گروه فرهنگی آناج: در روزهای گذشته چاقو کشی مردی 40 ساله بر یک روحانی که وی را امر به معروف و نهی از منکر کرده بود مورد توجه رسانهها قرار گرفت. پس از بررسیها مشخص شد فرد سابقه شرارت داشته و البته انتشار سند مربیگری وی در عرفان حلقه جای بحث و تامل در خصوص تاثیر این عرفانها بر کُنشهای اجتماعی افراد ایجاد نموده است. با قراد دادن مبنای صحت حضور این فرد در عرفانهای حلقه به بررسی این محافل در باورها و عقاید پیروان آنها پرداختهایم:
حس جوادی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آناج در خصوص تاثیر حضور در عرفانهای حلقه بر بروز رفتارهای نامتعارف اجتماعی اظهار داشت: فردی که در کلاسهای عرفان حلقه حضور مییابد و دورههای آن را طی کرده و به سطح مربیگری میرسد تاثیر نخست آن است که باورها و ارزشهای دینی او دچار تغییر میشود.
وی ادامه داد: در دورههای این عرفان کاذب آنقدر با یک واژه بازی میشود که در باورهای مستمعین انحراف ایجاد شود، در واقع ابتدا نوعی تزلزل در اندیشههای دینی با طرح شبهات و تشابهسازیهای دینی ایجاد میکنند که در نهایت فرد در بدیهیات دینی خود دچار ضعف میشود.
نویسنده کتاب "آسیب شناسی و بستر شناسی فِرق" گفت: پیروان عرفان حلقه در مباحث دینی خود به این اعتقاد دارند که واسطهای برای بشر در رسیدن به خدا وجود ندارد لذا وقتی واسطه انکار شد پیامبر(ص) و ائمه اطهار هم از دیدگاه آنها رد میشوند.
وی افزود: فردی که واسطه را قبول ندارد شخصیتهای دینی و روحانیت را نیز قبول ندارد زیرا روحانیت نمادی از دین است، اینچنین میشود که به مقابله با این افراد بر میخیزد.
این دانشجوی دکترای جامعه شناسی اذعان داشت: وقتی فردی وارد این حلقهها میشود خود نوعی باورهای دینی دارد اما طی سلسله مراتب آموزش این باورها متزلزل میشوند از سوی دیگر باروهای جدیدی به اون تحمیل میگردد، لذا فرد دچار دوگانگی و آشفتگی میشود.
جوادی خاطر نشان ساخت: فردی که به این وضعیت مبتلا میشود نه میتواند در گذشتهی سنتی دینی باقی بماند و نه میتواند به آیندهی مدرنیته که دین به زبان روزاست، متصل شود لذا در برزخ باقی میماند.
این پژوهشگر متذکر شد: بدیهی است که پیروان این حلقهها چون باور و اعتقاد دینی را از دست میدهند در مقابل کسانی که تصور کنند با باورهای دینی جدیدشان مخالف هستند واکنش نشان میدهند چون میدانند این افراد نگاه مطلوبی به دین تازه یافتهی وی ندارند.
نویسنده کتاب "آسیب شناسی و بستر شناسی فِرق" تاکید کرد: گذشتهی این فرقهها نمایانگر این است که اگر منتقدی ولو از میان خودشان نسبت به عقاید انحرافی وجود داشته باشد، باید از بین برود.
این دانشجوی دکترای جامعه شناسی تصریح کرد: انتقامگیری از منتقدان و مخالفان این عرفانهای منحرفه، امری رایج است و لذا اینکه بخواهند کسی را به راحتی از بین ببرند در بین آنها عادی است.
جوادی متذکر شد: البته کاش تمام بروز اجتماعی این افراد نمود عینی داشته باشد چون این افراد عموما عکسالعملهای به مراتب خطرناکتری از خود بروز میدهند.
وی افزود: پیروان این حلقهها عموما به صورت آرام و خزنده در جامعه اثر میگذارند و به مرور زمان افکار و عقاید دیگران را تغییر میدهند، این تغییر بسیار بدتر از یک چاقو خوردن است زیرا زخمی عمیق بر پیکرهی جامعه وارد میکند که قابل رویت نیست.
جوادی با بیان اینکه اینها در تبلیغهای خود غیر محسوس و به صورت غیر حساسیت برانگیز پیش میروند، اذعان کرد: مبلغان فرقههای ضاله از طریق برخورد لسانی و بسیار آرام دیگران را به سمت خود تشویق میکنند و اینگونه نیست که بخواهند با بروز ناهنجاری اجتماعی مُعرف گروه خود باشند.
وی ابراز کرد: با توجه به اینکه اینکه در این جمعها به توهمات و تخیلات وارد میشوند، حالت طبیعی زندگی را به هم می ریزند حتی یک سری پای اوهام را با جن گیری به زندگی خود باز میکنند و بسیاری از پیروان ابتدایی متوجه این قضایا نیستند.
این پژوهشگر با بیان اینکه بسیاری به بهانهی درمان به این محافل رجوع کردهاند، متذکر شد: افرادی که میخواهند در این فرقهها بخشی از مشکلات جسمی خود را حل کنند متوجه باشند که علاجی در این فرقه وجود ندارد و اگر کسی معالجه شده، مقطعی بوده است، تجربه نشان داده کسی که به خاطر معالجه جزئی وارد شده دچار وضعیتهای بسیار ناهنجار روحی شده است
وی در پایان عنوان کرد: افراد دچار آسیب میشوند و در بسیاری از موارد کانون خانوادهی خود را از دست میدهند مهم تر اینکه آن ارتباط سازندهای که بین خدا و بنده وجود دارد نیز به کلی از هم میپاشد، شاید در ابتدا متوجه این امر نشوند ولی با گذشت زمان و نگاه به گذشته خواهند فهیمد که دچار چه خسران عظیمی شدهاند.
نظر شما