شناسهٔ خبر: 19523057 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فعال‌سازي ديپلماسي براي مقابله با پروژه‌هاي محور غربي – عربي

ايران‌هراسي غرب با اقتدار بی‌اثر می‌شود، نه با شعارهای دیپلماتیک

روزنامه جوان

«ايران هراسي» از جمله اهداف مهم نظام سلطه در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است كه در مقاطع مختلف با تاكتيك‌هاي متفاوت مورد توجه مقامات كشورهايي نظير ايالات متحده امريكا قرار گرفته است و به قاطعيت مي‌توان گفت كه هيچ‌گاه چنين هدفي از دستور كار كشورهاي غربي خارج نشده است.

صاحب‌خبر -
نويسنده: محمد اسماعيلي

«ايران هراسي» از جمله اهداف مهم نظام سلطه در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است كه در مقاطع مختلف با تاكتيك‌هاي متفاوت مورد توجه مقامات كشورهايي نظير ايالات متحده امريكا قرار گرفته است و به قاطعيت مي‌توان گفت كه هيچ‌گاه چنين هدفي از دستور كار كشورهاي غربي خارج نشده است.
در دولت‌هاي مختلف از دولت پنجم و ششم مرحوم هاشمي‌رفسنجاني گرفته تا دولت‌هاي محمد خاتمي و محمود احمدي نژاد اين سياست هميشه مورد توجه مقامات غربي بوده و به فراخور رخدادهاي منطقه‌اي و بين‌المللي، ايران همواره به عنوان تنها كشور صادر كننده تروريست و خشونت معرفي شده كه بايد ابزار قدرت ايران از جمله توان
دفاعي - نظامي تضعيف و به كشوري تابع در منطقه غرب آسيا تغيير ماهيت دهد.
نقش‌آفريني و تأثيرگذاري وسيع جمهوري اسلامي ايران در تحولات منطقه‌اي توانسته بسياري از اهداف نظام سلطه را به چالش كشانده و امريكايي‌ها را وادار به آن كند تا ميلياردها دلار را براي بازيابي تسلط از دست رفته در منطقه غرب آسيا هزينه كنند؛ هزينه‌هايي كه نه تنها مانع از نفوذ گفتمان انقلاب اسلامي نشده بلكه موقعيت منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران را به همراه داشته باشد.   روي كار آمدن دولت يازدهم در سال 92 نيز نه تنها مانع تلاش‌هاي گسترده نظام سلطه جهت معرفي كردن ايران به عنوان عامل پديد‌آورنده تروريست نشد بلكه باعث شد پروژه ايران‌هراسي تنها در لفاظي مقامات غربي و منطقه‌اي خلاصه نشود و فراتر از آن اقدامات جدي براي تحديد روابط ميان ايران و ساير كشورهاي منطقه‌اي و اروپايي نيز صورت بگيرد.
پيشبرد «پروژه ايران‌هراسي» و موازي با آن تلاش براي «منزوي كردن ايران» در دولت يازدهم نه تنها كاهش نداشته بلكه وسعتي قابل توجه نيز به خود گرفته است كه مشابهت‌هاي فراوان دولت باراك اوباما و دونالد ترامپ در اين رويكرد قابل توجه بوده است، به شكلي كه نمي‌توان تفاوتي اساسي و مبنايي ميان نوع مواجهه اين دو دولت با جمهوري اسلامي ايران مشاهده كرد و هر دو رئيس‌جمهور و تيم اجرايي در لفظ و قانون ايران را به عنوان يك تهديد مستمر براي جامعه جهاني عنوان كرده‌اند.  اين در حالي است كه به گفته مقامات ارشد دولت يازدهم يكي از دستاوردهاي مشخص و غيرقابل انكار توافق هسته‌اي به بن بست رساندن پروژه ايران‌هراسي و خارج كردن ايران از حالت انزوا بود، به عنوان نمونه عباس عراقچي معاون وزير امور خارجه كشورمان بعد از امضاي توافق هسته‌اي بيان مي‌كند: «نمايندگي‌ها بايد بتوانند با اطلاع‌رساني دو طرفه، ارتباطات را برقرار و با ايران‌هراسي مقابله كنند. طبيعتاً در مقابل سياست ايران‌هراسي ما نيز بايد با ايجاد سياست ايران‌گرايي به معرفي ايران و اعتماد‌سازي بپردازيم و طبعاً سياست خارجي و نمايندگي‌هاي ما در خارج از كشور مي‌توانند نقش مؤثري را در اين زمينه ايفا كنند» يا رئيس‌جمهور دولت يازدهم در اظهارنظري بيان مي‌كند‌: «مردم جهان درپي مذاكرات موفق هسته‌اي دريافتند كه ايران‌هراسي واقعيت ندارد و مردم ايران مردمي صلح‌دوست و صلح‌خواه هستند.»
رسانه‌هاي پر شمار حامي دولت نيز در مطالب متعدد و گسترده‌اي پايان ايران‌هراسي و خارج شدن ايران از حالت انزوا را يكي از دستاوردهاي مشخص برجام عنوان مي‌كردند تا جايي كه ايران، خبرگزاري دولت مي‌نويسد‌: «همه‌چيز از برجام آغاز شد، موفقيت چشمگير و منحصر به فرد نظام جمهوري‌اسلامي ايران كه با تلاش شخصيت فرهيخته و دانشمند مقام وزارت امورخارجه و همت ديگر اعضاي تيم مذاكره‌كننده و نيز عزم و مقاومت ملي در دستيابي به توافق جامع اقدام مشترك (برجام) به دست آمد، نه‌تنها موجب حذف نگاه نادرست و ظالمانه ايران‌هراسي و رفع تحريم‌هاي ظالمانه شد بلكه تحولي عميق در مختصات سياسي و اقتصادي منطقه پديد آورد.»
اين ذوق زدگي در حالي هر روز در ميان رسانه‌هاي منسوب به دولت خودنمايي مي‌كرد كه روزنامه رأي اليوم بهمن ماه سال 95 در سرمقاله خود با نگاهي واقع بينانه از تلاش دونالد ترامپ براي پيشبرد طرح محوري «عربي ـ اسرائيلي» گفت و نوشت: طرح محور عربي - اسرائيلي در واقع اعلام جنگ عليه ايران نيست بلكه هدف واقعي آن به كارگيري ايران‌هراسي براي عادي‌سازي روابط عرب‌ها با دولت اشغالگر اسرائيل است.  از سوي ديگر همين رسانه‌ها با درج آمار مخدوش طي ماه‌هاي اخير توسعه سرمايه گذاري به‌واسطه افزايش رفت و آمد اروپايي‌ها به تهران را يكي از مصاديق خارج شدن ايران از حالت انزوا و پايان ايران‌هراسي عنوان مي‌كردند در حالي كه هيچ‌گونه آمار و ارقام مستند و قابل اتكايي درباره حجم سرمايه‌گذاري‌هاي صورت گرفته اروپايي در دوران پسا برجام درج نشده و رسانه‌هاي متعصب تنها به اصل سفر مقامات غربي به ايران پرداخته و از سفر برخي مقامات ارشد اروپا به تهران ذوق زده شده‌اند.  در حالي كه لازم بود حداقل بخشي از قراردادهاي منعقد شده با شركت‌ها و تجار خاص اروپايي نيز(كه اساساً وجود خارجي ندارد) به صورت مبرهن رسانه‌اي مي‌شد اما اين رسانه‌ها نگارش احساسي و نه متقن را مورد توجه قرار دادند، به گونه‌اي كه تنها سه هفته قبل از روز برگزاري انتخابات دوازدهم مي‌نويسند: «اين روزها نيز رفت و آمد و گفت‌وگوها بين مقامات ايران و كشورهاي اروپايي همچنان با جديت در جريان است، چنان‌كه در همين راستا علاوه بر سفر ظريف به يونان براي شركت در اجلاس«10 تمدن كهن جهان» و ديدار با نخست‌وزير و همتاي يوناني خود، سفر منطقه‌اي مجيد تخت‌روانچي معاون وزير خارجه نيز به كشورهاي سوئد، اتريش، لهستان و فنلاند از امروز آغاز مي‌شود.»
 
   عبور تجديدنظرطلبان از گستاخي عربي - غربي
تمام اينها در حالي است كه همين روزنامه اهانت‌هاي دو روز گذشته رئيس‌جمهور و وزير امور خارجه امريكا و برخي مقامات عربستاني درباره ايران را سانسور و مانند گذشته از كنار آن به سادگي عبور كرده‌اند چراكه اگر مواضع ضد ايراني چند روز اخير مقامات غربي - عربي را برجسته كنند، ادعاي موهومي مبني بر «توافق هسته‌اي پايان بخش ايران‌هراسي و انزواي بين‌المللي كشورمان» رنگ خواهد باخت.
امروز پس از گذشت نزديك به پنج ماه از روي كارآمدن دولت ترامپ وي در سفر به عربستان بيان مي‌كند‌: «بايد ايران را منزوي كرد» و همانند باراك اوباما‌، ايران را متهم به رفتار و اقداماتي مي‌كند كه به انزواي بيشتر كشورمان خواهد انجاميد: «از لبنان تا عراق تا يمن، ايران تروريست‌ها و افراط‌گرايان را تسليح و تأمين مالي مي‌كند. چند دهه است كه ايران در شعله فرقه‌گرايي و افراط مي‌دمد. ايران علناً در مورد كشتار جمعي و نابودي اسرائيل صحبت مي‌كند و مرگ بر امريكا مي‌گويد. يكي از تراژيك‌ترين و ثبات‌زداترين مداخلات ايران را در سوريه شاهد هستيد. تا زماني كه رژيم ايران حاضر نشود شريكي براي صلح باشد، همه ملت‌ها بايد براي منزوي كردن ايران، با هم همكاري كنيم» يا تيلرسون وزير امور خارجه اين كشور نيز در اظهاراتي مشابه از «لزوم مقابله با هژموني ايران در كنار كشورهاي منطقه» سخن به ميان آورده كه همان سياست پايدار نظام سلطه قبل و بعد از دولت يازدهم است و اين در حالي است كه دولت يكي از دستاوردهاي قطعي خود در عرصه سياست خارجي را خارج شدن ايران از حالت انزوا و همچنين به بن بست كشاندن سياست ايران‌هراسي دانسته، در حالي كه واقعيت‌هاي موجود خلاف چنين مسئله‌اي را نشان مي‌دهد.  جان مك‌كين نيز مقام ديگري است كه در اظهاراتي مشابه بيان مي‌كند: «سفر ترامپ به عربستان پيام محكم امريكا و متحدانش به ايران را در پي داشت» و در بخشي از بيانيه پاياني نشست رياض نيز مي‌آيد: «اقدامات ثبات‌زداي ايران و حمايت اين كشور از تروريسم و افراط‌گرايي را رد مي‌كنيم. تصميم خود براي ايجاد «ائتلاف راهبردي خاورميانه» را اعلام مي‌كنيم.»
 آيا پس از پايان رقابت‌هاي انتخاباتي و دستاوردسازي‌هاي مرسوم، دولت نبايد بدون چشم‌پوشي از واقعيت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي و به دور از شعارزدگي‌هاي ناشي از توافق هسته‌اي رويه‌اي مناسب‌تر در مقابل سياست‌هاي مستمر نظام سلطه اتخاد كند؟

نظر شما