میگوید اشتباه بزرگ وزارت راه و شهرسازی این بود که به مسکن مهر بدون اینکه طرحی بهعنوان جایگزین آن پیشنهاد دهد، بیتوجهی کرد خودشان هم 3.5 سال است میگویند مسکن اجتماعی! اما تاکنون چیزی از جزئیات آن منتشر نکردهاند این جملات اظهارات سید محمود فاطمی عقدا است او که سالها معاون وزیر راه و شهرسازی بوده است، در گفتوگوی تفصیلی با «برهان اندیشه» با انتقاد از عملکرد دولت یازدهم در حوزهی مسکن، راه و شهرسازی میگوید: دولت یازدهم با توجه به نوع برخورد خود با مقولهی مسکن مهر، به رکود وضعیت مسکن بیشتر کمک کرد این کارشناس ارشد حوزهی مسکن تصریح میکند: ویژگی بخش مسکن این است که بهراحتی از رکود خارج نمیشود، مگر با ورود سرمایه ازآنجاکه اوضاع اقتصادی دولت نیز چندان مساعد نبوده، نتوانسته است تدبیر مناسبی برای این حوزه داشته باشد.
به نظر شما، اهمیت بخش مسکن در عرصهی اقتصاد ایران چقدر است؟ همچنین بفرمایید تأثیر رکود یا رونق این بخش بر بخشهای دیگر اقتصاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
در واقع بخش مسکن از دیرباز یکی از مؤلفههای مهم اقتصاد کلان کشور و اقتصاد ملی بوده است به همین دلیل نیز دوران رکود و رونق آن تأثیر بسزایی در اقتصاد کشور دارد یکی از دلایل اصلی آن نیز از تفکر و دیدگاه ایرانیان به مسکن سرچشمه گرفته است، زیرا تلاش مردم در دوران حیات خود این است که حتماً مسکنی متعلق به خود داشته باشند بنابراین میتوان گفت این امر در ایران فرهنگ است که افراد حتماً مسکنی برای خود داشته باشند این فرهنگ در بحث تشکیل زندگی و مهریه قرار دادن مسکن یا حتی تعهد خرید مسکن برای همسر، نمود دارد چنین تفکری در مورد مسکن در کمتر جامعهای وجود دارد به همین دلیل است که مسکن نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشور و جامعهی ایران دارد از طرفی ساختمانسازی نیزارتباط تنگاتنگی با بسیاری از صنایع دارد به همین علت نیز میتوان گفت رونق مسکن باعث رونق بخشهای دیگر صنعت کشور و رکود آن باعث رکود مابقی صنایع میشود لذا ارتباط مسکن با اقتصاد ملی ایران بسیار زیاد است و تازمانیکه در کشور مسکن کالای سرمایهای شناخته میشود، این رویه ادامه خواهد داشت.
جناب دکتر بفرمایید چرا برخلاف بخشهایی مثل خودروسازی که در اوایل دولت یازدهم دچار رکود شده بودند و با کمکهای دولت وضعیت آنها بهتر شد، رکود بخش مسکن همچنان ادامه دارد؟ به عبارت دیگر، به نظر میرسد دولت توانایی خارج کردن بخش مسکن از رکودی که از سال 91-92 شروع شده و تا امروز نیز همچنان ادامه داشته است، ندارد به نظر شما، تفاوت صنعت مسکن و مسکنسازی با صنعتی مثل خودروسازی چیست؟ و چرا با گذشت حداقل چهار سال بخش مسکن هنوز از رکود خارج نشده است؟
بهعبارتی میتوان گفت در واقع مسکن در گذشته عرصهی تاختوتاز دلالان و سوداگران بوده است و آنها هر زمانی که میخواستند فتیلهی آن را پایین میکشیدند و هر زمانی که میخواستند، بالا میبردند دلیل اصلی آن نیز نیاز انباشته به مسکن در کشور بوده است در واقع با وجود نیاز جامعه به مسکن، تولید و ساخت آنقدر نبوده است به عبارت دیگر، عرضه همیشه از تقاضا عقب بوده است .
در دولت نهم و دهم با اجرای پروژهی طرح مسکن مهر تا حدی، بهخصوص در شهرهای کوچک و شهرهای جدید و در کنار شهرهای بزرگ، این وضع شکسته شد دولت یازدهم با توجه به نوع برخورد خود با مقولهی مسکن مهر، به رکود وضعیت مسکن بیشتر کمک کرد ویژگی بخش مسکن این است که بهراحتی از رکود خارج نمیشود، مگر با ورود سرمایه ازآنجاکه اوضاع اقتصادی دولت نیز چندان مساعد نبوده، نتوانسته است تدبیر مناسبی برای این حوزه داشته باشد صنعت خودرو بخش جمعوجور و کوچکی است بهعبارتی مخاطبان و سرمایهگذاران آن بخش نیز متفاوت هستند بخش دولتی و شبهدولتی بیشتر بر خودرو حاکم است، اما در بخش مسکن وضعیت اینگونه نیست بخش مسکن در واقع وابسته به اقتصاد جامعه و مردم است سرمایههای مردم است که باید به این بخش رونق ببخشد بنابراین دولت نمیتواند با تزریق پول کاری انجام دهد لذا زمانیکه سرمایه از این بخش خارج شود، بهراحتی برنمیگردد، بهخصوص اگر بخشهای پرسودتری وجود داشته باشند بنا به هر دلیلی که بازار بورس در این سالها شکل گرفته است، سرمایهها بیشتر به آن سمت رفتهاند دلیل اصلی این است که ناپایداری و نااطمینانی حوزهی مسکن بهدلیل سیاستهای دولت، باعث شده است به این بخش بااحتیاط نگاه شود و سرمایه چندان خیال برگشت به این بخش را نداشته باشد با اینکه دولت با تدوین و ارائهی طرحهای مختلف حمایتی، افزایش وام، کمک به خرید و تقویت حوزهی تقاضا تلاش خود را کرده است، اما متأسفانه حوزهی عرضهی کالا یا همان سازندگان تمایل چندانی به برگشتنشان ندادهاند و ظاهراً قصد برگشت نیز ندارند.
بحث مسکن مهر که حضرتعالی به آن اشاره فرمودید، از سوی دولت، از جمله وزیر راه و شهرسازی، آقای آخوندی، مورد مخالفتهای شدیدی بوده است فکر میکنم طبق طرح اولیهی مسکن مهر، این پروژه باید در سال 94 به اتمام میرسید درحالیکه با توجه به وعدههای دادهشده، به نظر میرسد اتمام این پروژه تا سال 96 نیز اتفاق نیفتد به نظر شما،آیا دلیل اصلی این مخالفت و عدم تمایل به اتمام مسکن مهر، مشکلات مالی این طرح است یا در کل بنا به دلایلی ارادهای برای به اتمام رساندن پروژهی مسکن مهر وجود ندارد؟
توجه بفرمایید که بحث طرح مسکن مهر بحث کلان ملی است؛ یعنی این طرح شامل بالغ بر چهار میلیون واحد مسکونی است که درحالحاضر حدوداً بیش از دو میلیون آن کامل شده است یک میلیون و خردهای نیز از آن باقی مانده است وقتی چنین طرح کلانی متوقف میشود، دیگر نمیشود بهراحتی آن را راه انداخت در واقع امروز مسکن مهر نسبت به سه سال قبل، یعنی زمان شروع دولت، مشکلات بسیار عدیدهای دارد متوقف شدن کار پروژههایی مثل مسکن مهر که پروژههای بزرگی هستند، کار سختی است از یک طرف بحث نقدینگی و نبود پول کافی از طرف دولت برای اتمام این پروژه وجود دارد، از طرف دیگر، بحث زیرساختها (شامل آب، برق، گاز، تلفن و امثال اینها) مطرح است که از تعهدات دولت است و این نیز قطعاً به بودجه نیاز دارد بنابراین ادامهی این پروژه نیز کار سختی است ضمن اینکه بسیاری از مسکنهای مهر از نظر ساختمانی به اتمام رسیدهاند و پایان یافتهاند، اما چون دولت بهدلیل مشکلات اقتصادی نتوانسته است زیرساختها را تأمین کند و به سرانجام برساند، فعلاً امکان استفاده از این مسکنها وجود ندارد لذا قطعاً این پروژه زمانبر شده و ممکن است زمان بیشتری نیز برای اتمام آن لازم باشد اگرچه بنده اخیراً در اخبار شنیدهام وزیر محترم تلاش بر تمام کردن پروژه و واگذاری مسکنها دارند، اما درهرصورت با توجه به شرایط اقتصادی کشور، جداً مشکلات اقتصادی بر این پروژه تأثیرگذار بوده است.
تفاوت مسکن اجتماعی با مسکن مهر چیست؟ آیا طرح مسکن اجتماعی اجرایی است؟ یعنی نتایج مفیدی میتواند داشته باشد؟
تغییرات و طرح مشخص مدونی ارائه ندادهاند اصولاً بعد از جنگ جهانی دوم، مسکنهای اجتماعی در کشورهای مختلف دنیا تجربه شده است مسکنهایی که یکسریویژگیهای خاص الگوی مصرف برای آنها وجود دارد و متراژ آنها کوچک است.
آیا مسکن اجتماعی نسبتبه مسکن مهر برتری یا تفاوت خاصی دارد؟
در واقع ویژگی خاصی برای این نوع مسکنهااعلام نشده است که بتوان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد درحالحاضر مسکن مهر، چه با ویژگیهای خوب و چه با ویژگیهای بد، با همهی نقاط ضعف و قوتی که داشته، بهعنوان یک الگو اجرا شده است مسکن اجتماعی نیز در دورههای مختلفی بهصورت متری در کشور ارائه شده، اما واقعیت این است که پاسخگوی نیاز کشور ما نبوده است بنابراین مشکل عمدهی ما در این بخش همین است متأسفانه 3.5 سال از عمر دولت گذشته و تاکنون جزئیاتی از طرح مسکن اجتماعی از سوی دولتیها اعلام نشده است به نظر شما، اگر برنامهای در این حوزه از سوی دولت وجود داشت، نبایستی تاکنون اعلام میشد؟
بنابراین طبق فرمایش حضرتعالی میتوان گفت در واقع مسکن اجتماعی تعریف مشخصی ندارد که بتواند در مورد آن نظر داد و مشخص کرد که چه تفاوتها و چه برتریهایینسبتبه مسکن مهر دارد؟
بههرصورت مشخص است تأمین سرپناه و مسکن مناسب، وظیفهی همهی دولتها در کشورهای مختلف است این امر یک جریان دودوتا چهارتاست و در دنیا همهی کشورها چنین وظیفهای برعهده داشتهاند در دورههاییبا بهکارگیریهمهی منابع خود، عرضه را به اندازهایرساندهاند که مسکن را از حالت دلالبازی و سوداگری خارج کردهاند ایران نیز چه بخواهد چه نخواهد، چارهای جز این ندارد؛ یعنی بایدنیاز انباشته را تأمین کند و عرضه را افزایش دهد تا واقعاً تقاضا خیلی پشت خط نماند در این راستا، بهتر است تسهیلاتی به سازنده داده شود یا حداقل هفتاد تا هشتاد درصد مسکن با وام بانکی کمبهرهقابل عرضه باشد، زیرا همانطور که گفته شد، تأمین مسکن از وظایف دولت است و این چیزی نیست که بخواهد با آنبر سر مردم منتی گذاشته شود. در اینجاوظیفهی حاکمیت است که مسکن مردم را تأمین کند. تأمین مسکن بهنوعی سرمایهگذاری در کشور محسوب میشود و در واقع دور ریختن پول نیست.
در فرم اجتماعی از ویژگیهای مسکن اجتماعی این است که برای جامعهی هدف مشخص، یعنیقشر کمدرآمد و کسانی که توان تأمین مسکن در بازار آزاد را ندارند، با الگوها و سیستمهای حمایتی مشخص، متناسب با خط اقتصادی و فرهنگی جامعهی ایران، مسکنایجاد نماید. یکی از ایراداتی که جناب آقای وزیر به مسکن مهر میگیرند، دربارهی بحث فاصلهی این مسکنهاست. قطعاً در ظاهرِ طرحهای پیشنهادی شاید این مسائل رفع شده باشد، اما در باطن این طرحها هیچکدام از این چیزها، یعنی سرمایهگذاری پایدار و مطمئنی که باید در این زمینه صورت بگیرد، انجام نشده است. درواقع بهجز سیستمهای حمایتی و افزایش وام، مابقی موارد آن ارائه نشده است تا بتوان آن را تطبیق داد و مقایسه و نقد کرد. بنابراینمسکنهایی که ساخته میشوند، باید با توجه به شرایط اقلیمی کشور، شرایط لغزندگی و بایستی مقاوم و پایدار باشند.
در واقع در این مورد هیچ توجه یا برنامهی خاصی صورت نگرفته است.
خیر، همان الگوهایی است که از قبل داشتهایم؛ یعنی در واقع در دورههای قبل نیز انواعی از مسکن اجتماعی و حمایتهای دولتها در این زمینه وجود داشته است.
انتقاد بعضی از کارشناسان به آقای آخوندی، بد یا خوب، درست یا غلط، این است که ایشان توجه بیشتری به بحث راه کردهاند تا بحث شهرسازی. در واقع این کارشناسان معتقدند بحث مسکن با اینکه بیشتر از چیزهای دیگر در زندگی مردم تأثیر ملموسی دارد، درحالحاضر بسیار غریب واقع شده است و دولت به موضوع مسکن بیتوجه بوده است. موضوع مسکن مهر را نیز رها و مردم را سرگردان کرده است و حتی طرح جایگزین مناسبی نیز در این زمینه ارائه نکرده است. نظر حضرتعالی در اینباره چیست؟
درهرصورت حوزهی راه و زیرساختهای حملونقلی، چه جادهای، چه ریلی، چه هوایی و چه دریایی، از الزامات پیشرفت توسعهی کشور است. قطعاً شما نیز به این موضوع توجه داشتهاید، اما بحث مسکن و شهرسازی نیز مقولهی بسیار مهمی است. موضوع تأمین سرپناه برای مردم و در واقع تعیین تکلیف کردن پروژهی بزرگ مسکن مهر چیزی نیست که بهراحتی بتوان آن را کنار گذشت. شاید بتوان گفت اشتباه بزرگ وزارت راه و شهرسازی همین بوده است که به مسکن مهر بدون اینکه طرحی برای آن پیشنهاد دهد، بیتوجهی کرده است. در واقع بدون اینکه حتی برای همین پروژه راهکارهای اصلاح و بهبود ارائه دهد، اعلام کرد پروژهی مسکن مهر پروژهی خوب و مناسبی نیست. به نظر بنده، این کار اشتباه بزرگ وزارت راه و شهرسازی بوده است، زیرا بهراحتی میتوانست مشکلات این پروژه را با بحث مقاومسازی، زیرساختها و شهرسازی برطرف نماید.
این پروژه هم مطالبهای اجتماعی بوده و هم چندین هزار میلیارد تومان سرمایهی کلان کشور، اعم از بهای زمین و منابع مالی و بانکی در آن بلوکه شده است. بنابراین چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. در نتیجه، به نظر بنده، این نقطهضعفی بود که میتوانست با برخوردی بهتر وجود نداشته باشد. حتی اگر به چنین الگوی مسکنی معتقد نبودند، میتوانستند آن را اصلاح کنند. شاید دولت با اصلاح این طرح و جایگزین کردن طرح مناسب برای آن، میتوانست در این کار بسیار موفق باشد و حتی برگ برندهای برای دولت در حوزهی مسکن باشد تا اینکه امروز دولت خود رسماً اعلام کند که در بخشهای دیگر توانستهایم به جلو برویم، اما در بخش مسکن نمیتوانیم از رکود خارج شویم. شاید یکی از دلایل اصلی خارج نشدن از رکود، همین برخورد نهچندان مناسبی بوده که از اول با بخش مسکن شده است.
دولت یازدهم در زمینهی کاهش نرخ بهرهی تسهیلات سعی کرد سیاستهایی ایجاد کند. برای مثال، با افزایش میزان تسهیلات در زمینهی مسکن، سعی کرد افزایش سطح تقاضا را تقویت کند، اما به نظر میرسد این کار نیز تأثیر چندانی بر رکود بخش مسکن نداشته است. حتی در بحث خرید و افزایش خرید نیز چندان مؤثر نبوده است. به نظر شما، دلیل آن چیست؟
افزایش وام مسکن برای کلانشهرها، که قیمت زمین و ملک در آنها بالاست، کارساز نیست. مگر وام مسکن چند درصد از بهای یک ساختمان را تأمین میکند؟ مردم و کسانی که نیازمند واقعی هستند، در آوردهی اول خود مشکل دارند. دهکهایی که وضع مالی آنها خوب است، قطعاً پایبند به این موضوعات نیستند. این سیاستهای تشویقی و تسهیلات حمایتی بایستی برای اقشار کمدرآمد و نیازمند باشد. بنابراین طبیعی است که این راهکار در کلانشهرها با توجه به قیمت بالای ملک نمیتواند پاسخگو باشد. در شهرهای کوچک و در روستاها نیز اکثراً از قبل چندان مشکل مسکن وجود نداشته است. مسکنهای مهر نیز در شهرهای کوچک، زیر 25 هزار جمعیت، با پیشرفت خوبی همراه بوده و تقریباً به ثمر رسیده است. در واقع افزایش نرخ تسهیلات و تقویت سمت تقاضا نتوانسته است پاسخگو باشد و اصولاً نیز پاسخگو نخواهد بود؛ یعنی تجربهی جهانی همین است. دولتهای پیشرفته کمتر سمت تقاضا را تقویت میکنند. همه سمت عرضه را تقویت میکنند. اگر سمت عرضه تقویت میشد، قطعاً بازدهی بهتر بود، زیرا مسکنهای ارزانتر که تسهیلات دولتی پشت آنها قرار داشت با شرایط سهلتر در اختیار مردم قرار میگرفت، هرچند اگر سیاستها نیز واقعاً بر این اصل بود، درحالحاضر قطعاً منابع مالی دولت به دولت اجازهی آن را نمیداد. بااینحال اگر حداقل هفتاد هشتاد درصد قیمت یک خانه تسهیلات بانکی بود، در واقع دولت میتوانست مطمئن باشد که این امر کارساز خواهد بود.
بنابراین عملاً این تسهیلات فایدهای ندارد، زیرا شاید بعضاً بیست درصد هزینهی تمامشدهی یک خانه نیز نشود.
بله، قیمتها بالاست.
فکر میکنم در کشورهایی مثل آمریکا یا حتی کشورهای اروپایی نیز اینگونه است که حدود هفتاد هشتاد تا بعضاً نود درصد قیمت تمامشدهی یک منزل با دولت است. فرمودید تأمین مسکن از وظایف دولت و بهعنوان یک تکلیف است. آیا این امر در کشورهای لیبرال نیز همینطور است؟
بله، تأمین مسکن از تکالیف دولت است و ازآنجاکه دولت در طول زمان پول خود را از مردم پس میگیرد، لذا هیچ منتی نیز بر سر ملت ندارد.
یک بحث، رکود بخش مسکن است که به نظر میرسد خرید و فروش مسکن کم شده است و قیمتها نیز افزایش پیدا نمیکند. بحث دیگر، موضوع اجارهبهاست که با سرعتی بیشتر از تورم عمومی کشور زیاد میشود. به نظر شما، دلیل این موضوع چیست؟ یعنی چرا با اینکه بهظاهر شاید قیمتهای خرید و فروش مسکن چندان افزایش پیدا نمیکرد، اما اجارهبها بالاتر از نرخهای متوسط تورم در حال افزایش بود؟
متأسفانه دلیل اصلی بههرشکل عدم ساماندهی مناسب این بخش است و تقریباً میتوان گفت سیاست واحدی اجرا نمیشود. این موضوع عمدتاً دست بنگاههاست و بسیاری از این بنگاهها نیز اصلاً شناسنامه ندارند و کسی آنها را نمیشناسد. در واقع متفرقه کار میکنند. دلیل دیگر نیز به کسانی برمیگردد که در ساختوساز سرمایهگذاری میکنند و ملکی برای اجاره دارند. با اینکه این تصور غلطی است، اما مالکان نیاز را در واقع براساس نرخ روز ملک خود میسنجند. به این شکل که با این سرمایه، با این سود، من چقدر باید از آن برداشت کنم؟ بنده بعضاً به بنگاهها سر میزنم و اخبار و اطلاعات را میگیرم. متأسفانه بر جامعهی ما این تفکر حاکم است. درصورتیکه اجارهبنا نباید واقعاً در کشور رشد چندانی داشته باشد. منطقی نیز به نظر نمیرسد، اما این چیزی است که دست خود مردم، مالکان و آژانسهای املاک است که نرخ آن را تعیین میکنند. این امر نیازمند ساماندهی، اعمال ضوابط و مقررات و نظارت جدی است تا از این وضعیت خارج شود، زیرا بسیاری از آنها قانونمند نیستند. به این دلیل است که این اتفاق میافتد. شاید بهتر بود مثل کشورهای پیشرفته بحث اجارهی مسکن و ساختمان در دست املاک شناسنامهدار و رسمی باشد و آنها تعیینکنندهی واقعی نرخ اجارهبها باشند. حتی بهتر بود گرفتن اجارهبها نیز بهصورت قانونمند دست آنها باشد. در واقع آنها اجارهبها را از مستأجر میگرفتند، سهم صاحبخانه را به او میدادند و مالیات آن را نیز به دولت پرداخت میکردند.
منظورتان این است که در واقع اجارهبها مستقیم به صاحبخانه پرداخت نمیشد؟
بله، همینطور است. درحالحاضر این ارتباط مستقیم بین صاحبخانه و مستأجر است. حتی املاک نیز که این وسط نقش واسطه را دارد، مسئولیتی ندارد، درصورتیکه این آژانسهای املاک میتوانند در ساماندهی این مسائل مسئولیت بسیار خوبی در کشور داشته باشند.
بحث دیگری که از قبل نیز مطرح بوده است و آقای آخوندی در این دوره در مورد آن صحبت کردهاند، وجود خانههای خالی در کشور است. ایشان بر این نکته تأکید کردهاند که عدم بهرهوری در این زمینه، به رقمی حدود صد میلیارد دلار میرسد. به نظر شما، دولت نمیتواند مالکان این خانهها را به طریقی مجبور کند تا خانههای خود را اجاره دهند یا به فروش برسانند؟ در واقع عرض بنده این است که نظر جنابعالی دربارهی بحث مالیات بر خانههای خالی چیست؟ و این کار در افزایش عرضهی مسکن چقدر تأثیر خواهد داشت؟
با توجه به بحث مالکیت خصوصی در کشور، دست دولت در بسیاری موارد برای دخالت بسته است. بحث بافتهای فرسوده نیز از همین موارد است. علیرغم اینکه شاید دولت از نظر حاکمیتی نسبتبه نوسازی این بافتها و استفادهی بهینهی جامعه از امکانات و زیرساختهایی که از قبل داشته است، حق داشته باشد، اما نمیتواند وارد بحثهای مالکیت شود. ساختمانهای خالی و بهخصوص زمینهای رهاشده، دو مقولهای هستند که دولت باید بهطور جدی به آنها بپردازد. اینها جزء سرمایههای کشور هستند. نمیتواند آنها را بفروشد، اما این حق را دارد که برای این خانهها و زمینها مالیات بسیار سنگین مشخص کند. اگر مالک میخواهد از ملک خود استفاده نکند، میتواند استفاده نکند، اما باید مالیات آن را بپردازد. درهرصورت این املاک دست یکسری افراد بلوکه شدهاند که امکان استفاده و بهرهبرداری از آنها را به افراد دیگر جامعه نمیدهند.
این خانهها در صورت سکونت، آب، برق، گاز و مالیات دارند. بنابراین مالک، جامعه را از این حق محروم میکند؛ حقی که هم در واقع سودی است که به شهر برمیگردد و هم اینکه این املاک دست یکسری افراد نیازمند میرسد. بنابراین به نظر بنده، تنها راه در این مورد، گرفتن مالیات است. کشورهای پیشرفته نیز برای این موارد مالیاتهای سنگینی در نظر میگیرند؛ یعنی بهراحتی اجازه نمیدهند کسی زمین خود را بیست سال بدون استفاده بگذارد تا گران شود متأسفانه در این بحث در کشور ما خلأ قانونی وجود دارد. با اینکه وزارتخانه و دولت پیگیر قانون این بحث بودهاند، اما ظاهراً تاکنون به نتیجهای نرسیدهاند.
به نظر شما، این املاک قابلیت شناسایی دارند؟
بله، راههای بسیاری برای شناسایی وجود دارد. از طریق فیش آب، برق، گاز و تلفن، این شناسایی امکانپذیر است. در واقع شناسایی محلی بهراحتی انجامپذیر است. این چیزی نیست که قابل شناسایی نباشد. آمارهای دادهشده در این زمینه نیز آمارهایی نزدیک به واقعیت هستند.
ضمن اینکه از تجربهی کشورهای دیگر نیز میتوان در این زمینه استفاده کرد.
بله، طرحهایی وجود دارد، اما بهترین راه، اخذ مالیات مناسب است.
بههرحال وضعیت کنونی بخش مسکن بر اقتصاد کل کشور بسیار تأثیرگذار بوده است، زیرا میدانیم با رکود بخش مسکن، دهها سند وابسته به مسکن نیز، از مصالح ساختمانی گرفته تا شیرآلات و شیشه، بهشدت تحتتأثیر قرار خواهند گرفت. حال با توجه به مشکلات کنونی بخش مسکن، بفرمایید به نظر شما، بهترین راهکاری که دولت میتواند در میانمدت یا بلندمدت برای خروج بخش مسکن از بحران رکود عملیاتی کند، چیست؟
بههرحال دولت باید با لحاظ کردن سیاستهای تشویقی برای این بخش، سعی کند تا سرمایهگذار و سرمایه به این سمت سوق پیدا کنند؛ یعنی کاری کند که حداقل بخشی از سرمایه از بورس و بازار طلا و ارز بهسمت بخش مسکن بیاید. درحالحاضر بهدلیل رکود و ناپایداریهای حاصلشده در این بخش، سرمایهگذاری در آن نیز جذابیت خود را از دست داده است. در حقیقت دولت کار چندانی نمیتواند انجام دهد. به نظر بنده، بخش مسکن مثل بخش خودرو نیست که حالا بهفرض بگوییم دادن کارت اعتباری به این بخش کمک کند. همانطور که در بخش اول صحبتها بحث شد، افزایش وام و تسهیلات نیز نتوانسته است در این زمینه مؤثر واقع شود. البته این بخش بههرصورت به مشوقهای دولت نیاز دارد. در واقع عزم و ارادهی دولت برای خروج از رکود در این بخش مؤثر است. به نظر بنده، اگر خود جامعه نیز این ضرورت را بفهمد و چراغ سبزی نشان دهد، بعد از سه چهار سال رکودی که در این بخش شاهد آن بودهایم، کمکم بخشی از سرمایهها و نقدینگی جامعه میتواند به این سمت سوق پیدا کند و این بهترین کاری است که میتوان انجام داد.
انتهای متن/
∎
نظر شما