شناسهٔ خبر: 20152130 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

چالش‌های موجود در مدیریت بحران کشور

صاحب‌خبر -
به گزارش جهان نيوز به نقل از مشرق ، مرکز پژوهشی آرا در کتاب " گزارش راهبردی نقد و بررسی مدیریت بحران در کشور" که توسط اندیشکده سرآمد گردآوری شده است به بررسی مسئله مدیریت بحران در ایران و به ویژه در شهر تهران می‌پردازد.

در این گزارش راهبردی آمده است:همة کشورها در سطح ملی و در سطح محلی باید برنامة کاهش خطر برای کشور و شهرها داشته باشند؛ متأسفانه بنابر نتایج بدست آمده تاکنون کشور ما دارای نقشه راه جامعی برای کاهش خطر بلایا نبوده است، که این موضوع بر اساس تعهد بین‌المللی‎ایکه داده‌ایم باید در اولویت مسئولان و دولت قرار گیرد.

باید اضافه کرد که برنامه‌هایی در بخش‌های مختلف وجود دارد اما سند جامع کشوری نداریم؛ البته اقدام‎هاییدر این زمینه شروع شده است، اما هنوز در ابتدای راه هستیم. این برنامه باید تا سال 2030 اقدامات کشور را تبیین کند؛ یعنی حداقل باید سه برنامه 5 ساله را پوشش دهد؛ بنابراین بسیار مهم و حساس است و باید دقیق تدوین شود.

تهران در سال 1380 برنامه جامع کاهش خطرپذیری داشته است و در مدت این 15 سال اقدام‎هایزیادی درباره مدیریت بحران انجام شده است؛ به‌عنوان مثال ساخت پایگاه‌های مدیریت بحران، ساخت مرکز فرماندهی مدیریت بحران و تدوین نقشه راه‌های اضطراری از نتایج و دستاوردهای این برنامه بوده است. بخش زیادی از این برنامه انجام شده است اما اکنون پس از گذشت 15 سال از تدوین آن برنامه ما نیازمند برنامه جدیدی با رویکردی جدید هستیم.

بر اساس بحران‌های پیش‎آمده در سطح تهران مثل آتش‌سوزی مسجد ارک، سقوط هواپیمای سی130، ساختمان پلاسکو و... عملکرد مدیریت بحران تاکنون در تهران مناسب و در شأن یک مادر‌شهر جهان اسلام نبوده و با توجه به مصاحبه‌هایی که از کارشناسان و صاحبنظران به عمل آمده است، به نظر می‌رسد مهم‌ترین چالش اصلی مدیریت بحران کشور نبود مدیریت یکپارچه برای مدیریت شهری است که می‌تواند ناشی از مسائل جزئی‌تر ذیل باشد:

1. نبود برنامه منسجم و جامع و آینده‌نگر

وجود یک نقشه راه و راهبرد مناسب در حوزه مدیریت بحران کشور سبب می‌شود تا بسیاری از مشکلات فعلی مرتفع گردد و این امر میسر نمی‌گردد مگر با آینده‌پژوهی؛ درحقیقت آینده‌پژوهی در عرصه مدیریت بحران، کمک می‌کند تا از راه شناسایی و پیش‌بینی مخاطره‎ها و تهدیدها سناریوهای محتمل، تدوین گردد و سازمان برای مقابله با آن‌ها همواره آماده باشد.

رویکرد آینده‌پژوهانه به بحران‎ها موجب می‌شود تا بودجه‌ریزی مؤثرتر، عملکرد قابل‌قبول‌تر و آمادگی بالاتری به‌وجود آید؛ آمادگی سازمانی (به‌ویژه در سازمان‌های امدادی) و جلوگیری از غافلگیری، مهم‌ترین اصل در به حداقل رساندن و کاهش اثرات سانحه است اما آنچه که در چندسال گذشته شاهد آن بوده‎ایم، نبود برنامه‌های بلندمدت و آینده‌نگرانه و بدتر از آن غرق شدن در روزمرگی سازمانی و نهایتا غافلگیری و عملکرد ضعیف است. متاسفانه تا به امروز حتی برای شهرهای متوسط و شهرهای کوچک نیز، برنامه جامع مدونی آماده نشده است؛ چه برسد به کلان شهرهایی چون تهران، مشهد، اصفهان و تبریز. در این جهت می‌توان به‌صورت خاص برای شهر تهران به این موارد اشاره داشت:

نبود سند راهبردی مناسب مدیریت بحران برای شهر تهران؛

کمبود قوانین، مقررات و آیین‌نامه‌های پیشگیری از بحران؛

نبود برنامة مناسب مناطق و نواحی شهر تهران برای شرایط اضطرار؛

نبود برنامه مدون و متناسب در سازمان‌ها برای زمان بحران؛

 بی‌برنامگی عملیاتی برای زمان بحران مثل مشکل امنیتی، اسکان، رسیدگی به مجروحان.

2. کمبود کارشناس در سازمان‌های مدیریت بحران کشور

خود را عقل کل پنداشتن و توهم عالِم دهر بودن، رویکردی است که متاسفانه مدیران به آن مبتلا شده‌اند. ضعف در استفاده از بدنة کارشناسی در حوزة مدیریت بحران و سازمان‌های درگیر در بحران که نیازمند تصمیم‌گیری درست در زمان بروز سوانح است، شدیدا احساس می‌شود. گواه این امر، تصمیم‌های شتاب‌زده و به‎اصطلاح غیرکارشناسی‎ای است که مردم شاهد آن هستند و نمونه‌های متعددی را در این باره می‌توان مثال زد. مهم‌ترین نمونه آن در زلزله آذربایجان خود را نشان داد، جایی که تصمیم‎های نادرست مسئولان بر تلاش‌های فراوان و زحمت‎های شبانه‌روزی کارگزاران خدوم، اثر منفی گذاشت .

3. ضعف زیرساخت‌های لازم مدیریت شهری

نبود بانک جامع اطلاعاتی از زیرساخت‌های شهری و نبود مدیریت یکپارچه از چالش‌هایی است که مدیریت بحران کشور به‌ویژه مدیریت بحران شهر تهران با آن روبه‌رو است؛ وقوع حادثه انفجار در منطقه شهران و کمّ و کیف سامان‌دهی اوضاع پس از انفجار در خردادماه 1395 نشان‌دهندة چنین مشکلاتی است.

آنچه در حادثة شهران وجود داشت، سستی و ضعف بی‎اندازه زیرساخت‌های شهری تهران است که در یک انفجار لوله گاز این چنین نمود پیدا کرد؛ این در حالی است که منطقه شهران نسبتاً نوساز به حساب می‌آید و قاعدتاً مناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران که قدیمی‌ترند، در خطر بیشتری قرار دارند. برای درک خطرهای ناشی از ضعف زیرساخت‌های تهران– به‌عنوان پایتخت سیاسی و اقتصادی کشوری تأثیرگذار در خاورمیانه– کافی است وقوع حادثه شهران را به تمام شهر بسط بدهیم و آن را در هیبت یک زلزله نه‎چندان مهیب تصور کنیم.

4. ضعف در کارِ گروهی و هماهنگی بین‎سازمانی

شاید به جرأت بتوان گفت که هماهنگی، مهم‌ترین عنصر مدیریت بحران به حساب می‌آید؛ بحران‌های پیشین نشان داده است که حتی اندکی سرمایه‌گذاری در حوزة هماهنگی، سبب واکنش‌های بهتر مدیران بحران شده  است.

هماهنگی را می‌توان به‌صورت تلاش‌های مشترک چند وزارتخانه، سازمان یا نهاد مرتبط برای رسیدن به هدف یا مقصد مشخص تعریف کرد؛ بنابراین در بسیاری از کشورهای جهان، واکنش به تبعات سوانح و بحران‌های رخ‎داده با همکاری و همراهی سازمان‌های متعددی صورت می‌پذیرد.

در کشور ما نیز با رویکرد ایجاد نظام هماهنگ و یکپارچه مدیریت بحران، اقدام‌های فراوانی صورت گرفته است تا نظام مدیریت بحران کشور، گام‎به‎گام به سوی هماهنگ‌تر شدن حرکت کند؛ در همین جهت، «قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور» نیز با محوریت هماهنگ نمودن سازمان‌های مرتبط تدوین شده است. به‌رغم این‌که در این قانون به‎درستی بر موضوع هماهنگی تأکید  و به کلیة سطوح توجه شده است ولی با بررسی علمی و موشکافانه سوانح پیشین، مشاهده شده است که همچنان ضعف اصلی مدیریت بحران کشور، هماهنگی بین‌سازمانی و حتی دردآورتر از آن، ضعف در هماهنگی درون‌سازمانی است و همچنین ناهمخوانی بین سازمان‌های مسئول با مناطق شهرداری وجود دارد. اگرچه این نقطه ضعف، تبدیل به فرهنگ غالب جامعة مدیریتی شده و حتی پیش از تشکیل قانونِ سازمان بحران نیز وجود داشته است اما انتظار عمومی این است که با تصویب این قانون، هماهنگی بین‌سازمانی بیشتر گردد. بر اساس «بند 2 ماده 8 قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور» وظیفه سازمان مدیریت بحران کشور «ایجاد هماهنگی و انسجام میان دستگاه‌های مختلف کشور درباره مراحل چهارگانه مدیریت بحران» است و این سازمان باید در این زمینه تلاش‌های بیشتری را از خود نشان دهد.

5. نداشتن مدیریت پشتیبانی لازم برای مدیریت بحران

نبود مدیریت پشتیبانی لازم  در مدیریت بحران یکی از مشکلاتی است که گریبانگیر کشور است و باید در این زمینه نیز تدبیری اندیشید. شاید بتوان مهم‌ترین محورهای این مدیریت پشتیبانی را موارد ذیل ذکر کرد:

نبود دستگاه تخصصیِ متولی و امکانات کافی در امر جستجو و نجات، آواربرداری، حمل‌و‌نقل، ترابری و شریان‌های حیاتی در زمان بحران؛

پیش‌بینی نکردن واحد مشخص برای مدیریت بحران در بحث لجستیک و پشتیبانی؛

غیر منسجم بودن برنامه بهداشت و درمان در مدیریت بحران؛

کمبود پایگاه‌های امدادی آتش‌نشانی و اورژانس از نظر تعداد نیرو، تجهیزات و امکانات.

6. بهره‌ نگرفتن منسجم از مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد در مدیریت بحران

یکی از مسائل جدی در بروز بحران‌ها بهره‌گیری صحیح از مردم است، چنانچه مردم را درست جهت‌دهی و هدایت نکنیم، خود آن‌ها به عواقب حادثه شدت می‌دهند. در حادثه پلاسکوی تهران نیز برخی از مردم، هماهنگی لازم را با سازمان آتش‌نشانی برای تجمع نکردن و... نداشتند؛ بنابراین علاوه بر این‌که ظرفیت مردمی در حل بحران بسیار حائز اهمیت است، در صورت عدم بهره‌گیری منسجم از آن‌ها با مشکلاتی روبه‎رو خواهیم شد؛ پس مهم‌ترین چالش‌های کشور در این حوزه عبارتند از:

منسجم نبودن تشکل‌های مردمی و سازمان‌های غیردولتی برای زمان بحران در تهران

نبود مدل خاصی برای جذب، سازمان‎دهی و مشارکت فعال مردم در جریان مدیریت بحران

توجه ناکافی به بحث محله‌محوری مدیریت بحران در شهر تهران

7. نبود پوشش اطلاع‌رسانی در زمان بحران

نبود یک رسانه اطلاع‌رسانِ به‎موقع و فراگیر در سطح کلان‎شهرها به‌ویژه شهر تهران نیز یکی از چالش‌های عمده مدیریت بحران است. این اطلاع‌رسانیِ دقیق و به‎موقع منجر به بروز استرس‌های اجتماعی، فشارهای اجتماعی و ناهماهنگی بین دستگاه‌های ذیربط خواهد شد و بحران‌ها را تشدید خواهد کرد.

8. اختلاف‎های سیاسی مسئولان در سطوح عالی یا همان سیاسی‌کاری مسئولان

 این امر در سایر حوزه‌های اجرایی کشور نیز به چشم می‌خورد اما تبعات نامطلوب این موضوع در زمان بروز بحران (هنگامی‌که آسیب‌دیدگان به کمک مسئولان نیازمند هستند)، شدیدتر و وخیم‌تر است؛. چرا‌که بروز سوانح مستقیماً بر جان و مال افراد جامعه اثر می‌گذارد و در صورت هرگونه سوءمدیریت ناشی از سیاسی‌کاری مسئولان، تبعات آن، قابل جبران نخواهد بود؛ بنابراین عرفاً و شرعاً روا نیست که این حوزه، محلی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی یا نمایش‌های تبلیغاتی مسئولان باشد.

9. پاسخگویی مسئولان

در ماده 7 و 8 آیین‌نامة اجرایی قانون سازمان مدیریت بحران پیش‌بینی شده است که اگر هر‌کدام از مدیران و کارکنان دستگاه‌های ذیربط در هریک از مراحل مدیریت بحران، سهل‌انگاری و کم‌کاری نمایند، به مراجع ذی‌صلاح برای برخورد قانونی معرفی خواهند شد اما متأسفانه از‌آنجا‌که فرهنگ پاسخگویی همچنان یک نقطه‌ضعف کلیدی در نظام مدیریت بحران کشور به‌شمار می‌آید، تاکنون دیده نشده است که مسئولی از مسئولان نظامِ مدیریت بحران کشور در ازای اشتباه‌های صورت‌گرفته (که رخ دادن آن‌ها امری بدیهی به‌شمار می‌آید) به مردم پاسخگو باشد یا حداقل از مردم عذرخواهی کند.

سرانجام باید دانست که زلزله یا هر حادثه طبیعی دیگر طبیعتا باعث به‌وجود آمدن بحران نمی‌شود بلکه آسیب‌پذیری‌های موجود در جامعه می‌تواند، آن را بالقوه خطرناک نماید .در این‎باره می‌توان گفت که مسئولان با سیاستگذاری درست، تهیه و تنظیم قوانین و استاندارد‌های لازم و اجرای مناسب آن‌ها، بخشی از مسئولیت بزرگ کاهش آسیب‌پذیری جامعه و بالاتر از آن حفظ جان و مال مردم را بر عهده خواهند داشت.

انفجار خط لوله گاز هشت اینچی در غرب تهران، فارغ از خسارت‌ها و آسیب‌هایی که به خانه‌های مردم محلی، تأسیسات شهری و اموال عمومی وارد کرد و ساعت‌های متوالی مردم را نگران کرد و به دردسر انداخت، یک یادآوری تکراری هم داشت؛ این‌که مسئولان مرتبط با موضوع در شرایط بحرانی نه‏تنها دسترسی‎ای به اطلاعات دقیق و تبادل اطلاعات ندارند بلکه دنبال پاس‌کاری و انداختن توپ مقصر به زمین دیگری هستند و ما هم شاهد داستان تکراری مرغ و تخم‎مرغ‎ایم. در این حادثه هم مسئولان مترو عامل وقوع حادثه و انفجار گاز را در بالای کارگاه خط شش، نشست زمین و مسائل دیگر می‌دانستند و مسئولان شرکت گاز هم حفر تونل و اجرای عملیات عمرانی خط شش را عامل فشار و ترکیدگی این خط لوله اعلام کردند. در حادثه پلاسکو نیز هیچ مسئولی، مسئولیت حادثه را به گردن نگرفت و شهردار تهران هم در مجلس شورای اسلامی، مدیریت بحران را صحیح و امکانات و تجهیزات آتش‌نشانی را کافی دانست اما کارشناسان معتقدند، راهبرد مدیریت بحران درفاجعه پلاسکو از نظر علمی غلط بوده است و مسئولان مربوطه، بیشتر احساسی و از روی غیرت خود عمل کرده اند.

نظر شما