می دهند که مثلا تا دو ماه آینده پرداخت می شود اما این در حد حرف است. باید مشکلات مدارس را عمیق تر بررسی کنند.

– آغاز سال جدید تحصیلی که می شود بارها از زبان مسئولان می شنویم که مدارس دولتی نباید از خانواده ها هیچ پولی دریافت کنند و بعد از مدتی همه صحبت ها فراموش می شود؛ چرا از اولیا پول دریافت می کنند؟

– شاید شنیده اید که می گویند بیشترین بودجه کشور به آموزش و پرورش تعلق گرفته است اما نود و هشت درصد این بودجه صرف حقوق خود معلمان در سطح کشور می شود که حدود یک میلیون و نیم معلم در سطح کشور وجود دارد. دو درصد بودجه باقی می ماند که باید صرف بازسازی و نوسازی مدارس شود که این ممکن نخواهد بود.

زمانی که بنده در سمت معاونت مالی آموزش و پرورش بودم پیش از اینکه مدارس باز شود می شنیدیم که کسی حق ندارد از اولیا پول دریافت کند و من از مسئولان می پرسم پس مدرسه چگونه باید مشکلات خود را حل کند؟ وزیر بهداشت این اواخر در سخنرانی خود خواسته های خود را به دولت علنی تحمیل می کند ولی متاسفانه می بینیم که آموزش و پرورش همیشه آخر همه ماجراهاست و اگر همیشه آموزش و پرورش در درجه آخر باشد هیچ کدام از مشکلات جامعه حل نخواهد شد.

– در گذشته کارنامه که صادر می شد به صورت نمره دهی بود و چند سال اخیر بصورت توصیفی شده است. پای درد دل معلم ها که نشستم می گفتند که خانواده ها از ما توقعات بی جا دارند که مثلا چرا برای فرزندان آنها عالی نمی نویسیم، بعضا اولیا با معلمان درگیری لفظی هم پیدا می کنند. بنظر شما مشکل از جامعه است یا از معلمین؟

– نه اولیا مقصرند نه معلم. اگر قرار است یک عمل یا اقدامی رخ دهد باید مقدمه ای برایش فراهم می کردند. اولیاء دانش آموز در این خصوص اطلاعاتی نداشتند و تنها از تلویزیون شنیده بودند که قرار است سیستم آموزشی از نمره دهی به توصیفی تغییر کند. یا از تلویزیون مدتی اعلام کردند که قرار است نظام آموزشی شش، سه، سه اجرا شود، تحول بزرگی که حتی معلمین در این خصوص آموزش ندیده بودند؛ نه نیمکتی فراهم بود نه مدارس گنجایش داشت و نه فضای آموزشی فراهم بود.

ما تنها آمدیم از یک کشور بخش های آموزشی او را الگو گرفتیم تا اجرا کنیم اما بخش های دیگر  آن الگو را نادیده گرفتیم بدون اینکه روی طرحی که در آن کشور انجام شده تاملی کنیم که آیا از چه زمانی چنین برنامه ای را پیاده کردند؟ چه مدت زمان طول کشیده که معلمین را آموزش دهند یا هزاران سوالی که می توان در این زمینه مطرح کرد.

وقتی قرار است طرحی اجرا شود باید تمام شرایط فراهم باشد. این در حالی است که اولیاء دانش آموز که دستشان به جایی نمی رسد، شکایت می کنند و با مدیر و معلم اصطکاک پیدا می کنند. باز اینجا جا دارد که یکی دیگر از مسائل معنوی مطرح شود؛ من با تمام احترامی که برای تمام اقشار جامعه قائل هستم و نمی خواهم کسی را زیر سوال ببرم اما اولیا خود را مستحق می دانند که در مسائل آموزشی و فرهنگی دخالت کنند. از ولیّ دانش آموز در تمام مسائل نظرخواهی می شود و پیشنهاداتشان هم قابل احترام است اما گاهی بدون اینکه مطالعه ای داشته باشند راحت مسائل را زیر سوال می برند!

تا وقتی که نگاه جامعه و مسئولین اطلاح نشود و دیدگاهشان این باشد که معلم و آموزش و پرورش مصرفی و هزینه بر است، وضعیت آموزش و پرورش تغییری نخواهد کرد.

– نظر شما این است که در آموزش و پرورش کارها عمیق و ریشه ای برنامه ریزی نمی شود. عده ای تصمیم می گیرند که در زمینه آموزشی یکدفعه ما را از جهان سوم به جهان اول سوق دهند! مثل طرح بیست سی؟

– بجای اینکه ما از بالا به پایین نگاه کنیم باید از پایین به بالا نگاه کنیم؛ آن موقع است که مشکلات در آموزش و پرورش حل خواهد شد، بعد جامعه به سوی رشد و تعالی خواهد رفت. ان شالله.

تا آنجا که مقدور است باید از نخبه های کشور استفاده کنیم. تا وقتی که به جوانان اعتماد نمی کنیم اتفاقات این چنینی پیش خواهد آمد. اگر از نخبگان کشور در زمینه آموزش و پرورش استفاده کنیم، یک سند و تحول خوبی اتفاق خواهد افتاد مانند سند تحول سلامت.

عدم اعتماد به جامعه معلمین ضربه سنگینی به پیکر جامعه خواهد زد. اعتماد تنها در حد حرف است و در حد حرف باقی مانده است. شاید هیچ وقت به معلمین اعتماد نکرده اند و نگرانی های رهبر عزیزمان راجع به بیست سی بی جهت نبود و اقدامات ایشان در مورد این طرح کاملا منطقی و به جا بود. بارها هم رهبر بزرگوارمان در مورد مقام معلم تاکید داشته و دارند ولی متاسفانه مسئولین جدی نمی گیرند.

– بنظر شما چگونه از نخبگان در زمینه آموزشی می توان استفاده کرد؟

– به پایتخت محدود نشویم و نخبه ها را از سطح شهرستان ها انتخاب کنیم و بیاییم در سطح استان ها مسائل و مشکلات را مطرح کنیم. امروز سند تحول آموزش را داریم که آن هم خودش نیاز به تحول دارد.

ما خیلی از کارها را بدون کمک بیگانگان می توانیم انجام دهیم ولی باز به دلیل عدم اعتماد اتفاق نمی افتد. متاسفانه زمانیکه نخبه ها را از دست می دهیم تازه به فکر چاره می افتیم. جوان تاثیرگذارتر از فردی است که پنجاه یا شصت سال دارد چون طرح و ایده های جدید دارد که جامعه می تواند از آن استفاده کند.

– در بین همکاران و دوستان کسانی بوده اند که ایده یا طرحی بدهند که استقبال نشود و شخص ترجیح دهد تنها به همان تدریس کفایت کند؟

– سالها پیش زمانیکه در سمت مشاوره بودم با تعدادی مشاور از مدارس دیگر در تعامل بودیم. مسائل را برنامه ریزی کردیم و طرح هایی را به عنوان طرح تحقیقی پژوهشی ارائه دادیم. تنها خاصیت طرح ها این بود که امتیاز کمی برای ارزیابی به بنده تعلق گرفت اما دیگر از آن طرح پیشنهادی هیچ اثری نبود و اصلا نفهمیدیم چه اتفاقی برای آن طرح ها افتاد. در نهایت نفهمیدیم طرح ها هزینه بر بود که بی نتیجه ماند یا اتفاق دیگری افتاده.

چند سالی هست که در آموزش و پرورش ظاهرا از این طرح ها استقبال می شود اما معلم از آینده طرح پژوهشی که مطرح می کند هیچ اطلاعی ندارد که مثلا طرح رد شده یا پسندیده شده و قرار است اجرا شود یا خیر. اگر سیستمی وجود داشته باشد که شخص تمام مراحل اجرایی طرحش را تا مقام عالی وزارت دنبال کند حداقل امید و انگیزه ای در این شخص ایجاد می شود که اگر طرحش مشکل دارد مجدد بررسی کند و این بار قوی تر ارائه دهد. عده ای از معلمین معتقد هستند که وقت گذاشتن برای این طرح ها بی فایده است.

– یعنی آن معلم با بی انگیزگی ترجیح می دهد که تنها به تدریس بپردازد و حقوقی دریافت کند و دیگر خبری از تحقیق و پژوهش نیست؟

– بله من هم این موضوع را در خود تقویت کرده ام که تنها به بحث آموزشی بپردازم. وقتی طرح به نتیجه خاصی نمی رسد و متوجه نمی شوم چه اتفاقی برای آن افتاد، شاید برای دفعه آینده انگیزه ام کمتر شود.

– خواسته شما از مسئولین برای حل مشکلات چیست؟

– در تمام سال هایی که من در آموزش و پرورش هستم هیچ وقت ندیدم که مسئولین در مدارس بیایند و جلسه ای برگزار شود مبنی بر چاره جویی برای رفع مشکلات که مثلا شما چه طرح یا نظری برای رفع چالش ها دارید. مثلا مشکل بی انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری یا مشکل بی انگیزگی معلمین برای آموزش را ریشه ای بررسی نکرده اند.

– اتفاقا یکی از سوالات من از شما این بود چرا دانش آموزان امروز برای یادگیری بی انگیزه شده اند؟ مثلا می بینیم دو هفته از مدارس گذشته ولی هنوز دانش آموز دفترهایش را جلد نکرده است.

– خب دانش آموز در بین اقوام یا حتی خواهر و برادر خودش می بیند که با وجود تحصیلات عالی، بی کار و خانه نشین هستند یا به شغلی رو آورده که در حیطه تحصیلاتش نیست. حتی ممکن است فرزند معلمی در تلویزیون ببیند که مسئولین حرفی می زنند اما در عمل اتفاق دیگری می افتد. مثلا اگر به حقوق پدر یا مادرش اضافه شده در عوض هزینه های دیگر هم افزایش یافته است که در نهایت اتفاق خاصی در زندگیشان رخ نمی دهد.

دانش آموزان افراد جامعه را مقایسه می کنند که دو جوان مثلا بیست و پنج ساله یکی نهایت تا سیکل سواد دارد اما پولدار است و خانه و امکانات رفاهی خوبی هم دارد اما در مقابلش فرد تحصیل کرده را می بیند که آه در بساط  ندارد و هر روز درگیر پیدا کردن کار است و مشکل معیشتی دارد. این تفاوت ها و قیاس ها دانش آموزان را بی انگیره می کند.

نوجوان امروزی توقعات بالایی دارد، تبعیض ها را نمی پذیرد که اینجا هم کاری از دست معلم بر نمی آید. من واقعا نگران آینده دانش آموزانی هستم که معدل بیست هستند و مدام اصرار و پافشاری می کنم که بیشتر تلاش کنند. گرچه این را هم ایمان دارم که رزق و روزی دست خداست اما اینکه آقازاده ها پشت تریبون می گویند ما «ژن برتر» هستیم و بقیه را بی ارزش می شمارند، این همان فقر فرهنگی است و نگران کننده است.

انتهای پیام/ 

نظر شما