شناسهٔ خبر: 20990113 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

پروست مصور

صاحب‌خبر -

نسیم آصف: اگرچه داستان‌ها و رمان‌های مصور در ادبیات غرب باسابقه به‌شمار می‌رود اما در ایران داستان‌های مصور غالبا در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان مرسوم بوده. اما در غرب بسیاری از آثار کلاسیک ادبی به صورت مصور و اقتباسی به چاپ رسیده‌اند تا گستره وسیع‌تری از مخاطبان را پوشش دهند. شاید امروز این‌‌گونه کتاب‌ها جذابیت بیشتری هم برای مخاطبان داشته باشند چراکه امروز بسیاری از مردم بیش از آنکه به خواندن متن تمایل داشته باشند به دیدن آن مایل‌اند و خاصه با گسترش شبکه‌های مختلف اجتماعی متن‌ها بیش از پیش به سمت تصویری‌شدن رفته‌اند و می‌توان گفت که سلطه فضای مجازی شکل خواندن را تغییر داده. مدتی است که یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» مارسل پروست، به صورت مصور و در چند جلد توسط نشر چترنگ به چاپ رسیده. چهار جلدی که تاکنون به چاپ رسیده‌ عبارتند از: «کومبره» با ترجمه کامران برادران، «در سايه دوشیزگان شکوفا» با ترجمه محمود گودرزی، «سوان عاشق» با ترجمه کامران برادران و پیمان میرزایی و «نام جاها: نام» با ترجمه شهریار وقفی‌پور. تصویرگر هر چهار کتاب استفان اوئه است و خود او اقتباس‌گر کتاب‌ها هم بوده و فقط در «در سایه دوشیزگان شکوفا» استانیسلاس برزه در کار اقتباس با اوئه همکاری کرده است. ناشر کتاب در یادداشتی درباره هدف انتشار رمان‌های مصور نوشته: «در دنیای امروز افزایش ضرب‌آهنگ زندگی، میل به کتاب و کتاب‌خوانی را تا حد زیادی کم‌رنگ کرده است و شاید عمده کسانی که هنوز دغدغه کتاب دارند، به دنبال ادبیات مینی‌مال باشند؛ ادبیات حاضروآماده‌ای که در فواصل کوتاه فراغت از مشغولیات، قابل مطالعه است. فضای مجازی و ادبیات حاکم بر آن را شاید بتوان تاییدی بر این مدعا دانست. با این اوصاف میل به مطالعه آثار کلاسیک و برجسته جهان که اکثرا حجیم هستند و نثر سنگینشان خارج از حوصله خواننده شتاب‌زده، روزبه‌روز کمتر و کمتر می‌شود. آثاری چون جنگ‌ و صلح، دن‌کیشوت، در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته، ایلیاد و اودیسه. در چنين شرایطی وظیفه فرهنگی خود دیدیم گامی برداریم هرچند کوچک، در راستای بهره‌بردن از آثار فاخر و کلاسیکی که بیم آن می‌رود به دست فراموشی سپرده شوند.» «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» را سال‌ها پیش مهدی سحابی به فارسی ترجمه کرده بود. کامران برادران در مقدمه کوتاهی که برای کتاب «کومبره» نوشته اشاره می‌کند که: «مارسل پروست و شاهکارش در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته در ایران آن‌چنان شناخته شده که مترجم کتابی که اکنون در دست دارید ضرورتی برای توضیح این اثر و نویسنده آن احساس نمی‌کند. البته همین لفظ مترجم هم به‌خودی‌خود مسئله‌ساز است؛ ترجمه مهدی سحابی از در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته آن‌چنان ممتاز و بی‌نظیر است که نگارنده این سطور برای آنکه خود را مترجم این کتاب، حتی به‌شکل رمان مصور، بداند تردید می‌کند. بنابراین شاید در این رابطه، بازگرداننده لفظ بهتری باشد. به‌هرروی، نگارنده تلاش کرده که در عمل بازگردانی در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته به ترجمه سحابی، اگر بخواهیم از واژگان آلن‌ بدیو فیلسوف فرانسوی وام بگیریم، وفادار باشد و خود را از شتاب‌زدگی و میل به منتشرکردن هرچیز به هر قیمتی مصون بدارد. هنگام بازگردانی آثاری از این دست، معمول است که از ضرورت ترجمه دوباره اثر یا تلاش برای معرفی شاهکار فلان نویسنده به نسلی جدید از مخاطبان سخن رانده شود؛ اما تا آنجا که به بازگردانی در جست‌و‌جوی زمان ازدست‌رفته مربوط می‌شود، این کار دلیلی سراسر متفاوت دارد.» «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» نزدیک به چهار‌هزار صفحه است و حدود دوهزار شخصیت مختلف دارد. پروست کار نوشتن این رمان را در سال 1909 یعنی وقتی که سی‌وهشت سال داشت شروع کرد و قبل از آنکه موفق به بازبینی و ویرایش تمام مجموعه شود از دنیا رفت. در نتیجه سه جلد آخر رمان او پس از مرگش منتشر شدند. در بخشی از کتاب «نام جاها: نام» با ترجمه شهریار وقفی‌پور می‌خوانیم: «در بین اتاق‌هایی که در شب‌های بی‌خوابی‌ام به خاطر می‌آوردم، هیچ‌یک به اندازه اتاقم در گراندهتل ساحل بلبک، شبیه اتاق‌های کومبره نبود. اما هیچ‌چیز به بلبک واقعی ماننده‌تر از آنی نیست که من در روزهای طوفانی به رویا می‌دیدم. تنها هوسم آن بود که طوفان بر اقیانوس را به نظاره بنشینم. برای من، عظیم‌ترین نمایش‌ها آن‌هایی بودند که می‌دانستم به قصد خوشی من، به تصنع صحنه‌آرایی نشده‌اند...».

نظر شما