چکیده
دیدگاهها و نوشتههای موجود در خصوص توسعه راهبردها با بهرهگیری از سناریوسازی ، از سردرگمیهای عمیق و شکافی جدی رنج میبرد که این امر از کمبود تحقیق و توسعه نظری جامع و فقدان انسجام و توافق در خواستگاههای مختلف نظری در حوزه سناریوسازی ناشی میشود. این مقاله با پذیرش مزیتهای عملیاتی روششناسیهای موجود، به استفاده از روش سناریوسازی در مسیری معرفتیتر، و جامعتر میپردازد و ضمن ساماندهی این ویژگیها در الگویی دو لایهای، به پیوستگی ابعاد نظری و الزامات بنیادین سناریوسازی، به همراه گامهای عملیتر و شناخته شدهتر آن، توجه داشته و این مهم را به انجام میرساند. در این الگوی دو لایهای، علت کاویهای اثباتگرایانهی مرسوم در لایهی اول، با معنا کاویهای پساساختارگرا در لایهی دوم ترکیب میشود و ادعا دارد که با تلاشی نمادین و پیوسته، کمک میکند تا سازمان در شرایط عدم قطعیت، به کشف یا ساخت معانی و حقایق منظم از موضوع، نزدیکتر شود. این پژوهش، از روش و تکنیک دابین، بهره برده است و بر اساس این روششناسی با شیوهی استنادی تولید الگو را به انجام میرساند و همچنین پیشنهاداتی برای تایید و اثبات جنبههای مختلف و بلندمدت الگو ارایه میدهد. پژوهش حاضر، گرچه ماهیت مقدماتی دارد، اما با این نیت به انجام رسیده است که کاری برای درک نظری و تصدیق درستی آموزههای مربوط به پیوند پایدار راهبرد و تصمیمات راهبردی با سناریو از طریق پژوهش درست و منطقی و لایهای برای سازمان انجام دهد.
کلیدواژه ها: سناریوسازی؛ الگو؛ الگوی لایه ای؛ راهبرد؛ یادگیری؛ داستان؛ سوگیری؛ معنی سازی
نویسندگان:
محمدرحیم عیوضی: استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی ( ره)
عبدالمجید کرامت زاده: دانشجوی دکترای آینده پژوهی دانشگاه بین المللی امام خمینی( ره)
غلامرضا گودرزی: دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع)
قدیر نظامی پور: استادیار وعضو هیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی
فصلنامه بهبود مدیریت - دوره 10، شماره 33، پاییز 1395.
∎
نظر شما