شناسهٔ خبر: 20473410 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

روایت عباس عبدی از «تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی» منتشر شد

عباس عبدی در کتاب «تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی 1394 ـ 1375» معتقد است شناخت تحولات نام‌گذاری کودکان یکی از منابع مفید و قابل اطمینان برای شناخت تحولات فرهنگی در جامعه ایران است.

صاحب‌خبر -
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی 1394 ـ 1375» نوشته عباس عبدی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است.
 
در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «چرا تحلیل نام‌گذاری کودکان اهمیت دارد؟ پاسخ به این پرسش در امر مستتر است که رسیدن به یک تحلیل معتبر از تحولات فرهنگی نیازمند ارایه و مطالعه برخی از شاخص‌های فرهنگی است که با تغییراتشان شواهدی از تغییرات فرهنگی در جوامع مختلف را به دست می‌دهند. نام کودک یکی از دقیق‌ترین اطلاعات ثبتی است و بررسی تغییرات در نام‌گذاری کودکان در بازه‌های مختلف زمانی برحسب ارزش‌های مستتر در هر نام می‌تواند به درک سیر تحول بخشی از عناصر فرهنگی کمک کند.

این موضوع در جامعه‌‌ای چون ایران که حساسیت‌های مذهبی و اعتقادی و نظارت بر انتخاب‌های افراد به‌نسبت بیشتر از جوامع توسعه‌یافته است اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، چرا که پدران و مادران هنگام انتخاب نام فرزند در یکی از آزادترین شرایط انتخاب ترجیحات فرهنگی هستند. هرچند بیشتر بودن این آزادی نیز نسبی و در مقایسه با آزادی آنان در سایر زمینه‌هاست. تنها مشکل مهمی که در اجرای تحلیل نام‌گذاری وجود دارد این است که هرنام را معرف چه گرایشی می‌توانیم بدانیم. اگر این مسأله حل شود نتایج حاصل از تحولات نام‌گذاری کودکان به یکی از قابل اعتمادترین دریافت‌های پژوهشی در زمینه فرهنگ تبدیل خواهد شد.

پیش از این دو پژوهش در زمینه نام‌گذاری انجام داده‌ام که هر دو در کتاب چهار پژوهش در جامعه‌شناسی فرهنگ، منتشر شده‌اند. اولین پژوهش تحت عنوان «تحول نام‌گذاری کودکانی تهران (1375 ـ 1345) و به سفارش مرکز پژوهش‌های بنیادی معاونت پژوهشی و آموزشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1376 و 1377 انجام شد. پژوهش دوم نیز ـ به سفارش همان مرکز ـ تحول نام‌گذاری کودکان را در میان 4 گروه قومی ایران (بلوچ، ترکمن، کرد و عرب 1378 ـ 1345) مورد بررسی قرار داد که در سال 1380 تا 1382 به انجام رسید. مطالعه حاضر در ادامه مطالعه اول نام‌گذاری کودکان تهرانی در فاصله سال‌های 1375 تا 1394 و به سفارش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که جانشین مرکز پیشین است انجام شده است. مجموع این دو پژوهش می‌تواند نیم قرن تحول نام‌گذاری در کودکان تهرانی را تحلیل و از خلال آن بخشی از تحولات فرهنگی در ایران را معرفی کند.»

در کتاب حاضر بحث‌های نظری و تحلیلی اولیه که در دو پژوهش قبلی آمده بود با تغییرات اندکی تکرار می‌شود ولی برخی از مطالعات سال‌های اخیر مرور و اضافه شده و سپس تا حدی به تفاوت‌های جزیی روشی میان این پژوهش و پژوهش اول اشاره خواهد شد و در ادامه گزارش نیز، نتایج و یافته‌ها تقدیم و در پایان نیز نتایج حاصل با نتایج مطالعه اول در یک قالب بررسی و ارایه می‌شوند. در واقع این پژوهش ادامه پژوهش اول است و مستقل از آن نیست.

«گفته شده است: موجودی که در اعماق دریا زندگی می‌کند، آخرین چیزی را که کشف می‌کند، آب است. او فقط زمانی از وجود آب آگاه خواهد شد که حادثه‌ای اتفاقی او را به سطح آب آورد و با هوا آشنا سازد... به‌طور کلی، توانایی شخص برای دیدن فرهنگ خویش، مستلزم داشتن اندکی واقع‌نگری است که اگر نگوییم هیچ، ولی به‌ندرت وجود دارد» (رابرتسون، 1372، ص 74).

به گفته نویسنده کتاب، بدون شک اولین نماد فرهنگی که با فردی پس از تولدش همراه می‌شود و معمولا تا پایان عمر نیز همراه اوست، نامی است که پدر و مادر بر وی می‌نهند و دیگران نیز او را بدین نام می‌خوانند، شاید به دلیل همین عمومی بودن و همراهی همیشگی است که توجه به آن کمتر است. هم‌چنین ممکن است به دلیل ثبات بلندمدت آن، حساسیت‌ها را به خود جلب کند و تنها در مواقعی که تغییراتی قابل توجه در آن ایجاد می‌شود، توجه پژوهشگران را معطوف به خود کند.

فقدان پژوهش‌هایی در زمینه نام‌گذاری کودکان نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر نیز ملموس است. مطالعاتی در این نوع در امریکا نیز حداکثر به چند مورد بالغ می‌شود. شاید علت این امر، جدی نبودن مسأله نام‌گذاری کودکان برای جامعه است و طبعاً ضرورتی نیز پژوهشگران را به سوی شناخت این مسأله سوق نمی‌دهد.

با این حال از اهمیت فرهنگی نباید غافل شد، به‌ویژه آنکه پس از هر تحول جدی فرهنگی در یک جامعه از اولین عرصه‌هایی که تغییرات چشمگیری در آن رخ می‌دهد، نام کودکان است و در مواردی هم که قصد تغییرات فرهنگی از بالا در میان باشد، برخی از حکومت‌ها فشارهایی قانونی یا غیرقانونی برای تغییر نام اعمال می‌کنند. مثل سیاست‌های دولت کمونیستی بلغارستان (در دوه دهه قبل) علیه اقلیت ترک‌تبار و مسلمان اینکشور که از این طریق قصد قطع پیوستگی تاریخی و قومی این اقلیت را داشتند و طبیعی است که اینگونه فشارها معمولاً با مقاومت نیز مواجه می‌شود.

عباس عبدی معتقد است تحولات چند دهه اخیر ایران در عرصه‌های فرهنگ نیز منعکس شده است و از آنجا که نام‌گذاری ارتباط نزدیکی به مسأله فرهنگ دارد، بخشی از تغییرات فرهنگی در نام‌گذاری کودکان خود را نشان داده است. بدین لحاظ شناخت تحولات نام‌گذاری کودکان یکی از منابع مفید و قابل اطمینان برای شناخت تحولات فرهنگی در جامعه ایران است.

اگر تحولات مذکور در کلان جامعه ایرانی عمدتاً همبسته و مرتبط با روند مدرنیزاسیون و نیز فراز و فرود گرایش اسلام‌خواهی شیعی است، اما در جوامع قومی ایران با عناصر و پدیده‌های دیگری از جمله موج دوم اسلام‌خواهی با بنیادگرایی مذهبی میان اهل تسنن و نیز پدیده هویت‌جویی و استقلال‌طلبی و نیز افزایش ارتباط یا ادغام با جامعه بزرگتر ایران ارتباط دارد، از این حیث اهمیت مطالعه فرهنگی از جمله پدیده نام‌گذاری را در میان این گروه‌ها بیشتر کرده است.
 
کتاب «تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی 1394 ـ 1375» نوشته عباس عبدی با شمارگان 500 نسخه در 148 صفحه به بهای 8 هزار تومان از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات روانه بازار نشر شده است.

نظر شما