شناسهٔ خبر: 19534519 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

چرا اصلاح طلبان و اعتدالیون در انتخابات اخیر پیروز شدند؟/ شش دلیل منطقی برای چرایی موفقیت رقبای اصولگرایان

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی جهان نيوز: باید اذعان کرد که از ابتدای دهه 90 شمسی در بیشتر انتخابات این جریان اصلاح طلب بود که توانست بر موج احساسات سوار شود و افکار عمومی را به سمت خود جلب کند.

به گزارش جهان نيوز،  انتخابات 24 خرداد 92 آغاز ورود تدریجی اصلاح طلبان به قدرت بود. کسانی که در طول دهه 80 با عملکرد خود در دولت اصلاحات، مجلس ششم و شورای اول شهر و روستا حامیان خود را از حمایت دوباره دلزده کرده بودند اینبار با ترکیبی از شانس، مظلوم نمایی و سواری گرفتن از احساسات و رقیب هراسی توانستند بازگشت دوباره ای به قدرت داشته باشند.

اما ورای تمامی تحلیل ها درباره شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 96 و شوراهای شهر و روستا، بهتر است به موفقیت اصلاح طلبان در بازگشت به قدرت پرداخته شود تا نقاط ضعف و قوت آنها شناخته شود. با بررسی این نقاط می توان راهبردهای جدیدی برای دوره های بعد در نظر گرفت تا اصولگرایان یا هر جریان دیگر انقلابی از یک سوراخ چندبار گزیده نشود.

1- رقیب هراسی و در یک کلام احمدی نژاد هراسی

اگر دولت 8 ساله احمدی نژاد بخصوص در دور دوم نبود، اصلاح طلبان به این راحتی نمی توانستند به ارکان قدرت بازگردند. پیش از احمدی نژاد، اقدامات افراطی تندروهای اصلاح طلب جامعه را به طور کلی از این جریان ناامید ساخته بود و فرصت به رقبای آنها داده شد. اما با بر روی کار آمدن احمدی نژاد، جریان رسانه ای اصلاح طلب تا توانست به تخریب آن دست زد و بالاخره موفق شد با انحراف واقعیات ویرانه نمایی از 8 سال زعامت احمدی نژاد را در جریان افکار عمومی جا بیاندازد.

متاسفانه برخی از عملکرد های دولت دهم و یازدهم نیز در افزایش تورم و نرخ ارز نیز به چنین حربه ای دامن زد. هراس از احمدی نژاد و اطرافیان وی فضایی را ایجاد کرد تا اصلاح طلبان بتوانند با منتسب کردن اصولگرایان به وی، گوی رقابت را بربایند. انتخابات سال 92 نمونه واقعی از این هراس بود و در عین حال در سال 96 نیز حسن روحانی و اسحاق جهانگیری در مناظرات تا توانستند ابراهیم رئیسی را مدل جدید احمدی نژاد جا زدند که برخی از وزرای دولت نهم و دهم در ستاد وی حضور داشتند.

2 - مظلوم نمایی

کسانی که آشوب های سال 78 و 88 را رقم زدند با گذشت زمان خود را در نقش ناجیان کشور جا زدند. رافت اسلامی نظام باعث شد تا محکومان فتنه بار دیگر به عرصه سیاسی بازگردند و به تفسیر واراونه تاریخ بپردازند. درحالیکه اصلاح طلبان در سال 88 بر تقلب در انتخابات ریاست جمهوری اصرار می کردند و پس از آن برای یکسال امنیت و ثبات کشور را برهم زدند، اینبار طلبکارانه و با عنصر مظلومیت از ظلم نظام بر خود گفتند!

دیگر بر کسی پوشیده نیست که اتهام تقلب به نظام در سال 88 چنان واهی بود که نشانه های آن را می توان در سال های 92 و 96 دید. ابراهیم رئیسی 16 میلیون رای یعنی 3 میلیون بیشتر از میرحسین موسوی آورد اما هرگز نظام و دولت را متهم به تقلب نکرد. اما اصلاح طلبان و سران دولت یازدهم در دوران تبلیغات با ایجاد موج رفع حصر سران فتنه از آنها قربانیانی ساختند که در سال 88 و 89 قربانی پرونده سازی شده اند و باید رفع حصر شوند.

در کنار این سیدمحمد خاتمی نیز تا توانست از عنصر ممنوع التصویری خود بهره برد. او با مظلوم نمایی از خود توانست نظرها را به سوی خود جلب کند و بدون اینکه عنوان شد دلیل اصلی محدودیت ها چیست، برای حسن روحانی رای جمع کرد. شاید اگر سران فتنه در حصر نبودند و رئیس دولت اصلاحات ممنوع التصویر نبود – البته جرم آنها بالاتر از این مجازات های راحت هست- ، آنها نمی توانستند تا به این حد مظلوم نمایی کنند و با فریب افکار عمومی بخشی از آرا را جذب کنند.

3- بازی با احساسات

اصلاح طلبان توانستند حسی را در جامعه تقویت کنند که براساس آن بودن گزینه های آنها باعث افزایش ثبات اقتصادی، دوری سایه جنگ، افزایش نشاد و شادی مانند کنسرت ها و آزادی های اجتماعی و فرهنگی می شود. در مقابل آنها رقیب را نماینده تندروی و محافظه کاری معرفی کردند که رای آوری آنها باعث محدودیت های اجتماعی، لغو کنسرت ها، افزایش حس ناامیدی در جامعه، از بین رفتن حسن نشاط جامعه و به طور کلی ایجاد رویکرد طالبان و داعش وار! می شود.

چنین دوقطبی احساسی و دامن زدن به آن توسط رسانه ها و شبکه های اجتماعی حامی دولت، گرایش به اصلاح طلبان و گزینه های مورد حمایت آنها را تحریک و در نهایت افزایش داد. اصولگرایان تاکنون موفق نشده اند تا خود را از چنین اتهاماتی نجات دهند و همواره قربانی چنین انحرفاتی توسط اصلاح طلبان می شوند. آنها توانستند با برانگیخته کردن احساسات حتی کسانی را که هرگز رای نداده بودند یا به انتخابات بی تفاوت بوند به نفع خود به پای صندوق رای بکشانند.

4- بازی با برجام و رفع تحریم ها

اصلاح طلبان و رسانه های حامی دولت، کارکرد خود را رفع محدودیت های اقتصادی بین المللی و فشار و تنش زدایی معرفی کرده اند. برجامیان و نابرجامیان اصطلاحاتی بودند که دوسال قبل از انتخابات ریاست جمهوری و همزمان با انتخابات مجلس دهم در اسفند 94 وارد ادبیات سیاسی شدند.

این در حالیست که جریان رقیب به عنوان جریانی معرفی شده که با رویکرد تهاجمی به سیاست خارجی می نگرد و ورود آنها به قدرت همراه با تحریم و افزایش فشار اقتصادی خواهد بود. در این دوگانه افکار عمومی به سمتی گرایش پیدا کردند که زعامت آنها منجر به تحریم نشود، این در حالیست که در دیدگاه کلان کشورهای غربی حامی تحریم ایران هرگز برحسب وجود دولت یا جریانی در قدرت دست به تحریم نزده اند بلکه این سیاست کلی آنها در طول چهار دهه اخیر برای فشار بر ملت و نظام ایران بوده و همچنان دنبال می شود. از این رو حل این انحراف در افکار عمومی تا حدود زیادی می تواند باعث خنثی شدن حربه اصلاح طلبان در بازی تحریم ها و برجام ها شود.

5- تسخیر قلب ها در شبکه های اجتماعی

یکی از مهمترین حربه هایی که حامیان دولت توانستند به کار گیرند، حضور فعال و گسترده در شبکه های اجتماعی بود. حسن روحانی بارها در اظهارات خود در تبلیغات این اتهام را به رقبا وارد کرد که آنها مدافع محدودسازی و فیلتر شبکه های اجتماعی و فضای مجازی هستند. به کارگیری صدها کانال تلگرامی و صفحه پربازدید اینستاگرامی در کنار موج هنرمندان و خوانندگان استیجاری حامی، توانست موج عظیمی را به نفع روحانی و اصلاح طلبان ایجاد کند. در چندسال اخیر شبکه های اجتماعی نقش تعیین کننده ای در گرایش افکار عمومی به سوی اصلاح طلبان بازی کرده اند و این تلاش همچنان ادامه دارد.

6- برنامه ریزی های بلندمدت برای انتخابات

در حالیکه جریان اصلاح طلب چندین سال است که راهبرد خود را برای هر انتخاباتی در سال های بعدی مشخص کرده، اصولگرایان تنها یک ماه یا دوماه مانده به انتخابات برنامه های خود را به اجرا در می آورند و در این فرصت کوتاه تبلیغاتی با آزمون و خطای برخی از روش ها سعی می کنند به رقابت با اصلاح طلبان بپردازند. برای نمونه حسن روحانی از همان ابتدا مشخص بود که در انتخابات حضور می یابد اما در جریان رقیب تا زمان ثبت نام ها مشخص نبود چه کسانی واقعا قصد کاندیداتوری دارند.

این اقدامات سبب می شود تا در زمان کوتاه تا برگزاری رای گیری، تبیین برنامه ها و جلب افکار عمومی به سختی پیش رود. بهتر این است که گزینه های اصلی حداقل دوسال قبل از انتخابات به تدوین و ارائه برنامه ها و جذب افکار عمومی بپردازند.

ترکیبی از این واقعیات و دهها دلیل ریز و درشت دیگر در طول سال های اخیر باعث شده تا اصلاح طلبان در انتخابات مختلف توفیق بیشتری نسبت به رقیب داشته باشند.

تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 96، عملکرد دولت یازدهم از حسن روحانی یک بازنده برجای گذاشته بود که شکست او کار سختی نمی نمود ولی در دو ماه باقی مانده با به کارگیری ترکیبی از آنچه در بالا اشاره شد، دوقطبی کاذبی به راه افتاد که حسن روحانی را نماینده تحقق آرزوها و رویاهای مردم جلوه دهد و رقیب را نماینده افراطی گری و محدود کردن جامعه جلوه دهند.

رادیکال و تندشدن فضای انتخاباتی بر پایه دوقطبی کاذب، باعث غبارآلود شدن فضا و در نهایت ماهی گرفتن اصلاح طلبان از آب گل آلود شد.
 

نظر شما