شناسهٔ خبر: 20512331 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

گفت‌وگوی محمدرضا تاجیک با نشریه «عصر اندیشه»

چگونه چپ‌­گرایان و پسانوگرایان از تدبیر امر رهایی وامانده­‌اند؟

R1011120/P1011120/S1,10,13,15,17/CT47

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است: علی­‌رغم این­که پس از مدرنیته تلاش شد عقل جای دین و انسان جای خدا بنشیند، اما شاهد بازگشت شکوهمند دین و خدا هستیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا تاجیک نظریه­‌پرداز علوم سیاسی و روابط بین­‌الملل در گفت‌وگویی به بررسی آرمان رهایی در اندیشه سیاسی غرب پرداخته است.

برخی از جملات کلیدی وی در این مصاحبه عبارت است:

* انحصار مفهوم رهایی در مکتب مارکسیستی به‌منزله به حصار کشیدن رهایی است

* چپ جدید رهایی را از چنگال مارکسیسم ارتدوکس می­‌رهاند

* همه ما به‌شکل جدیدی از خود بیگانه شده­‌ایم اما آن را فهم نمی­‌کنیم

* با مرگ انسان­ها درون خود مواجهیم

* گفتمان مسلط متوجه استعداد رهایی­‌بخش دین شده است

* انسان هیچ­‌گاه در طول تاریخ تا به این حد در بند نبوده است

* شخصاً باور ندارم که بدون ایدئولوژی بتوان به رهایی اندیشید

* روشنفکری کنونی حاضر نیست برای رهایی بهایی بپردازد

* پست­‌مدرنیسم هم می­‌تواند افیون جوامع و افیون روشنفکری باشد

* شاهد بازگشت شکوهمند دین و خدا هستیم

تاجیک در بخشی از این مصاحبه به نقش و ظرفیت رهایی­‌بخشی دین اشاره می‌کند که بخشی از این نظرات به‌شرح ذیل است:

بی‌تردید دین چهره‌ای مانند فارماکون افلاطون دارد، می‌تواند هم درد باشد و هم درمان، هم زهر باشد و هم پادزهر؛ دین می‌تواند مانند نی مولانا هم توخالی و هم توپر باشد؛ دین می‌تواند همچون رند حافظ باشد که انسان را هم اهل میخانه و هم اهل مسجد کند. دین می‌­تواند هم چهره افیون ملت­ها را داشته باشد و هم می‌تواند در چهره رهایی‌­بخش و روح جهان بی‌روح ظاهر گردد و انسان­ها را رهایی دهد، پس دین از چنین استعدادی برخوردار است. بستگی دارد که چه قرائتی از دین داشته باشیم. قرائت کوخ‌نشین­ها به‌قول امام یا قرائت کاخ‌نشین‌ها، قرائت اسلام آمریکایی یا اسلام اصیلی که می‌تواند رهایی‌­بخش باشد. گفتمان مسلط و نظام سلطه جهانی به‌شدت متوجه استعداد رهایی‌­بخش دین شده است، در نتیجه با تمام توان می‌کوشد تا‌ آن را سایش و صیقل دهد و دین را لطیف و ظریف سازد و تیزی‌ها را از فضای دین بگیرد و دین را به عالم خصوصی انسان­ها ببرد و به یک مرام بهداشتی مبدل سازد که با معنویت انسان­ها در عالم خصوصی‌شان سروکار دارد و دین را از حوزه عمومی به حاشیه بکشاند.

متأسفانه بسیاری از روشنفکران نیز در این فضا به گفتمان مسلط کمک می‌کنند. امروز تلاش می‌شود استعداد ایدئولوژیک شدن و تبدیل شدن به یک پراکسیس در فضای مبارزاتی و رهایی‌­بخشی از دین سلب گردد تا دین صرفاً در حکم یک سری آداب و شعائر برای رهنمون کردن انسان­ها به یک زندگی اخلاقی و یا بهشت برین باشد. اما دین می‌تواند بهشتی در زمین برپا کند، می‌تواند نظم موجود را به نظم مطلوب مبدل سازد چراکه دین قادر است در نقش میکروفیزیک قدرت و میکروپولیتیک ظهور یاید و هر انسانی را سوژه خود قرار دهد و در مسیر خود روان کند.

دین می‌تواند دست­های متفرق را به یکدیگر پیوند زند و یک اراده جمعی ایجاد نماید و آن را به یک سماجت مقدس مزین سازد. دین می‌تواند در مقابل چشمان پیروانش یک آرمان و اتوپیای بسیار زیبا قرار دهد و به آن­ها انگیزه و انگیخته‌ای بخشد تا برایش هزینه‌ها بپردازند و از هرآن­چه دارند بگذرند و تمامی این­ها لازمه امر رهایی است، این چیزی است که یک دین می‌تواند عرضه کند. دین نه‌تنها در موضع سلبی برنامه‌ای برای حرکت دارد بلکه افقی را هم روشن می‌کند و یک جامعه متفاوت، یک شهر خدا، یک مُثُل و یک مدینه فاضله را طراحی می­‌نماید و تا این مهم محقق نگردد و مشخص نباشد که از جایی که حرکت کرده‌ایم و با هزینه‌ای که پرداختیم به کدام سو و برای چه می‌رویم، نمی‌شود در جامعه و در میان مردم جنبشی پدید آورد.

دین از تمامی این امکانات برخوردار است لذا اگر بخواهم از منظری گفتمانی بنگرم و دین را در معنای موسع یک نوع گفتمان بدانم، باید بگویم ادیان دیرپاترین، ماناترین و بالنده‌ترین گفتمان­های بشری بوده‌اند. قرن‌ها است که ادیان وجود دارند و با جوامع انسانی رابطه برقرار می‌کنند، چه آن زمان که جوامع به ثبات می‌اندیشند و چه آن­گاه که در پی تغییر هستند، دین حضور دارد؛ چه آن زمان که از سنت سخن می‌گویند و چه آن هنگام که از مدرنیته دم می‌زنند، دین حضور دارد؛ چه آن زمان که به رستگاری توجه دارند و چه آن وقت که درگیر زندگی روزمره هستند، دین حضور دارد.

بنابراین دین در تمامی فراز و فرودها و حالات بیرونی و درونی انسان­ها سکنی گزیده و از جایگاه وزینی برخوردار است، در نتیجه علی­‌رغم این­که پس از مدرنیته تلاش شد عقل جای دین و انسان جای خدا بنشیند، اما ما شاهد بازگشت شکوهمند دین و خدا هستیم و این موجب می‌شود فرض بگیریم که ممکن است بقیه گفتمان­ها به‌تعبیر مرحوم شریعتی تبدیل به دگم شوند و نسلی و عصری باشند و وقتی نسل و عصرشان به سر آید، رخت بربندند و خداحافظی کنند اما ادیان ظاهراً تا تاریخ هست و انسان هست هستند و می‌توانند به نیازهای انسان­ها پاسخ گویند.

منبع: عصر اندیشه

انتهای پیام/*

نظر شما