ماهها از طرح مسئله کاهش تعرفههای رشته تخصصی و بالینی بیهوشی<Specialty and clinical course of anesthesia> و مراقبتهای ویژه میگذرد. درگذر این ماهها بهسان سال قبل، این صنف نجیب و تلاشگر با شایعات و خبرهای ضدونقیض بسیار، گویی آزموده میشود تا تصمیم گیران به نوع و شدت واکنش افراد فرهیختهای که این جامعه تخصصی را تشکیل میدهند، پی ببرند.
از دیماه سال 1395 که هیات مدیره انجمن آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه، خارج از مناسبات معمول متوجه این طرح تبعیضآمیز شد، جلسات پیدرپی و رایزنیهای گستردهای با مسئولین تصمیمساز انجام پذیرفت تا روند شکلگیری آنچه امروز در یکقدمی اجرایی شدن آن هستیم، متوقف شود و مجموعه درمان و بهویژه بیماران از آثار و تبعات دور و نزدیک آن متضرر نگردند. در همین راستا تجمعی در یازدهم اردیبهشت سال جاری در خانه پزشکان، سازمان نظام پزشکی تهران برپا شد که در آن نزدیک به 500 متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه از اقصی نقاط ایران شرکت جستند تا صدای اعتراض مدنی و قانونمند خود را به گوش مسئولین برسانند.
شاید نزدیکی زمان انتخابات ریاست جمهوری بود که موجب شد ادامه پیگیری اجرایی شدن این تصمیمات اجحافآمیز کند شود، اما هرچه بود مانع از حس مسئولیتپذیری اجتماعی این گروه از متخصصین بالینی نشد و ایشان باز در یک حرکت کمنظیر با به راه انداختن پویشی اجتماعی از فرهیختگان، به اعلام حمایت تمامقد از سیاستهای دولت تدبیر و امید و جناب آقای دکتر روحانی پرداختند و طوماری با چند صد امضا منتشر کردند و همگان را به تصمیمی خردورزانه برای آیندهایران اسلامی فراخواندند که نتیجه آن در کنار همت و درایت سایر افراد و گروه ها و مشارکت آیندهنگرانه ملت فهیم ایران، به تداوم رویکرد مدبرانه دولت حاضر منجر شد. اما اندکی پس از انتخابات باوجود همه ادعاها و بیانیههای پیش از انتخابات در مورد رد شایعه کاهش تعرفه بیهوشی، دوباره کلید این اتفاق نامیمون زده شد و این بار با روند سریعتری مراحل قانونی را طی کرد تا در میان بهت و ناباوری جامعه بیهوشی در تیرماه به تصویب هیات محترم دولت برسد. در این میان اما بزرگان انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران به رایزنیهای خود در همه سطوح و لایههای تصمیم گیر ادامه دادند و جامعه بیهوشی را با این واقعیت تلخ آشنا کردند که "آنچه بهجایی نرسد فریاد است!" بگذریم که در روند کندوکاوهای صنفی بر جامعه بیهوشی روشن و مبرهن گشت که در ورای این کاهش، هیچ منطق و استدلال مبتنی بر بررسی کارشناسی وجود ندارد!
بعد از اطمینان از طی شدن همه پلهها و کوفتن همه درها آنجا که زبان استدلال و مدنیت قاصر شد، فراخوانی داده شد تا نمایندگان متخصصین بیهوشی و مراقبتهای ویژه از سرتاسر ایران با جمعیتی بیش از 400 نفر در روز دوم مردادماه باوجود همه محدودیتها در تالار امام خمینی(ره) بیمارستان امام خمینی(ره) گردهم آیند تا شاید نام آن بزرگمرد فقید عرصه عدالتطلبی و ظلمستیزی این بار یاریگرشان باشد در دادستانی از آنچه به ناحق به ایشان روا شده و حیثیت و موقعیت صنفی آنها را نشانه رفته است. دوم مرداد هم چون یازدهم اردیبهشت تاریخ ماندگاری شد در دفتر بیهوشی این سرزمین. روزی که تعداد زیادی از همکاران ما با اعلام قبلی به معاونین درمان دانشگاههای تابعه خود از حجم جراحیهای الکتیو کاستند تا بتوانند برای یک هماندیشی و چارهجویی صنفی گرد هم آیند. روزی که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران همه متخصصین بیهوشی و به تبع آنها همه مجموعه درمان گوش به خبرهای یک هماندیشی صنفی داشتند که در فضایی کامل متمدنانه و دور از تنش برگزار میشد تا بار دیگر یک جامعه تخصصی بهعنوان الگوی همه جامعه، دموکراسی و عدالتخواهی را مشق کند. روزی که همه متخصصین بیهوشی فارغ از مسئولیت دولتی و آموزشی خود با تعصب خردورزانه، نگران از آیندهای که کاهش تبعیضآمیز تعرفهها آن را تهدید میکرد، در کنار هم نشستند و همه راهکارهای انجامشده و نشده، ممکن و ناممکن را به بحث گذاردند و بهعنوان آخرین راهکار در صورت عدم پذیرش خواسته برحق خویش، چارهای جز توقف همکاری با مسئولین قدرناشناس خود بهویژه در سازمانهای بیمهگر نیافتند؛ خواستهای که بارها و بارها مطرح شد و گوش شنوایی آن را نشنید؛ خواستهای که بر بررسی کارشناسی ادعای بیپایه و اساس لابی قدرت و ثروت تاکید داشت و مستند و با آمار و ارقام قریببهیقین، این ادعای کذب را زیر سوال برد! روز دوم مرداد روزی بود که رئیس یک انجمن علمی و بالاترین مقام نماینده یک صنف، همه تلاشهای مدنی و قانونمند انجامشده را بدون نتیجه عملی خواند و مسئولین را به پاسخگویی به این جامعه نگران و مشوّش دعوت کرد. روزی که یکی از ده منتخب جامعه پزشکی در انتخابات اخیر نظام پزشکی، باوجود همه تلاشهای مدنی و قانونی خود پاسخی درخور برای تن رنجور جامعه صنفی خویش نداشت و با زبانی صریح همه را به تصمیمگیری در جایگاه ریاست انجمن فراخواند. بهراستی چه میشود جامعهای را که در آن متصدیان یکی از حساسترین و کلیدیترین مشاغل علمی و تخصصی آن، ماههاست روی آرامش را به خود ندیدهاند و هرروز و هر ساعت منتظر شنیدن خبر تازهای از تضییع حقوق ابتدایی خویش هستند؟
واقعا در چنین شرایطی و با چنین روحیهای چگونه میتوان به کار علمی پرداخت و به رشد علمی رسید و قلههای علمی را درنوردید؟! متخصصین بیهوشی و مراقبتهای ویژه این ماهها و این روزها بهجای پرداختن به دانش و علم روز هرروز و هر ساعت اخبار نگرانکننده از بیتوجهی به ابتداییترین حقوق صنفی و اجتماعی خود را دنبال میکنند و این هشداری جدی است به تصمیمسازان و مسئولین ارشد نظام درمان که تبعات این بیتوجهی و اجحاف را دریابند و قدری از دید تونلی و نگاه محدود خود فاصله گیرند و اندکی از میدان کمخطر بیماران خویش دورتر شوند تا ببیند یک متخصص بیهوشی در دورترین نقطه این مرزوبوم و با پیچیدهترین بیماران بحرانی باوجود نواقص بسیار در تجهیزات و گاه داروها چگونه برای سلامت بیماران تلاش میکنند و بااینوجود باید هرلحظه در فضای رسانه منتظر شنیدن اخبار جدیدی از کاهش ناحق دستمزد خویش باشند؛ آن هم نه به دلیل بررسیهای کارشناسی که به دلیل گزارشهای غلط و مغرضانه از برخی بیمارستانها و مراکز درمانی سوپرلوکس بالای شهر تهران که بیتردید در آنها هم درآمد یک متخصص بیهوشی از هر بیمار با کسر حداقل سود به آورده وی در قالب خرید سهام، از هزینه راهاندازی کولرآبی یک آپارتمان در تابستان تموز هم گاه کمتر است!سپید
رضا امین نژاد
متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه و مسئول کارگروه تدوین گایدلاینهای انجمن بیهوشی ایران
نظر شما