درس قرآن در ميان درسهاي گوناگون دورههاي تحصيلي، از اهميت ويژهاي برخوردار است. نگاهي اجمالي به دستاورد آموزش قرآن در کشور ما نشان ميدهد که اين دستاورد، نه با اهميت و جايگاه ويژه قرآن در اسلام تناسب دارد و نه با ميزان علاقه و اهميتي که تمام آحاد مردم براي قرآن کريم قائل هستند.
از اين رو به دنبال توصيه ها و تأکيدات مکرر مقام معظم رهبري در اعتلاي آموزش قرآن در آموزش و پرورش، از سال تحصيلي 77 – 76 تلاش های به نسبت همه جانبهاي در فراهم آوردن زمينههاي لازم براي اعتلا و تقويت آموزش قرآن آغاز شد. بديهي است اهداف آموزش قرآن اولين و مهمترين امري بود که بايد مورد بازنگري و ملاحظه کارشناسانه قرار گیرد تا بر اساس آن ساير اجزا و ارکان يک برنامه آموزشي مانند: اصول حاکم برآموزش قرآن، سازماندهي منطقي محتوا، روشهاي مناسب آموزش، تربيت معلم و ارتقا توانايي معلمان قرآن، نظام و شيوههاي ارزشيابي، و ويژگيها و توليد مواد آموزشي و کمک آموزشي، تعيين و تدوين شود.
آموزش عمومی قرآن در سطح جامعه وظیفه مهمی است که تمامی نهادها باید آن را در سرلوحه برنامههای خود قرار دهند؛ چرا که ما به عنوان کشوری مسلمان بر این اعتقاد هستیم که تنها راه سعادت فرد و جامعه در گرو عمل به دستورات قرآن است.
در میان نهادهای فعال در کشور، بیشترین انتظارات در زمینه آموزش عمومی قرآن از نهاد آموزش و پرورش میرود، زیرا همانطور که از نام آن پیدا است این نهاد متولی امر تعلیم و تربیت در جامعه است و این ذهنیت به طور ناخودآگاه ما را به این سمت سوق میدهد که دستیابی به هدف آموزش عمومی قرآن را از آن جویا شویم و چندین سال است که آموزش عمومی قرآن کریم به این نهاد واگذار شده است از همین رو بر آن شدیم تا نقش نهاد آموزش و پرورش در راستای آموزش عمومی قرآن در سطح جامعه را با کارشناسان و مسئولان در میان بگذاریم.
تسلط تعداد محدودی از فارغالتحصیلان دیپلم به روخوانی قرآن
احمد حاجی شریف که بیش از ۳۰ سال سابقه آموزش قرآن در مدارس کشور را دارد، درباره اینکه چرا آموزش و پرورش در زمینه آموزش عمومی قرآن آنطور که باید موفق نبوده به خبرگزاری ایکنا میگوید: مهمترین علت به معلمان قرآن بازمی گردد که تعداد قابل توجهی از آنان معلم قرآن نیستند به این معنا که در تعدادی از مدارس، آموزش درس قرآن را به معلمان دیگر که ساعتهای آموزشی آنان پر نمیشود، یا حتی به معاون مدرسه، یا دفترداری که تخصص او در رشتهای دیگر است، واگذار میکنند.
وی ادامه میدهد: نکته دیگر این است که معلمان قرآن باید مانند معلمان ریاضی، ادبیات و غیره دوره های ضمن خدمت ببینند و مورد ارزشیابی قرار گیرند اما این کار یا انجام نمیشود یا به ندرت انجام میشود.
حاجیشریف افزود: متولیان مدارس نیز به درس قرآن اهمیت نمیدهند؛ به عنوان مثال، مدیر مدرسه زمانی که میبیند نمره ریاضی دانش آموزی ۲۰ است، نمره املا او ۱۹ و درس علوم ۱۸، به معلم قرآن میگوید چرا نمره قرآن این دانشآموز را ۱۴ می دهید و شما حق ندارید به او نمره قرآن کمتر از ۱۹ بدهید؛ بنابراین اگر یک معلم قرآن هم در زمینه نمره دادن احساس مسئولیت و وجدان داشته باشد، با انتقاد مدیران و مسئولان مدارس روبه رو میشود.
وی بیان کرد : از سوی دیگر، خانوادهها نیز به تمام دروس اهمیت میدهند به جزء درس قرآن به گونهای که اگر نمره قرآن فرزندشان پایین باشد برایشان مهم نیست اما اگر نمره دروس زبان، انگیسی یا ریاضی دانشآموز پایین باشد به سرعت درصدد کلاس جبرانی برای وی هستند و واکنش نشان میدهند؛ غافل از آنکه اهمیت درس قرآن در حدی است که تا پایان عمر بر زندگی فرزند آنان تأثیر خواهد گذاشت.
حاجی شریف عامل بعدی را به کتابهای درسی دانست و گفت: در کتابهای درسی که برای آموزش قرآن در مدارس به کار برده میشود از شیوههای خاصی برای علامتگذاری واژههای قرآنی استفاده میشود که برای یادگیری دانش آموزان مناسب نیست.
این معلم بازنشسته قرآن با بیان اینکه حذف علامتها از کتابهای قرآن آموزش و پرورش یکی از مسائل مهمی است که برخوردی غیرمنطقی با آن میشود، افزود: در کتابهای قرآن کشورهای عربی، علاوه بر اینکه تمامی حروف علامت دارند، حتی برای حروف ناخوانا هم علامت دایره تعریف شده است؛ در حالی که در کتابهای درسی ما حتی صداهای کشیده، حروف ساکن، و حروف ناخوانا هم هیچگونه علامتی ندارند.
وی در پاسخ به اینکه آیا تفاهمنامهای که وزارت آموزش و پرورش با سازمان دارالقرآن امضا کرده در حل این مشکلات تأثیری خواهد داشت یا خیر، گفت: این تفاهمنامه با معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش منعقد شد که متولی برنامههای قرآنی ویژه است که اگر این تفاهمنامه با معاونت پژوهشی که متولی تألیف کتب درسی است یا معاونت آموزشی که متولی آموزش معلمان کشور است، پیگیری میشد بهتر و مؤثرتر بود زیرا هر یک از این معاونتها کار خود را انجام میدهند و با یکدیگر هماهنگ نیستند.
فقط تعداد محدودی از فارغالتحصیلان دیپلم به روخوانی و روانخوانی قرآن تسلط دارند
وی تأکید کرد: فرزندان ما ۱۲ سال از عمر خود را در آموزش و پرورش سپری میکنند که هفتهای دو ساعت درس قرآن دارند و در مجموع در این ۱۲ سال بیش از ۶۰۰ ساعت آموزش قرآن میبینند اما تنها عده محدودی از فارغ التحصیلان دیپلم ما، حتی به روخوانی قرآن مسلط هستند.
وی افزود: در این وضعیت در دانشگاه آزاد توانسته است یک یا دو واحد روخوانی قرآن را هم به واحدهای درسی دانشگاهی به صورت واحد اجباری اضافه کنند و کسی که در امتحان روخوانی پذیرفته نشود مدرک کارشناسی به او داده نمیشود.
حاجی شریف با اظهار این نکته که در رابطه با درس قرآن وزارت آموزش و پرورش هزینه سنگینی صرف میکند که در طی ۱۲ سال رقم چشمگیری میشود، اذعان کرد: این هزینه را در اختیار خانواده ها قرار داده شود تا فرزندانشان را به کلاس قرآن بفرستند و درس قرآن در آموزش و پرورش حذف شود؛ یا اینکه این اعتبار را در اختیار دستگاههای دیگر قرار داده شود تا متولی آموزش قرآن فرزندان ما در کشور شوند.
نبود مدیریت و برنامه ریزی درست در آموزش عمومی قرآن
بهروز یاریگل، استاد پیشکسوت قرآن نیز در زمینه عملکرد آموزش و پرورش درباره آموزش عمومی قرآن به ایکنا گفت: ارائه تعریف مناسب از آموزش عمومی قرآن نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد و به طور طبیعی بهترین زمان برای یادگیری کلیت آموزههای قرآنی، سنین پایین است؛ اما این بدان معنا نیست که مسئولان و معلمان آموزش و پرورش ما در این زمینه کم کاری کردهاند بلکه روش مدیریتی و برنامهریزی آنان درست نبوده است.
یاریگل با اظهار اینکه ما از ابتدای کار و از زمانی که انقلاب به وقوع پیوسته، برنامه ریزی اساسی برای آموزش عمومی قرآن نداشتهایم، عنوان کرد: باید در زیرساختهای آموزشی خود با مدیریت و هوشمندی بهتر و دوراندیشی عمل میکردیم چراکه اگر برای انجام هر کاری از ریشه و ابتدا درست بیندیشیم و تصمیمگیری کنیم، آینده خوبی هم خواهیم داشت.
این استاد پیشکسوت قرآن بر این اعتقاد بود که افراد در جامعه ما به دو شکل ظاهری و باطنی قرآن را مورد توجه قرار میدهند و عنوان کرد: برخی از افراد فقط به قرائت قرآن و حفظ آن اهمیت میدهند و از ترجمه آیات و باطن قرآن غافل هستند اما برخی دیگر به فهم، درک و عمل به قرآن توجه میکنند و از ظاهر آن دور میشوند؛ بطوریکه افرادی از این دست را سراغ داریم که حتی در روخوانی قرآن هم مشکل دارند.
یاریگل ادامه داد: بنابراین آموزش عمومی قرآن به این معناست که تنها به روخوانی و قرائت قرآن بها ندهیم و توجه به باطن قرآن را نیز در برنامههای خود داشته باشیم که البته آموزش و پرورش در این زمینه خوب عمل کرده و به آموزش رشتههای مفاهیمی چون نماز، ترجمه، بخشهایی از تفسیر، و حتی نهج البلاغه نیز پرداخته است اما متأسفانه به طور عملی خروجی کار، بازدهی لازم را نداشته و نیاز به برنامهریزی عمیقتری است.
کمبود معلم خوب قرآن نیز مشکل دیگری بود که یاریگل بر آن تأکید کرد و گفت: نظام اموزشی در ردههای گوناگون کتابهای متنوعی چاپ و انتشار کرده اما معلمان قرآن خوب در کادر خود تربیت نکرده است که مناسب مقطع ابتدایی باشد.
وی افزود: هماکنون در آموزش و پرورش تعداد معلمان درجه یک و نخبهای که با روشهای تدریس و سطوح مختلف آموزشی آشنا باشند، علم روانشناسی بدانند، و بدانند با دانشآموزان با استعدادها و سلیقههای مختلف چگونه برخورد کنند، چگونه در آنان ایجاد علاقه و انگیزه کنند، انگشتشمار هستند.
این استاد قرآن با بیان اینکه روش مدیریتی مسئولان آموزش و پرورش در شناخت اینکه ما چطور باید قرآن را به دانشآموزان آموزش دهیم اشتباه بوده است، افزود: ما باید بدانیم چه چیزی را به چه کسی آموزش دهیم چراکه هر دانشآموزی در هر مقطعی روحیه و استعدادهای خاص خود را دارد اما میتوان گفت که ما تمام دانشآموزان را با یک چوب راندهایم بنابراین باید در آموزشهای خود بازنگری اساسی کنیم.
یاریگل خاطرنشان کرد: باید توجه کرد که اگر سن دانش آموزان بالا برود و جمعیت آموزشدیدگان قرآن کم شود، جبران ناپذیر خواهد بود و اگر از مقطع ابتدایی در زمینه آموزش قرآن خوب عمل نشود به طور طبیعی در مقاطع بالاتر با مشکلات عدیده مواجه خواهیم شد.
سطح آموزش قرآن در آموزش و پرورش پایین است
محمد خواجوی، معلم بازنشسته قرآن آموزش و پرورش نیز از افراد دیگری بود که نظر وی را در زمینه ارزیابی عملکرد آموزش و پرورش در آموزش عمومی قرآن جویا شدیم که وی در اینباره اظهار کرد: اینکه آموزش و پرورش در زمینه آموزش عمومی قرآن چندان موفق نبوده، بدیهی است و خود اصحاب آموزش و پرورش هم این موضوع را قبول دارند اما دلایل و عوامل این عملکرد ضعیف را باید شناخت و حل کرد.
وی با بیان اینکه نخستین عامل به فرهنگ جامعه باز میگردد و اینکه نگاه جامعه به قرآن چگونه است، ادامه داد: اینکه جامعه تا چه اندازه به قرآن بها دهد، در آموزش آن تأثیر مستقیم خواهد گذاشت و در جامعه ما نسبت به مسائل دیگر کمتر به قرآن بها داده میشود و حتی بخشی از آن هم که مورد توجه قرار میگیرد، نظری است.
خواجوی افزود: به این معنا که در سخنرانیها و محافل به قرآن پرداخته میشود، اما در عمل این فرهنگ در جامعه کمتر دیده میشود که قرآن برنامه زندگی مردم باشد و در تمام شئونات زندگی آنان اعم از سیاسی، اقتصادی وغیره قرآن کریم حاکم باشد.
خواجوی معتقد بود که دستگاه آموزش و پرورش، از وزیر آن گرفته تا دانشآموزان متأثر از همین فرهنگ است.
این استاد بازنشسته قرآن تأکید کرد: اگرچه آموزش و پرورش خود باید فرهنگسازی کند، اما به هر حال تحت تأثیر فرهنگ جامعه قرار میگیرد و تافته جدا بافتهای نیست؛ به همین جهت نه معلم قرآن باور دارد که قرآن باید در تمام شئونات زندگی وارد شود و تضمین کننده سعادت انسان است و نه دانشآموزی که این آموزش را میبیند در نتیجه معلم، مدیر و عوامل دیگر حساسیتهای لازم را در زمینه آموزش قرآن ندارند به طوریکه فکر میکنند اگر معلم قرآن در مدرسه حاضر نباشد معلم فیزیک یا ریاضی هم به جای او میتواند سر کلاس برود، اما عکس چنین چیزی امکانپذیر نیست.
وی با اشاره به اینکه این عدم حساسیت در اولیاء دانشآموزان نیز دیده میشود، گفت: چه معلمان مدرسه و چه اولیاء دانشآموزان در حدی که نسبت به دروس ریاضی، علوم، فیزیک و شیمی حساس هستند، نسبت به قرآن حساسیت آنچنانی ندارند حتی گاهی اوقات والدین از اینکه نمره فرزند آنان در درس قرآن پایین است، اظهار تعجب کرده و نمره بالاتری را مطالبه میکنند.
خواجوی عامل دیگر را کمبود کادر متخصص و مجرب در رشتههای قرآنی دانست و اظهار کرد: آموزش و پرورش به هر دلیلی در تأمین این کادر موفق نبوده است به طوریکه برخی معلمان حتی در خواندن قرآن هم مهارت ندارند به عنوان مثال، معلم ابتدایی که تمامی دروس را به دانشآموزان آموزش میدهد باید در هر درسی اطلاعات و تخصص لازم را داشته باشد که ممکن است برخی معلمان ابتدایی، ریاضی، علوم یا فارسی را خوب آموزش دهند اما در تدریس قرآن تخصص و توانایی مورد نیاز را نداشته باشند لذا توجه به این نکته در آموزش و پرورش ما مفقود است و باید برای آینده فکری کنند.
وی که از حدود ۴۰ سال پیش در آموزش و پرورش فعالیت داشته و در زمینه آموزش قرآن تجارب ارزشمندی دارد، عنوان کرد: آموزش و پرورش برای رصد و ارزیابی کار خود باید برنامهریزی داشته باشد تا بتواند خلأهای موجود را پیدا، و در جهت رفع آنها تلاش کند اما معمولاً این کار به دلیل یک سری موانع صورت نمیگیرد؛ موانعی مانند مشکل بودجه یا نداشتن کارشناس خبرهای که بتواند برنامهریزی کند و این خلاءها را پر کند.
این استاد قرآن، گذاشتن بارهای مضاعف بر دوش آموزش و پرورش را عامل دیگری برشمرد که به وظیفه اصلی این دستگاه صدمه زده است؛ وی از نمونه های بارز این بارها را سپردن آموزش عمومی قرآن به آموزش و پرورش از سوی شورای توسعه فرهنگ قرآنی در دولت قبل معرفی کرد و گفت: زمانی که آموزش و پرورش در همان مقدار برنامهای که به او واگذار کرده اند، آموزش قرآن از اول ابتدایی تا انتهای دبیرستان، خروجی مطلوبی نداشته، منطقی آن است که تمام ظرفیت خود را چه به لحاظ نیروی انسانی، چه بودجه، صرف وظیفه اصلی خود کند.
وی انتقاد دیگر را به کتابهای درسی دانست و بیان کرد: تدریس کتابهای دینی در مدارس باید از کتب درسی قرآن جدا شود چراکه شاهد هستیم که کتابهای دینی و قرآن در برخی پایههای آموزش و پرورش یکی شدهاند و این صحیح نیست به ویژه اینکه ذهن دانشآموزان به یک سری از حرفهای فلسفی و کلامی ورود پیدا میکند که در حوزه آموزش قرآن به ویژه در سنین ابتدایی تا دبیرستان روش مناسبی نیست.
آموزش عمومی قرآن تنها بر عهده وزارت آموزش و پرورش نیست
عباس تجري، رئيس اداره قرآن، عترت و نماز آموزش و پرورش استان همدان نیز اظهار کرد: اینکه فرزندان ما با وجود رفتن به مدرسه، بعضاً نمیتوانند قرآن بخوانند، برای ارزیابی عملکرد آموزش و پرورش در زمینه آموزش عمومی قرآن ملاک درستی نیست چراکه در ابتدا باید ببینیم آموزش عمومی قرآن در کشور ما چه وضعیتی دارد و آیا این وظیفه تنها بر عهده آموزش و پرورش است؟!
وی با بیان اینکه وظیفه آموزش عمومی قرآن در سه سال اخیر بر عهده آموزش و پرورش نهاده شده، ادامه داد: با گذشت چند سال نمی توان انتظار نتیجه چشمگیری از این نهاد داشت و حداقل در ۱۰ سال آینده نتیجه آن را میتوان دید چرا که کار تازه آغاز شده است.
رئیس اداره قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش همدان، تلاوت روزانه را به عنوان حلقه مفقوده آموزش عمومی قرآن در کشور معرفی کرد و افزود: به طور کلی ما در کدام بخش آموزشی موفق یا ناموفق بودهایم که حال بخواهیم آموزش عمومی قرآن را به طور جداگانه بررسی کنیم برای ارزیابی این موضوع ابتدا باید خود را ارزیابی کنیم و ببینیم که آیا این باور و فرهنگ در ما ایجاد شده که روزانه و به طور مرتب قرآن بخوانیم.
وی ممارست خانوادهها در خواندن قرآن را امری ضروری و تأثیرگذار در آموزش عمومی قرآن دانست و گفت: اگر خانوادهها جایگاه ویژهای را به قرآن اختصاص دهند و هر روز زمان مشخصی را برای تلاوت قرآن حتی شده آیهای از آن در نظر گیرند، به طور قطع به یقین در آموزش عمومی قرآن کریم موفق خواهیم بود.
تجری تشریح کرد: اگر قرار را بر این بگذاریم که معلم مدرسه وظیفه خود را انجام دهد و دانشآموز نیز وظیفه خود را انجام دهد اما تلاوت روزانه قرآن از سوی خانوادهها و دانشآموزان صورت نگیرد، باز هم به آن سطح قابل قبول در روخوانی قرآن دست نخواهیم یافت چرا که آموزش روخوانی قرآن در نهایت با ۱۰ الی ۱۵ جلسه انجام میگیرد اما مهم تکرار، تمرین و ممارست است.
وی افزود: البته وزارت آموزش و پرورش نیز باید تلاش کند با تهیه زیرساختهای مناسب مانند انتخاب کتب لازم، و آموزش معلمان واجد الشرایط زمینه ارتقاء آموزش قرآن را در میان دانشآموزان فراهم کند.
رئیس اداره قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش همدان عنوان کرد: این وظایف در وزارت آموزش و پرورش در سه بخش به طور مستقیم پیگیری میشود؛ بخشی از آن که به کتابهای درسی قرآن، و زمان اختصاص داده شده به کلاس آن بازمیگردد که بر عهده سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و دفتر تألیف کتابهای درسی است.
وی افزود: بخش دیگر که به آموزش نیروی انسانی و ارتقاء سطح علمی معلمان مربوط میشود بر عهده مرکز آموزش و ارتقاء منابع انسانی آموزش و پرورش است و بخشی هم که به فعالیتهای مکمل و فوق برنامه برای ایجاد رغبت و انگیزه در دانشآموزان باز میگردد، بر عهده اداره کل قرآن، نماز و عترت وزارت آموزش و پرورش در معاونت پرورشی و فرهنگی آن است.
وی با تأکید بر اینکه اگر مطلبی را پیرامون موفقیت یا عدم موفقیت در هر زمینهای مطرح میکنیم باید مبتنی بر روش تحقیق مناسب باشد، افزود: شاید بهتر این باشد که فارغ از اینکه چه کسی، در چه بخشی موفق یا ناموفق است، دست به دست هم دهیم و ممارست در تلاوت قرآن را در جامعه نهادینه کنیم به طوریکه به این باور برسیم که آموزش عمومی قرآن تنها بر عهده وزارت آموزش وپرورش نیست.
تجری ادامه داد: اگرچه آموزش و پرورش در این راستا متعهد است به وظایف خود عمل کند، اما والدین، صدا و سیما و نهادهای فرهنگی کشور نیز باید تلاش کنند؛ باید به این باور برسیم که قرآن برای زندگی مفید است و موفقیت ما در تمامی مراحل به قرآن وصل است.
قرآن تنها راه شفای دردهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی است
وی در پاسخ به اینکه چرا معلمان قرآن نمره واقعی به دانشآموزان نمیدهند و اگر دانشآموزی در دروس دیگر نمرات بالایی داشته باشد، نمره قرآن او را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، گفت: درباره این موضوع دو نگاه وجود دارد؛ در هر صورت قرآن مسئله معنوی است لذا برخی از معلمان این تصور را دارند که اگر برای دانشآموزی نمره قرآن پایینی قرار دهند، این معنا برداشت میشود که او انسانی بیتوجه به قرآن است از همین رو اغماض میکنند و با قرآن مانند دروس دیگر برخورد نمیکنند.
وی تأکید کرد: آنان اینگونه فکر میکنند که اگر دانشآموز در درسهای دیگر نمرهاش پایین باشد و علاقه او نسبت به آن درسها کمتر شود، مشکلی پیش نمیآید اما نباید کاری کنند که با دادن نمره پایین به دانشآموز علاقه او را نسبت به قرآن کمرنگ کنند.
تجری افزود: از سوی دیگر برخی از معلمان بر این باور هستند که هدف از برگزاری امتحان و نمره دادن به دانشآموزان ارزیابی آنان است و نباید به تنهایی تعیینکننده باشد؛ همانطور که میدانیم در سالهای اخیر ارزیابی دانشآموزان برخی از آزمونها به شکل توصیفی بوده؛ به طوریکه به جای نمره دادن به دانشآموز از صفتهای عالی، ممتاز، خوب و خیلی خوب استفاده شده است.
وی با اعتقاد بر اینکه خود آزمون هم باید با هدف آموزش برگزار شود و طوری برخورد کنیم که دانشآموزان به آزمون به چشم تنبیه نگاه نکنند، افزود: تمامی این اقدامات بهانهای برای دستیابی به تربیت قرآنی دانشآموزان است که ریشه در تفکرات فرهنگی ما دارد باید قرآن را به عنوان کتاب زندگی و هدایت خود باور داشته باشیم.
رئیس اداره قرآن، عترت و نماز آموزش و پرورش همدان بیان کرد: باید به گونهای عمل کنیم که حتی اگر قرار است کنکور برگزار کنیم باید تأثیر درس قرآن را بیش از دروس دیگر جلوه دهیم و اگر قرار باشد جشنوارههای هنری برگزار کنیم باید به مضامین قرآنی توجه ویژه داشته باشیم یا اگر قرار باشد ورزشگاههای ما بحث مسابقات ورزشی مانند والیبال و فوتبال را دنبال کنند، باید جنبههای ارزشی قرآن را نیز در آن لحاظ کنند؛ به عنوان مثال، همزمان با اذان، مسابقات ورزشی برگزار نشود و باور کنیم که نماز و قرآن حرف اول را میزنند و باید به این یقین برسیم که قرآن تنها راه شفای دردهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی انسان است.
مسئولان آموزش قرآن در مدارس را جدی بگیرند
کارشناسان معتقدند آموزش و پرورش به عنوان نهادی متولی آموزش، در آموزش عمومی قرآن عملکرد قابل توجهی نداشته است و بر اساس نظر آنان، این مسئله ریشه در علتهای متنوعی دارد؛ از جمله اینکه معلمان برگزیده در مدارس برای دروس قرآنی، از میان افراد غیر متخصص انتخاب میشوند. در ارزشیابی دانشآموزان و نمره دادن پایان ترم، نمره درس قرآن جدی گرفته نمیشود که این مسئله به میان خانوادهها نیز رسوخ کرده است و همچنین ناهماهنگیهای آموزشی میان آموزش و پرورش و سازمان دارالقرآن و نهادهای مرتبط را مزید بر علت است.
از سوی دیگر بازنگری در شیوه آموزش قرآن بر اساس مقاطع تحصیلی صورت نگرفته است؛ عدم ارزیابی آموزش و پرورش از کار خود نیز در چنین شرایطی منجر می شود که نهاد مذکور قادر به کشف خلأهای موجود نباشد. اجماع فکری کارشناسان امر حاکی از آن است که آموزش قرآن باید در سنین پایینتری صورت گیرد؛ انتخاب این زمان نهاد دیگری را نیز در امر آموزش قرآن به میان می کشاند و آن خانواده است.
برخی از مسئولان خواهان در اختیار قرار دادن بودجههای آموزشی قرآنی به خانواده ها هستند تا خانواده این بودجه را در اختیار نهادهایی قرار دهد که به صورت مستقیم در نقش آموزشی قرآن فعال هستند اما نداشتن بودجه کافی و کمبود کارشناس خبره، مانعی جدی را بر سر راه این هدف قرار داده است. نادیده گرفتن وضعیت معیشتی معلمان به عنوان شاکله اصلی فرهنگسازی در جامعه بر نحوه آموزش آنان تأثیرگذار است. با این تفاسیر اجرای اصولی امر آموزش قرآن و نهادینه کردن آن در جامعه نیازمند برنامه ای سازمان دهی شده و تعامل گونه میان تمامی نهاد هایی است که به نوعی با آموزش مستقیم فرزندان و افراد جامعه سر و کار دارند.
گزارش از مریم بیگدلو
نظر شما