شناسهٔ خبر: 21361385 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

یادداشت / محمد صرفی

بازی بارزانی با خرگوش اسرائیلی

صاحب‌خبر -
به گزارش جهان نيوزبه نقل از کیهان، مسعود بارزانی رهبر خودخوانده کردستان عراق حدود سه ماه پیش اعلام کرد، رفراندومی برای استقلال این منطقه از حکومت مرکزی عراق در سوم مهرماه سال جاری برگزار خواهد کرد. وی مدعی شده است این رفراندوم به معنای جدایی سریع از عراق نبوده و می‌توان عملیاتی کردن نتیجه آن را فعلاً به تعویق انداخت. موضوع استقلال کردستان عراق اگر‌چه جدید نیست اما برخی تحولات پرشتاب و تعیین‌کننده در منطقه، بار دیگر این سوژه قدیمی و کارت کهنه را مورد توجه محافل سیاسی قرار داده است. شکست‌های پی‌در‌پی داعش در عراق و سوریه و همچنین ناامیدی حامیان شورشیان سوریه از به ثمر رسیدن طرح‌های خود در منطقه، این قضیه را بار دیگر پررنگ کرده است. 

اما برای درکی عمیق‌تر از ماجرا باید به چند دهه پیش بازگشت. نخستین مسئله‌ای که باید در تحلیل موضوع در نظر داشت آن است که استفاده و در واقع سوءاستفاده از احساسات و تمایلات قومیت کُرد، ابزاری در دست بازیگرانی است که سعی دارند آرایش سیاسی- امنیتی و حتی جغرافیایی منطقه را مطابق با نگرانی‌ها و برنامه‌های دراز‌مدت خود دستخوش ناآرامی و تغییر کنند. این ماجرا پیشینه‌ای طولانی دارد و به موارد متعدد و قابل تاملی می‌توان ‌اشاره کرد. 


سال 1973 میلادی ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور وقت آمریکا و هنری کیسینجر، کُردهای عراق را به شورش علیه صدام تحریک کرده و از آنان به طور مخفیانه حمایت می‌کردند. هدف تضعیف عراق به عنوان یکی از اقمار بلوک شرق بود البته با تابلوی فریبنده آزادیخواهی قوم تحت ستم کُرد! یکی از کانال‌های حمایتی آمریکا، ایران تحت حکومت پهلوی بود. وقتی دو سال بعد صدام و شاه قرارداد 1975 الجزایر را امضا کردند، کُردها از سوی آمریکا و عامل دست نشانده‌اش در منطقه به امان خود رها شدند. مورد دیگر قیام مردمی علیه رژیم صدام در سال 1990 و پس از جنگ اول خلیج‌فارس است. شیعیان در جنوب و کُردها از شمال علیه صدام بپاخاستند. اما دولت بوش چشم خود را بر جنایات بعثی‌ها بست و دست آنان را برای کشتار باز گذاشت و هلی کوپترهای ارتش صدام مردم را بی‌رحمانه قلع و قمع کردند.

طرح استقلال کردستان عراق را می‌توان به نوعی ته مانده طرح «خاورمیانه بزرگ» دانست. مرکز ثقل این طرح تامین منافع و امنیت آمریکا و نماینده تام‌الاختیار آن در منطقه یعنی رژیم اسرائیل بود. حمله به عراق در سال 2003 با ادعای برخورداری صدام از سلاح‌های کشتار جمعی، یکی از اصلی‌ترین گام‌های این طرح بود. یک سال بعد مقامات تل‌آویو دریافتند حذف صدام برخلاف آنچه آنان و آمریکایی‌ها گمان می‌کردند منجر به روی کارآمدن حکومتی دست‌نشانده نخواهد شد و مردم عراق اجازه چنین کاری را به ‌اشغالگران نمی‌دهند. سال 2004 یعنی یک سال پس از آغاز‌ اشغال عراق، یک مقام بلندپایه صهیونیستی گفت: نومحافظه‌کاران (تیم جنگ‌طلب بوش پسر در واشنگتن) هنوز خیال می‌کنند می‌توانند خرگوش را از کلاه بیرون بیاورند! 

همان سال سیمور هرش در گزارش مفصلی که نیویورکر منتشر کرد، از حضور نیروهای امنیتی اسرائیل در شمال عراق و آموزش شبه نظامیان کُرد خبر داد. حضوری که کماکان ادامه داشته و بسیاری از عملیات‌های خرابکارانه علیه ایران نیز از همین منطقه برنامه‌ریزی شده و همچنان می‌شود. گزارش‌ها و اسناد متعدد و معتبر نشان می‌دهد تروریست‌های پژاک که حدود 6 سال پیش با عملیات مقتدرانه سپاه در شمال غرب کشور تار و مار شدند، از پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برخوردار بوده‌اند. 

شکست پروژه آمریکایی- صهیونیستی ‌اشغال عراق البته مانع از برنامه‌ریزی‌های بعدی نشد. ظهور داعش طرح جایگزین آن بود. نکته جالب آنکه مسعود بارزانی در سال 2014 و اوج قدرت‌نمایی و ظهور داعش از آن حمایت کرد و آن را «انقلاب قبیله» نامید. اما از آنجا که مانند همیشه برخی از رهبران گروه‌های کردی برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای ابزاری برای بازی‌های ژئوپولتیک بیشتر نیستند و از فدا کردن توده‌های مظلوم کرد دریغ نمی‌ورزند، داعش به قلمرو آنان نیز حمله کرد و جنایت‌ها آفرید. آمریکایی‌ها که داعش را پیروز نهایی میدان می‌دانستند نیازی به کشیدن افسار آنها نداشتند و به کردستان نیز هیچ کمکی نکردند. این بار نیز جمهوری اسلامی بود که مردانه وارد میدان شد و اگر رشادت سردار سلیمانی و یارانش نبود، امروز کردستان عراقی وجود نداشت که بارزانی به دنبال استقلال آن باشد.

حال که افسانه داعش نیز رو به پایان است، آمریکا و رژیم اسرائیل باید به دنبال طرح دیگری باشند. طرحی که بتواند پیروزی بلامنازع محور مقاومت در منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. برای این بازی چه کارتی بهتر از برخی از گروه‌های کرد؟! «عوفرا بنجیو» رئیس ‌مطالعات کُردی دانشگاه تل‌آویو در این زمینه می‌گوید:  شکل‌گیری کشور مستقل کردستان باعث تضعیف کشورهای متعددی که با رژیم صهیونیستی دشمنی تاریخی دارند مثل عراق، سوریه و ایران می‌شود؛ به اعتقاد آنها کردستانی که در دل کشورهای مقاومت تشکیل شود می‌تواند برای ملت‌های منطقه حامی محور مقاومت دردسرآفرین باشد.

آنچه امروز به عنوان استقلال کردستان عراق مطرح می‌شود، قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر «طرح یینون» است. مولف این طرح اُدد یینون استراتژیست صهیونیستی و مشاور آریل شارون (قصاب صبرا و شتیلا) است که در فوریه سال 1982 در مجله عبری «کایونیم» (به معنای دستورالعمل‌ها) از این طرح رونمایی کرد. عنوان این طرح «یک استراتژی برای اسرائیل در دهه 1980» بود که بعدها به «طرح یینون» معروف شد. خلاصه این طرح تقریباً مفصل، آن است که اسرائیل باید قدرت برتر منطقه باشد و یکی از اصلی‌ترین ابزار تحقق این هدف، تجزیه کشورهای قوی و بزرگ منطقه غرب آسیاست. برخی شکارها بزرگ‌تر از دهان اسرائیل هستند، پس باید ابتدا آنها را لقمه لقمه کرد، سپس بلعید. این طرح به طور مشخص در مورد عراق می‌گوید؛ باید به سه کشور شیعه به مرکزیت بصره، سنی به مرکزیت بغداد و کُرد به مرکزیت موصل تقسیم شود.

ساده‌اندیشانه است اگر گمان کنیم طرح تجزیه صرفاً به کردستان عراق محدود می‌شود. آمریکایی‌ها در شمال سوریه و شرق رود فرات 10 پایگاه نظامی احداث کرده‌اند. تحرکات و فعالیت‌های آنان در این منطقه نشان می‌دهد، برای کُردهای سوریه نیز خواب مشابهی دیده‌اند و البته مدتهاست شمار قابل توجهی از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران سیاست خارجی آن می‌گویند راه حل بحران سوریه سیستم فدرالی و در نهایت تجزیه این کشور است. 

کردستان مستقل خرگوشی اسرائیلی است که قرار است از کلاه پساداعش خارج شود. این نمایش شاید در ابتدا برای شماری از مردم کُرد عراق جذاب به نظر برسد اما زمان زیادی طول نمی‌کشد که متوجه شوند چه کلاهی سرشان رفته و ابزار کدام بازی شده‌اند. نتیجه این بازی خطرناک، چیزی جز افزایش ناامنی و آشوب در منطقه نخواهد بود. برای صهیونیست‌ها چه بهتر از این؟! فلسطینی‌های فراموش شده را بیشتر می‌کشند و خانه‌هایشان را خراب می‌کنند و شهرک‌های جدید می‌سازند. این نمایش اگرچه برای کُردها آبی نخواهد داشت اما برای صهیونیست‌ها حسابی نان دارد. البته اگر نیروهای عظیم و مردمی مقاومت اجازه بدهند، که نمی‌دهند.

 

نظر شما