شناسهٔ خبر: 20994016 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

داستان یک قرارداد مه‌آلود

برهان مبین، علی‌کفاشیان و خنده‌های پایان‌ناپذیر

آینده قرارداد بسیار مشخص است. این قرارداد خیلی زود زیر فشار افکار عمومی لغو خواهد شد اما آدمی که این قرارداد و دیگر قراردادهای فاجعه‌آمیز مشابه را امضا کرده، هنوز در فدراسیون فوتبال حضور دارد. او هنوز هم می‌خندد. به ریش همه‌مان و باصدای بلند. چشمان خود را ببندید تا صدای خنده‌هایش را بشنوید!

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ماجراها دو تاریخ دارند. تاریخ وقوع و تاریخ گزارش. تاریخ وقوع این ماجرا به سال 89 برمی گردد. یک سال بعد از حوادث سیاسی سال 88. کشور درگیر سیاست و اقتصاد آماده برای ورود به چاه تحریم‌های مضاعف. ورزش درگیر انتخاب‌های عجیب و غریب و کشور چشم به‌راه آینده. شرکت افق سبز، باشگاه خودمانی مدیران ارشد فدراسیون فوتبال(با ریاست علی کفاشیان و عضویت مهدی محمدنبی، غلامحسین عسگری، محمد درخشان و مجید پاشنا در هیات‌مدیره)، به سادگی سهام خود را به شرکت مبین برهان واگذار کرد. مبین برهان قرار بود بلیت فروشی الکترونیک ورزشگاه‌ها را آغاز کند و این کار طبق یک قرارداد بسیار شبهه‌برانگیز صورت گرفت. قراردادی از نوع «بی.او.تی» یعنی سودی بالاتر از حد استاندارد به شرکت سرمایه‌گذار پرداخت می‌شود. در این نوع از قراردادها، شرکت سرمایه‌گذار به دلیل حجم بسیار سنگین سرمایه‌گذاری و زمان بسیار طولانی بازگشت سرمایه، سودی بالاتر از حد استاندارد دریافت می‌کند تا برای سرمایه‌گذاری پر ریسکش، توجیهی داشته باشد.

مبلغ قرارداد امضا شده تنها چهارمیلیارد‌ونهصد میلیون تومان بوده. سرمایه‌ای که نه کلان است و نه در زمینه‌ای صورت می‌گیرد که تکنولوژی پیچیده یا زمینه صنعتی دشواری به حساب ‌آید. در توضیح قرارداد «بی.او.تی»  می‌گویند که؛ «قرارداد احداث بزرگراه‌ها، خطوط راه‌آهن، احداث فرودگاه‌ها، اسکله‌ها، سدها، مجتمع‌های پتروشیمی و دیگر پروژه‌های بزرگ، از مواردی است که عموما از این طریق به انجام می‌رسد.» خودتان حساب کنید پروژه‌ای به قیمت پنج میلیارد تومان (قیمت خرید یک ساختمان چند طبقه در مرکز شهر) چگونه با توجیهات قرارداد سدسازی یا ساخت فرودگاه توسط شرکت‌های خارجی صورت گرفته است! احتمالا اگر متن این قرارداد به دست شرکت توتال برسد در نحوه عقد قراردادش با ایران تجدید نظر خواهد کرد!

حالا سال 96 است. هفت سال از واگذاری شرکت افق سبز به شرکت مبین برهان گذشته، شرکتی که قرار بود طبق یک فرآیند بسیار پیچیده، مبلغ بسیار کلان چهارمیلیاردونهصد میلیون تومان را در پنج ورزشگاه سرمایه‌گذاری کند، کلا فقط به ورزشگاه آزادی چسبیده و آنجا مبلغ بسیار کلان یک میلیاردونهصد میلیون تومان را صرف کارهایی کرده که سروته آن را شاید با 100 تا 200 میلیون تومان هم بشود به انجام رساند! خرید چند گیت برای عبور هواداران، اجاره کردن داربست‌های فلزی برای عبور مردم از گیت‌ها در حالی که ساخت محلی برای ورود مردم ارزان‌تر از اجاره کردن داربست در می‌آمده و دست‌آخر هزینه کردن 30 میلیون تومان برای کشیدن خط‌هایی به سمت جایگاه‌های مختلف، در حالی که راهکارهایی مثل آویزان کردن بالن‌های رنگی یا حتی گذاشتن چند تابلوی راهنمایی و تعیین مسیر، به‌صرفه‌تر و ارزان‌تر بوده و گذاشتن یکی‌دو دستگاه کامپیوتر در یک اتاق برای شمارش تعداد هواداران، تمام کاری است که شرکت مبین برهان برای به‌ثمر رساندن این پروژه عظیم ملی انجام داده است! شاید شما برای این کار یک‌میلیاردونهصد میلیون تومان برآورد هزینه انجام شده را باور نکنید و مغزتان آنجا سوت می‌کشد که بشنوید سود این شرکت تنها از فروش بلیت دو تیم استقلال و پرسپولیس در فصل گذشته دوونیم میلیارد بوده! احتمالا «اکبر اوتی» هم این قرارداد «بی.او.تی» را امضا نمی‌کرد!

 اوضاع بلیت فروشی‌ها

35 درصد از درآمد اولیه فوتبال به جیب شرکتی می‌رود که یک قرارداد را خارج از تشریفات اداری و بدون رقابت با بخش خصوصی به امضا رسانده است. شرکتی که قراردادی را امضا کرده که امکان ندارد توسط روسای قبلی فدراسیون مثل دکتر دادکان یا مهندس صفایی فراهانی امضا شود. امضای علی کفاشیان اما پای این قرارداد است. درست مثل هر قرارداد دیگری که امضای او را می‌توان پای آن دید. مثل قرارداد «جیووا» که فسخ شد. مثل همین قرارداد که در شرف فسخ شدن است. مثل بقیه کوه یخ که زیر آب است. فکر می‌کنید کارلوس کی‌روش چگونه به مردی چنین بی‌پروا و تندزبان تبدیل شده؟ او از اتفاقات فدراسیون بیش از من و شما می‌داند. همین است که به او اجازه می‌دهد با هرکس، هرآن‌گونه که دلش می‌خواهد صحبت کند.

آینده این قرارداد بسیار مشخص است. این قرارداد خیلی زود زیر فشار افکار عمومی لغو خواهد شد اما آدمی که این قرارداد و دیگر قراردادهای فاجعه‌آمیز مشابه را امضا کرده، هنوز در فدراسیون فوتبال حضور دارد. او هنوز هم می‌خندد. به ریش همه‌مان و باصدای بلند. چشمان خود را ببندید تا صدای خنده‌هایش را بشنوید!

نظر شما