شناسهٔ خبر: 20973865 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

کلاهمان را قاضی کنیم

شهید کار خود را بکند و ما هم هرکاری دلمان می خواهد؟!

صاحب‌خبر -
 گروه فرهنگی جهان نيوز، حسین خان بابازاده: چند روزی است که بحث شهادت بسیجی دلاور شهید محسن حججی نقل محافل است و هرکسی به قدر وسع خود از او یادی می کند. یک طرف مردم هستند که آتش به اختیار گونه برای او مراسم می گیرند، به دیدار خانواده اش می روند، به فرودگاه می روند.

کمی آن طرف تر مسئولان رده بالا و پایین، هنرمندان، ورزشکاران و... هستند که هر کدام به اندازه خودشان می خواهند با صدور پیام، پست اینستاگرام و... واکنشی نشان بدهند. اما فارغ از ارزشمند بودن همه این موارد باید ذهنمان را راهی فضای جدید بکنیم. محسن حججی که بود و از ما چه می خواهد؟

اگر همین محسن حججی شهید نشده بود آیا به عنوان یک شخص تندرو و افراطی شناخته نمی شد. ارزش این جوان مومن انقلابی که نحوه زندگی اش او را به جایگاه شهادت رسانده تنها به هنگام شهادت هست؟ بدون شک شهادت نقطه اوجی است که هیچ کس در آن تردید ندارد؟

اما مگر غیر این است که اعتقاد حججی ها او را به مهاجرت و جهاد با دل کندن از همسر، فرزند، مادر و پدر می کشاند؟ باید با خودمان کنار بیاییم که محسن حججی ها احساسات ما را تحریک می کنند یا مشاعر ما را حساس می کنند؟ چرا حتما باید سری بریده شود تا جامعه ما تکانی بخورد؟!

در این نقطه شکی نیست که نحوه اسارت و شهادت محسن حججی متفاوت بود و گویی در پس پرده با خدا و حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) معامله ای کرده است و البته این را هم از قولش گفته اند که خواسته بود شهادتش جریان ساز شود اما فرض کنید اگر محسن حججی بدین شکل به شهادت نمی رسید، چه می شد؟

محسن حججی هم به خیل عظیم شهیدانی که شاید هرروز خبر شهادتشان را می شنویم می پیوست و تنها با یک خبر کوتاه از کنارش رد می شدیم. چه شده که که نوع خاصی از شهادت ما را به خود می آورد؟ و البته آن هم تاحدی. نکند با تکرار این نحوه شهادت این هم برایمان عادی شود؟ این نیست که مردم قدردان شهدا در هر مقطع زمانی نباشند اما صحبت بر سر این است که چرا دیگر کمتر تکان می خوریم؟

از بعد دیگر نگاه کنیم. محسن حججی ها از ما چه می خواهند؟ قرار است هر رزمنده ای از نجف آباد و تهران و خوزستان و گیلان و... یا افغانستان و پاکستان مهاجرت کند و برود و ما در بهترین حالت پست اینستاگرام بگذاریم یا هیئت برپا کنیم یا پیام صادر کنیم و بگوییم ما مدیون شما هستیم، شما برای امنیت ما رفتید، و خلاصه اینکه شهدا شرمنده ایم! یعنی شهید پیامی ندارد؟ یعنی شهید حرفی برای گفتن نداشته و رفته است؟

یعنی شهید خواسته ای نداشته است؟ یعنی فردی که به فرموده رهبر عزیزمان با گوش شنوایش آنقدر خطر را حس کرده که او را به دو کشور آن طرف راهی می کند، چیزی از بازماندگان نمی خواهد؟ آیا قرار است شهید کار خودش را بکند و ما هم کار خودمان را.

شهید برود فدای امنیت ما و کشور ما و کلی چیزهای دیگر بشود و ما دائما بگوییم ما مدیون توییم و آرامش را مدیون تو هستیم تا هرکاری دلمان می خواهد بکنیم؟ هرفیلمی بازی کنیم، با هر پوششی در جامعه بچرخیم، با تیم اسرائیلی بازی کنیم، به آمریکا خوش بین باشیم، هر نوع کاسبی بکنیم، هر پولی را طالب باشیم، هر مطلبی را بنویسیم، به هر طریقی رای بیاوریم، هرکسی را انتخاب کنیم، مسئولیت را طعمه بدانیم، حرف رهبر را بر زمین بگذاریم، رقابت بر سر مال دنیا بکنیم، لحظه ای از شهوتمان کوتاه نیاییم و صدها و هزاران مورد دیگر.

خلاصه هر جور دل عزیزمان می خواهد زندگی کنیم. باید دوباره گفت که شهید احساسات ما را تحریک می کند یا مشاعر ما را حساس می کند؟ کمی کلاهمان را قاضی کنیم. حداقل برای خودمان و حداقل برای لحظه ای که چشم در چشم همان چشم ها و نگاه معروف محسن حججی می شویم...
 

نظر شما