شناسهٔ خبر: 21353269 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

ناتوانی نظام سرمایه‌داری برای نجات کره زمین

مقابله با بحران‌های زیست محیطی و نظام سرمایه‌داری، که به تخریب محیط زیست کره زمین کمر بسته است،باید به «پروژه‌ی مرکزیِ بشریت» تبدیل شود.

صاحب‌خبر -
به گزارش سرویس بین الملل  خبرگزاری صدا و سیما  ، روزنامه انگلیسی گاردین نوشت: درسی که می‌توان از طوفان ایرما گرفت این است که نظام سرمایه‌داری نمی‌تواند کره زمین را نجات دهد، بلکه تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که آن را نابود کند. 

انتقال بحران نه حل آن
پایگاه اینترنتی روزنامه گاردین در مقاله‌ای به قلم جرج مونبویت (George Monbiot) نوشت: محرکِ اقتصاد ما در نظام سرمایه‌داری، رشدِ دائمی است و همین مسئله باعث می‌شود که محیط زیست و سامانه مالیِ ما پیوسته از یک بحران به بحران دیگری منتقل شود. 
الن گرینسپن، رییس وقت بانک مرکزی آمریکا، در پی بروز بحران شدید مالیِ سال 2008 میلادی، در جلسه استماع کنگره آمریکا اذعان کرد که در «فرضیه» ایرادی وجود داشت. منظور وی این فرضیه بود که منافع شخصیِ نهادهای وام‌دهنده، به طور خودکار منجر به تصحیح بازارهای مالی خواهد شد، اما این فرضیه اشتباه از کار در آمد و در سال‌های 2008 و 2009، بحران مالی و اعتباریِ بانک‌های بزرگ، از آمریکا به سایر نقاط جهان سرایت کرد. 
شایان ذکر است که نظام سرمایه‌داری فرضیه‌ای مشابه درباره محیط زیست دارد، که باید در خلال طوفان‌های ویرانگر اخیر، منتظر اذعان به اشتباه بودنِ آن از سوی شخصیت‌های معتقد به نظام سرمایه‌داری باشیم. نظام سرمایه‌داری و سرمداران جدیدِ‌ آن، یعنی نولیبرالیست‌ها، بر این عقیده‌اند که مادامی که قیمت‌های صحیح برای محصولات و کالاهای مربوط به محیط زیست تعیین شود، دیگر به هیچ نوع برنامه‌ریزی یا سامانه‌ی نظارتی برای حفاظت از محیط زیست نیاز نخواهد بود، بلکه این روش، به خودیِ خود، باعث حفاظت از محیط زیست خواهد شد. از اینرو، دولت‌ها یا شهروندان نباید هیچ تلاش خاصی برای تغییر رخدادهای زیست محیطی انجام دهند، زیرا این‌ اقدامات اشتباه خواهد بود. 
اما این فرضیه نیز مانند فرضیه اصلاحِ خود به خودیِ بازارهای مالی - بدون نیاز به سرپرستی یا نظارت - فرضیه‌ای اشتباه است، زیرا طوفان‌های دریایی به سیگنال‌ها و علامت‌های بازارهای مالی واکنش نشان نمی‌دهند. همچنین آلاینده‌های پلاستیکی که اقیانوس‌ها، مواد غذایی و آب آشامیدنیِ ما را آلوده کرده‌اند، نیز به این علامت‌های مالی، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. کاهش شدید جمعیت‌های حشراتِ مفید - مانند زنبورهای عسل، از میان رفتن صخره‌های مرجانی، یا انقراض انواع حیواناتِ وحشی نیز به سیگنال‌های مالی واکنش نشان نمی‌دهند. 
نویسنده این مقاله افزود: بحران‌های زیست محیطی مانند صفحه‌های بزرگ سنگیِ زیر پوسته‌ی زمین هنگام وقوع زمین لرزه عمل می‌کنند، یعنی - در حالی که سکونی نسبی حاکم است - ناگهان تکانی شدید می‌خورند و زمین لرزه‌ای مهیب ایجاد می‌کنند. این‌ها وقایعی نیستند که با فرمول‌های ساده، قابل پیش‌بینی یا پیشگیری باشند. به عنوان مثال، شما می‌توانید با دقتی نسبتاً بالا پیش‌بینی کنید که اگر در مکانی خاص، فرودگاهی تأسیس کنید، چه مقدار درآمد از این سرمایه‌گذاریِ خود نصیب‌تان خواهد شد، اما نمی‌توانید به درستی تخمین بزنید که این فرودگاه، تا چه حد به محیط زیستِ اطراف خود صدمه وارد خواهد کرد. 
یکی از مشکلات اساسی و بنیادینِ نظامی سرمایه‌داری که برای محیط زیست کره زمین بسیار زیانبار است، این است که این نظام،‌ براساس رشد دائمی و بی‌وقفه‌ی تولید ناخالص ملی و رشد پایدار اقتصاد کشورها برنامه‌ریزی شده است. این در حالی است که کره زمین، مکانی محدود و مشخص است و ما نمی‌توانیم تا ابد در این کره‌ی خاکی به رشد بی پایانِ تولید و اقتصاد فکر کنیم. در نظام سرمایه داری،‌ اگر شما تمام کالاهای موردِ نیاز خود را خریداری کنید و حتی کالاهایی که نیاز چندانی به آن‌ها ندارید نیز تهیه کنید، آنگاه نظام سرمایه‌داری - با انواع تبلیغات و ترفندها - شما را به هوس می‌اندازد که کالاهایی را که اصلاً به آن‌ها نیاز ندارید و حتی آن‌ها را نمی‌خواهید، خریداری کنید. مثلاً این روزها، تُستری به فروش می‌رسد که با اتصال به دوربینِ دیجیتال، تصویر چهره‌ی شما را روی نانِ تستی که می‌خواهید برای صبحانه بخورید، ترسیم می کند و این کار را با سوزاندن بخش‌هایی از نانِ تست انجام می‌دهد. در هر صورت، شما هیچ نیازی ندارید که تصویر چهره‌تان را روی نانی حک کنید، که قرار است تا چند ثانیه‌ی دیگر، آن را میل کنید. محصولات مشابهی در بازار‌های نظام سرمایه‌داری عرضه می‌شود که هیچ نیازی از انسان را برآورده نمی‌کند، اما با تبلیغات، بسیاری از مردم مجاب می‌شوند که آن محصولات را تهیه کنند. 
مزید بر علت این است که در نظام سرمایه داری، صاحبان صنایع برای آن که جامعه را به جامعه‌ای مصرف‌گرا تبدیل کنند، باید ابتدا آن را به جامعه‌ی «دور انداز» تبدیل کنند. مثلاً اگر شما از محصولاتی که قبلاً خریده‌اید، به‌خوبی نگهداری کنید و آن‌ها را دور نیندازید، دیگر مایل نخواهید بود محصولات جدید را که کارخانه‌ها در نظام سرمایه داری بی‌وقفه تولید می‌کنند - و هر ساله تلاش دارند بر میزان تولید خود نسبت به سال گذشته بیفزایند - خریداری کنید. از اینرو، برای این که نظام سرمایه‌داری بتواند به حیات خود ادامه دهد، مردم باید دائماً اجناسی را که می‌خرند، دور بیندازند و آن‌ها را بر زباله‌های انباشته شده در دنیا اضافه کنند. حتی بسیاری از محصولات صنعتی با تاریخ انقضایِ تصنعی تولید می‌شوند، یعنی کارخانه‌ی تولیدکننده‌ی آن محصول، هرچند قادر است آن را با دوام تر بسازد، ولی برای این که چند سال بعد بتواند محصولات جدید خود را به فروش رساند، کالای خود را به‌نحوی تولید می‌کند که در زمانی مشخص از کار بیفتد و سپس خریداران مجبور شوند آن را با کالایی مشابه که جدیداً تولید شده است، جایگزین کنند. 
لذا خطر نظام سرمایه‌داری برای محیط زیست کره زمین این است که با وجود منابع محدود و فضای ثابتی که کره زمین در اختیار بشریت قرار داده است، این نظامِ معیوب همواره تلاش دارد بر تولیدات صنعتی و زباله‌های دور ریخته شده بیفزاید و کاملاً روشن است که کره زمین تا ابد قادر نخواهد بود، تمام زباله‌های دور انداخته شده ؛ مواد سمیِ آلاینده‌ی آب‌های زیرزمینی و اقیانوس‌ها ؛ و گازهای گلخانه‌ای یا گازهای سمی را که در هوا منتشر می‌شود تحمل کند و به تدریج این مشکلاتِ زیست محیطی به مشکلاتِ بزرگ اقتصادی و مالی تبدیل خواهد شد. مثلاً اگر سطح آب اقیانوس‌ها بالا بیاید، یا طوفان‌های هرچه سهمگین‌تر به سواحل شرقی آمریکا برخورد کند، ممکن است حباب بازار پررونق مسکن در ایالت فلوریدا یا سایر ایالت‌های ساحلی آمریکا بترکد. اگر چنین شود، فاجعه‌ای اعتباری و مالی برای بانک‌های وام دهنده به سازندگان مسکن در ایالت فلوریدا و سایر نقاط ساحلی در شرق آمریکا ایجاد خواهد شد که ممکن است به بقیه بانک‌ها در سراسر کشور آمریکا سرایت کند. آنگاه مانند سال 2008، فروپاشی بازار مسکن آمریکا، منجر به بروز بحران شدید اعتباری و مالی نه‌تنها برای بانک‌های این کشور، بلکه برای بانک‌های جهان خواهد شد و اقتصاد جهانی را بار دیگر تهدید خواهد کرد. 

نیاز به اخلاقیات و اقتصادی جدید
مشکل اصلی اینجا است که شاید بتوان با چاپ اسکناس و تزریق پول از سوی بانک‌های مرکزی، به سامانه‌های مالی و بانکی، بانک‌های ورشکسته را نجات داد، اما اگر محیط زیست کره‌ی زمین به حدی صدمه ببیند که دیگر قابل ترمیم نباشد و مثلاً خانه‌های مردم را سیلاب‌های وحشتناک فراگیرد و همچنین آب و هوای زمین آلوده شود، دیگر صرفاً با چاپ اسکناس‌های بدون پشتوانه نمی‌توان این مشکلاتِ کلان زیست محیطی را برطرف کرد. از اینرو، برای مقابله با بحران محیط زیست زمین به اخلاقیات، سیاست و اقتصادی جدید نیاز است. مردم نباید این کار را صرفاً به عده‌ای معدود از متفکرانِ مستقل، که نواقص اصلی و ایرادهای بزرگِ نظام سرمایه‌داری را دریافته‌اند، واگذار کنند، بلکه مقابله با بحران‌های زیست محیطی و نظام لجام گسیخته سرمایه‌داری، که به تخریب محیط زیست کره زمین کمر بسته است، باید به «پروژه‌ی مرکزیِ بشریت» تبدیل شود. دست کم، اولین گام در این مسیر، کاملاً روشن است و آن این است که همه‌ی ما باید بپذیریم که سامانه‌ی کنونی (نظام سرمایه‌داری) معیوب است و باید سامانه‌ای انسانی‌تر جایگزینِ آن شود.

نظر شما