شناسهٔ خبر: 19586957 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

در گفت‌وگوی تسنیم با همسر شهید مدافع حرم مطرح شد

شهادت در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) مدال پیروزی "سید سجاد" در جدال عقل و احساس

R7854/P1361/S6,62/CT2

همسر شهید روشنایی با بیان اینکه شهادت در راه دفع از حرم اهل بیت(ع) مدال پیروزی سید سجاد در جدال عقل و احساس بود گفت: اگر این امکان برای خانم‌ها، به‌عنوان مدافع حرم فراهم می‌شد خودم و دخترانم هم برای دفاع از حریم حرم زینبی رهسپار می‌شدیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، چقدر خاضعانه پای در راه عاشقی نهادند و لبیک گوی حسین (س) شدند، چقدر سعادتمندند که برای دفاع از حریم حرم زینبی( اسوه صبر و استقامت ) از قافله عشق جا نماندند و با انتخاب عشق برتر توانستند از تعلقات دنیایی خود دست کشیده تا بتوانند در مسیر روشن دلدادگی گامی مؤثر بردارند و کسان خود را صبری زینب گونه بیاموزند.

شهید سید سجاد روشنایی نیز یکی دیگر از شهیدان مدافع حرم بود که همانندغیرتمندانه بی‌حرمتی به حریم حرم زینبی را تاب نیاورد و با رهسپاری به میدان کارزار، توانست خود را به قافله عشق برساند. این روزها بانو آمنه محمدی با زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهید ادامه دهنده این راه نورانی شده است.

آرزوی دیرین شهادت

همسر شهید روشنایی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، از نحوه آشنایی خود با شهید مدافع حرم می‌گوید: با توجه به همکاری پدر شهید و پدرم همچنین شناخت کافی خانواده‌ها نسبت به یکدیگر،  باوجودآنکه می‌دانستم همسرم لباس پاسداری را بر تن دارد و سید سجاد نیز از سختی‌های کار و زندگی با یک نظامی برایم گفته بود عاشقانه او را انتخاب کردم و از این انتخاب خوشحالم.

او خود را عاشق شغل همسرش می‌داند و در شب ولادت امیرالمؤمنین علی (ع) زندگی مشترک خود را آغاز کرده‌اند.

از نگاه همسر شهید نکته بارز در رفتارهای سید سجاد درهمان اوایل ازدواج آرزویش برای شهادت بود. وی می‌گوید: در هر حالی دل‌تنگی، خوشحالی، خوشی و ناخوشی و خستگی‌های زمانه گلزار شهدا را انتخاب می‌کرد، همین‌که وارد گلزار می‌شد حس و حال خوب و عجیبی پیدا می‌کرد، آرامشی ستودنی و به‌دور از همه کاستی‌ها. تنها عشق است که می‌تواند چنین افتخاری بیافریند، گویی حرف دل و تمام حس و حالش را با شهدا در میان می‌گذاشت و روزبه‌روز بر شوق رفتنش می‌افزود. از دیگر شاخصه‌های اخلاقی ایشان مهربانی دست‌ودل بازی و عشق به همسر و فرزند بود.

یادگاران شهید

بانو محمدی عزیمت شهید مدافع حرم را روایت می‌کند. گویی باوجود فرزندان و مهر و الفتی که بینشان بود شرایط برای جلب رضایت همسر بسیار سخت می‌شد اما ...آن‌قدر آرام و منطقی و مهربان سخن می‌گفت که می‌توانست اطرافیانش را متقاعد کند، کلامش به دل‌ها می‌نشست و موجب آرامش همگان می‌شد. تا در نهایت مسئولیت زندگی را به همسر خویش می‌سپارد و تنها چیزی که همسر و اطرافیان سید سجاد هنگام وداع  به او می‌گویند التماس دعا بود که این خود عین ایمان است، سید سجاد از رضایت همسر برای راهی شدنش بسیار خوشحال شده و به او وعده هدیه‌ای را می‌دهد که این هدیه قرآن متبرکی بود که بعد از شهادتش به دست همسر می‌رسد.

وی حاصل 12 سال زندگی مشترک خود با شهید مدافع حرم را دو دختر دوقلو به نام‌های ملیکا سادات و مریم سادات عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: سید سجاد  از اینکه من وقت بیشتری را در کنار فرزندانش می‌گذراندم  به حالم غبطه می‌خورد.

اما زمانی که روز وداع فرامی‌رسد او پا روی دلش و تمامی تعلقاتش می‌گذارد، تا جایی که گریه و بی‌تابی دختران هم که همه زندگی‌اش بودند مانع رفتنش نمی‌شود، بله او تصمیمش را گرفته بود باوجود کوچکی دختران و نداشتن درک درست از شرایط گویی مریم سادات می‌دانست که این سفری بی‌بازگشت خواهد بود از جایی که گفت "بابا دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گرده اون شهید میشه."

عزیمت به سفر عشق

همسر شهید از لحظات وداع که می‌گوید بغضی عمق نگاه و صدایش نهفته است؛ گویی همه آن لحظات از پیش چشمش می‌گذرد، هنگام جمع‌آوری وسایل موردنیاز سفر نیز کمکش می‌کند؛ سید سجاد در آخرین سخنانش به هنگام اعزام مثل همیشه با لحنی آرام و مهربان می‌گوید: باعقلم می‌روم اما دلم را می‌گذارم پیش تو و بچه‌ها...

آمنه محمدی از ارزش و اهمیت تکلیف دفاع از حریم حرم زینبی می‌گوید و ادامه می‌دهد: امنیت حرم بی‌بی حضرت  زینب(س) به‌قدری مهم و باارزش است که اگر هر مسلمانی با شنیدن آن بی‌حرمتی‌ها، بی‌قرار شود و تاب ماندن نداشته باشد عجیب نیست، تا جایی که اگر این امکان برای خانم‌ها هم  به‌عنوان مدافع حرم فراهم می‌شد حتماً خودم و دخترانم نیز داوطلبانه عازم این سفر می‌شدیم. اگر بازهم به عقب برگردم و سید سجاد از من بخواهد که به این سفر برود به دلیل علاقه زیادی که به او دارم برای رسیدن به آرزویش عاشقانه همراهی‌اش خواهم کرد.

خبر شهادت

وی یادآوری می‌کند: بعدازظهر همان روز که سید سجاد مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد ملیکا سادات گریه‌کنان از خواب بیدار شد و خوابی را که دیده بود برایم بازگو کرد. او می‌گفت پدرم را دیدم با دستانی خونی از روی یک بلندی به‌طرف من می‌آید مرا بوسید و گفت  زودبه‌زود به دیدنت می‌آیم و رفت. تا اینکه بعد از دو روز خبر شهادت همسر را به خانواده رسید.

بانو محمدی می‌گوید: با شنیدن خبر شهادت همسرم در حال خود نبودم  باور اینکه سید سجاد را دیگر نمی‌توانم ببینم برایم بسیار سخت بود چگونه می‌شود نبود کسی را که وجودش آرام‌بخش و نفسش گرمابخش محفل انس ما بود را باور کرد. همیشه می‌گویم سید سجاد، تو آرامشت را برای من  به یادگار گذاشته بودی، بعد از شهادت هم من به ایمان کامل رسیدم که شهدا واقعاً حضور دارند و من حضور همسر شهیدم را در تمام مراحل زندگی احساس می‌کنم؛ واقعاً از این نظرم خوشحالم و این را برای خودم که همسرم همیشه کنارم هست یک حسن ویژه می‌دانم.

آرامش و صبری زینب گونه

همسر شهید مدافع حرم به زمان شهادت همسرش اشاره‌کرد و می‌گوید: زمانی که متوجه شدم همسرم به درجه رفیع شهادت نائل شده‌ و به آرزوی دیرینه خود رسید مدت‌زمانی را قبل از رسیدن اقوام به منزل ما به همراه فرزندانم تنها بودیم. توانستم در آن مدت، برای آن‌ها از جهاد و شهادت وبی بی حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س)  و اینکه آرزوی پدرشان که شهادت بود گفتم و از اینکه همسرم به آرزویش رسیده ابراز خوشحالی کردیم و بعد از گفتن حرف‌هایم در مورد شهادت همیشه سعی می‌کردم در حضور بچه‌ها اشک نریزم و بی‌تابی نکنم. منتهی گاهی دست خودم نیست بااین‌وجود آن‌ها مرا دلداری می‌دهند، آرام می‌کنند  و از جایگاه پدر شهیدشان برایم می‌گویند.

مادر از دل‌تنگی فرزندانش برای پدر می‌گوید و آرامشی را که بعد از رفتن به گلزار شهدا و دیدن مزار پدر در آن‌ها حاصل می‌شود بازگو می‌کند.

وی اضافه می‌کند: این موضوع که شهدا واقعاً زنده هستند و همیشه حضور دارند برای یک همسر و خانواده  شهید واقعاً  قوت قلبی خواهد بود. من به این گفته خودم واقعاً ایمان‌دارم و این را می‌دانم که خودم و دخترانم نظرکرده حضرت زینب(س) هستیم وایشان با عنایت خود از صبر زینبی‌شان به ما عطا فرمودند در غیر این صورت تحمل نبود عزیزترین و پشت‌وپناه زندگی‌مان واقعاً سخت می‌شد و من‌بعد از گذشت یک سال و چند ماه، باوجود سختی‌ها و ناملایمات روزگار هنوز هم نبود همسرم را قبول نکردم و مدام حضورش را در کنارم احساس می‌کنم و از همه مهم‌تر اینکه خداوند فرمودند من جانشین شهید در خانه‌اش هستم بنابراین باوجود خداوند و عنایت ائمه معصومین (ع)هیچ مشکل و سختی را بزرگ نمی‌دانم.

سفارش‌های شهید

وی می‌گیود: شهید ارادت ویژه‌ای به ولایت‌فقیه و مقام معظم رهبری داشتند و مدام در صحبت‌های خود به این موضوع اشاره داشتند، که برای خوشحالی رهبرم جانم را فدا خواهم کرد.

همسر شهید مدافع حرم در ادامه این را هم اضافه می‌کند که درست است زندگی بدون همسرم برایم بسیار سخت و دشوار خواهد بود، ولی واقعاً و از صمیم قلب و باافتخار می‌گوییم که خانواده شهید مدافع حرم هستیم، همسرم هم با دفاع از حرم  زینبی برای ما افتخار آفرید، اگر من فرزند پسری هم داشتم حتماً برای دفاع از حرم بی‌بی زینب (س) می‌فرستادم.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

بسم‌الله الرحمن الرحیم

(وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات اقام الصلاه و ایتاءالزکوهو کانوا لنا عابدین) آیه 73 سوره انبیاء

امروز روز اعزام بود مقداری هیجان و تردید در دلم بود به همین دلیل خواستم از قرآن مددی بگیرم در دلم توسل به آقا امام زمان (عج) کردم و این آیه آمد .از خواندن این آیه پشتم لرزید و اشک از چشمانم سرازیر شد چون من خود را هرگز لایق این آیه نمی‌دانم اما دلم قرص و محکم‌تر از گذشته شد ان‌شاءا... فردای قیامت که در خون خود غوطه‌ور در محشر محشور گردم باشد تا شرمنده آقا امام زمان (عج) و رهبر عزیزتر از جانم امام خامنه‌ای عزیز نباشم.

گزارش از الهام پناهی فر

انتهای پیام/

نظر شما