شناسهٔ خبر: 19088192 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

عبدالله مرادی

راهبردها و راهکارها برای بازیابی جایگاه فلسطین در جهان اسلام

هدف اصلی آن است که؛ مناسبات منطقه‌ای مجدداً بر محور مشکل اصلی جهان اسلام یعنی فلسطین تعریف گردد. چرا که اصلی‌ترین علت بحران‌های منطقه‌ای جبهه‌بندی‌های کاذب فرقه‌ای است که جای مرزبندی اصلی مقاومت و اشغالگری با محوریت فلسطین را گرفته است.

صاحب‌خبر -

مقدمه

در سی و چند سال گذشته همواره فلسطین به عنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی نظام مطرح بوده است و بر همین اساس سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی بر حمایت‌های سیاسی، نظامی و معنوی از گروه‌های مقاومت فلسطینی و همچنین تأکید بر عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی استوار بوده است. این نگرش ارزشی البته واجد ابعاد راهبردی نیز قرار داشته است چه اینکه محوریت فلسطین در مناسبات منطقه‌ای منجر به کاهش تخاصم ایران و کشورهای منطقه‌ای، افزایش قدرت نرم ایران و همچنین تضعیف رژیم صهیونیستی می‌گردید. با این حال گسترش تنش‌های طایفی و مذهبی باعث گردیده است تا فلسطین محوریت خود را در جهان اسلام از دست بدهد و رژیم صهیونیستی آزادی عمل بی‌سابقه‌ای در ائتلاف با کشورهای مرتجع عربی علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا نماید. لذا ضرورت دارد تا راهکارهای اجرایی برای بازیابی مسئله فلسطین در جهان اسلام مورد بررسی قرار گیرد.

فلسطین و مناسبات منطقه‌ای

در فهم تازه‌ای از مناسبات منطقه‌ای که توسط انقلاب اسلامی ایران ترویج گردید، مجموعه هویتی جهان اسلام فارغ از تفاوت‌های نژادی، قومی و مذهبی به عنوان یک امت واحده در برابر دشمنان صهیونیست قرار گرفتند که خاک مسلمانان را مورد تجاوز قرار داده بودند.[1] این سیاست باعث گردیده است تا محور منازعات و صف بندی‌های منطقه بر اساس مقاومت /سازش استوار گردد. لذا اهمیت فلسطین به این مسئله باز می‌گردد که موضوع فلسطین عنصر مهمی در تعریف نظم منطقه‌ای و جایگاه ج.ا.ا است. قرار داشتن فلسطین به عنوان محور اتحادها و ائتلاف‌های منطقه‌ای، ضمن اینکه بیشترین فرصت‌ها را برای ملت فلسطین در راه آزادی قدس شریف فراهم می‌سازد، دارای وجوه بارزی در الگوی منافع ملی جمهوری اسلامی دارد. متقابلاً بزرگ‌ترین تهدید برای آینده فلسطین و همچنین اصلی‌ترین تهدید منطقه‌ای برای امنیت ملی جمهوری اسلامی، تعاریف جدید از مناسبات منطقه‌ای است که به جای دوگانه اسلام/صهیونیسم بر مبنای مرزبندی جعلی شیعه/سنی ترویج شده از سوی نظام سلطه ایجاد شده باشد. چرا که در این میان اما رژیم صهیونیستی، از نظرها دور مانده است و موضوع فلسطین دچار غفلت گردیده است. گسترش جنگ داخلی سوریه، بحران دولت عراق در مبارزه با تروریسم، مشکلات سیاسی احزاب لبنانی، هرج و مرج در لیبی، و ظهور داعش همگی وقایعی بودند که طی همه آن‌ها سیاست رژیم صهیونیستی سکوت و تماشا توأم با رضایت بوده است.[2] حتی فراتر از آن «ملک سلمان»، پادشاه عربستان سعودی و «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان دو چهره اصلی جنگ‌طلب در منطقه، با توجه به میزان اشتراک منافعشان در مخالفت با ایران وارد عرصه جدیدی از روابط متقابل شده‌اند. اتحاد نامقدسی که میان عربستان و رژیم صهیونیستی در حال شکل گرفتن است، چشم‌انداز جغرافیایی سیاسی منطقه را تغییر خواهد داد و بر مبنای ایده «دشمن دشمن، دوست من است» جبهه‌بندی جدیدی را شکل خواهد داد.[3] تلاش آمریکا نیز بر این متمرکز است که با معرفی ایران به عنوان منبع اصلی تهدیدات منطقه‌ای، رژیم صهیونیستی را به صورت دولتی فاقد تهدید در عرصه سیاست منطقه‌ای جلوه داده و زمینه‌های همکاری عربی – عبری را فراهم آورد. نتیجه این جبهه بندی منطقه‌ای این است که اساساً رژیم صهیونیستی و مسئله فلسطین یک عنوان یک موضوع دسته چندم معرفی شود.

وضعیت موجود فلسطین

در کنار غفلت عمومی از موضوع فلسطین در جهان اسلام، عوامل دیگری نیز وجود دارند که به کاهش تأثیرگذاری موضوع فلسطین در شرایط کنونی کمک می‌کنند. پرداختن به راهکارهای سیاسی برای بازیابی جایگاه فلسطین مستلزم شناسایی دقیق آسیب‌های مسئله فلسطین است.

کاهش انگیزه، تبدیل شدن از جنبش به نهاد و همچنین بروز شکاف‌های درونی در گروه‌های مقاومت فلسطینی به ویژه حماس از جمله اصلی‌ترین مسائل کنونی فلسطین است. به ویژه این موضوع باعث گردیده تا مواضع برخی طیف‌های حماس نسبت به جمهوری اسلامی تا حدی تغییر کرده و گرایش آن برای ارتباط با کشورهای عربی منطقه و حرکت در مسیر سازش افزایش یابد.
توانمندی امنیتی رژیم صهیونیستی در سرکوب اعتراضات درون سرزمین‌های اشغالی از جمله دیگر مواردی است که به‌طور جدی مقاومت را دچار مشکل ساخته است. سرکوب گسترده‌ای که رژیم صهیونیستی در سایه سکوت و همراهی کشورهای عربی در قبال انتفاضه سوم فلسطین طی سال گذشته صورت داد نشانگر این موضوع است.
علیرغم تشدید فضای افکار عمومی بین‌المللی در قبال سیاست‌های نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و حتی مخالفت‌های گاه بیگاه کشورهای اروپایی، با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا نه تنها فشارهای لفظی وارده شده برای سازش و توقف شهرک‌سازی ادامه پیدا نکرده بلکه با افزایش حمایت‌ها موضوع انتقال پایتخت به قدس نیز مطرح شده است.
گرایش به سازش و پذیرش رژیم صهیونیستی در کشورهای عربی در سال‌های اخیر و به ویژه با شدت یافتن بحران‌های منطقه‌ای و همچنین مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1، افزایش یافته است. برقراری روابط سعودی و صهیونیستی شروعی خواهد بود بر عادی سازی روابط سایر کشورهای عربی منطقه با رژیم صهیونیستی که جایگاه و نقش این رژیم در منطقه را تقویت خواهد کرد.
در وضعیت کنونی که همه شواهد از تنزل جایگاه فلسطین از یک موضوع محوری به یک مسئله دسته چندم منطقه‌ای حکایت دارد، مقامات رژیم صهیونیستی تلاش می‌کنند در آرامش سه سناریوی امنیتی خود را پیگیری کنند: مبارزه مستمر با حماس در غزه، درگیری نظامی دوم با حزب الله لبنان، و نهایتاً پیگیری دیپلماتیک مناقشه با دولت خودگردان.[4]

نگرش راهبردی به فلسطین

همانگونه که در زمینه تهدیدات پیش روی فلسطین بر مسئله تغیر پارادایم‌های منطقه‌ای از مقاومت/سازش به شیعی/سنی تأکید شد، متقابلاً راهکارهای افزایش اهتمام به مسئله فلسطین در میان کشورهای اسلامی نیز از همین منظر به دست می‌آیند. هدف اصلی در این زمینه آنست که؛ تعاریف و مناسبات منطقه‌ای مجدداً بر محور مشکلات اصلی جهان اسلام تعریف گردد و همچنین از گسترش اختلافات داخلی و فرقه‌گرایی در میان مسلمانان جلوگیری نمود. چرا که اصلی‌ترین علت بحران‌های منطقه‌ای جبهه بندی‌های کاذب فرقه‌ای و مذهبی است که جای مرزبندی اصلی مقاومت و اشغالگری را گرفته است. در این زمینه می‌توان به دو راهبرد کلان اشاره نمود:

تغیر موازنه با ارتقای کنش گری گروه‌های مقاومت و جامعه فلسطینی
افزایش فشارهای بیرونی و هزینه‌بر ساختن سیاست‌های رژیم صهیونیستی

راهکارهای سیاستی ارتقا موضوع فلسطین

در راستای اجرای راهبردهای فوق باید بر روی راهکارهای اجرایی در کشورهای اسلامی متمرکز گردید که در این میان می‌توان به این موارد اشاره نمود:

توانمندسازی گروه‌های فلسطینی حماس و جهاد اسلامی؛ همچنان به عنوان دستور کار نخست بایستی حمایت سیاسی و معنوی ایران از گروه‌های فلسطینی تداوم یابد؛ اما لازم به ذکر است که توانمند سازی این گروه‌های بایستی از طریق بازسازی مجدد آن‌ها در راستای ایفای نقش‌های جدید در حوزه فرهنگی، سیاسی، تبلیغاتی، دیپلماتیک باشد. همچنین باید توجه داشت که این گروه‌ها عمدتاً در شرایط تغیر نسل و وضعیت جانشینی در آستانه تعویض قدرت هستند.
افزایش ارتباط با تمامی گروه‌های فلسطینی: جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه برای تداوم مقاومت نمی‌تواند از گروه‌هایی چون حماس و جهاد اسلامی بی‌نیاز باشد، اما با توجه به بروز نگرش‌های منفی در حماس و گرایش‌های این گروه به ترکیه، قطر و بعضاً عربستان، باید ارتباط بیشتری با سایر احزاب و شخصیت‌های سیاسی فلسطینی صورت داد. عدم ارتباط با جریانات مختلف در فلسطین موجب کمرنگ شدن فعالیت‌های ج.ا.ایران درباره فلسطین می‌شود. در این زمینه گروه فتح علیرغم فاصله با مواضع جمهوری اسلامی باید مورد توجه ویژه‌تری قرار گیرد.
توجه بیشتر به تعامل با جریانات درون جهان عرب و اهل سنت در قالب دیپلماسی رسمی و عمومی؛ موفقیت اصلی در زمینه فلسطین آن است که بتوان اشتراک رویه و هدفی همگرا با سایر جریانات مسلمان پیدا کرد. در این زمینه باید تفاوت دیدگاه‌ها و نظرات را پذیرفت و بر محور ضدیت با رژیم صهیونیستی به شناسایی گسترده گروه‌های سیاسی، جریانات دینی، دسته‌های صوفی، سازمان‌های مردم نهاد و … در درون کشورهای اسلامی پرداخت و ارتباط نزدیک برقرار کرد.
بهره‌گیری از ابزارها و گروه‌های اجتماعی نوین در درون فلسطین؛ با توجه به تغییرات صورت گرفته متأثر از فضای جهانی شدن، بایستی ضمن تقویت ابزارهای ارتباطی گذشته، بر فعالیت‌های مدنی، گروه‌های خیریه، شبکه‌های مردم نهاد، سازمان‌های فرهنگی و … در درون فلسطین نیز متمرکز شد. این مسئله بسیار حائز اهمیت است که ابزارهای تأثیرگذاری بر تحولات فلسطین دچار تحول شده است و در این شرایط در اختیار داشتن؛ شبکه تلویزیونی، سازمان مردم نهاد حقوق بشری، مرکز مطالعات فلسطینی، موسسه خیریه و … بسیار مؤثرتر از گروه‌های مقاومت مسلح است.
سرمایه‌گذاری بر جوانان و نخبگان در کشورهای عربی مبتنی بر دیپلماسی عمومی؛ بایستی توان بیشتری در عرصه دیپلماسی فرهنگی در جوامع عربی و به ویژه فلسطین صورت گیرد. در این زمینه شکاف و فاصله زیادی میان ایران و فلسطین وجود دارد که باعث می‌شود بسیاری از رویکردهای حمایتی ایران با برخورد مناسب از سوی جامعه عربی و فلسطینی مواجه نگردد. بایستی از طریق مراکز مردم نهاد، بورسیه‌های تحصیلی و برگزاری همایش‌ها و … برای بهبود نگرش‌ها به ایران در جوامع عربی صورت گیرد.
دیپلماسی دو و چندجانبه با کشورهای منطقه در موضوع فلسطین؛ به نظر می‌رسد کشورهای عراق، سوریه، تونس، الجزایر و … در موضوع فلسطین دارای حساسیت‌های مشابه با ایران هستند لذا مسئله فلسطین باید به عنوان محور دیپلماسی با این کشورها بوده و از این ظرفیت برای تحت تأثیر قرار دادن سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و … در زمینه فلسطین استفاده بهینه نمود. همچنین برای افزایش فشارهای منطقه‌ای به رژیم صهیونیستی بایستی بر تلاش دیپلماتیک با قطر، ترکیه، کویت و … برای ممانعت از عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی متمرکز گردید. موارد حقوق بشر، محاصره فلسطینی‌ها، شهرک سازی از جمله مواردی است که می‌توان بر سر آن‌ها به اشتراکی نسبی با این کشورها دست یافت.
دیپلماسی رسمی و عمومی با محوریت حقوق بشر در فلسطین؛ به نظر می‌رسد علیرغم همه اختلافات، زمینه سیاسی و عمومی لازم در برخی کشورهای اروپایی در حوزه مسائل حقوق بشری و نقض حقوق اولیه مدنی فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی وجود دارد. همچنین از ظرفیت نهادهای بین‌المللی در این زمینه نیز می توان استفاده نمود به عنوان مثال می‌توان روند صدور میانگین 5 قطعنامه حقوق بشری علیه رژیم صهیونیستی در سال را حفظ و سپس افزایش داد. همچنین رصد افکار عمومی در غرب نشانگر نگرش منفی آنان در قبال رژیم صهیونیستی و نشان دهنده رشد گروه‌های مدنی و مردم نهاد منتقد سیاست‌های این رژیم است که می‌توان از ظرفیت آنان استفاده مناسبی صورت پذیرد.

جمع‌بندی

در این مقاله تلاش گردید تا ضمن تشریح جایگاه فلسطین در مناسبات منطقه‌ای و اهمیت آن در شکل گیری نظم منطقه‌ای به راهکارهای بازیابی جایگاه محوری این موضوع در مناسبات جهان اسلام پرداخت. بر همین اساس ضمن توصیف وضعیت موجود که طبق آن نوعی غفلت عمومی از موضوع فلسطین و تضعیف روندهای مقاومت به وجود آمده است، نگرش راهبردی برای ارتقای جایگاه فلسطین بر اساس دو راهبرد تغییر موازنه درونی و افزایش فشارهای بیرونی به رژیم صهیونیستی تشریح و در ذیل آن‌ها راهکارهای سیاستی پیشنهاد گردید.

منابع:

[1]: عبداله مرادی، «مسئله فلسطین در بطن مناسبات منطقه‌ای»، وب‌سایت اندیشکده تبیین، منتشرشده در تاریخ 30 تیر 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://tabyincenter.ir/11250

[2]: Itamar Rabinovich, “Israel and The Changing Middle East”, Center for Middle East Policy at Brookings, Middle East memo, No34. 2015

[3]: Salman Rafi Sheikh,, “Unholy Alliance” between Saudi Arabia and Israel. A US-Iran Nuclear Deal Would Trigger Regional Political Re-alignments, Global Research, March 29, 2015.

[4]: Itamar Rabinovich, “Israel and The Changing Middle East”, Center for Middle East Policy at Brookings, Middle East memo, No34. 2015

پایگاه تبیین

انتهای متن/

نظر شما