شناسهٔ خبر: 21358849 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

عليزاده با قدرداني از شهرام ناظري و كيهان كلهر در كرمانشاه

موسيقي به لطف كسي نياز ندارد

صاحب‌خبر -

سميه قاضي‌زاده، خبرنگار «شرق»، کرمانشاه: ماجرا از يك تماس تلفني ساده به علي‌اكبر مرادي، نوازنده برجسته تنبور، آغاز شد. تماسي که خبر از افتتاح خانه تنبور در يكي از روستاهاي كرمانشاه در حوالي دالاهو مي‌داد؛ افتتاحيه‌اي با حضور بزرگان موسيقي ايران؛ كيهان كلهر، شهرام ناظري، حسين عليزاده، محمدرضا درويشي و علي‌اكبر شكارچي. خبر به اندازه كافي جذاب بود كه همسفر استادان موسيقي شوم. جمعي 10، 12نفره از استادان موسيقي و چند روزنامه‌نگار از تهران راهي دالاهو شديم. حضور علي‌اكبر مرادي، نوازنده مهجور تنبور و تلاش‌هاي 10ساله او براي افتتاح اين خانه، در كنار دوستي قديمي و همكاري‌هاي مختلف او با ديگر استادان موسيقي، همه و همه باعث شده اين جمع كه حتي در تهران هم به‌سختي مي‌شود آنها را كنار هم جمع كرد، در اينجا دور هم جمع شوند و اين اتفاق را در بيست‌ويکمين روز شهريور 96 جشن بگيرند.
بعد از صرف ناهار سنتي كرمانشاه و استقبال، فعاليت‌هاي روزهاي گذشته رمق مرادي را گرفته؛ تا‌آنجاكه رانندگي را به رئوفه، عكاس ما، مي‌سپرد و تنها براي لحظاتي به چشم‌هايش استراحت مي‌دهد. با لهجه شيرين كردي‌اش به رئوفه مي‌گويد: «شما امانتيد و براي كمك به ما آمده‌‌ايد، با احتياط برو». در تمام راه ما را ميهمان تنبورنوازي‌هايش مي‌كند كه از ضبط ماشين در حال پخش است. همين‌طور كه از كنار مزارع بلال رد مي‌شويم و كوه‌هاي دالاهو را از دور مي‌بينيم، از او مي‌پرسم استاد چرا اينجا خانه تنبور را درست كرديد؟ مي‌گويد: «كساني كه اينجا مي‌آيند، حتما خيلي موسيقي يا تنبور را دوست دارند؛ اينجا آمدن هوسي نيست. وقتي براي كلاس‌هاي من در تهران از سيستان‌وبلوچستان مي‌آيند، براي خانه تنبور هم مي‌آيند. نگران نيستم. ضمن اينكه زمين اين بنا، ارث پدري من بوده است و من در همين روستا زندگي مي‌كنم».
بانزلان عليا را رد مي‌كنيم و به بانزلان سفلي مي‌رسيم، از دور بناي زيباي خانه تنبور را بر فراز تپه‌اي در دشت در كنار درياچه سد آزادي مي‌بينيم. ساعت سه‌ونيم بعدازظهر است. ماشين‌هاي زيادي بيرون محوطه خانه ايستاده‌اند و صداي سرنا و دهل فضا را پر كرده است. مردان با لباس‌هاي كُردي و سنجاق‌سينه‌هايي كه نشانه موسيقي دارد، روي پله‌ها و اطراف خانه براي خوشامدگويي ايستاده‌اند. زنان با لباس‌هاي رنگارنگ كردي، با روسري‌هاي شاد، با كودكانشان در دست و بغل، زير نور آفتاب تند شهريور دامنه دالاهو نشسته يا ايستاده‌اند. گروه گروه مردان، پير و جوان، خودشان را براي رقص كردي آماده مي‌كنند و فضاي پرشوري را رقم مي‌زنند. از پيش اعلام شده مراسم ساعت شش شروع مي‌شود. دسته‌دسته به تعداد آدم‌ها افزوده مي‌شود و استادان موسيقي در هلهله مردم وارد ساختمان خانه مي‌شوند. طبيعت اطراف چنان همه - به‌ویژه ما پايتخت‌نشين‌ها - را به وجد آورده كه گذر زمان آسان مي‌شود. مراسم اختتاميه جشنواره كهن آواهاي تنبور و افتتاحيه خانه تنبور در ازدحام جمعيت و فريادهاي شادي مردم به‌ویژه براي شهرام ناظري و كيهان كلهر كه همشهري‌هايشان هستند، آغاز مي‌شود. بعد از خيرمقدم، دو هنرمند سرنانواز و دهل‌زن لحظات كوتاهي را به اجراي قطعات مي‌پردازند. بعد از آن، شبستري، مدير اجرائي جشنواره كهن آواهاي تنبور و شاه‌حسيني، معاون  سياسي - امنيتي استانداري كرمانشاه، صحبت‌هايي درباره افتتاح اين خانه مي‌كنند و در ادامه، هنرمندان بوكان به اجراي قطعه مي‌پردازند.
علي‌اكبر مرادي، مردي كه تمام اين اتفاق‌ها به همت او شكل گرفته، ميان تشويق‌هاي بي‌امان همشهريانش روي صحنه مي‌آيد. او حالا شمايل مردي است كه نشدني را شدني كرده. خارج از فضاي پايتخت اتفاقي را رقم زده كه نمي‌شود ناديده‌اش گرفت. جانش را گذاشته تا اين اتفاق بيفتد. پشت ميكروفون مي‌رود: «تنها كسي كه در تمام دنيا به كمك من آمد، بهروز بيات، معمار اين بنا بود؛ اگر ناواردي در آن مي‌بينيد، از چشم من ببينيد. خوشبختانه آقاي شاه‌حسيني مشكل ما را حل كرد. مسئولان در دولت آقاي روحاني مشكل مجوز را حل كردند. همين‌طور همسرم و فرزندم بسيار كمك‌حالم بودند كه در اين لحظه از آنها سپاسگزارم. اين مركز براي هنر و جايي براي خدمت به هنر است. خانه تنبور براي همه است».
مرادي در خيل سوت‌وكف‌ها بدرقه مي‌شود تا سيروان خالدي روي سن بيايد و آواز سياه‌چمانه بخواند.
محمدرضا درويشي سخنران بعدي است. او كه از كم‌حرف‌ترين اهالي موسيقي است، مي‌گويد: «به عنوان يكی از اهالی موسيقي، خيلي خوشحالم اين جمعيت عظيم را اينجا مي‌بينم؛ جمعيتي كه به‌خاطر چيزي جز موسيقي اينجا جمع نشده‌اند و تنها براي افتتاح تنبورخانه يا جشنواره آمده‌اند. من شهادت مي‌دهم كه مرادي 12 سال با جان و مال خودش شخصا در اين برهوت به ساخت اين خانه اقدام كرد؛ مكاني كه بدون كمك هيچ نهادي احداث شده است. در دولت‌هاي پيشين كارشكني‌ها تا آنجا پيش رفت كه مي‌خواستند بناي اين خانه را تخريب كنند؛ اما سرانجام اين ادراك به وجود آمد كه اينجا مركزی فرهنگي است براي ساز تنبور، جاي سياسي نيست. به جرئت مي‌گويم هركسي از احداث و راه‌اندازي اين خانه ممانعت كرد، مرتكب اشتباه شده است و تشكر مي‌كنم از هر مسئولي كه سعي در بازگشت به آن داشته است. مرادي بدون هيچ پشتوانه‌اي جان و مالش را براي اينجا گذاشت. من اميدوارم جوانان، نه تنها از دالاهو، بلكه از ديگر نقاط كشور هم از اين خانه تنبور استفاده كنند.
بعد از او كيهان كلهر كه به‌تازگي مجموعه كنسرت‌هايش با موفقيت به پايان رسيده، روي صحنه آمد و در چند جمله كوتاه خوشحالي‌اش از وقوع اين رخداد فرهنگي را اعلام كرد و گفت: «خوشحالم بعد از 15 سال اين اتفاق افتاده. سال ٨١ بود كه مرادي تصميم به احداث تنبورخانه گوران گرفت و حالا بعد از اين سال‌ها خوشحالم از اينكه اين آرزو به ثمر نشست».
در ادامه شهريار و داريوش قبادي دو نوجوان تنبورنواز به دونوازي تنبور پرداختند تا لحظاتي بعد، شهرام ناظري روي سن بيايد. او صحبت‌هايش را اين‌طور آغاز كرد: «به هم‌ولايتي‌ها و همشهريان خودم سلام مي‌كنم و از حضورشان متشكرم. اين هميت و غيرت علي‌اكبر مرادي و مهندس بهروز بيات دوست دوران كودكي من است كه امروز اين خانه افتتاح شده و تشكر مي‌كنم از هر دوي آنها. بعدها تاريخ درباره اين خانه قضاوت خواهد كرد و نام آنها به نيكي خواهد آمد، كساني كه خواستند تخريب كنند روسياهي بر آنها مي‌ماند». بعد از صحبت‌هاي مجري درباره اهميت جايگاه استاد شجريان و شهرام ناظري، ناظري جمعيت حاضر را ميهمان دو قطعه براساس اشعار مولانا و يك قطعه كُردي كرد كه با تشويق فراوان همشهريانش روبه‌رو شد.
حسين عليزاده هم در پي سخنان و اجراي ناظري كه در چندسال اخير به شواليه آواز ايران مشهور شده است، روي صحنه آمد و به عنوان شواليه معترض شد. او صحبت‌هايش را با تشكر از مرادي آغاز كرد و گفت: «نام علي‌اکبر مرادي نيازي به هيچ عنواني ندارد. به عقيده من اتفاق امروز يکي از بهترين اتفاق‌ها براي دولت ايران است نه فقط تنبور و موسيقي. ملت ايران هميشه نشان داده وقتي براي عشق دورهم جمع مي‌شوند هيچ تشنجي و اتفاقي وجود ندارد و نياز به هيچ حفاظتي ندارد. ما ايراني هستيم و ساز تنبور به همه ما تعلق مي‌گيرد و حتي به شخص خود من که تنبورنواز نيستم نيز تعلق دارد همان‌طور که هر ساز ايراني و هر فرهنگ ايراني به همه ايرانيان تعلق مي‌گيرد. ايران يکي از سرزمين‌هاي بزرگ دنياست که شايد به لحاظ اينکه فرهنگ‌هاي متنوعي را در خود جاي داده است نظير آن در دنيا کم باشد و حتي از نظر موسيقي بومي به‌لحاظ اقوام متعددي که وجود دارد، ايران يکي از ثروتمندترين کشورهاي دنياست».
او افزود: کشور ايران داراي موسيقي بسيار غني است و مردم ايران و دنيا اين مسئله را نمي‌دانند.
ساليان بسياري است که به موسيقي کم‌لطفي شده  اما موسيقي به لطف کسي نياز ندارد و در قلب همه وجود دارد و مانند نفس‌کشيدن هميشه در جريان است. در اطراف ما موسيقي به‌طور طبيعي وجود دارد و تنها با ساز نواخته نمي‌شوند؛ مانند يک تابلو نقاشي‌شده از تصوير يک طبيعت.
اين آهنگساز در ادامه گفت: من به شهر کرمانشاه غيرت دارم و تا حدودي با موسيقي اين منطقه آشنا هستم و دو هنرمند بزرگ شهرام ناظري و کيهان کلهر متولد اين شهر هستند بنابراين وقتي صحبت از اين دو دوست مي‌شود، صحبت از دو هنرمند ايراني است که در دنيا محبوبيت دارند اما دو عنوان وجود دارد که بايد از فرهنگ خودمان حذف کنيم. نخست مسئله شواليه است که نمي‌دانم چرا اينقدر به اين کلمه تکيه مي‌شود؛ آيا شهرام ناظري به‌تنهايي گويا نيست؟! وقتي اسم شهرام ناظري برده مي‌شود قلب همه براي او مي‌لرزد و نيازي به پسوند شواليه ندارد. عنوان شواليه براي هنرمند بزرگ کشورمان باب خنده خود فرانسوي‌ها شده است. ما بايد افتخار کنيم شهرام ناظري يک هنرمند ايراني يا کرمانشاهي است و خود من بشخصه براي اينکه ايراني بمانم و حسين عليزاده باشم نشان شواليه را قبول نکردم. هنرمندان ديگري هم قبل و بعد از شهرام ناظري بودند که عنوان شواليه را گرفتند اما هيچ‌گاه به دنبال اسم خود آن را اضافه نکردند. به‌طور مثال هيچ‌کس به آقاي شجريان نمي‌گويد شواليه و او را محمدرضا شجريان خطاب مي‌کنند.
او در ادامه صحبت‌هايش درباره كلهر گفت: دومين موضوع کيهان کلهر است که همه ‌جا اين هنرمند را کمانچه‌نواز جهاني مي‌نامند. يعني ما در جهان کشوري به نام ايران نداريم. چرا هر زمان مي‌خواهيم جهاني باشيم نام ايران را حذف مي‌کنيم. کيهان کلهر هنرمند، آهنگساز و کمانچه‌نواز بزرگ يک ايراني است و نبايد با عناوين برتر دادن غيرايراني باعث تمسخر ديگران شويم. اين جوايز حق اين هنرمندان است و مبارکشان باشد. بعد از صحبت‌هاي عليزاده، پرتوي كرمانشاهي شاعر  پشت ميكروفون قرار گرفت و به ايراد اشعار كردي پرداخت. اجراي هوره و مور از آواهاي باستان لك بخش بعدي مراسم بود. اهداي جوايز به برگزيدگان جشنواره آواهاي كهن تنبور با حضور تمامي استادان حاضر موسيقي ايران پايان‌بخش اين مراسم بود كه بيش از سه ساعت به طول انجاميد اما بارقه‌هاي اميد را نه‌تنها در دل و جان اهالي كرمانشاه كه در دل تمامي ايران روشن كرد.
 
در حاشيه: کيهان کلهر و حسين عليزاده با خانواده مشهدي‌اي که در اعتراض به لغو کنسرت‌ها راهپيمايي ۶۰ روزه‌ خود را از مشهد به دور ايران آغاز کرده‌ بودند، ديدار و در اين ديدار از حرکت اين خانواده تقدير کردند.

نظر شما