سامان عباسپور
بيش از دو ماه از انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري و انتخاب مجدد حسن روحاني به رياست جمهوري ميگذرد. حال پس از تنفيذ و تحليف رئيسجمهور در زمان معرفي کابينه پيشنهادي وي به مجلس جهت اخذ رأي اعتماد قرار داريم. بحث انتخاب اعضاي کابينه دولت دوازدهم توسط رئيسجمهور يکي از مباحث اصلي هفتههاي اخير بوده و جريانهاي سياسي و رسانههاي مختلف به فراخور حال خود به تحليل و بررسي ترکيب کابينه دوازدهم پرداختهاند.
اين مسئله تا جايي پيش رفت که بحث سهمخواهي يک جريان سياسي خاص از دولت روحاني موردتوجه قرار گرفت و حتي با واکنشهاي تند اطرافيان رئيسجمهور نيز همراه شد. افزون بر اين، ابراز نارضايتي و گلايه از ترکيب کابينه دوازدهم توسط اصلاحطلبان، يکي از سرفصلهاي اخبار روزهاي اخير بوده است و آنها درواقع از اينکه بهزعم خودشان سهم قابلتوجهي در کابينه دوازدهم ندارند، ابراز نارضايتي کردهاند.
درهرصورت، ترديدي نيست که چينش کابينه دولت از مسائل مهمي است که در مناسبات آينده کشور تعيينکننده است. بر همين اساس، فارغ از مباحث حزبي و سهمخواهيهاي سياسي، اينکه اعضاي دولت با چه معيارها و ملاکهايي انتخاب شوند، از اهميت زيادي برخوردار است و انتظار از رئيسجمهور نيز اين است که بيش از هر چيز مطالبات مردمي و دغدغههايي که عموم مردم نسبت به مسائل مختلف کشور دارند، را ملاک انتخاب همکاران خود قرار دهد. البته از نمايندگان مجلس نيز انتظار ميرود بر همين اساس به وزراي پيشنهادي رأي اعتماد بدهند.
رئيس دولت، رئيسجمهور همه مردم
يکي از مسائل مهم و قابلتوجه در ارتباط با مسئله انتخاب کابينه اين است که رئيسجمهور بايد بر اساس خواستهها و نيازهاي عموم مردم اعضاي دولت را انتخاب کند. وي بايد توجه داشته باشد که انتخابات تمامشده و او حالا رئيسجمهور همه مردم ايران است. لذا پذيرفتني نيست که همچنان در دوران انتخابات سير کرده و در چينش کابينه بهگونهاي عمل کند که اينطور القا شود که اعضاي کابينه و همکاران رئيسجمهور، قرار است صرفاً مطالبات و دغدغههاي تنها بخشي از افراد جامعه و صرفاً آنکساني که به رئيسجمهور منتخب رأي دادهاند، را پوشش دهند.
انتخاب کابينه بر اساس شايستگيها
يکي از معضلات در گزينش مديران ارشد دولت که بهتبع آن به مديران مياني هم سرايت ميکند و درنهايت فضاي کلي مديريتي کشور را تحتالشعاع قرار ميدهد، انتخاب افراد بر اساس وابستگيهاي سياسي و جناحي است. اين مسئله تا جايي پيش رفته که حتي در مواردي خود سياسيون و دولتمردان هم از اينکه بهصراحت اعلام کنند، که انتخابهايشان بر اساس مسائل و گرايشهاي سياسي است، ابايي ندارند. آنگاهکه گزينشها بر اساس گرايشهاي سياسي و جناحي صورت بگيرد، يقيناً شايستگي و توانمنديهاي واقعي افراد محلي از اعراب ندارند و همين امر موجب ميشود تا بسياري از مديران توانمند و نخبه به حاشيه بروند. اين واقعيت تلخي است که در دولت يازدهم بهطور برجسته شاهد آن بوديم.
اين مسئله به حدي بود که در مواردي حتي صداي برخي از حاميان دولت را هم درآورد. بهعنوانمثال انتخاب چهرهاي چون عباس آخوندي بهعنوان وزير راه و شهرسازي که بحق بايد او را نماد ناکارآمدي دانست، بهقدري غيرقابلقبول بود که با واکنش افرادي چون قدرتالله عليخاني مشاور هاشمي رفسنجاني نيز مواجه شد، بهطوريکه او با انتقاد از ناکارآمديهاي آخوندي گفته بود: «هماکنون سه سال از عمر اين دولت ميگذرد و اتوبان همت هنوز تکميل نشده است و اين از بيعرضگي وزير راه و شهرسازي است. کار خوب را هرکسي که انجام دهد، ميگوييم و از آن ياد ميکنيم، يکي از آنها نيکزاد وزير راه و شهرسازي دولت قبل بود و بنده به جهانگيري نيز پيشنهاد دادم ايشان در کابينه دولت جديد بماند که اينگونه نشد.»
مسئولان خادمان مردم
نوع نگاه دولتمردان و کساني که بهعنوان وزير دولت انتخاب ميشوند به مردم و سبک مواجهه آنها با اقشار مختلف جامعه، اهميت زيادي دارد و انتظار اين است که رئيسجمهوري که از مردم رأي گرفته است، کساني را بهعنوان همکاران خود انتخاب کند که در مواجهه با مردم شأن آنها را رعايت کنند. کساني باشند که به اين واقعيت واقف باشند که آنها خادم مردم هستند و خدمت به مردم و کشور وظيفه آنهاست. کساني باشند که براي خدماتي که به مردم ميکنند بر آنها منت نگذارند. بهعنوانمثال آن وزيري که ميگويد: « قرار نيست ما زندگي و امورات شخصي خودمان را بذاريم وسط ميدون و چهار سال کارکنيم و صادقانه هم براي کشور، مردم و انقلاب کارکنيم درعينحال کتک هم بخوريم. بنده اين مدلي در کشور کار نميکنم»[1] يا وزيري که ميگويد: «در دولت بمانم که چه؟ ميروم دانشگاه درسم را ميدهم، انتقادم را ميکنم، کارهاي پژوهشيام را پيش ميگيرم، حقوقم هم بيشتر است، فحش هم کمتر ميخورم»[2]، يقيناً نميتوانند مديراني در شأن مردم ايران باشند.
پرانرژي و باانگيزه
ترديدي نيست که قرار گرفتن در رأس يک وزارتخانه مسئوليتي سنگين است و نياز به کار و تلاش شبانهروزي دارد. لذا کساني که مسئوليت ميگيرند بايد انرژي و توانايي لازم براي اداره يک وزارتخانه را داشته باشند. انتظار منطقي اين است که کساني انتخاب شوند که از نشاط و انگيزه لازم براي مديريت کشور برخوردار باشند. يقيناً مديران خسته و سالخوردهاي که نه توان و انرژي لازم براي پيشبرد امور را دارند و نه انگيزهاي براي کار و تلاش جهادي؛ نميتوانند امور کشور را آنگونه که بايد، پيش ببرند و نتيجه حضور آنها چيزي جز عقبماندگي و افزايش مشکلات نخواهد بود.
معتقد به پيشرفت درونزا
اينکه جز با اتکاي به داخل و با اعتقاد به نگاه به درون نميشود مشکلات را حل کرد واقعيتي است که تجربه چهار سال اخير بهوضوح آن را نمايان کرد. يعني حتي اگر کساني هم حاضر نبودند اين واقعيت را بپذيرند باتجربه چهارساله دولت يازدهم حال ديگر انتظار اين است که به اين واقعيت رسيده باشند. بر همين اساس در دولت دوازدهم کساني ميتوانند امور را پيش ببرند و مشکلات موجود را از پيش رو بردارند که به معناي واقعي به پيشرفت درونزا معتقد باشند و نگاه شان به درون کشور باشد. نه آن مديران ضعيف و خودباختهاي که با تحقير نخبگان کشور، توانمنديهاي ايرانيان را همچون ذهن کوچک خود در حد «آبگوشت بزپاش» ميپندارند.
سادهزيستي
سادهزيستي و پرهيز از اشرافي گري مسئولين يکي از اصول مهم انقلاب اسلامي است که بارها مورد تأکيد حضرت امام و رهبر انقلاب قرارگرفته است. يقيناً آن دست از مديراني که از ثروت هزاران ميلياردي برخوردارند و زندگي اشرافي دارند، نميتوانند درد عموم مردم را درک کنند و براي تسلاي آن گام بردارند. وقتي وزيري خود در ويلاي ميلياردي است، معلوم است که چنين فردي نميتواند نيازهاي اقشار مردم را درک کند و بيشرمانه طرحي را که موجب خانهدار شدن ميليونها ايراني شده است، «مزخرف» ميخواند.
ساده زيستي مسئولين بارها مورد تأکيد رهبر معظم انقلاب قرار گفته، بهعنوان نمونه ايشان در اين رابطه ميفرمايند: «يکوقت هست که ما در زندگي شخصي خود مثلاً حرکت اشراف گونهاي داريم بين خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما يکوقت هست که ما جلوي چشم مردم يک مانور اشرافي گري ميدهيم؛ اين ديگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام است؛ به خاطر اينکه تعليمدهنده اشرافي گري است به: اولاً زيردستهاي خودمان، ثانياً آحاد مردم به اين کار تشويق ميشوند. ما نبايد مردم را به اين کار تشويق کنيم. ممکن است در داخل جامعه کساني پولدار باشند و ريختوپاش کنند - البته اين کار بدي است، ولي به خودشان مربوط است - اما ريختوپاش ما اولاً از جيب مان نيست، از بيتالمال است؛ ثانياً ريختوپاش ما مشوق ريختوپاش ديگران است. واقعاً "«النّاس علي دين ملوکهم». ملوک در اينجا به معني پادشاهان نيست که بگوييم ما پادشاه نداريم؛ نه، ملوک شماها هستيد؛ النّاس علي دين ماها.»[3]
حضرت امام نيز در اين رابطه ميفرمايند: «آن روزي که دولت ما توجه به کاخ پيدا کرد، آن روز است که بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزي که رئيسجمهور ما خداينخواسته، از آن خوي کوخنشيني بيرون برود و به کاخنشيني توجه بکند، آن روز است که انحطاط براي خود و براي کساني که با او تماس دارند پيدا ميشود. آن روزي که مجلسيان خوي کاخنشيني پيدا کنند خداينخواسته، و از اين خوي ارزنده کوخنشيني بيرون بروند، آن روز است که ما براي اين کشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين کاخنشينها خيلي صدمه خورديم. مجلسهاي ما مملو از کاخنشين بود و در بين شان معدودي بودند که از آن کوخنشينها بودند، و همين معدودي که از کوخنشينها بودند از خيلي از انحرافات جلو ميگرفتند و سعي ميکردند براي جلوگيري. آن روزي که توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد که خانه داشته باشم چطور، و زرقوبرق دنيا خداينخواسته در آنها تأثير بکند، آن روز است که بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.» (صحيفه امام، ج17، ص 377)[4]
انتقادپذيري
وقتي کسي در مسئوليت مهم و تعيينکنندهاي قرار ميگيرد، بايد اين ميزان ظرفيت را هم داشته باشد که انتقادات ديگران را هم بشنود و حتي براي جبران ضعفهاي خود از آنها استفاده کند. بر همين اساس انتقادپذيري و پرهيز از روحيه استبدادي از ديگر لازمههاي يک مدير سطح بالاست. اگر مديري چنين ظرفيتي را در خود ايجاد نکرده باشد، نهتنها پاسخگو نخواهد بود بلکه به خود اجازه ميدهد حتي خبرنگاران را هم موردحمله و ضرب و شتم قرار دهد و يا خيلي راحت به فرماندار يک منطقه محروم که مطالبات مردم محروم را به زبان ميآورد، اهانت کند.
فرجام سخن
نياز امروز ايران اسلامي کابينهاي پويا، جوان و انقلابي است، کابينهاي که دغدغه مردم داشته باشد و براي تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي و همچنين رضايتمندي مردم از هيچ کوشش و تلاشي فروگذار نبوده و با تکيه بر قدرت درونزا و ظرفيتهاي بزرگ و بيپايان جمهوري اسلامي، کشور را در مسير پيشرفت و بالندگي قرار دهد.
کابينهاي جوان با انديشه و عمل انقلابي به همراه مديريت جهاديِ مبتني بر علم ميتواند براي آينده ملت و جمهوري اسلامي راهگشا بوده و رضايتمندي مردم را در پي داشته باشد.
* پي نوشت ها:
[1] سيد حسن قاضيزاده هاشمي در حاشيه جلسه هيئت دولت در جمع خبرنگاران، 21 تير 96
[2]علي طيبنيا، گفتگو با شرق ، 3 بهمن 95
[3] (بيانات در جمع هيئت دولت 08/06/1394)
[4](صحيفه امام، ج17، ص 377)
نظر شما