عملکرد غیر شفاف و پاسخگو نبودن قوه قضاییه روز به روز موجبات عدم اعتماد مردم به این دستگاه را فراهم می کند.
حمید بقایی ۲۲۵ روز بازداشت می شود، اصلا کسی متوجه نمی شود چرا بازداشت شد؟ چرا آزاد شد؟ چرا محاکمه نشد؟ چرا بعد از این زمان طولانی حکمی له یا علیه وی صادر نشد؟

با دستور رهبر معظم انقلاب آزاد می شود. مجددا در روندی شبهه برانگیز و غیرشفاف بازداشت می شود در دادسرای فرهنگ و رسانه برایش پرونده تشکیل می شود و دادستان اعلام می کند جرایم او اقتصادی است!

قرار وثیقه صادر می شود، دو سه روزی وثیقه آماده شده اما وی آزاد نمی شود و کسی هم توضیحی نمی دهد! خبری از سلامتی وی هم حتی به خانواده اش نمی دهند! تا نهایتا دیروز با قید وثیقه آزاد می شود!

بنظر می رسد در این پرونده هم اگر واقعا اتهامی وجود دارد، تا کنون زمان کافی برای بررسی، بازجویی و تحقیقات وجود داشته و دستگاه قضایی باید دادگاه وی را تشکیل دهد، و حکم و رای عادلانه را له یا علیه وی صادر کند و افکار عمومی را بیش از این در ابهام و تشویش نگذارند. و اگر هم اتهامی وجود ندارد تعیین تکلیف و شفاف اعلام بشود.

بقایی یک مصداق است از این رویه غیرشفاف عملکرد دستگاه قوه قضاییه. وگرنه در پرونده های دیگر امثال سید میثم صفاییان یا منصور نظری یا حتی افراد ضدانقلاب که بواسطه فشارهای توییتری و اعتصاب غذا دستگاه قضایی را مجبور به آزادی آنها می کنند نیز این رویه مشاهده می شود.

تا زمانیکه عدم شفافیت، پاسخگو نبودن و نگاه جناحی حاکم باشد، هر پرونده ای در دستگاه قضایی تبدیل به یک بحران و مسئله ای می شود که مشروعیت قوه قضاییه را نشانه می رود.