به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از البرز به نقل از خبرگزاري آريا مدير مدرسه ملي سينماي ايران با تاکذيب خبر تعطيل شدن اين مدرسه تاکيد کرد با توجه به تغيير برنامه هاي آموزشي، تا اطلاع ثانوي دانشجوي جديد پذيرفته نمي شود.
خبرگزاري مهر-گروه هنر-نيوشا روزبان: مدرسه ملي سينماي ايران در تاريخ 24 اسفند 1393 به صورت رسمي و با مديريت روح الله حسيني فعاليت خود را در حوزه آموزش تخصصي سينما آغاز کرد. اين مدرسه در گام اول با شناسايي و انتخاب استعدادهاي درخشان و نخبه در حوزه سينما، 20 هنرجو را از سراسر کشور تحت آموزش خود قرار داد که از جمله دانشجويان موفق اين مدرسه مي توان به بهمن و بهرام ارک اشاره کرد که با فيلم «حيوان» در فستيوال جهاني فيلم کن خوش درخشيدند.
پس از گذشت بيش از 2 سال از فعاليت اين مدرسه و با تغيير رياست سازمان سينمايي و حضور محمدمهدي حيدريان در اين سمت، اخبار مختلفي مبني بر تعطيلي اين مدرسه براساس سياست هاي جديد سازمان سينمايي منتشر شد، همين امر سبب شد تا با روح الله حسيني مديرعامل مدرسه ملي سينماي ايران گفتگو کنيم.
روح الله حسيني در اين گفتگو صراحتا تاکيد مي کند که مدرسه ملي سينماي ايران همچنان به کار خود ادامه مي دهد اما فعاليت هاي اين مدرسه با تغيير رويکرد به سمت بازآموزي و دانش افزايي سينماگران پيش مي رود و تا اطلاع ثانوي هيچ دانشجويي در اين مدرسه پذيرفته نمي شود.
با ما در اين مصاحبه همراه باشيد:
*با توجه به اينکه راه اندازي مدرسه ملي سينما از ايده هاي حجت الله ايوبي رييس سابق سازمان سينمايي بود با تغيير رياست سازمان بارها زمزمه هاي انحلال مدرسه ملي سينما شنيده مي شد. رسانه هاي غيررسمي نيز به انتشار اين خبرها دامن مي زدند به همين منظور خوب است که شما خودتان آخرين وضعيت مدرسه ملي سينما را تشريح کنيد.
- فکر ميکنم از رسانههايي که اين خبر را منتشر کردهاند بايد پرسيد که چرا درباره فعاليتهاي مدرسه شايعهپراکني ميکنند. خبر تعطيلي مدرسه کذب محض بود. به ويژه انتشار اين خبرها اندکي بعد از اعلام انتصاب اعضاي هيات امناي جديد کمي هم عجيب و ناشيانه بود. اگر قرار بر تعطيلي يا هر تصميم ديگري از اين دست بود حکم اعضاي جديد از سوي رياست سازمان سينمايي ابلاغ يا دستکم رسانهاي نميشد. در نهايت همين جا تاکيد ميکنم که فعاليتهاي مدرسه با قوت تمام در حال پيگيري است و هماکنون در حال برنامهريزي براي فعاليتهاي آينده مدرسه هستيم.
*روند شکلگيري مدرسه ملي سينما بر چه اساس بود؟
- در اسفندماه 1394 حکم مديرعامل و دبير شوراي علمي مدرسه ملي سينما را از سوي رييس سازمان سينمايي دريافت کردم، البته در زمان ثبت اين مدرسه يعني در اسفند 1393 به عنوان مدير اجرايي و دبير شوراي علمي مدرسه از سوي حجت الله ايوبي رييس وقت سازمان سينمايي منصوب شده بودم. مسئوليت طراحي و اجراي مدرسه ملي سينماي ايران از ابتدا تا بحال به عهده من بوده است و شايد به دليل اينکه از ابتداي شکلگيري اين مدرسه، اطلاعرساني دقيقي در اين زمينه صورت نگرفته است، جامعه سينمايي ما هنوز تعريف مشخص و مدوني را از مدرسه نگرفته است، اين تعريف در دل مدرسه و در سازمان سينمايي وجود دارد اما منتشر نشده است و شايد همين مساله سبب شده تا بسياري از افراد نسبت به اين تعريف آگاهي نداشته باشند.
آبان 1392 از من دعوت شد تا در سازمان سينمايي حضور داشته باشم و مسئوليت اداره کل توسعه دانش و مهارت هاي سينمايي را برعهده بگيرم. در همين زمان بود که حجت الله ايوبي رييس سازمان سينمايي از من خواست تا پروژه مدرسه عالي سينماي ايران را طراحي و اجرا کنم و همزمان مسئوليت اداره توسعه دانش و مهارتهاي سينمايي به من سپرده شد، جايي که تمامي آموزشگاه هاي آزاد سينمايي زير نظر اينجانب بود، به گونهايي که يک ميدان وسيع براي مطالعه و تجربه در اختيار من قرار داشت. در همان زمان طرحي با نام طرح ارزيابي و پايش اين آموزشگاهها را کليد زدم و براساس آن تمامي آموزشگاههاي آزاد سينمايي در استان تهران و البرز تا پايان سال 1393 براساس يک سري از معيارهاي علمي، مورد ارزيابي قرار گرفت و براساس اين طرح تصويري از اوضاع کمي و کيفي آموزشگاه هاي سينمايي به دست آمد. البته اين طرح به منظور آسيبشناسي و تقويت اين مراکز انجام شد ليکن تصوير به دست آمده از اين پروژه براي طراحي مدرسه عالي سينما و بعدتر مدرسه ملي سينما مفيد بود. همزمان بعد از مدت کوتاهي مطالعه فردي و بررسي الگوهاي مشابه خارج از ايران، از بسياري از اهالي سينما و استادان دانشگاهي در حوزه سينما مشورت گرفتم که به حدود بيش از 150 گفتگو با افراد مختلف رسيد.
طرحي با نام ارزيابي و پايش اين آموزشگاهها را کليد زدم و براساس آن تمامي آموزشگاههاي آزاد سينمايي در استان تهران و البرز تا پايان سال 1393 براساس يک سري از معيارهاي علمي، مورد ارزيابي قرار گرفتالبته استانداردهايي در حوزه آموزش، در تعريف و کارکرد مدارس عالي سينمايي وجود دارد که اين استانداردها نيز در همان دوران مورد توجه و بررسي قرار گرفت. پس از اين مطالعات و مشورتها و شکلگيري کارگروهي کوچک، طرح تاسيس مدرسه ملي سينماي ايران آماده شد. در اين طرح دو هدف اساسي وجود داشت: يکي شناسايي و پرورش استعدادهاي نخبه و جوان در سينماي ايران و ديگري به روزرساني و ارتقاي دانش فعالان حرفهاي سينماي ايران. هر دوي اين اهداف هم با يک رويکرد اساسي تعريف شده بود که همانا کمکردن فاصله ميان حوزه عمل و کار حرفهاي و حوزه نظر و کار علمي و فکري در سينما بود. در همين زمان پيشنهاد شد لفظ عالي به ملي تغيير کند چرا که همان زمان برخي رسانهها با استناد به همين الفاظ مدعي بودند که اين مدرسه از روي مدلهاي خارجي مثلا مدرسه عالي فميس در فرانسه کپيبرداري شده است، در صورتي که اين مدرسه از جمله آخرين نمونههايي بود که درباره آن مطالعه کرده بوديم و قبل از آن مدارس ديگري در کشورهاي مختلف را مورد بررسي قرار داديم. نکته مهمتر اينکه نگاه خاصي به شرايط بومي، ملي و فرهنگي کشورمان داشتيم و به همين دليل پيشنهاد دادم تا نام مدرسه عالي سينما به مدرسه ملي سينما تبديل شود بويژه که اين امر يک پروژه ملي در حوزه فرهنگ و سينما بود. جالب است حتي بدانيد اگر درست يادم مانده باشد براي صيانت از 2 واژه ايران و ملي جايي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تعهد هم دادم.
در ادامه و در تابستان سال 94 نشستهايي با حضور افراد مختلف از طيفهاي مختلف سينمايي برگزار شد تا درباره ملاحظات تاسيس يک مدرسه ملي سينمايي صحبت شود. از آن زمان به بعد و در مهر ماه سال 94 کمي جديتر فعاليتهاي خود را در حوزه برگزاري کارگاههاي آموزشي و نشستهاي علمي آغاز کرديم و در همين راستا براي مثال با خانه سينما و کانون فيلمنامهنويسان تفاهمنامهاي را براي توسعه و بهروزرساني دانش فيلمنامهنويسي و انتقال تجارب بزرگان اين حوزه امضا کرديم. همچنين اين پيشنهاد را براي صنوف مختلف سينمايي داشتيم تا دورههاي کارگاهي برگزار کنيم. در اين ميان برنامه بسيار مفيد و موثري هم با نام «سينما دانشگاه» با همکاري دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعي برگزار کرديم که به نقد و بررسي اجتماعي فيلم هاي سينمايي ميپرداخت. از اين منظر، در واقع به دنبال توسعه نگاه و دانش بينرشتهاي در سينماي ايران بوديم به اين معنا که ميخواستيم سينماي ايران از علوم اجتماعي، روانشناسي، ادبيات و ساير علوم بهره بيشتري بگيرد و اين علوم به کمک سينما بيايند.
همچنين تلاش ميکرديم تا با کمک مدرسه ملي سينماي ايران، فضاي گفتگوهاي علمي و کارشناسي را در سينما باز کنيم. در همان نشستهاي سهروزه که اشاره کردم آقاي اصغر فرهادي معتقد بود که در سينماي ايران خارج از فضاي ژورناليستي فضاي ديگري وجود ندارد تا در آن سينماگران درباره سينما به صورت جدي بحث کنند.
در نهايت براي مدرسه ملي سينما ساختاري تعريف شد و حوزههاي مختلف آموزش، پژوهش، اجرايي و بينالملل شکل گرفت. ما معتقد بوديم مدرسه ما يک مدرسه ملي سينما است اما ماهيت بينالمللي دارد و به دنبال اين بوديم تا اين مدرسه کانال ارتباط علمي و موثر سينماي ايران با خارج از ايران و حوزه بينالملل باشد. البته اين بدين معنا نبود که مراکز آموزشيِ ديگر و بويژه دانشگاهها از اين مهم غافلند، بلکه به نظرمان ميرسيد مدرسه ملي به دليل جايگاهي که دارد و بويژه ارتباط نزديک و ساختاري آن با سازمان سينمايي به عنوان بدنه اجرايي سينماي کشور و از طرف ديگر ارتباط با حوزه هاي علمي به راحتي ميتواند روابط بينالمللي مناسبي در حوزه سينما برقرار کند؛ روابطي که تاثير واقعي، کاربردي و مستمر و موثرتري داشته باشند. اين مجموعه اهداف و تعاريف و فعاليتها بعلاوه پذيرش 20 هنرجوي مستعد و نخبه مجموعه کارهايي بود که در دست انجام بود تا اسفندماه سال 1395 که آقاي حيدريان به عنوان رييس سازمان سينمايي جايگزين آقاي ايوبي شدند.
به هر حال آقاي ايوبي باني اين ماجرا بودند و حمايت هاي بسياري هم از مدرسه کردند. شخص آقاي جنتي، وزير پيشين ارشاد هم دلبستگي زيادي به مدرسه و آينده و اهداف آن داشتند. آن روزها که اين تغيير در رياست سازمان سينمايي رخ داد خيليها اعتقاد داشتند که مدرسه هم تعطيل خواهد شد اما خوشبختانه آقاي حيدريان خيلي سريع متوجه کارکرد و اهميتي که مدرسه ميتواند در پيشبرد اهداف سينماي ايران به ويژه در حوزه فناوريها و به روز شدن ابزار و نيروي انساني ايفا کند، شدند و بر اين اساس قول و قرارهايي با رييس جديد سازمان سينمايي گذاشته شد. در حال حاضر طراحيهايي در حوزه تفاهم و توافقي که با ايشان داشتيم دارد انجام ميگيرد و در همين راستا شوراي علمي جديد مدرسه ملي سينماي ايران به زودي تشکيل ميشود. اين شورا که شورايي جامع و متشکل از متخصصان و صاحبنظران حوزههاي مختلف خواهد بود، موظف است برنامههاي جديد مدرسه ملي را ذيل کليدواژه اصلي مدرسه ملي که همان دانش افزايي است، طراحي کرده و بر اجراي آنها نظارت کند. ميتوان گفت اراده اصلي اين روزهاي مدرسه ملي اين است که کساني که در حوزههاي مختلف سينماي ايران فعال هستند، دانش و مهارتهاي خود را از طريق اين مدرسه ارتقا دهند و با سينماي جهان همگام شوند.
اراده اصلي اين روزهاي مدرسه ملي اين است که کساني که در حوزههاي مختلف سينماي ايران فعال هستند، دانش و مهارتهاي خود را از طريق اين مدرسه ارتقا دهند و با سينماي جهان همگام شوند*با انتصاب آقاي حيدريان به عنوان رييس سازمان سينمايي، اخباري منتشر شد که فعاليت هاي مدرسه ملي به خصوص در حوزه برگزاري کلاسهاي آموزشي براي دانشجويان خود با چالشي همراه است.
- هيچکدام از اخبار منتشر شده صحت ندارد و من با صراحت اين مساله را تکذيب ميکنم. در واقع مي توان اين طور توضيح داد که از ابتدا قرار نبود آموزش در مدرسه ملي سينما به معناي کلاسيک دانشگاهي و آموزشگاهي برگزار شود و همچنان نيز اين مساله دنبال ميشود، البته اين به آن معنا نيست که آموزشي وجود ندارد بلکه آموزشهاي ما يک قيد جدي داشته که شامل آموزش کارگاهي، کاربردي و موثر بوده است و برهمين اساس با توجه به نياز دانشجويان ما در يک سال پيش روي دوره اول، آموزشهايي ارائه ميشود تا نياز آنها در عمل برطرف شود. کلاسهاي مدرسه ملي براساس نيازهاي عملي دانشجويان طراحي شده و در حال اجراست. بهتر است بگويم که آموزش در مدرسه ملي تعطيل نشده است بلکه هدفمندتر و کاربردي و عمليتر شده است.
*آيا بورسيهاي که براي دانشجويان مدرسه در نظر گرفته شده بود نيز با تغيير مديريت در سازمان سينمايي حذف شده است؟
- پيش از هر چيز بايد بگويم که بورسيه براي هنرجويان مدرسه ملي سينماي ايران لغو نشده بلکه تنها شکل آن عوض شده است. لازم است اين توضيح را بدهم که در سياستهاي اوليه که در اين مدرسه تعريف شد، بحث عدالت آموزشي و کمک به افراد مستعد و نخبه اهميت داشت و بر همين اساس بورس يا کمکهزينه تحصيلي تعريف شد. لازم بود استعدادها و نخبگاني که پس از گذراندن مراحل مختلف و از طريق مصاحبه وارد مدرسه ملي ميشدند، مورد حمايت قرار گيرند به همين دليل ما در مدرسه ملي سينما موظف بوديم تا براي استعدادهايي که براي نمونه از دورترين نقاط کشور وارد مدرسه ميشدند، شرايطي را فراهم کنيم تا در مدرسه با فراغ بيشتري آموزش را دنبال کنند، يعني لازم است که دست کم يک سوئيت و يا خوابگاهي براي زندگي داشته باشند، بورس در مدرسه ملي سينما در گذشته به همين معنا بود. البته همه هنرجويان هم توجيه و متعهد بودند که بعد از پايان دوره تحصيلي خدمات آموزشي و فني خاصي را براساس کمک هزينهاي که دريافت کردهاند، به مدرسه ارائه دهند.
البته در سال جاري شکل حمايتي و بورسيه مدرسه تغيير کرده يعني از اين به بعد با توجه به حدود يک هزار ساعت آموزشي که به دانشجويان ارائه شده است، از آنها ميخواهيم که کار عملي بيشتري داشته باشند و توليدات خود را به استانداردهاي تعريف شده در طول دوره نزديک کنند.
*زماني که از مدرسه ملي سينما صحبت مي شود، اين انتظار مي رود که آموزه هايي فراتر از آنچه که در آموزشگاه هاي آزاد سينمايي و يا دانشگاه ها ارائه ميشود به استعدادهاي انتخاب شده، ارائه شود. آيا برنامه آموزشي اين مدرسه از چنين امري برخوردار بود؟
- اگر تمايزي بين مدرسه ملي سينماي ايران به عنوان يک مکان آموزشي و پژوهشي با آموزشگاههاي آزاد سينمايي از يک طرف و دانشگاهها از طرف ديگر وجود نميداشت، اولين کسي که منتقد و يا خواهان تعطيلي مدرسه ميشد، خود من ميبودم. من حدود 9 سال ميشود که عضو هيات علمي دانشگاه تهران هستم و به خوبي از شرايط آموزش در دانشگاهها و مسائل آن آشنا هستم و با سابقهاي که از نزديک و در ارتباط با آموزشگاهها داشتم، شيوه کار و آموزش آنها را تا حدودي ميشناختم. اين را يادمان باشد که آموزش سه رکن اساسي شامل برنامه، معلم و دانشجو دارد که براي آموزشهاي ثمربخش و کارآمد بايد توجه همزمان و متوازن به هر سه اين ارکان باشد. اگر اين مراقبت و دقت صورت بگيرد، طبيعتاً بايد خروجي و محصول متفاوتي نسبت به نهادهاي ديگر آموزشي داشته باشد. ما در مدرسه ملي در تلاش بوديم تا اين اتفاق بيفتد و گامهاي موثري هم در اين زمينه برداشتيم. البته که ما در اين زمان کم به تمام اهداف مورد نظر خود دست پيدا نکرديم اما فکر ميکنم در نهايت با توجه به برنامهريزيهاي صورتگرفته و آنچه از اين پس انجام ميشود نتيجههاي قابل توجهي بدست مي آوريم.
*در مديريت جديد سازمان سينمايي، برنامه و سياست هاي آموزشي اين مدرسه تغيير ميکند؟
- سوال شما را اينگونه جواب ميدهم که مدرسه از اين پس و همچنان مهمترين مرجع و نهاد آموزشي در سازمان سينمايي خواهد بود. اما در ارتباط با 20 هنرجوي دوره اول که نيمي از دوره آموزشي آنها به پايان رسيده است، آقاي حيدريان رييس سازمان سينمايي موافق به پايان رساندن اين دوره آموزشي است، اما با توجه به شناختي که وي از سينما دارد که ميتواند شناخت و برداشت متفاوتي نسبت به مديريت قبلي سازمان سينمايي باشد، اولويت مدرسه ملي سينماي ايران را نه در پرورش هنرجويان جديد بلکه در بازآموزي و دانشافزايي براي فعالان حرفهاي سينما ميدانند؛ بنابراين در برنامههاي پيش روي مدرسه ملي سينما تا اطلاع ثانوي اولويت با بازآموزي و دانشافزايي فعالان عرصه سينما است و در حال حاضر هيچ دانشجوي جديدي در مدرسه پذيرفته نميشود و اين امر نظر رييس سازمان سينمايي و ديگر مشاوران و همراهان سازمان است.
در برنامههاي پيش روي مدرسه ملي سينما تا اطلاع ثانوي اولويت با بازآموزي و دانشافزايي فعالان عرصه سينما است و در حال حاضر هيچ دانشجوي جديدي در مدرسه پذيرفته نميشوداين را هم توضيح بدهم که قرار بود مدرسه ملي با 20 هنرجوي جوان فعاليتهاي خود را کليد بزند و در ادامه به سمت بازآموزي و ارتقاي سطح علمي سينماگران پيش رود، البته دوست داشتيم برنامه دوم پيش از اين آغاز ميشد اما با تاخيراتي همراه بود. در حوزه آموزش هنرجو نيز بايد صبر کرد تا به لحاظ ساختاري و امکانات مادي، امکان انجام 2 فعاليت در کنار هم وجود داشته باشد. البته برخي از کارشناسان سينمايي براين باورند که سينماي ايران در حال حاضر پيش از هرچيز نيازمند سروسامان دادن به شرايط موجود است و بعد ميتوان به وروديهاي جديد فکر کرد.
*با برگزاري کارگاه هاي آموزشي براي فعالان سينما، احساس مي شود که فعاليت هاي مدرسه ملي موازي با فعاليت هاي خانه سينما پيش رود.
- من به جاي موازيکاري از کلمه همافزايي و درهمتنيدگيِ فعاليتها استفاده ميکنم. خانه سينما به دليل اينکه درگير مسائل پيچيده صنفي است، طبيعي است که خيلي در موضوع بروز شدن و متصل شدن به دانش سينماي جهان نميتواند فعاليت کند. ضمن اينکه تنها هدف ما برگزاري کارگاههاي آموزشي نيست، ما در مدرسه ملي سينما وظيفه داريم تا ببينيم به روزترين اتفاقي که در هر حوزه در سينماي جهان رخ ميدهد، چه چيز است و شرايط انتقال آن را با توجه به نيازها و اولويت هاي سينماي ايران فراهم کنيم. مدرسه ملي سينماي ايران يک پل ارتباطي است و شان علمي و آکادميک دارد، يعني بايد زماني که کسي وارد مدرسه ملي ميشود احساس کند که اين مدرسه در کنار افزايش مهارت، از نظر بينش و فکر و نظر نيز يک قدم جلو ميرود.
دوره آموزشي که براي دانشجويان اين مدرسه اجرا شد، بسيار موفق بود و با اين حال هنوز بخشي از موفقيتهاي آنها بروز نکرده است. با اطمينان ميتوانم بگويم که از بين اين 20 هنرجو، تعداد قابل توجهي فيلمساز مهم وارد سينماي ايران ميشوند. دوست دارم بگويم که حداقل 10 نفر از اين هنرجويان بهترينهاي سينماي ايران خواهند بود، اما بسياري از دوستان و استادان اين مدرسه با اطمينان از عدد 5 استفاده ميکنند و اين امر يک اتفاق بسيار بزرگ براي مدرسه ملي سينما به شمار ميرود. البته فکر ميکنم در ادامه دوره جديد فعاليتهاي مدرسه ملي سينما، به نتيجهاي برسيم که براساس نياز به تربيت نيروي انساني در حوزهاي خاص که مورد نياز سينما باشد، هنرجوي جديد بگيريم.
*اين طور به نظر مي رسد که هدف آموزش تعيين شده از نظر سازمان سينمايي آنقدر موفق نبوده که ترجيح داده شد فعاليتهاي آموزشي به کارگاه انتقال دانش و تجربه تغيير کند. اين در حالي است که نشاندن سينماگران در کارگاهها و کلاسهاي دانش افزايي ميتواند بسيار سخت باشد.
- اين را بسياري از دوستان نيز به من گفتهاند که سرکلاس دانشافزايي نشاندن سينماگران کار بسيار مشکلي است و به همين دليل ما براي آنها تمهيداتي در نظر گرفتهايم تا آنها را به سمت کلاسها جذب کنيم. در واقع فکر ميکنيم اگر جنس آنچه که منتقل ميشود حقيقي، واقعي، کاربردي و موثر باشد، اگر هم در ابتدا يک گارد و مقاومتي در برابر آن وجود داشته باشد اين امر در گذر زمان برطرف ميشود. البته باز هم همه چيز بستگي به برنامهريزي دقيق شوراي آموزشي دارد که اين امر تا مهرماه مشخص ميشود. اين را هم بايد بگويم که بيشک براساس نيازهاي روز سينماي ايران کلاسهاي آموزشي برگزار ميشود.
*سال گذشته جلساتي از سوي سازمان سينمايي با صنوف مختلف خانه سينما برگزار شد که در اين جلسات پيشنهاد برگزاري کارگاه هاي ارتقاي دانش با توجه به پيشرفت سينماي جهان برگزار شود. آيا برنامه هاي جديد مدرسه ملي سينما بر اساس همين نيازها طراحي شده است؟
- ميتوان گفت يکي از منابعي که به آن توجه ميشود همين جلسات خواهد بود و در پيشخوان کارگاههاي آموزشي قرار ميگيرد. البته تمام اين موارد با تصميمگيري شوراي علمي صورت خواهد گرفت.
*مدرسه ملي سينما برنامهاي براي حمايت از دانشجويان بعد از دوره آموزشي در نظر گرفته بود؟
- در مدرسه ملي سينماي ايران يک منظومه و نظامي پيشبيني کرده بوديم که نهادهاي مختلف سينمايي چه وظايفي نسبت به هنرجويان آموزش ديده دارند، در واقع اينگونه ديده شده بود که اين هنرجويان با کمک نهادي مانند بنياد فارابي وارد بازار کار شوند. همچنين يکي از شروط ما براي هنرجويان، حضور در پروژه هاي سينمايي در طول دوره آموزش بود که بتوانند با فضاي حرفهاي آشنا شوند. در واقع براساس تفاهمنامهاي که در حال تنظيم آن با بنياد سينمايي فارابي بوديم، قرار بود تا هنرجويان به طور طبيعي جذب بازار کار شوند. البته اين امکان همچنان وجود دارد و ما تمام سعي خود را ميکنيم تا اين هنرجويان وارد بازار کار حرفهاي شوند.
*بحث آموزشهاي بينالمللي در اين کارگاهها به چه صورت دنبال مي شود و قرار است از چه استادان بينالمللي براي حضور در کارگاههاي آموزشي دعوت شود؟
- با توجه به تجربه کاري و سابقهاي که در دانشگاه تهران و در امور بينالملل دارم، مراقب اين هستم که درگير نمايشهايي از اين دست که فردي صرفاً به دليل داشتن چشمان آبي و موي بلوند و از فلان کشوري اروپايي براي برگزاري کارگاه آموزشي بيايد، نشويم بلکه بيشتر به فکر کارايي و تاثير فرد دعوتشده براي برگزاري ورکشاپ خواهيم بود. معتقدم اگر کسي کارايي مورد نظر را براي ارائه آموزش در کارگاه نداشته باشد، نبايد دعوت کرد. ترجيح ميدهيم کسي حضور پيدا کند که به تجربه و دانش سينماي ايران چيزي اضافه کند حال ميخواهد اين فرد از همين کشورهاي همسايه باشد، خواه از آنسوي دنيا. البته به هزينه برگزاري اين کارگاهها هم توجه خواهد شد.
∎
خبرگزاري مهر-گروه هنر-نيوشا روزبان: مدرسه ملي سينماي ايران در تاريخ 24 اسفند 1393 به صورت رسمي و با مديريت روح الله حسيني فعاليت خود را در حوزه آموزش تخصصي سينما آغاز کرد. اين مدرسه در گام اول با شناسايي و انتخاب استعدادهاي درخشان و نخبه در حوزه سينما، 20 هنرجو را از سراسر کشور تحت آموزش خود قرار داد که از جمله دانشجويان موفق اين مدرسه مي توان به بهمن و بهرام ارک اشاره کرد که با فيلم «حيوان» در فستيوال جهاني فيلم کن خوش درخشيدند.
پس از گذشت بيش از 2 سال از فعاليت اين مدرسه و با تغيير رياست سازمان سينمايي و حضور محمدمهدي حيدريان در اين سمت، اخبار مختلفي مبني بر تعطيلي اين مدرسه براساس سياست هاي جديد سازمان سينمايي منتشر شد، همين امر سبب شد تا با روح الله حسيني مديرعامل مدرسه ملي سينماي ايران گفتگو کنيم.
روح الله حسيني در اين گفتگو صراحتا تاکيد مي کند که مدرسه ملي سينماي ايران همچنان به کار خود ادامه مي دهد اما فعاليت هاي اين مدرسه با تغيير رويکرد به سمت بازآموزي و دانش افزايي سينماگران پيش مي رود و تا اطلاع ثانوي هيچ دانشجويي در اين مدرسه پذيرفته نمي شود.
با ما در اين مصاحبه همراه باشيد:
*با توجه به اينکه راه اندازي مدرسه ملي سينما از ايده هاي حجت الله ايوبي رييس سابق سازمان سينمايي بود با تغيير رياست سازمان بارها زمزمه هاي انحلال مدرسه ملي سينما شنيده مي شد. رسانه هاي غيررسمي نيز به انتشار اين خبرها دامن مي زدند به همين منظور خوب است که شما خودتان آخرين وضعيت مدرسه ملي سينما را تشريح کنيد.
- فکر ميکنم از رسانههايي که اين خبر را منتشر کردهاند بايد پرسيد که چرا درباره فعاليتهاي مدرسه شايعهپراکني ميکنند. خبر تعطيلي مدرسه کذب محض بود. به ويژه انتشار اين خبرها اندکي بعد از اعلام انتصاب اعضاي هيات امناي جديد کمي هم عجيب و ناشيانه بود. اگر قرار بر تعطيلي يا هر تصميم ديگري از اين دست بود حکم اعضاي جديد از سوي رياست سازمان سينمايي ابلاغ يا دستکم رسانهاي نميشد. در نهايت همين جا تاکيد ميکنم که فعاليتهاي مدرسه با قوت تمام در حال پيگيري است و هماکنون در حال برنامهريزي براي فعاليتهاي آينده مدرسه هستيم.
*روند شکلگيري مدرسه ملي سينما بر چه اساس بود؟
- در اسفندماه 1394 حکم مديرعامل و دبير شوراي علمي مدرسه ملي سينما را از سوي رييس سازمان سينمايي دريافت کردم، البته در زمان ثبت اين مدرسه يعني در اسفند 1393 به عنوان مدير اجرايي و دبير شوراي علمي مدرسه از سوي حجت الله ايوبي رييس وقت سازمان سينمايي منصوب شده بودم. مسئوليت طراحي و اجراي مدرسه ملي سينماي ايران از ابتدا تا بحال به عهده من بوده است و شايد به دليل اينکه از ابتداي شکلگيري اين مدرسه، اطلاعرساني دقيقي در اين زمينه صورت نگرفته است، جامعه سينمايي ما هنوز تعريف مشخص و مدوني را از مدرسه نگرفته است، اين تعريف در دل مدرسه و در سازمان سينمايي وجود دارد اما منتشر نشده است و شايد همين مساله سبب شده تا بسياري از افراد نسبت به اين تعريف آگاهي نداشته باشند.
آبان 1392 از من دعوت شد تا در سازمان سينمايي حضور داشته باشم و مسئوليت اداره کل توسعه دانش و مهارت هاي سينمايي را برعهده بگيرم. در همين زمان بود که حجت الله ايوبي رييس سازمان سينمايي از من خواست تا پروژه مدرسه عالي سينماي ايران را طراحي و اجرا کنم و همزمان مسئوليت اداره توسعه دانش و مهارتهاي سينمايي به من سپرده شد، جايي که تمامي آموزشگاه هاي آزاد سينمايي زير نظر اينجانب بود، به گونهايي که يک ميدان وسيع براي مطالعه و تجربه در اختيار من قرار داشت. در همان زمان طرحي با نام طرح ارزيابي و پايش اين آموزشگاهها را کليد زدم و براساس آن تمامي آموزشگاههاي آزاد سينمايي در استان تهران و البرز تا پايان سال 1393 براساس يک سري از معيارهاي علمي، مورد ارزيابي قرار گرفت و براساس اين طرح تصويري از اوضاع کمي و کيفي آموزشگاه هاي سينمايي به دست آمد. البته اين طرح به منظور آسيبشناسي و تقويت اين مراکز انجام شد ليکن تصوير به دست آمده از اين پروژه براي طراحي مدرسه عالي سينما و بعدتر مدرسه ملي سينما مفيد بود. همزمان بعد از مدت کوتاهي مطالعه فردي و بررسي الگوهاي مشابه خارج از ايران، از بسياري از اهالي سينما و استادان دانشگاهي در حوزه سينما مشورت گرفتم که به حدود بيش از 150 گفتگو با افراد مختلف رسيد.
طرحي با نام ارزيابي و پايش اين آموزشگاهها را کليد زدم و براساس آن تمامي آموزشگاههاي آزاد سينمايي در استان تهران و البرز تا پايان سال 1393 براساس يک سري از معيارهاي علمي، مورد ارزيابي قرار گرفتالبته استانداردهايي در حوزه آموزش، در تعريف و کارکرد مدارس عالي سينمايي وجود دارد که اين استانداردها نيز در همان دوران مورد توجه و بررسي قرار گرفت. پس از اين مطالعات و مشورتها و شکلگيري کارگروهي کوچک، طرح تاسيس مدرسه ملي سينماي ايران آماده شد. در اين طرح دو هدف اساسي وجود داشت: يکي شناسايي و پرورش استعدادهاي نخبه و جوان در سينماي ايران و ديگري به روزرساني و ارتقاي دانش فعالان حرفهاي سينماي ايران. هر دوي اين اهداف هم با يک رويکرد اساسي تعريف شده بود که همانا کمکردن فاصله ميان حوزه عمل و کار حرفهاي و حوزه نظر و کار علمي و فکري در سينما بود. در همين زمان پيشنهاد شد لفظ عالي به ملي تغيير کند چرا که همان زمان برخي رسانهها با استناد به همين الفاظ مدعي بودند که اين مدرسه از روي مدلهاي خارجي مثلا مدرسه عالي فميس در فرانسه کپيبرداري شده است، در صورتي که اين مدرسه از جمله آخرين نمونههايي بود که درباره آن مطالعه کرده بوديم و قبل از آن مدارس ديگري در کشورهاي مختلف را مورد بررسي قرار داديم. نکته مهمتر اينکه نگاه خاصي به شرايط بومي، ملي و فرهنگي کشورمان داشتيم و به همين دليل پيشنهاد دادم تا نام مدرسه عالي سينما به مدرسه ملي سينما تبديل شود بويژه که اين امر يک پروژه ملي در حوزه فرهنگ و سينما بود. جالب است حتي بدانيد اگر درست يادم مانده باشد براي صيانت از 2 واژه ايران و ملي جايي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تعهد هم دادم.
در ادامه و در تابستان سال 94 نشستهايي با حضور افراد مختلف از طيفهاي مختلف سينمايي برگزار شد تا درباره ملاحظات تاسيس يک مدرسه ملي سينمايي صحبت شود. از آن زمان به بعد و در مهر ماه سال 94 کمي جديتر فعاليتهاي خود را در حوزه برگزاري کارگاههاي آموزشي و نشستهاي علمي آغاز کرديم و در همين راستا براي مثال با خانه سينما و کانون فيلمنامهنويسان تفاهمنامهاي را براي توسعه و بهروزرساني دانش فيلمنامهنويسي و انتقال تجارب بزرگان اين حوزه امضا کرديم. همچنين اين پيشنهاد را براي صنوف مختلف سينمايي داشتيم تا دورههاي کارگاهي برگزار کنيم. در اين ميان برنامه بسيار مفيد و موثري هم با نام «سينما دانشگاه» با همکاري دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعي برگزار کرديم که به نقد و بررسي اجتماعي فيلم هاي سينمايي ميپرداخت. از اين منظر، در واقع به دنبال توسعه نگاه و دانش بينرشتهاي در سينماي ايران بوديم به اين معنا که ميخواستيم سينماي ايران از علوم اجتماعي، روانشناسي، ادبيات و ساير علوم بهره بيشتري بگيرد و اين علوم به کمک سينما بيايند.
همچنين تلاش ميکرديم تا با کمک مدرسه ملي سينماي ايران، فضاي گفتگوهاي علمي و کارشناسي را در سينما باز کنيم. در همان نشستهاي سهروزه که اشاره کردم آقاي اصغر فرهادي معتقد بود که در سينماي ايران خارج از فضاي ژورناليستي فضاي ديگري وجود ندارد تا در آن سينماگران درباره سينما به صورت جدي بحث کنند.
در نهايت براي مدرسه ملي سينما ساختاري تعريف شد و حوزههاي مختلف آموزش، پژوهش، اجرايي و بينالملل شکل گرفت. ما معتقد بوديم مدرسه ما يک مدرسه ملي سينما است اما ماهيت بينالمللي دارد و به دنبال اين بوديم تا اين مدرسه کانال ارتباط علمي و موثر سينماي ايران با خارج از ايران و حوزه بينالملل باشد. البته اين بدين معنا نبود که مراکز آموزشيِ ديگر و بويژه دانشگاهها از اين مهم غافلند، بلکه به نظرمان ميرسيد مدرسه ملي به دليل جايگاهي که دارد و بويژه ارتباط نزديک و ساختاري آن با سازمان سينمايي به عنوان بدنه اجرايي سينماي کشور و از طرف ديگر ارتباط با حوزه هاي علمي به راحتي ميتواند روابط بينالمللي مناسبي در حوزه سينما برقرار کند؛ روابطي که تاثير واقعي، کاربردي و مستمر و موثرتري داشته باشند. اين مجموعه اهداف و تعاريف و فعاليتها بعلاوه پذيرش 20 هنرجوي مستعد و نخبه مجموعه کارهايي بود که در دست انجام بود تا اسفندماه سال 1395 که آقاي حيدريان به عنوان رييس سازمان سينمايي جايگزين آقاي ايوبي شدند.
به هر حال آقاي ايوبي باني اين ماجرا بودند و حمايت هاي بسياري هم از مدرسه کردند. شخص آقاي جنتي، وزير پيشين ارشاد هم دلبستگي زيادي به مدرسه و آينده و اهداف آن داشتند. آن روزها که اين تغيير در رياست سازمان سينمايي رخ داد خيليها اعتقاد داشتند که مدرسه هم تعطيل خواهد شد اما خوشبختانه آقاي حيدريان خيلي سريع متوجه کارکرد و اهميتي که مدرسه ميتواند در پيشبرد اهداف سينماي ايران به ويژه در حوزه فناوريها و به روز شدن ابزار و نيروي انساني ايفا کند، شدند و بر اين اساس قول و قرارهايي با رييس جديد سازمان سينمايي گذاشته شد. در حال حاضر طراحيهايي در حوزه تفاهم و توافقي که با ايشان داشتيم دارد انجام ميگيرد و در همين راستا شوراي علمي جديد مدرسه ملي سينماي ايران به زودي تشکيل ميشود. اين شورا که شورايي جامع و متشکل از متخصصان و صاحبنظران حوزههاي مختلف خواهد بود، موظف است برنامههاي جديد مدرسه ملي را ذيل کليدواژه اصلي مدرسه ملي که همان دانش افزايي است، طراحي کرده و بر اجراي آنها نظارت کند. ميتوان گفت اراده اصلي اين روزهاي مدرسه ملي اين است که کساني که در حوزههاي مختلف سينماي ايران فعال هستند، دانش و مهارتهاي خود را از طريق اين مدرسه ارتقا دهند و با سينماي جهان همگام شوند.
اراده اصلي اين روزهاي مدرسه ملي اين است که کساني که در حوزههاي مختلف سينماي ايران فعال هستند، دانش و مهارتهاي خود را از طريق اين مدرسه ارتقا دهند و با سينماي جهان همگام شوند*با انتصاب آقاي حيدريان به عنوان رييس سازمان سينمايي، اخباري منتشر شد که فعاليت هاي مدرسه ملي به خصوص در حوزه برگزاري کلاسهاي آموزشي براي دانشجويان خود با چالشي همراه است.
- هيچکدام از اخبار منتشر شده صحت ندارد و من با صراحت اين مساله را تکذيب ميکنم. در واقع مي توان اين طور توضيح داد که از ابتدا قرار نبود آموزش در مدرسه ملي سينما به معناي کلاسيک دانشگاهي و آموزشگاهي برگزار شود و همچنان نيز اين مساله دنبال ميشود، البته اين به آن معنا نيست که آموزشي وجود ندارد بلکه آموزشهاي ما يک قيد جدي داشته که شامل آموزش کارگاهي، کاربردي و موثر بوده است و برهمين اساس با توجه به نياز دانشجويان ما در يک سال پيش روي دوره اول، آموزشهايي ارائه ميشود تا نياز آنها در عمل برطرف شود. کلاسهاي مدرسه ملي براساس نيازهاي عملي دانشجويان طراحي شده و در حال اجراست. بهتر است بگويم که آموزش در مدرسه ملي تعطيل نشده است بلکه هدفمندتر و کاربردي و عمليتر شده است.
*آيا بورسيهاي که براي دانشجويان مدرسه در نظر گرفته شده بود نيز با تغيير مديريت در سازمان سينمايي حذف شده است؟
- پيش از هر چيز بايد بگويم که بورسيه براي هنرجويان مدرسه ملي سينماي ايران لغو نشده بلکه تنها شکل آن عوض شده است. لازم است اين توضيح را بدهم که در سياستهاي اوليه که در اين مدرسه تعريف شد، بحث عدالت آموزشي و کمک به افراد مستعد و نخبه اهميت داشت و بر همين اساس بورس يا کمکهزينه تحصيلي تعريف شد. لازم بود استعدادها و نخبگاني که پس از گذراندن مراحل مختلف و از طريق مصاحبه وارد مدرسه ملي ميشدند، مورد حمايت قرار گيرند به همين دليل ما در مدرسه ملي سينما موظف بوديم تا براي استعدادهايي که براي نمونه از دورترين نقاط کشور وارد مدرسه ميشدند، شرايطي را فراهم کنيم تا در مدرسه با فراغ بيشتري آموزش را دنبال کنند، يعني لازم است که دست کم يک سوئيت و يا خوابگاهي براي زندگي داشته باشند، بورس در مدرسه ملي سينما در گذشته به همين معنا بود. البته همه هنرجويان هم توجيه و متعهد بودند که بعد از پايان دوره تحصيلي خدمات آموزشي و فني خاصي را براساس کمک هزينهاي که دريافت کردهاند، به مدرسه ارائه دهند.
البته در سال جاري شکل حمايتي و بورسيه مدرسه تغيير کرده يعني از اين به بعد با توجه به حدود يک هزار ساعت آموزشي که به دانشجويان ارائه شده است، از آنها ميخواهيم که کار عملي بيشتري داشته باشند و توليدات خود را به استانداردهاي تعريف شده در طول دوره نزديک کنند.
*زماني که از مدرسه ملي سينما صحبت مي شود، اين انتظار مي رود که آموزه هايي فراتر از آنچه که در آموزشگاه هاي آزاد سينمايي و يا دانشگاه ها ارائه ميشود به استعدادهاي انتخاب شده، ارائه شود. آيا برنامه آموزشي اين مدرسه از چنين امري برخوردار بود؟
- اگر تمايزي بين مدرسه ملي سينماي ايران به عنوان يک مکان آموزشي و پژوهشي با آموزشگاههاي آزاد سينمايي از يک طرف و دانشگاهها از طرف ديگر وجود نميداشت، اولين کسي که منتقد و يا خواهان تعطيلي مدرسه ميشد، خود من ميبودم. من حدود 9 سال ميشود که عضو هيات علمي دانشگاه تهران هستم و به خوبي از شرايط آموزش در دانشگاهها و مسائل آن آشنا هستم و با سابقهاي که از نزديک و در ارتباط با آموزشگاهها داشتم، شيوه کار و آموزش آنها را تا حدودي ميشناختم. اين را يادمان باشد که آموزش سه رکن اساسي شامل برنامه، معلم و دانشجو دارد که براي آموزشهاي ثمربخش و کارآمد بايد توجه همزمان و متوازن به هر سه اين ارکان باشد. اگر اين مراقبت و دقت صورت بگيرد، طبيعتاً بايد خروجي و محصول متفاوتي نسبت به نهادهاي ديگر آموزشي داشته باشد. ما در مدرسه ملي در تلاش بوديم تا اين اتفاق بيفتد و گامهاي موثري هم در اين زمينه برداشتيم. البته که ما در اين زمان کم به تمام اهداف مورد نظر خود دست پيدا نکرديم اما فکر ميکنم در نهايت با توجه به برنامهريزيهاي صورتگرفته و آنچه از اين پس انجام ميشود نتيجههاي قابل توجهي بدست مي آوريم.
*در مديريت جديد سازمان سينمايي، برنامه و سياست هاي آموزشي اين مدرسه تغيير ميکند؟
- سوال شما را اينگونه جواب ميدهم که مدرسه از اين پس و همچنان مهمترين مرجع و نهاد آموزشي در سازمان سينمايي خواهد بود. اما در ارتباط با 20 هنرجوي دوره اول که نيمي از دوره آموزشي آنها به پايان رسيده است، آقاي حيدريان رييس سازمان سينمايي موافق به پايان رساندن اين دوره آموزشي است، اما با توجه به شناختي که وي از سينما دارد که ميتواند شناخت و برداشت متفاوتي نسبت به مديريت قبلي سازمان سينمايي باشد، اولويت مدرسه ملي سينماي ايران را نه در پرورش هنرجويان جديد بلکه در بازآموزي و دانشافزايي براي فعالان حرفهاي سينما ميدانند؛ بنابراين در برنامههاي پيش روي مدرسه ملي سينما تا اطلاع ثانوي اولويت با بازآموزي و دانشافزايي فعالان عرصه سينما است و در حال حاضر هيچ دانشجوي جديدي در مدرسه پذيرفته نميشود و اين امر نظر رييس سازمان سينمايي و ديگر مشاوران و همراهان سازمان است.
در برنامههاي پيش روي مدرسه ملي سينما تا اطلاع ثانوي اولويت با بازآموزي و دانشافزايي فعالان عرصه سينما است و در حال حاضر هيچ دانشجوي جديدي در مدرسه پذيرفته نميشوداين را هم توضيح بدهم که قرار بود مدرسه ملي با 20 هنرجوي جوان فعاليتهاي خود را کليد بزند و در ادامه به سمت بازآموزي و ارتقاي سطح علمي سينماگران پيش رود، البته دوست داشتيم برنامه دوم پيش از اين آغاز ميشد اما با تاخيراتي همراه بود. در حوزه آموزش هنرجو نيز بايد صبر کرد تا به لحاظ ساختاري و امکانات مادي، امکان انجام 2 فعاليت در کنار هم وجود داشته باشد. البته برخي از کارشناسان سينمايي براين باورند که سينماي ايران در حال حاضر پيش از هرچيز نيازمند سروسامان دادن به شرايط موجود است و بعد ميتوان به وروديهاي جديد فکر کرد.
*با برگزاري کارگاه هاي آموزشي براي فعالان سينما، احساس مي شود که فعاليت هاي مدرسه ملي موازي با فعاليت هاي خانه سينما پيش رود.
- من به جاي موازيکاري از کلمه همافزايي و درهمتنيدگيِ فعاليتها استفاده ميکنم. خانه سينما به دليل اينکه درگير مسائل پيچيده صنفي است، طبيعي است که خيلي در موضوع بروز شدن و متصل شدن به دانش سينماي جهان نميتواند فعاليت کند. ضمن اينکه تنها هدف ما برگزاري کارگاههاي آموزشي نيست، ما در مدرسه ملي سينما وظيفه داريم تا ببينيم به روزترين اتفاقي که در هر حوزه در سينماي جهان رخ ميدهد، چه چيز است و شرايط انتقال آن را با توجه به نيازها و اولويت هاي سينماي ايران فراهم کنيم. مدرسه ملي سينماي ايران يک پل ارتباطي است و شان علمي و آکادميک دارد، يعني بايد زماني که کسي وارد مدرسه ملي ميشود احساس کند که اين مدرسه در کنار افزايش مهارت، از نظر بينش و فکر و نظر نيز يک قدم جلو ميرود.
دوره آموزشي که براي دانشجويان اين مدرسه اجرا شد، بسيار موفق بود و با اين حال هنوز بخشي از موفقيتهاي آنها بروز نکرده است. با اطمينان ميتوانم بگويم که از بين اين 20 هنرجو، تعداد قابل توجهي فيلمساز مهم وارد سينماي ايران ميشوند. دوست دارم بگويم که حداقل 10 نفر از اين هنرجويان بهترينهاي سينماي ايران خواهند بود، اما بسياري از دوستان و استادان اين مدرسه با اطمينان از عدد 5 استفاده ميکنند و اين امر يک اتفاق بسيار بزرگ براي مدرسه ملي سينما به شمار ميرود. البته فکر ميکنم در ادامه دوره جديد فعاليتهاي مدرسه ملي سينما، به نتيجهاي برسيم که براساس نياز به تربيت نيروي انساني در حوزهاي خاص که مورد نياز سينما باشد، هنرجوي جديد بگيريم.
*اين طور به نظر مي رسد که هدف آموزش تعيين شده از نظر سازمان سينمايي آنقدر موفق نبوده که ترجيح داده شد فعاليتهاي آموزشي به کارگاه انتقال دانش و تجربه تغيير کند. اين در حالي است که نشاندن سينماگران در کارگاهها و کلاسهاي دانش افزايي ميتواند بسيار سخت باشد.
- اين را بسياري از دوستان نيز به من گفتهاند که سرکلاس دانشافزايي نشاندن سينماگران کار بسيار مشکلي است و به همين دليل ما براي آنها تمهيداتي در نظر گرفتهايم تا آنها را به سمت کلاسها جذب کنيم. در واقع فکر ميکنيم اگر جنس آنچه که منتقل ميشود حقيقي، واقعي، کاربردي و موثر باشد، اگر هم در ابتدا يک گارد و مقاومتي در برابر آن وجود داشته باشد اين امر در گذر زمان برطرف ميشود. البته باز هم همه چيز بستگي به برنامهريزي دقيق شوراي آموزشي دارد که اين امر تا مهرماه مشخص ميشود. اين را هم بايد بگويم که بيشک براساس نيازهاي روز سينماي ايران کلاسهاي آموزشي برگزار ميشود.
*سال گذشته جلساتي از سوي سازمان سينمايي با صنوف مختلف خانه سينما برگزار شد که در اين جلسات پيشنهاد برگزاري کارگاه هاي ارتقاي دانش با توجه به پيشرفت سينماي جهان برگزار شود. آيا برنامه هاي جديد مدرسه ملي سينما بر اساس همين نيازها طراحي شده است؟
- ميتوان گفت يکي از منابعي که به آن توجه ميشود همين جلسات خواهد بود و در پيشخوان کارگاههاي آموزشي قرار ميگيرد. البته تمام اين موارد با تصميمگيري شوراي علمي صورت خواهد گرفت.
*مدرسه ملي سينما برنامهاي براي حمايت از دانشجويان بعد از دوره آموزشي در نظر گرفته بود؟
- در مدرسه ملي سينماي ايران يک منظومه و نظامي پيشبيني کرده بوديم که نهادهاي مختلف سينمايي چه وظايفي نسبت به هنرجويان آموزش ديده دارند، در واقع اينگونه ديده شده بود که اين هنرجويان با کمک نهادي مانند بنياد فارابي وارد بازار کار شوند. همچنين يکي از شروط ما براي هنرجويان، حضور در پروژه هاي سينمايي در طول دوره آموزش بود که بتوانند با فضاي حرفهاي آشنا شوند. در واقع براساس تفاهمنامهاي که در حال تنظيم آن با بنياد سينمايي فارابي بوديم، قرار بود تا هنرجويان به طور طبيعي جذب بازار کار شوند. البته اين امکان همچنان وجود دارد و ما تمام سعي خود را ميکنيم تا اين هنرجويان وارد بازار کار حرفهاي شوند.
*بحث آموزشهاي بينالمللي در اين کارگاهها به چه صورت دنبال مي شود و قرار است از چه استادان بينالمللي براي حضور در کارگاههاي آموزشي دعوت شود؟
- با توجه به تجربه کاري و سابقهاي که در دانشگاه تهران و در امور بينالملل دارم، مراقب اين هستم که درگير نمايشهايي از اين دست که فردي صرفاً به دليل داشتن چشمان آبي و موي بلوند و از فلان کشوري اروپايي براي برگزاري کارگاه آموزشي بيايد، نشويم بلکه بيشتر به فکر کارايي و تاثير فرد دعوتشده براي برگزاري ورکشاپ خواهيم بود. معتقدم اگر کسي کارايي مورد نظر را براي ارائه آموزش در کارگاه نداشته باشد، نبايد دعوت کرد. ترجيح ميدهيم کسي حضور پيدا کند که به تجربه و دانش سينماي ايران چيزي اضافه کند حال ميخواهد اين فرد از همين کشورهاي همسايه باشد، خواه از آنسوي دنيا. البته به هزينه برگزاري اين کارگاهها هم توجه خواهد شد.
نظر شما