شناسهٔ خبر: 19122186 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتدال | لینک خبر

کدام دولتمردان خود را در قدواندازه رئیس‌جمهور دیدند؟

اسحاق جهانگیری، مصطفی میرسلیم و مصطفی هاشمی‌طبا، سه کاندیدای ریاست‌جمهوری این دوره هستند که بیش از هر چیز با سابقه حضورشان در کابینه دولت‌ها، سودای پاستور دارند. اما تاکنون کدام اعضای کابینه در دولت‌های مختلف، در عرصه رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری پا گذاشته‌اند؟

صاحب‌خبر -
 تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است. شورای نگهبان صلاحیت تعداد زیادی را احراز نکرده چراکه تعداد کاندیداها در این دوره رکورد زده بود. تعداد چهره‌های شناخته شده هم کم نبود. بنابراین تعداد پرونده هایی که به شورای نگهبان رفته بود، هم بيش از ادوار قبل بود. تعداد زیادی از این پرونده ها مربوط به وزرا و اعضای کابینه دولت‎های پیشین بود. از دولت مستقر تنها اسحاق جهانگیری کاندیدا شده و اتفاقا تاییدصلاحیت هم شده است؛ اما افرادی همچون محمدمهدی زاهدی و حمیدرضا حاجی بابایی، صادق خلیلیان و حمید بقایی با وجود سابقه حضور در دولت های محمود احمدی نژاد، صلاحیت حضور در رقابت های پیش رو پیدا نکردند، کما اینکه رئیس این دولت هم دیگر چنین صلاحیتی را نداشت.

اما تنها وزاری احمدی نژاد نبودند که سودای رئیس جمهور شدن داشتند. اعضای کابینه های پیش از او نیز بی رغبت برای سکانداری ساختمان پاستور نبودند و البته در میان آنها مصطفی میرسلیم و مصطفی هاشمی طبا توانستند بلیت شورای نگهبان برای سوار شدن بر اتوبوس انتخابات را در دست بگیرند.

اگر از انتخابات دوره اول  -که با مشارکت حیرت آور 96 نامزد که عمده آنها ناشناخته بودند، برگزار شد - بگذریم، آمار مربوط به 48 نامزد دیگر در 10 دوره بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری نشان می‌دهد که بیش از نیمی از آنها یعنی 27 نامزد، سابقه حضور در کابینه‌های قبلی را داشته‌اند. اگر از چند چهره معدود که به‌عنوان رئیس دولت‌های قبل در ادوار بعدی انتخابات نامزد شده‌اند، صرف نظر کنیم، در سایر موارد، عمدتا وزرای کابینه یا معاونان رئیس‌جمهوری در مقام رقیب رئیس‌جمهور وقت یا سایر نامزدها در انتخابات حضور یافته و همین امر باعث شده تا گاهی دامنه نامزدها محدود به اعضای کابینه‌های پیشین شود.

پیروزی نامزدهای سابقه‌دار در کابینه در دو انتخابات اول

جالب اینجاست که حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری اول که پس از استعفای دولت موقت مهدی بازرگان و پایان کار کابینه شورای انقلاب تشکیل شد و سهم قریب به 90 نامزد از مجموع 96 نامزد حاضر در آن، چیزی بیش از 2000 برگه رای نبود، سهم بالای آرای مردمی عمدتا متعلق به چهره‌هایی بود که سابقه حضور در دولت موقت یا کابینه شورای انقلاب را داشتند. از ابوالحسن بنی‌صدر گرفته که پیروز آن انتخابات بود و سابقه وزارت اقتصاد در دولت موقت داشت تا احمد مدنی، حسن حبیبی، کاظم سامی یا داریوش فروهر و صادق قطب زاده که جملگي از وزراي دولت بازرگان بودند. در انتخابات دوم که شهید رجایی پیروز آن بود نیز وضع همین بود. در آن انتخابات نیز کسی برنده انتخابات شد که مانند بنی‌صدر، سابقه حضور در دولت موقت را داشت.

انتخاب اولین رئیس‌جمهور غیردولتی

در جریان انتخابات سوم اما برای اولین بار، نامزد پیروز، نه از میان دولتمردان یا اعضای کابینه قبلی، بلکه برآمده از حوزه علمیه بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیروز این انتخابات بودند و این پیروزی در انتخابات چهارم نیز تکرار شد. این درحالی بود که در هر دو انتخابات، ایشان رقبایی داشتند که از اعضای کابینه‌های قبلی به شمار می‌آمدند.

انتخابات پنجم که پس از رحلت امام خمینی(ره) برگزار شد، از آن حیث حائز اهمیت است که نمادی از رقابت میان یک چهره پارلمانی و یک چهره دولتی است. مرحوم آيت الله اکبر هاشمی رفسنجانی را اگرچه نمی‌توان محدود به بهارستان کرد اما آن زمان که راهی پاستور شد، سابقه پارلمانی‌اش بر سایر نقش‌های انقلابی وی می‌چربید. در برابر او اما یک عضو کابینه شورای انقلاب قرار داشت. در دوره بعد هاشمی با رقیبی سرسخت‌تر روبرو شد که وزیر کار کابینه موسوی بود و سیاست‌های رئیس دولت سازندگی را به چالش کشید. با این همه هاشمی آنقدر محبوبیت داشت که نه‌تنها در این دوره به پیروزی رسید، بلکه در دوره بعدی هم یک عضو کابینه‌اش رئیس‌جمهور شد.

رقابت یک رئیس‌جمهور با دو عضو کابینه‌اش

در دوره هفتم اما نامزد پیروز انتخابات در برابر دو رقیب قدرتمند که هر دو از اعضای کابینه موسوی بودند قرار گرفت. سید محمد خاتمی هرچند سابقه حضور در کابینه موسوی را داشت اما بیشتر به عنوان وزیر هاشمی شناخته می‌شد و توانست رای بالایی را در انتخابات دوم خرداد کسب کند.

در دوره بعد انتخابات اما اتفاقی جالب توجه رخ داد. اتفاقی که در تاریخ پس از انقلاب بی‌سابقه بود. در این دوره، رئیس‌جمهور وقت، نه با اعضای کابینه‌های قبلی، بلکه با دو عضو کابینه خود رقابت کرد. علی شمخانی و مصطفی هاشمی طبا که اولی در دولت اول اصلاحات وزیر دفاع بود و دومی رئیس سازمان تربیت بدنی، عملا به رقابت با رئیس خود پرداختند و البته هر دو با اختلاف رأی بالا، شکست خوردند.

شکست رئیس از کارگزارش

در سال 84 اما دوباره نوبت به عرض اندام چهره‌هایی رسید که در هیچ یک از دولت‌های قبلی عضو کابینه نبودند. اگرچه محمود احمدی‌نژاد در مقام استانداری اردبیل و شهرداری تهران، چهره‌ای دولتی به شمار می‌آمد اما عضو کابینه نبود. با این وجود او بر رئیس پیشین خود پیروز شد. آيت الله اکبر هاشمی رفسنجانی که زمانی به عنوان رئیس‌جمهور، احمدی‌نژاد را در سمت استانداری منصوب کرده بود، در این انتخابات نتوانست بر نیروی زیردست سابقش پیشی بگیرد. به این ترتیب برخلاف انتخابات قبلی، کسی که سابقه ریاست‌جمهوری را در کارنامه خود داشت، نتوانست رأی بیشتری از یک چهره به نسبت ناشناخته کسب کند.

شگفتی بعدی در انتخابات دهم بود. آنجا که دو رئیس دولت در برابر هم قرار گرفتند. یک طرف این میدان احمدی‌نژاد بود که چهار سال سابقه ریاست‌جمهوری داشت و در سوی دیگر این میدان نیز میرحسین موسوی قرار داشت که هشت سال نخست وزیری را تجربه کرده بود. نتیجه این رقابت تنگاتنگ، احمدی‌نژاد را روی صندلی ریاست نگاه داشت.

پیروزی روحانی بر دو دولتمرد کهنه کار

و در نهایت، در انتخابات يازدهم، پیروز میدان در رقابت با برخی دولتمردان کهنه کار همچون علی اکبر ولایتی و سید محمد غرضی، کسی بود که هرچند سابقه دولتمردی در سایه داشت؛ اما هيچگاه عضو کابینه‎اي نبود. حسن روحانی بازی انتخابات را برد تا چهارمین رئیس‌جمهوری باشد که پیش از پیروزی در انتخابات، سابقه حضور در کابینه را نداشته است.

به این ترتیب با وجود اینکه از دوره دوم تا یازدهم انتخابات، 56.25 درصد نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، سابقه حضور در کابینه‌های قبلی را داشته‌اند، اما از مجموع هفت رئیس‌جمهور تاریخ جمهوری اسلامی، چهار رئیس‌جمهور وقتی برای اولین بار رئیس‌جمهور شدند، سابقه عضویت در کابینه نداشتند. این آمار نشان می‌دهد که عضویت در کابینه، هرچند شانس سیاستمداران برای کاندیداتوری را بالامی‌برد، اما الزاما پیروزی آنها را تضمین نخواهد کرد.

نظر شما