این دما در سیستان و بلوچستان به بیش از 60 درجه هم رسید و البته در هر دو استان، گاه قطع آب و برق را هم به دنبال داشت. برای داشتن تصوری نزدیک به واقع از گرمای شدید حاکم بر این استانها، تصویری را میببینید که ذوب شدن یک چراغ راهنمایی را نشان میدهد.
فرهنگسازی برای رعایت حریم انتظار
میگویند هر فناوری یک فرهنگ استفاده هم دارد. متاسفانه برخی از تکنولوژیها که به کشورمان وارد شد، فرهنگ استفادهشان را جذب نکردیم؛ مثل چی؟! مثل همین عابر بانک. همین که سرت را میبری توی باجه تا عملیات بانکی مورد نظرت را انجام دهی، احساس میکنی بجز چشمان خودت، ده تا چشم دیگر هم روی صفحه سنگینی میکند، در واقع روی اعصاب تو راه میروند این چشمهای بیگانه. آن وقت است که حرص میخوری و سعی میکنی یواشکی و به طرق مختلف، روی صفحه عابربانک را بگیری تا چشم نامحرم به آن نیفتد. حالا پس از سالها و احتمالا گلایهها و اعتراضات درگوشی بسیار، یک بانک در کشورمان و در شهر مشهد در یک اقدام تحسینبرانگیز حریمی را با عنوان حریم انتظار برای کاربران عابربانک خود ایجاد کرده تا بلکه رعایت این حریم بتدریج ملکه ذهن مردم و جزو اخلاق و رفتار آنها شود و به جای حلقه زدن دور عابربانک و چشم دوختن به صفحه کاربری دیگران، در یک صف و پشت یکدیگر با رعایت فاصله لازم منتظر فرارسیدن نوبت خود شوند.
یک بار جستی ملخک
ضربالمثل «یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، سوم در دستی ملخک» را تقریبا همه ما شنیدهایم. این ضربالمثل زمانی به کار میرود که آدمی دست به کار پرخطر یا اشتباهی میزند و برایش درس عبرت نمیشود و دوباره آن را تکرار میکند، اما در نهایت بعد از چند بار بالاخره نتیجه تلخ کار گریبانش را میگیرد. این را گفتیم که هوشیار باشید اگر به هر دلیلی، به کار اشتباه، پرخطر دست زدید، یاد این ضربالمثل بیفتید و از تکرار آن پرهیز کنید. البته درنهایت انتخاب با شماست، اما سرنوشت بعضیها مثل آقایی که در تصویر مشاهده میکنید را هیچگاه فراموش نکنید. این مرد سال 2003 با پریدن از بالای آبشار نیاگارا زنده ماند، اما از رو نرفت و دوباره دست به این اقدام زد و پریدن از بالای نیاگارا همان و جان از تن به در رفتن همان.
ما هم مثل چین یک دیوار بزرگ تاریخی داشتهایم
شاید اگر بگوییم بزرگترین دیوار جهان، فوری بگویید، دیوار چین و نام هیچ دیوار دیگری به ذهنتان نرسد، اما این را بدانید که ایران عزیز ما که همه چیز تمام است، دیوار تاریخی از نوع دیوارهای چینی هم داشته است. این دیوار که به مار سرخ معروف بوده، در گرگان قرار داشته و هماکنون بقایایی از آن برجای مانده است. دیوار تاریخی گرگان به عنوان طولانیترین اثر معماری ایران باستان از زمان ساسانیان و بزرگترین دیوار دفاعی جهان بعد از دیوار چین مطرح است و از کنار دریای خزر در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوههای گلیداغ در شمال شرق کلاله ادامه مییافته است. این دیوار عظیم تاریخی که 200 کیلومتر طول داشته، 29 تیر 1378 به ثبت ملی رسیده است. البته هماکنون تقریبا تمام این دیوار از بین رفته و فقط بخشهای کوچکی از آن که زیر خاک مدفون مانده، باقی است.
امداد و نجات در حیوانات
کمپینهای زیادی در سراسر دنیا و از مدتی پیش در ایران خودمان به راه افتاده که هم و غمشان حمایت از طبیعت و جاندارانش است. فعالان محیط زیست به همراه علمای این حوزه، سالهاست به هزار حیلت متوسل میشوند تا حیوانات رو به انقراض شناسایی شده را به مردم معرفی و حفاظت از آنها را به یک دغدغه عمومی تبدیل کنند، اما این تصویر که نجات بچه گورخری را از گل و لای توسط یک کرگدن نشان میدهد، یک پیغام ساده و روشن دارد و اینکه اگر طبیعت را به حال خود واگذارید، خودش از خودش حمایت و حفاظت میکند. طبیعت میتواند خودش را بسازد، به خودش کمک کند و جان تحلیل رفتهاش را بازیابد، اگر دست تخریب گر آدمی از آن کوتاه شود.
2 حادثه؛ کلی شباهت و یک تفاوت بزرگ
آتشسوزی برج مسکونی گرنفل لندن را که یادتان هست، سوختن و آتش گرفتن پلاسکوی خودمان در تهران را هم که حتما از یاد نبردهاید. آتش گرفتن این دو ساختمان مرتفع شباهتهای زیادی از بسیاری جهات با یکدیگر داشتند. هر دو بیش از 40 سال قدمت داشتند و آتش به نابودی و ویرانی کامل هر دو منجر شد و جان افراد بسیاری را گرفت. پیامدهای حین و بعد از آتشسوزی هم مشابه هم بود. حضور آتشنشانان غیور و جان برکف و تلاش خستگیناپذیر آنها، حضور هنرمندان و پیامهای همدردی آنان و وجود کمکهای خوراکی و امدادی مردم به آسیبدیدگان در هر دو حادثه مشاهده شد. در لندن هم مثل تهران شاهد تصاویر زیبایی از همدردی مردم بودیم، به طور مثال مردم لندن با اشتراک پستهایی در توییتر و فیسبوک اعلام کردند که درهای منازلشان را به روی صدها نفر از افرادی که خانه آنها در آتشسوزی برج گرنفل از بین رفته است، باز میکنند. همه اینها به کنار،اما یک تفاوت بزرگ بین این دو حادثه وجود داشت و آن هم تفاوت واکنش مردم عادی در لحظه وقوع حادثه آتشسوزی پلاسکو در تهران و برج گرنفل در لندن بود؛ حضور مردم در محل حادثه برای تماشا و سلفی گرفتن و در نهایت ایجاد ترافیک شدید و مسدود کردن مسیر رسیدن خودروهای امدادی، در مقابل کنترل و ممانعت از حضور مردم در صحنه حادثه برج لندن؛ چیزی که در تصویر مشاهده میکنید.
این هم یک نمکدان از صنایع دستی کشورمان
یکی از داشتههای کشورمان که به حق جای بالیدن دارد، صنایع دستی است که از زیبایی، تنوع و کاربریهای گوناگونی برخوردار است. این صنایع با وجود قدمت چند هزار ساله تقریبا در طول تاریخ این سرزمین با وجود شهره بودن، به نوعی مهجور هم بودهاند؛ از آن رو که در دسترس همگان قرار نداشتند. خوشبختانه فضای مجازی این امکان را فراهم کرده که این صنایع در مقابل دید و نگاه تحسینبرانگیز همه مردم قرار گیرد. یکی از این صنایع که تصویرش این روزها در فضای مجازی میچرخد، نمونهای از یک نمکدان قدیمی بافته شده در روستای سر آقاسید در چهارمحال و بختیاری است که کار دست و هنر عشایر منطقه است. نمکدانها ازجمله صنایع دستیهایی هستند که در نقاط مختلف کشورمان با توجه به شیوه جغرافیایی همان منطقه بافته میشدند. عشایر و چوپانان نان خود یا نمکی را که به دام میخوراندند در این نمکدانها حمل میکردند. متاسفانه امروزه نمکدانها کاربری خود را از دست دادهاند و در حال فراموش شدن هستند.
نظر شما