سيدرحيم نعمتي
«هيچ کس با تنفر از فرد ديگري به دليل رنگ پوست او يا تاريخچه او يا دين او متولد نشده است» اين جملهاي است که باراک اوباما، رئيسجمهور سابق امريکا همراه با عکسي از خود منتشر کرده که در آن عکس به کودکاني از قوميتهاي مختلف در قاب يک پنجره مينگرد. اوباما با انتشار اين پيام و عکس خواسته واکنش خود را به حوادث يکي دو روز اخير در شهر شارلوتزويل از ايالت ويرجينيا اعلام کرده باشد، اما بايد توجه کرد اين جمله از خود او نيست بلکه نقل قولي است از نلسون ماندلا، رهبر ضدآپارتايد آفريقايجنوبي که در سال 1994 و در مراسم تحليف خود به عنوان اولين رئيسجمهور سياهپوست آن کشور بيان کرده بود. واکنش عاريتي اوباما به خشونتهاي نژادي در شارلوتزويل با يکسري واکنشها از سوي ديگر سياستمداران مثل مارکو روبينيو، سناتور ارشد جمهوريخواه از ايالت فلوريدا همراه شده که از رئيسجمهور امريکا خواسته با اشاره مستقيم به گروههاي نژادپرست، وقايع ويرجينيا را محکوم کند يا نانسي پلوسي، رهبر دموکراتها در مجلس نمايندگان گفته نژادپرستي دهنکجي و بيحرمتي نسبت به ارزشهاي امريکاست.
در اين بين واکنش دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريکا قابل توجه است که حوادث ويرجينيا را «نمايش نفرت، پيشداور و خشونت» توصيف و به شدت آن را محکوم کرده، اما در عين حال گفته «خشونت از طرفهاي مختلف» را هم محکوم کرده است. اين واکنش دوپهلو از سوي او بحثهايي را در امريکا برانگيخته بر اين مبنا که ترامپ نژادپرستي را به آن اندازه لازم محکوم نکرده و حتي به گونهاي پيام داده که گويا مخالفان نژادپرستي را هم محکوم کرده و آنها را در رديف نژادپرستان دانسته، همانند آنها كه نفرتافکني کرده و طرفدار خشونت هستند، به اين جهت است که جمهوريخواهاني مثل روبينيو از ترامپ خواستهاند دست از کليگويي بردارد و به صراحت تمام نژادپرستي را محکوم کند و در مقابل، دموکراتهاي رقيب و برخي نهادهاي مدني شخص ترامپ را هدف قرار دادهاند، بر اين مبنا او عامل گسترش نژادپرستي و بروز خشونتهايي مثل وقايع شارلوتزويل است. انجمن ملي پيشرفت رنگينپوستان خطاب به ترامپ به حضور نژادپرستان در ميان استراتژيستهاي ارشدش اشاره و اعلام کرده با وجود اين افراد، از بين بردن نفرت کار بسيار دشواري خواهد بود. هيلاري کلينتون، رقيب ترامپ در انتخابات رياست جمهوري هم انگشت بر تحريک تنفر گذاشته که وضعيت را به شرايط فعلي کشانده و به اين وسيله ترامپ را مقصر اين شرايط دانسته است.
شايد اين نوع تعبير براي تبيين خشونتهاي شارلوتزويل درست باشد و ورود ترامپ به کاخ سفيد عامل تشديد نژادپرستي باشد، چراکه عبارتهاي تند او عليه رنگينپوستان در جريان کارزار انتخابات رياست جمهوري به روشني عامل تحريک توجه نژادپرستان براي طرفداري از او بود و ترامپ اين جهت را بعد از انتخابات هم ادامه داده است. با وجود اين، تقليل کل مسئله به شيوه عوامفريبانه ترامپ تبيين درستي نيست و در واقع امر روش دموکراتهايي مثل پلوسي يا هيلاري است تا هم انتقام شکست در انتخابات گذشته را بگيرند و هم با تخريب بيشتر ترامپ راه سقوط او را هموارتر کرده باشند. برخلاف اين سياستبازي دموکراتها واقعيت به مشکلات ريشهاي امريکا بازميگردد که نژادپرستي را در اين کشور نهادينه کرده است. گروههاي نژادپرست از اين واقعيت تاريخي و ريشهاي جان ميگيرند، چنانکه وجود مجسمه رابرت لي در همين شهر شارلوتزويل نشانهاي از اين امر است.
رابرت لي از فرماندهان جنگ داخلي امريکا بود که در جبهه جنوب و عليه ارتش شمال براي دفاع از بردهداري ميجنگيد و وجود مجسمه او در پارک شارلوتزويل نشانهاي آشکار از نژادپرستي است. تصميم شوراي شهر براي برداشتن مجسمه او و تغيير نام پارک از رابرت لي به پارک رستگاري تمام ماجراهاي بعدي از يورش نژادپرستان و درگيري مخالفان نژادپرستي و هجوم اتومبيلي به ميان آنها را رقم زده است. به نظر ميرسد شوراي شهر هنوز بر سر تصميمش براي برداشتن آن مجسمه و تغيير نام پارک باشد، اما درگيريها نشان داد محو نمادهاي نژادپرستي به هيچوجه کافي نيست چراکه جريان در امريکاي امروز روند معکوس داشته و نه تنها نژادپرستي تضعيف نشده بلکه از آن قبحزدايي هم ميشود. قبحزدايي از نژادپرستي باعث شده تا علاوه بر جريانهاي سنتي نژادپرستي مثل کوکلوس کلان، گروههاي نئونازي هم مجال ظهور يابند که ردپاي اين گروهها در همين درگيريها ديده شد و بعد از اين هم نه تنها بايد انتظار درگيريهايي مشابه وقايع شارلوتزويل را داشت بلکه دستههاي جديد نژادپرست ظاهر ميشوند که خود را با شرايط جديد سازگار کردهاند و با قبحزدايي از نژادپرستي دست به عرفيسازي آن ميزنند.
نظر شما