شناسهٔ خبر: 20042599 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

خاطره دیدار حسن روحانی با بنی صدر

عصر امروز خدمت‌ امام‌ شرفياب‌ شدم‌ و عرض‌ كردم‌ از نظر همه‌ی تحليلگران‌ حتی غرب‌، رژيم‌ شاه‌ قابل‌ دوام‌ نخواهد بود و شاه‌ به‌ زودی از ايران‌ خارج‌ خواهد شد.

صاحب‌خبر -
سرویس سیاسی فردا: حجت‌الاسلام حسن روحانی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، جزئیات هشتمين‌ سفر خود به پاريس‌ را نقل می‌کند که در این سفر به منزل ابوالحسن بنی‌صدر می‌رود.

مشروح این خاطره را در زیر می‌خوانید:

 مروز جمعه‌ (22/10/1357) از طريق‌ بندر «دوور» و «كاله‌» به‌ پاريس‌ و به‌ محله‌ كشان‌ رفتم‌. حدود ساعت‌ نه‌ شب‌ رسيدم‌ و لذا شب‌ را همان‌ جا ماندم‌ و صبح‌ شنبه‌ (23/10/1357) به‌ نوفل‌لوشاتو رفتم‌. خبرها فراوان‌ است‌. ظاهراً دولت‌ آمريكا از طريق‌ دولت‌ فرانسه‌ پيامی برای امام‌ فرستاده‌ است‌ مبنی بر اينكه‌ با دولت‌ شاپور بختيار مخالفت‌ نكند و ضمناً در صورت‌ ناتوانی دولت‌ بختيار، احتمال‌ كودتای نظامی وجود دارد. امام‌ در جواب‌ بسيار صريح‌ و قاطعی به‌ آنها گفته‌ بود دولت‌ بختيار غيرقانونی است‌ و تأييد او خلاف‌ قانون‌ و خواست‌ مردم‌ است‌. همچنين‌ فرموده‌ بود اگر كودتايی رخ‌ دهد، مسئوليت‌ آن‌ بر عهده‌ی آمريكاست‌، چون‌ قطعاً به‌ دستور آمريكا انجام‌ شده‌ و بايد منتظر عواقب‌ وخيم‌ آن‌ باشد.

 پيام‌ ديروز امام‌، بسيار مهم‌ بود. صبح‌ امروز متن‌ پيام‌ را در نوفل‌لوشاتو خواندم‌. امام‌ در اين‌ پيام‌ تشكيل‌ شورای انقلاب‌ را اعلام‌ كرده‌اند. در واقع‌ امام‌ وارد فاز دوم‌ انقلاب‌ شده‌اند و آن‌ نحوه‌ انتقال‌ قدرت‌ و نحوه‌ تشكيل‌ دولت‌ اسلامی و قانون‌ اساسی جديد می باشد. ضمناً امام‌، مسئله‌ كودتای احتمالی ارتش‌ را هم‌ در اين‌ پيام‌ مطرح‌ كرده‌ و اينكه‌ مردم‌ بايد خودشان‌ را برای اين‌ احتمال‌ آماده‌ كنند. در زمينه‌ شورای انقلاب‌ از آقای محمد منتظری نسبت‌ به‌ اعضای اين‌ شورا سؤال‌ كردم‌. ايشان‌ هم‌ فقط‌ از چند نفر از اعضای اين‌ شورا مطلع‌ بود: دكتر بهشتی، آقای طالقانی، استاد مطهری، آقای هاشمیرفسنجانی و مهندس‌ بازرگان‌. قاعدتاً عدد آنها بيشتر از اينهاست‌. يكی از دوستان‌ گفت‌: اعضای شورای انقلاب‌ نه‌ نفر هستند.
 

 آقای سيدمحمد خاتمی هم‌ از هامبورگ‌ به‌ نوفل‌لوشاتو آمده‌ بود. ايشان‌ در آن‌ زمان‌، مسئوليت‌ مركز اسلامی هامبورگ‌ را برعهده‌ داشتند. سال‌هاست‌ با پدر ايشان‌ آيت‌الله روح‌الله خاتمی آشنا هستم‌ و بارها خدمت‌ ايشان‌ رسيده‌ام‌، ولی اولين‌ بار است‌ كه‌ ايشان‌ را از نزديك‌ میبينم‌. آقای خاتمی به‌ من‌ گفت‌ سال‌ گذشته‌ كه‌ در شهرستان‌ يزد سخنرانی داشتيد، آمدم‌ شما را ببينم‌، ولی شما همان‌ روز يزد را ترك‌ كرده‌ بوديد. اصرار داشت‌ كه‌ برای هفده‌ ربيع‌الاول‌ ميلاد پيامبر اسلام‌(ص‌) و امام‌ صادِ(ع‌) برای سخنرانی در مركز اسلامی به‌ هامبورگ‌ بروم‌. قبول‌ كردم‌، ولی گفتم‌: اگر امام‌ به‌ ايران‌ برگردد، من‌ هم‌ با ايشان‌ به‌ ايران‌ خواهم‌ رفت‌ و در آن‌ صورت‌ بعيد است‌ بتوانم‌ به‌ هامبورگ‌ بيايم‌.

 ظاهراً امام‌ امروز (23/10/1357) سخنرانی ندارند، ولی چندين‌ مصاحبه‌ دارند و سرشان‌ بسيار شلوغ‌ است‌. با آقای اشراقی برای ملاقات‌ با امام‌ صحبت‌ كردم‌، قرار شد تلاش‌ كنند عصر امروز وقتی را برای ملاقات‌ تعيين‌ كنند. امام‌ موقع‌ ظهر برای نماز تشريف‌ آوردند و به‌ منزل‌ برگشتند. بعد از ناهار آقای لاهوتی برای دانشجويان‌ سخنرانی میكرد و از زندان‌های ايران‌ و شكنجه‌های رژيم‌، سخن‌ میگفت‌.

 امام‌ امروز ضمن‌ پيامی به‌ ملت‌ ايران‌ پرده‌ از توطئه‌ای برداشتند كه‌ رژيم‌ تصميم‌ دارد بعد از خروج‌ شاه‌ عده‌ای مزدور تحت‌ عنوان‌ گروه‌های انقلابی به‌ نظاميان‌ حمله‌ كنند و آنها را برای كشتار عمومی مردم‌ تحريك‌ كنند. امام‌ در اين‌ پيام‌ توصيه‌ كردند كه‌ مردم‌ با نيروهای نظامی با مهربانی و برادری رفتار كنند و آنها نيز با ملت‌ برادر باشند. مهم‌ترين‌ استراتژی امام‌ جذب‌ ارتش‌ و نيروهای مسلح‌ در مردم‌ مسلمان‌ و انقلابی كشور و جلوگيری از درگيری شديد بين‌ مردم‌ و نيروهای مسلح‌ است‌. برخی اين‌ استراتژی را غيركارآمد و خوشبينانه‌ میدانند، ولی امام‌ به‌ اين‌ استراتژی ايمان‌ دارد و بر اجرای آن‌ مصرّ است‌.

 عصر امروز (23/10/1357) خدمت‌ امام‌ شرفياب‌ شدم‌ و عرض‌ كردم‌ از نظر همه‌ی تحليلگران‌ حتی غرب‌، رژيم‌ شاه‌ قابل‌ دوام‌ نخواهد بود و شاه‌ به‌ زودی از ايران‌ خارج‌ خواهد شد. بنابراين‌ اولين‌ مرحله‌ی انقلاب‌ كه‌ سرنگونی رژيم‌ باشد، تقريباً به‌ پايان‌ خود نزديك‌ شده‌ است‌، لكن‌ نحوه‌ی استقرار نظام‌ جديد، كوتاه‌ نمودن‌ دوران‌ انتقال‌ و كم‌ كردن‌ خسارت‌ها بسيار مهم‌ است‌ كه‌ قطعاً با تدبير جنابعالی به‌ نتيجه‌ خواهد رسيد و لازم‌ است‌ شورای انقلاب‌ برای مراحل‌ مختلف‌ آن‌ برنامه‌ريزی كند. بعد عرض‌ كردم‌ نكته‌ای كه‌ میخواستم‌ مطرح‌ كنم‌ آنكه‌ اعتصابات‌ گسترده‌، زندگی روزمره‌ی مردم‌ و تهيه‌ی مايحتاج‌ عمومی را گاهی با مشكل‌ مواجه‌ كرده‌ است‌ و اگر تا پيروزی انقلاب‌ يكی دو ماه‌ ديگر طول‌ بكشد، مردم‌ دچار مشكلات‌ فراوانی خواهند شد، اگر موافقيد دستور فرماييد كه‌ برای اعتصابات‌ نوعی برنامه‌ريزی شود؛ مخصوصاً برای تأمين‌ مايحتاج‌ عمومی مردم‌. امام‌ فرمودند: نگران‌ نباشيد، زمان‌ طولانی نخواهد شد و انقلاب‌ به‌ زودی به‌ پيروزی خواهد رسيد. فرمودند: اين‌ نهضت‌ و انقلاب‌، الهی است‌ و خداوند مردم‌ را پيروز خواهد كرد. امام‌ اين‌ جملات‌ كوتاه‌ را آن‌ چنان‌ با اطمينان‌ و قاطعيت‌ بيان‌ كردند كه‌ گويی پيروزی انقلاب‌ را ظرف‌ چند هفته‌ی آينده‌ به‌ وضوح‌ میبينند. در اين‌ ديدار همچنين‌ وجوهی كه‌ مردم‌ داده‌ بودند، اعم‌ از پوند و دلار و ريال‌، خدمت‌ ايشان‌ تقديم‌ كردم‌.

 غروب‌ با محمد منتظری و دكتر هادی، جلسه‌ی كوتاهی پيرامون‌ تحولات‌ داخل‌ ايران‌ و برنامه‌ريزیهای ضروری داشتيم‌. موقع‌ اذان‌، امام‌ برای نماز مغرب‌ و عشا تشريف‌ آوردند. بعد از رفتن‌ امام‌ دوباره‌ آقای لاهوتی زير چادر بلندگو را در دست‌ گرفت‌ و شروع‌ كرد به‌ بيان‌ نحوه‌ی شكنجه‌ در زندان‌ها. احمد آقا به‌ شوخی گفت‌: بياييد برويم‌، منبرهای تكراری لاهوتی تمام‌شدنی نيست‌! شب‌ به‌ محله‌ی كشان‌ آمديم‌. دكتر هادی پيشنهاد میكند فردا صبح‌ زود به‌ ما كله‌ی پاچه‌ بدهد. فكر كردم‌ شوخی میكند. ولی صبح‌ زود ما را راه‌ انداخت‌ و در محله‌ی الجزائریها در پاريس‌ ما را به‌ يك‌ كله‌پزی برد. اصلاً فكر نمیكردم‌ در پاريس‌ هم‌ كله‌پزی باشد. در لندن‌ از اين‌ خبرها نيست‌. علاوه‌ بر كلّه‌ پاچه‌، قليان‌ عربی هم‌ مفصل‌ به‌پا بود!

 حدود ساعت‌ نه‌ صبح‌ به‌ نوفل‌لوشاتو رسيديم‌. ظاهراً امروز امام‌ برای جمع‌ دانشجويان‌ سخنرانی دارد. جمعيت‌ زيادی گرد آمده‌اند. تمامی فضای زير چادر پُر از جمعيت‌ است‌. قبل‌ از ظهر، امام‌ تشريف‌ آوردند و سخنرانی نسبتاً مفصلی ايراد كردند. خيلی سخنرانی جامعی بود، همه‌ی احتمالات‌ را بيان‌ كردند؛ از كودتای نظامی گرفته‌ تا تشكيل‌ يك‌ دولت‌ به‌ ظاهر مذهبی تا انواع‌ طرح‌ها و نقشه‌های ديگر. امام‌ مردم‌ را دعوت‌ كردند كه‌ در برابر همه‌ی اين‌ احتمالات‌ بيدار و هوشيار باشند. ضمن‌ اينكه‌ امام‌ اين‌ احتمالات‌ را ضعيف‌ میدانست‌، ارتش‌ را به‌ همراهی با ملت‌ دعوت‌ كرد و گفت‌: ارتش‌، ارتش‌ شاه‌ نيست‌، ارتش‌ ملت‌ است‌ و به‌ جز چند نفر از سران‌ خونريز و خائن‌، بقيه‌ی آنها جزو ملت‌ هستند. امام‌ دولت‌ بختيار را غيرقانونی اعلام‌ كرد و ترفندها و نقشه‌های بختيار را برملا نمود و او را نوكر آمريكا خواند. امام‌ پيروزی و فرج‌ الهی را بسيار نزديك‌ دانست‌ و حركت‌ عمومی مردم‌ را الهی خواند و لذا به‌ مردم‌ وعده‌ی داد كه‌ همه‌ی توطئه‌ها خنثی خواهد شد. بسيار سخنرانی جامع‌ و اميدبخشی بود.
 

 بعدازظهر، محمد منتظری اصرار داشت‌ به‌ منزل‌ بنی صدر برويم‌ تا با او راجع‌ به‌ آينده‌ی انقلاب‌ صحبت‌ كنيم‌. حدود ساعت‌ سه‌ بعدازظهر به‌ منزل‌ بنی صدر رفتيم‌. هر دو با لباس‌ روحانی و معمّم‌ بوديم‌. ايشان‌ قبلاً چند بار به‌ منزل‌ آقای بنی صدر رفته‌ بود، ولی من‌ برای اولين‌ بار بود كه‌ به‌ منزل‌ ايشان‌ می رفتم‌. زنگ‌ منزل‌ را زديم‌، دخترش‌ آمد و در را باز كرد، از اينكه‌ بی حجاب‌ بود و حتی روسری هم‌ سر نكرده‌ بود، خيلی متأثر شدم‌. در اتاقِ بنی صدر هم‌ يك‌ عكس‌ بزرگ‌ دكتر مصدِق و عكس‌ كوچكی از امام‌ بود. خيلی هم‌ از موضع‌ غرور و كبر حرف‌ می زد. نه‌ تنها در مسائل‌ اقتصادی كه‌ در مسائل‌ فقهی هم‌ خودش‌ را صاحب‌نظر می دانست‌! وقتی از منزل‌ او خارج‌ شديم‌، به‌ آقای منتظری گفتم‌: چرا به‌ منزلش‌ آمديم‌؟ وضع‌ حجاب‌ دخترش‌، عكس‌ مصدِق و حرف‌هايش‌ نشان‌ می دهد كه‌ با انقلاب‌ اسلامی و امام‌ خيلی سنخيتی ندارد. گفت‌: اكثر اين‌ افرادی كه‌ سال‌ها در خارج‌ از كشور بوده‌اند، اين‌ چنين‌ هستند، بايد تحمل‌ كنيم‌ و به‌تدريج‌ اينها را به‌ خطّ درست‌ هدايت‌ نماييم‌. (آنچه‌ در روز اول‌، برداشت‌ اوليه‌ من‌ از بنی صدر بود، بعدها همان‌ تصورات‌ در ذهن‌ من‌ تثبيت‌ شد و لذا جزو مخالفين‌ سرسخت‌ رياست‌ جمهوری ايشان‌ بودم‌ و در ايام‌ انتخابات‌ عليه‌ او چند بار مصاحبه‌ كردم‌ كه‌ خودش‌ در دوران‌ رياست‌ جمهوری چند بار مصاحبه‌ی من‌ در روزنامه‌ی كيهان‌ را به‌ رُخ‌ من‌ كشيد كه‌ بعداً درباره‌ی اين‌ مسائل‌ بحث‌ خواهم‌ كرد).

 شب‌ دوشنبه‌ (25/10/1357) من‌ از پاريس‌ به‌ لندن‌ آمدم‌. قرار شد هر وقت‌ امام‌ تصميم‌ به‌ بازگشت‌ به‌ ايران‌ گرفتند، دوستان‌، من‌ را خبر كنند تا فوراً به‌ نوفل‌لوشاتو برگردم‌. عصر سه‌شنبه‌ (26/10/1357) اولين‌ خبر راديوها و تلويزيون‌ها فرار شاه‌ از ايران‌ بود. در خبرها آمده‌ بود كه‌ شاه‌ به‌ مصر رفته‌ است‌. واقعاً اين‌ خبر، خوشحال‌كننده‌ترين‌ خبر همه‌ی عمر من‌ و همه‌ی ايرانيان‌ است‌. غروب‌ با تهران‌ تماس‌ گرفتم‌، سراسر ايران‌، غرِق در شادی است‌. واقعاً پايان‌ استبداد و ظلم‌ و ستم‌ يك‌ مزدور بر يك‌ ملت‌ بزرگ‌ چقدر زيباست‌. امشب‌ در خبرها بود كه‌ امام‌ فرموده‌اند: در اولين‌ فرصت‌ به‌ ايران‌ بازخواهم‌ گشت‌ و به‌ زودی دولت‌ موقت‌ را اعلام‌ خواهم‌ نمود.

 امروز چهارشنبه‌ (27/10/1357) امام‌، پيام‌ شادباشی به‌ ملت‌ ايران‌ فرستادند و فرار شاه‌ را به‌ مردم‌ تبريك‌ گفتند و از آنها خواستند كه‌ نظم‌ كشور را برعهده‌ گيرند و از نيروهای مسلح‌ هم‌ خواستند كه‌ به‌ ملت‌ بپيوندند. اين‌ خبر در روزنامه‌ی گاردين‌ و برخی ديگر از روزنامه‌ها منعكس‌ بود. با دوستان‌ در نوفل‌لوشاتو راجع‌ به‌ زمان‌ سفر امام‌ به‌ تهران‌ تماس‌ گرفتم‌، گرچه‌ دقيقاً هنوز معلوم‌ نيست‌، ولی معتقد بودند برای آخر هفته‌، من‌ به‌ پاريس‌ بروم‌، چون‌ احتمال‌ می دهند اوايل‌ هفته‌ی آينده‌ امام‌ به‌ تهران‌ بروند.
 
 

 پنجشنبه‌ (28/10/1357) سراسر ايران‌ برای راهپيمايی بزرگ‌ فردا كه‌ روز اربعين‌ است‌، آماده‌ میشوند. امام‌ هم‌ پيامی داده‌اند كه‌ كسی حق‌ ندارد به‌ عكس‌ مراجع‌ اهانت‌ كند و اگر كسی به‌ عكس‌ من‌ اهانت‌ كرد، مقابله‌ نكنيد و سكوت‌ كنيد. يك‌ مشكلی كه‌ از سال‌ 1342 تا امروز داريم‌، دغدغه‌ی بازیهای طرفداران‌ آقای شريعتمداری است‌، خداوند عاقبت‌ همه‌ی ما را به‌خير كند.

نظر شما