شناسهٔ خبر: 20989687 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

باهنر:

با ماموريت روحاني براي نرماليزه كردن شرايط موافقيم

صاحب‌خبر -

محمد رضا باهنر، مهره اثرگذاري در جريان اصولگرايي است اما اين اثرگذاري او به يكباره و در انتخابات رياست‌جمهوري رنگ باخت. باهنر وارد گود نشد و آنطور كه خودش هم اذعان دارد از دور در جريان امور قرار مي‌گرفت. حتي در موضوع كنار رفتن قاليباف به نفع رييسي نيز او در بطن كار نبود. اين براي باهنري كه روزي خود را كارگردان اصولگرايان و نه بازيگر آنها مي‌دانست اتفاق كوچكي نبود. او اگرچه هنوز از علل اين كنار رفتن يا كنار گذاشته شدن صحبتي به ميان نياورده است اما آشكارا در نقد اصولگرايان و بيان نقاط قوت دولت روحاني سخن مي‌گويد. باهنر دولت دوم روحاني را متشكل از وزراي غيرسياسي اما بروكرات و تكنوكرات مي‌داند و معتقد است شخص رييس‌جمهور به قدر كافي سياسي هست. او در طول يك سال گذشته بيشتر تلاش كرده تا از خود جلوه يك سياستمدار منصف بسازد به همين دليل نيز نقد جريان اصولگرا را بي‌واهمه انجام مي‌دهد. او در مصاحبه‌اي كه روز گذشته با خبرگزاري مهر داشت تحليل خود را از وضعيت اصولگرايان و دولت دوم روحاني ارايه كرد:
   اعتدال نسبت به چهار سال پيش پخته‌تر شده اما هنوز به عنوان مانيفستي كه منتشر و قابل دفاع شود، درنيامده است. هيچ جرياني موظف به پاسخگويي نيست. يعني چون حزبي وجود ندارد و جريان‌ها به شكل شناور وجود دارند، بنابراين حتي روي افراد مشخص و فعال سياسي مي‌توانيم در گذر زمان تغييراتي را در مواضع‌شان ببينيم.
   مانيفست نداشتن مختص اعتدال هم نيست. در ميان اصولگرايان هم احتمال دارد ۱۰ گروه بگويند ما اصولگراييم اما مواضع شان ممكن است با هم متفاوت باشد. اصلاح‌طلبي هم اين گونه است.
   حتي بعد از اينكه نتايج انتخابات مشخص شد، باز هم روحاني دو سه جايي حرف‌هاي تندي زد. شايد بقيه كانديداها هم اين اتفاق براي‌شان افتاد. مثلا خود قاليباف يا ميرسليم يا حتي رييسي بعد از انتخابات حرف‌هايي زدند كه چندان ضروري نبود.
   اگر مقصود آقاي حجاريان از نرماليزه كردن، اين است كه بايد كارهايي در كشور انجام شود كه برآيند مطالبه مردم و گروه‌هاي سياسي و مقامات نظام باشد، روحاني در اين بخش موفق بوده است. اگر منظور آقاي حجاريان همين باشد كه گفتم، روحاني مي‌تواند اين ماموريت را ادامه بدهد و ما هم با اين ماموريت موافقيم. آنهايي كه با نظام مشكل دارند، بايد مشكل‌شان را با خود روشن كنند نه با نظام چون تكليف‌شان با نظام روشن است و در چارچوب مواضع نظام مي‌توانند فعال سياسي باشند.
   من اصلا نفهميدم آقاي قاليباف درباره نواصولگرايي چه گفت؛ بايد از خودشان سوال كنيد. اگر بحث اين است كه جريانات سياسي اعم از اصولگرا، اصلاح‌طلب و معتدل كشور، مانيفست اعلام كنند و موضع بگيرند، من اين را قبول دارم. ممكن است اسم شان هم چيز ديگري بشود؛ چون اين اسم‌ها را يا ما براي خود يا براي رقيب انتخاب كرده‌ايم؛ امروز شايد واژه اصولگرايي كم‌كم منتفي شود؛ مثلا بگويند تفكر انقلابي، غيرانقلابي و ضد انقلابي. حالا اگر كسي بخواهد غيرانقلابي و ضد انقلابي را با هم مخلوط كند، براي خودش انحراف است. اگر منظور آقاي قاليباف اين است كه اصولگرايان دور هم جمع شوند و روي مانيفستي تفاهم كنند و مجموعا به يك حزب برسند و روابط داخلي حزب را تعريف كنند، اين يك چيز بسيار خوب است و ما هم قبول داريم؛ حالا اسمش مي‌تواند نواصولگرايي يا انقلابي‌گري يا مثلا حزب الف شود؛ حالا ما با اسم كاري نداريم؛ مسما براي ما مهم است.
   من چندان در درون تصميم‌گيري‌هاي انتخاباتي و كنار رفتن آقاي قاليباف به نفع آقاي رييسي نبودم؛ بيشتر از بيرون اطلاع داشتم. آنچه مي‌دانم اين است كه كسي آقاي قاليباف را مجبور به كناره‌گيري نكرد چون اساسا به دليل نبود قانون و ثبت و ضبط، طبيعي بود هر كانديدايي مي‌توانست هر لحظه بيرون بزند؛ كما اينكه در زمان انتخابات كساني بودند كه در سيستم جبهه مردمي نامزد شدند و نتوانستند بالا بيايند اما در نهايت رفتند و كانديدا شدند. نظر جبهه پيروان اين بود كه بايد به تصميمات نهايي جمنا متعهد باشيم. هر زمان از من سوال شد كه كانديداي نهايي جبهه پيروان كيست، من گفتم كانديداي ما همان كانديداي نهايي جمناست.
   پس از انتخابات مجلس دهم و تعيين هيات رييسه به من مي‌گفتند كه ديديد آقاي عارف شكست خورد. من مي‌گفتم آقاي عارف حتما شكست نخورده؛ عارف به عنوان رييس ليست اميد تلاش كرد و توانست ۱۱۰ اصلاح‌طلب را وارد مجلس كند.
   در خارج، آنجايي كه دموكراسي را رعايت مي‌كنند، ممكن است يك شومن در رقابت‌هاي انتخاباتي پيروز شود-كما اينكه داشتيم؛ شومن بود كه بعد رييس‌جمهور شد- اما آنجا يك نقطه مثبت دارد كه ما نداريم؛ آن هم اينكه يك حزب قدرتمند و مانيفست‌دار پشت آن شومن حضور دارد؛ يعني اينگونه نيست وقتي شخصي رييس‌جمهور شد، ديگر هر جور كه دوست داشت رفتار كند اما در كشور ما اختيارات رييس‌جمهور بسيار بالاست. شما ۴ رييس‌جمهور اخير ما از آقاي هاشمي تا خاتمي و احمدي‌نژاد و روحاني را در نظر بگيريد؛ هر كدام اينها مواضع كاملا متفاوتي نسبت به ديگري داشته است. اگر انسان با خودش فكر كند مي‌بيند اين ۴ نفر هيچ شباهتي به هم نداشته‌اند.
   ما در رفتار تمام نهادهاي نظام اگر بخواهيم ريز شويم، ممكن است انتقاداتي وجود داشته باشد؛ مثلا در همين انتخابات مجلس ۱۲ هزار نفر ثبت نام كردند؛ از اين تعداد ۶ هزار نفر تاييد و ۶ هزار نفر هم رد شدند. بنده با شناخت ميداني كه دارم مي‌توانم بگويم از آن ۶ هزار نفري كه رد شدند، ممكن است به چند صد نفرشان ظلم شده و صلاحيت شان به ناحق احراز نشده باشد و از آن طرف هم كساني بودند كه صلاحيت شان تاييد شده اما با شناختي كه دارم صلاحيت تاييد شدن را نداشتند. اگر خودمان را جاي شوراي نگهبان بگذاريم، به هر حال اين شورا همه تمهيدات خود را به كار گرفت و به اين نتيجه رسيد.
   در مجموع احساس مي‌كنم روحاني تلاش كرده كابينه نسبتا معتدلي را معرفي كند. اين آقاياني كه معرفي شده‌اند، بيش از آنكه جريانات سياسي براي‌شان مهم باشد، وظيفه‌هاي بروكراتيك و اجرايي براي‌شان مهم و دغدغه است. يك زماني مرحوم هاشمي مي‌گفت «همه از من انتظار دارند وزرايم سياسي باشند؛ من در پاسخ‌شان مي‌گفتم من به اندازه كافي سياسي هستم، اجازه بدهيد وزرايم تكنوكرات باشند.» به خاطر همين هم مي‌گويم روحاني تلاش كرده وزرايش بروكرات و تكنوكرات باشند  تا از جريانات سياسي. گاهي اوقات زيادي سياسي فكر كردن در اجرا، مشكل و نقيصه ايجاد مي‌كند. از اين جهت احساس مي‌كنم دغدغه وزراي معرفي شده، بيشتر انجام وظايف بخشي‌ خود باشد تا اينكه بخواهند كار سياسي بكنند.
   من در مراسم تنفيذ و تحليف، واژه‌هايي از آقاي روحاني شنيدم و مي‌دانم كه وي اين واژه‌ها را عامدا و عالما انتخاب كرده است؛ احساس كردم روحاني مي‌خواهد مسير خود را اصلاح و جامع‌تر كند. به عنوان نمونه يكي از اين واژه‌ها «انقلاب اقتصادي» بود. با شناختي كه از روحاني دارم، مطمئنم كه اين واژه «سهو لسان» نبوده و واژه‌اي نبوده كه اتفاقي يا ناخودآگاه به زبان رييس‌جمهور آمده باشد و حتما از اين واژه قصد داشته است.
   درست است كه نمايندگان مجلس هر كدام‌شان فقط يك رأي دارند اما هر كدام از حوزه نفوذ راي برخوردار هستند. بسيار طبيعي است كه اگر رييس مجلس تعدادي از وزرايي كه آقاي رييس‌جمهور به مجلس معرفي مي‌كند را نپسندد، احتمال راي‌آوري‌ آن وزير كاهش پيدا مي‌كند. البته نمي‌گويم كه راي نمي‌آورد اما مي‌خواهم بگويم كه تاثير مواضع آقاي لاريجاني به عنوان رييس مجلس روي آراي مجلس بالاست. بنابراين بسيار عقلايي است كه رييس‌جمهور با رييس مجلس مشورت كند اما اينكه آقاي لاريجاني بگويد اين پنج تا وزير را در دولت بگذار، اين‌طور نيست.
   در انتخابات رياست‌جمهوري اينكه به طور شفاف جلو بيايم، نبود. من با جبهه‌ مردمي نيروي انقلاب كار مي‌كردم اما حتي براي عضويت در شوراي مركزي اين جبهه هم نامزد نشدم كه بخواهم جزو پيچ‌گردانان شوم. در ضمن اينكه هيچ راهي در آن فرصت كوتاه به ذهنم نمي‌رسيد اما اين به معناي تاييد همه رفتارهاي جبهه مردمي از سوي من نبود.

 

نظر شما