شناسهٔ خبر: 19587326 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

پیشکسوت واژه‌ای قشنگ بر سر طاقچه فوتبال

جامعه فوتبال یک‌بار دیگر عزادار شد. نه فقط جامعه فوتبال که جامعه ورزش در از دست دادن مجید نائینی پیشکسوت فوتبال به سوگ نشست.

صاحب‌خبر -
روزنامه جوان: جامعه فوتبال يك‌بار ديگر عزادار شد. نه فقط جامعه فوتبال كه جامعه ورزش در از دست دادن مجيد نائيني پيشكسوت فوتبال به سوگ نشست. خبر مثل هميشه دردناك و تأسف‌برانگيز است. باز همه سياهپوش شده و با چشماني كه گاه غمگين است و گاه فراتر مي‌رود و مي‌توان نم اشكي را در آن ديد، لب به سخن مي‌گشايند. از خوبي‌ها و توانايي‌هايي او كه ديگر در ميان ما نيست. سخناني كه شايد براي دقايقي يا حتي چند روزي نيز شنونده را تحت تأثير قرار دهد، اما چيزي بيش از يك تراژدي تكراري نيست. همان تراژدي تكراري كه بارها و بارها در موقعيت‌هاي مشابه شنيده و ديده‌ايم. داستان تكرارهاي بي‌نتيجه‌اي كه حتي تغييري در لحن بيان آن نيز ايجاد نمي‌شود، وقتي که پيشکسوتان فقط نمادهايي براي قشنگي ويترين فوتبال و ژست‌هاي تبليغاتي مديران هستند.
 
تأثر جامعه ورزش را نمي‌توان كتمان كرد يا منكر شد، اما اين حرف‌هاي تكراري چه سودي دارد، وقتي پيشكسوتان ورزش ايران همواره در كنج چهارديواري خانه‌هاي خود محصورند و نه سراغي از آنها گرفته مي‌شود و نه استفاده‌اي از دانش و تجربيات گرانبهايي كه طي ساليان سال به دست آورده‌اند، مي‌شود؟! پيشكسوتاني چون عابدزاده كه دو روز پيش شمع پنجاه و يكمين سالروز تولد خود را فوت كرد. گلر توانمندي كه شايد تا ساليان سال ديگر حتي شبيه او را نيز به چشم نبينيم. پيشكسوتي كه با وجود بيماري سختي كه از سر گذراند و اتفاقي كه برايش افتاد، هنوز هم پاي عمل كه برسد، هيچ يك از دروازه‌بان‌هاي ايران توان همراهي او در تمريناتش را ندارند و كم مي‌آورند، اما او كه هنوز هم يادآوري عكس‌العمل‌هاي حيرت‌انگيز و فوق‌العاده‌اش همگان را به هيجان مي‌آورد كجاي اين فوتبال و ورزش قرار دارد؟ آيا جامعه ورزش يا نه حتي همين جامعه فوتبال كه جزئي كوچك‌تر از خانواده بزرگ ورزش است برنامه‌اي براي استفاده از او داشته يا دارد؟ نيازي به تفكر و انديشه براي پاسخ دادن به اين سؤال ساده نيست. حضور عابدزاده در تيم‌هاي امريكايي كه برايش سر و دست مي‌شكنند، خود پاسخي دندان‌شكن است به اين پرسش و نوع نگاهي كه جامعه فوتبال ايران به پيشكسوتان توانمند و ارزشمند خود دارد.
 
حرف زدن نه سخت است و نه خرجي دارد. تكرار مرور خاطرات و بازگو كردن توانمندي‌هاي بسياري از پيشكسوتان راحت‌ترين كار ممكن است، چراكه خاطرات توانمندي‌هاي بسياري از آنها هنوز بر صفحه خاطراتمان پابرجاست، اما حرف‌هايي كه نتواند راهي براي استفاده از توانايي آنها باز كند، تكرارش چه اهميت يا سودي دارد؟
 
عابدزاده نمونه‌اي كوچك ازپيشكسوتاني است كه مي‌توانند با تجربيات و مهارت‌هاي ناب و بالقوه‌اي كه دارند، زمينه‌ساز موفقيت و شكوفايي هرچه بيشتر فوتبال ايران و در نمونه بزرگ‌تر ورزش كشور شوند، اما به شرط آنكه نگاهي كه به اين قشر وجود دارد تغيير كرده و گامي براي بهره‌برداري از توانمندي‌هاي آنان برداشته شود. هرچند كه نحوه استفاده از آنها نيز بسيار حائز اهميت است، چراكه گاه اين تصور ايجاد مي‌شود كه صرف حضور آنها در گوشه‌اي از جامعه ورزش كافي است اما استفاده از پيشكسوتان هرگز به معناي نشاندن آنها روي صندلي‌هاي بي‌رأي نيست. چيزي شبيه جايگاهي كه امروز برخي از آنها در تيم‌هاي فوتبال دارند اما به‌رغم تلاشي كه مي‌كنند، نه صدايشان به جايي مي‌رسد و نه تلاش فراواني كه انجام مي‌دهند. نمونه‌اش را مي‌توان امروز در باشگاه پرسپوليس ديد. جايي كه كاشاني، ‌پيشكسوت اخلاق‌مدار فوتبال ايران سال‌هاست براي از بين بردن ناهنجاري‌هاي اخلاقي و رفتاري تلاش مي‌كند. آن هم نه به صورت شعاري بلكه به شكلي علمي و عملي اما تلاش او مصداق ضرب‌المثل نرود ميخ آهنين بر سنگ است كه باعث مي‌شود تا آنچه كه مي‌گويد را خود بگويد و خود هم بشنود. بي‌آنكه حرف‌هايش كه هر كدام مي‌تواند مرجعي باشد براي گام برداشتن در راه درست، مورد توجه قرار گيرد براي حل مشكلاتي كه امروزه اين باشگاه و ديگر باشگاه‌هاي فوتبال ايران به دليل بي‌توجهي به همين مسائل با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند.
 
پيشكسوتان فوتبال، بازوي قابل اتكايي هستند براي پيشرفت و شكوفايي هرچه بيشتر فوتبال ايران، اما به شرط آنكه براي استفاده از آنها برنامه‌اي حساب شده ريخته شود. برنامه‌اي كه مانع از خانه‌نشين شدن اين قشر باتجربه شود و بساط پست‌هاي فرمايشي را جمع كند تا از يك‌سو برخي چون عابدزاده توانايي‌هايشان بلااستفاده نماند و عده‌اي هم چون مهدي مهدوي‌كيا نااميد از همكاري‌ها يك‌تنه به دل مشكلات زده و باري به اين بزرگي را يك‌تنه به دوش بكشند، چراكه يك دست صدا ندارد و گام برداشتن در مسير موفقيت نياز به توجه دارد؛ توجهي قبل از دور زدن تابوت‌ها در ورزشگاه‌ها. توجهي به موقع كه بتواند باري از دوش فوتبال ايران بردارد نه فقط حسرتي روي حسرت ديگري باقي بگذارد، از توانمندي‌هايي كه يكي پس از ديگري از دست رفتند.

نظر شما