شناسهٔ خبر: 19085574 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

بررسی تازه ترین تحولات سوریه در میزگرد اطلاعات با کارشناسان

سودای آمریکا در سرزمین شام

علیرضا امیری ـ آرش میری خانی

صاحب‌خبر -
 

اشاره
سیر تحولات سوریه پس از حمله ناگهانی آمریکا به پایگاه هوایی«الشعیرات» این کشور وارد فاز تازه‌ای شد. در این میان برخی گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی عدم واکنش روسیه در سوریه مطرح شد. محافل سیاسی احتمال می‌دهند واکنش صبورانه مسکو به این حمله هوایی، شاید در راستای تلاش برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم که حتی از آن با عنوان «آرماگدون» نیز یاد می‌شود، انجام شده باشد. حال برخی دیگر نیز از احتمال توافق پشت پرده کرملین و کاخ سفید خبر می‌دهند. این در حالی است که حمله هوایی به پایگاه ارتش سوریه در حالی انجام شد که نیروهای سوری با کمک ایران، حزب‌الله و روسیه موفقیت‌های بسیاری را در بعد نظامی و سیاسی کسب کرده بودند و این مهم می‌توانست دست دولت اسد را در مذاکرات آتی باز‌تر کند. در همین راستا، برای بررسی علل حمله آمریکا، نحوه واکنش روسیه و تحولات سیاسی ـ نظامی سوریه پس از حمله به «الشعیرات» با دکتر جعفر قنادباشی، سفیر سابق ایران در لیبی و کارشناس مسائل منطقه و دکتر حسین احمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه به گفتگو نشستیم که متن این مصاحبه را در ادامه می‌خوانیم:
دکتر جعفر قنادباشی، سفیر سابق ایران در لیبی و کارشناس مسائل منطقه در پاسخ به این سؤال که اهداف و منافع آمریکا از ناآرامی‌ها و تحولات سوریه چیست، گفت: اهداف و منافعی که آمریکا دردوران اوباما و دوران ترامپ،در سوریه دنبال کرده و می کند، قدری با یکدیگرمتفاوت است و از این لحاظ به دودسته تقسیم می شود؛ البته سیاست‌های راهبردی آمریکا جهت برتری در رقابت‌های منطقه ای و جهانی و همچنین حفظ امنیت اسرائیل، درتعیین هر دودسته ازاهداف نقشی اساسی ایفا کرده است.
وی با اشاره به این که آمریکایی‌ها بعد از دوران جنگ سرد و از میان رفتن نظام دوقطبی در جهان،تلاش فراوانی را برای بوجودآوردن شرایطی که به جهان تک‌قطبی منجر شود، بکار بردند، گفت: در این گذار، آمریکایی‌ها جنگ‌های موسوم به «جنگ نفت» و «مبارزه با تروریسم» را در خاورمیانه آغاز کردند و بحران‌های افغانستان و عراق را باعث شدند. در این جنگ‌ها، آمریکایی‌ها همزمان چندین هدف کلان سیاسی، اقتصادی و نظامی را پیگیری کردند، اما از همه مهمتر، به تمامی کشورها و همچنین به رقبای خود گوشزد کردند که آنها بزرگترین قدرت نظامی و اهرم فشار را در دنیا در اختیار دارند. دکتر قنادباشی افزود: دو محور مورد نظر آمریکایی‌ها در این مقطع، سلطه برمنابع انرژی و اولویت دادن به شیوه‌های میلیتاریستی برای صیانت از جریان انتقال انرژی بود، چنانکه در همین مقطع، حوزه‌های عملیاتی خود را با هدف انرژی و میلیتاریسم،درقاره غنی آفریقا نیز گسترش بخشیدند.دکتر قنادباشی در ادامه اظهار داشت: در موضوع سوریه، آمریکایی‌ها هرگز منتظر این اتفاقات و تحولات به صورتی که یکی بعد از دیگری به وقوع پیوست نبودند؛اتفاقاتی که سوریه را به یک حلقه مؤثر درحرکت‌ها و جریان ضدصهیونیستی تبدیل کرد و معادلات منطقه ای را برخلاف منافع آنان و به زیان امنیت اسرائیل تغییر داد. این درحالی بود که روند تحولات در آنسوی فلسطین اشغالی، یعنی در مصر و دیگر کشورهای شمال آفریقا نیز به سود آمریکا و اسرائیل پیش نمی رفت و این درست در زمانی بود که آمریکایی‌ها برای تامین امنیت اسرائیل، سیاست تضعیف سوریه و براندازی نظام سیاسی این کشور را دنبال می کردند. به هرترتیب نشانه‌های قیام‌های مردمی درمصر، تونس و لیبی (بهارعربی) آشکارشد و درحالیکه آن‌ها وقوع تحولات شمال آفریقا را پیش‌‌بینی می‌کردند، نتوانستند از سقوط دیکتاتورهای متحد خود دراین منطقه جلوگیری کنند.
وی درباره تحولات و بیداری اسلامی در مصر گفت: واشنگتن در برخورد با قیام مردمی در مصر و سقوط حسنی مبارک، بارها مواضعی متفاوت و مختلف اتخاذ کرد و تنها طی ۱۵ روز، ۹ بار مواضع خود را در ارتباط با این تحولات تغییر داد،اما سرانجام با شتابی باورنکردنی دیکتاتورهای متحد غرب در شمال آفریقا یکی بعد از دیگری از قدرت به زیر کشیده شدند.به هرحال همزمان با حذف مهره‌های طرفدار غرب در شمال آفریقا، آمریکایی‌ها تلاش کردند تابا سوء استفاده از فضای بیداری اسلامی و به نام «بهار عربی»، دولت سوریه را سرنگون کنند. پیداست که، یکی از مهمترین دلایل حمایت آمریکا از ناآرامی‌ها در سوریه، حفظ منافع رژیم صهیونیستی و تطابق منافع خود با اسرائیل در سوریه بود و لذا وقتی آمریکایی‌ها دیدند که همپیمانان آنها و مهره‌هایی مانند «حسنی مبارک» در مصر، «قذافی» در لیبی و «بن‌علی» در تونس سرنگون شده‌اند، احساس کردند که موازنه در منطقه برهم خورده است. صهیونیست‌ها نیز با وقوع این تحولات در سه کشور یاد شده، به ویژه در مصر،بیش از هر زمان دیگری خود را در معرض خطر دیدند،چراکه اگر در مصر یک دولت مردمی و مبتنی بر منافع ملی، بر سرکار می‌آمد، برای آنها بسیار گران تمام می‌شد.
سفیر سابق ایران در لیبی افزود: از دیدگاه واشنگتن و تل آویو، برکناری بشار اسد و دولت سوریه در موقعیت حزب‌الله لبنان نیز می تواند تأثیرزیادی بگذارد. به زعم آن‌ها، سقوط دولت بشار اسد می‌توانست به تضعیف حزب‌الله در جنوب لبنان بیانجامد یعنی همان سیاستی که آمریکایی‌ها، پیش از آن در پرونده قتل رفیق حریری علیه بشار اسد دنبال می‌کردند. با کلید خوردن پروژه تکرار حوادث مصر و تونس در سوریه، زمینه تازه ای برای آنها جهت سرنگونی بشار اسد فراهم شد و این در حالی است که قبلاً نیز آمریکایی‌ها با اقدامات و سیاست‌های خود توانسته بودند، ارتش سوریه را از جنوب لبنان بیرون کنند و لذا تحولات سوریه از نظر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها شرایطی را بوجود آورده بود که می‌توانست سرنگونی دولت سوریه و برقراری دوباره توازن مورد نظر آنان در منطقه را به همراه داشته باشد.در این حال علاوه بر سیاست صیانت از امنیت اسرائیل، واشنگتن سیاست جلوگیری از تضعیف متحدان خود که عمده کشورهای مرتجع عربی هستند را همچون گذشته دنبال می کرد؛سیاستی که دولت‌های مرتجع عربی نیز با اشتیاق با آن همراهی می کردند و بدین لحاظ در جهت تقویت مواضع محافظه کارانه و همسو با واشنگتن، از هیچ کوششی دریغ نمی کردند.
وی در ادامه اظهار داشت: «تونی‌بلر» در پایان جنگ عراق در سفری به خاورمیانه اعلام کرد : در این منطقه دو گروه وجود دارند؛ یک گروه محافظه‌کاران سنی و گروه دیگر که شامل ایران و حزب‌الله لبنان هستند. جعفر قنادباشی افزود: در همان زمان «شیمون پرز» اعلام کرد : اسرائیل با کشورها و دولت‌های محافظه‌کار سنی همراه است و بحث هلال شیعی در منطقه را مطرح کرد.
و این در حالی است که،اعراب محافظه‌کار از ابتدای پیروزی انقلاب نیز همواره علیه جمهوری اسلامی گام برداشته‌اند و حتی شورای همکاری خلیج فارس نیز تنها چهارماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای مقابله با آن تشکیل شد و تنها هم جنبه نظامی برای اعراب داشت.سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به هدف آمریکا و کشورهای مرتجع عرب برای مقابله با ایران ادامه داد: از نظر آنها مهار ایران و شکستن حلقه مقاومت در منطقه تنها با حذف بشار اسد و سرنگونی دولت سوریه امکان‌پذیر است.از سویی، اجماع کارشناسان جهانی در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ این بودکه بعد از اشغال کشورهای افغانستان و عراق نوبت ایران است تا هدف حملات آمریکا قرار بگیرد.
کارشناس مسائل منطقه با اشاره به اینکه اسرائیلی‌ها هرگز یک جنگ تمام عیار و یک صلح تمام عیار را نخواسته‌اند، افزود: رژیم صهیونیستی همواره در حالت نه جنگ و نه صلح قرار داشته ‌است و لذا آمریکایی‌ها حمله مستقیم به سوریه را به دلیل خطر برای اسرائیل هرگز در دستور کار خود قرار ندادند اما از تمامی طرح‌هایی که براندازی دولت سوریه را در پی داشته باشد، تمام و کمال دفاع کردند و با مجموعه اجلاس‌های به اصطلاح دوستان سوریه که در کشورهای مختلف با هزینه دستگاه‌های آمریکا و دموکرات‌ها و جمهوریخواهان این کشور برگزار می‌شد، تمامی تلاش‌های خود را به کار گرفتند تا اجماع جهانی علیه دولت سوریه و حذف بشار اسد را فراهم آورند.
دکتر جعفر قنادباشی در ادامه گفت: آمریکایی‌ها برای اینکه در رأس رهبری جهان باقی بمانند و منطقه خاورمیانه را نیز در کنترل خود داشته باشند و اجازه برقراری و ایجاد توازن جدیدی را ندهند، وارد عرصه سوریه شدند.
اهداف روسیه از ورود به بحران سوریه
دکتر حسین احمدی در پاسخ به این سوال که اهداف روسیه از ورود به تحولات سوریه و کارزار ضدتروریسم در این کشور چیست،گفت: یکی از مهمترین اهداف و عوامل ورود روس‌ها به تحولات سوریه، بحث هژمون‌گریزی آنهاست و روسیه برای تقابل با راهبردهای آمریکا، سیاست هژمون‌گریزی را در پیش گرفت. وی در ادامه گفت: راهبرد واشنگتن برای کنترل مسکو از تجزیه مرزهای فرهنگی روسیه در یوگسلاوی سابق شروع شد. عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه در ادامه با اشاره به تصرف مرزهای فرهنگی روسیه توسط آمریکا همزمان با وقوع جنگ صربستان علیه بوسنی و تقسیم یوگسلاوی به چند کشور کوچک گفت: سیاست‌بعدی آمریکا و غرب علیه روسیه، ایجاد و شکل‌دهی به انقلاب‌های رنگی در کشورهای پیرامون روسیه مانند گرجستان، قرقیزستان و اوکراین بود که البته در این سیاست و راهبرد خود چندان موفق نبود زیرا نفوذ روسیه در میان ساکنان عمده قفقاز ریشه دوانده بود و مصداق بارز آن، ‌منطقه اوستیا در شرق گرجستان است که با سیاست‌های «میخائیل ساکاشویلی» به شدت ضدیت می‌کردند.
کارشناس مسائل روسیه در ادامه افزود:بحث اوکراین و مناقشه در شرق این کشور بهانه دیگری برای تحت فشار قرار دادن روسیه توسط کشورهای غربی است. این در شرایطی است که اگر روسیه در قبال تحولات سیاسی اوکراین واکنشی نشان نمی‌داد، مرحله بعدی اقدامات غربی‌ها علیه مسکو، دخالت‌ها و تحریک‌ساکنان قفقاز شمالی بود.دکتر حسین احمدی اظهار داشت:در قفقاز شمالی، پتانسیل‌های ضدروسی بسیار بالا است و این ضدیت در جمهوری‌های داغستان و چچن بیشتر است و لذا غربی‌ها قصد داشتند با نفوذ و تحریک اقوام در قفقاز شمالی، ناآرامی‌ها را وارد عمق روسیه کنند. دکتر احمدی در ادامه گفت: غربی‌ها یک تئوری دارند و آن اینکه هرچه مرز مبارزه شما با دشمنانتان از مرزهای سیاسی خود دورتر باشد، رسیدن به موفقیت را آسانتر می‌کند و به همین دلیل سیاست هژمونی خود علیه روسیه را به نزدیکی مرزهای شرقی روسیه کشاندند و از سوی دیگر، روسیه نیز برای کاستن از فشارهای هژمونی آمریکا، اقدام به سیاست پیشدستانه هژمون‌گریزی با ورود به تحولات منطقه ای از جمله در سوریه و به چالش کشاندن اهداف و منافع امریکا در این منطقه کرد.
دکتر حسین احمدی افزود: روسیه درعین حال با ورود خود به تحولات سوریه، در واقع تحولات اوکراین را به ناآرامی‌ها و تحولات سوریه گره زد تا دست برتر را در مدیریت بحران اوکراین داشته باشد و از سوی دیگر، تحولات سوریه و ورود روسیه به این کشور، درگیری‌ها در شرق اوکراین را در افکار عمومی دنیا به حاشیه راند. این در حالی است که از ۴۵ میلیون جمعیت اوکراین، ۱۵ میلیون روس‌تبار هستند و در شرق این کشور هر روز درگیری‌هایی میان آنها و نیروهای اوکراینی رخ می‌دهد. وی ادامه داد: روسیه با ورود به کارزار سوریه، فشارهای واردآمده به مسکو را به دلیل تحولات اوکراین و کریمه، کاهش داد و با این کار درگیری‌های اطراف مرزهای خود را به سوریه منتقل کرد.وی در ادامه سخنان خود افزود: در نتیجه به نظر من مهمترین عاملی که در دخالت و ورود روسیه به تحولات سوریه اصلاً دیده نشد و غافل ماند، بحث هژمون‌گریزی روسیه از آمریکا بود که مرزهای فرهنگی این کشور را یکی پس از دیگری در می‌نوردید.از طرفی در قفقاز شمالی و جمهوری‌های مسلمان‌نشین، روسیه همواره دارای مشکلاتی است که تقابل مسلمانان بویژه سنی‌های این منطقه علیه دولت مرکزی را به دنبال داشته است .
دکتر احمدی در پاسخ به سئوال خبرنگار اطلاعات درباره اهمیت دریای مدیترانه برای روسیه و تلاش مسکو برای حفظ تنها پایگاه خود در «حمیمیم» گفت: البته دریای مدیترانه و حفظ پایگاه روس‌ها در سوریه برای مسکو بسیار مهم و با اهمیت است ولی این اهمیت از دریای سیاه آغاز می‌شود.وی در ادامه با اشاره به اینکه غرب، بر سر بحران‌های لیبی و عراق، روسیه را فریب داد و حکومت‌های طرفدار روسیه را ساقط کرد، گفت: این تجربه برای روس‌ها بسیار گران تمام شد و لذا روسیه در سوریه سعی کرد تا اتفاقات گذشته در منطقه تکرار نشود. دکتر احمدی در همین رابطه افزود: روسیه در کشورهای لیبی و عراق سرمایه‌گذاری فراوان کرده بود و آمریکایی‌ها هم گفتند و قول دادند که منافع مسکو را در این کشورها حفظ کنند اما پس از سرنگونی نظام‌های این دو کشور، عملاً منافع روس‌ها را نادیده گرفتند.
آیا روس‌ها از حمله آمریکا با خبر بودند؟
دکتر جعفر قنادباشی در پاسخ به سوالی درباره آگاهی قبلی روس‌ها از حملات موشکی آمریکا به پایگاه هوایی «الشعیرات» سوریه گفت: به نظر من روس‌ها از این حملات اطلاع داشته اند اما ممکن است آمریکایی‌ها بسیار دیر به اطلاع آنها رسانده باشند. وی افزود: به نظر من آمریکایی‌ها همچنین به روس‌ها اطلاع دادند که به مناطق و پایگاه‌های تحت کنترل شما در سوریه حمله‌ای صورت نمی‌پذیرد.سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به اینکه دلیل اطلاع آمریکایی‌ها به روس‌ها این بوده است که مبادا این حملات، واکنش روسیه و تبدیل ناآرامی‌ها به یک جنگ جهانی را در پی داشته باشد، گفت: این اطلاع شامل محدودیت حمله موشکی به منطقه‌ای خاص نیز بوده است تا به روس‌ها اطمینان بدهند به خطوط قرمز آنها تعدی نمی‌کنند.
دکتر حسین احمدی نیز در ادامه پاسخ به این سئوال گفت: شمار کشته‌های این حمله بسیار محدود بود و حتی نیروهای سوری نیز از پایگاه «الشعیرات» قبل از حمله خارج شده بودند. دکتر احمدی گفت: برخی منابع رسانه‌ای در روسیه از آگاهی دمشق و مسکو قبل از انجام حملات موشکی آمریکا به پایگاه هوایی « الشعیرات» خبر دادند .عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه افزود: منابع رسانه‌ای در روسیه خبرهای دقیقی از تحولات منطقه مخابره می‌کنند زیرا از حمایت و نفوذ برخی سران و رهبران دولتی و نظامی بهره می‌برند و مواضع بعضی رسانه‌های روسیه به دیدگاه‌های دولت نیز بسیار نزدیک است و می‌توان آن را زبان گویای حاکمیت برشمرد.
وی افزود: اگر ۵۹ موشک قدرتمند کروز همگی به پایگاه «الشعیرات» برخورد می‌کرد قاعدتاً نباید چیزی از این پایگاه باقی می‌ماند در حالی که تنها چند روز پس از این حمله، چندین سورتی پرواز جنگنده‌های سوریه از این پایگاه علیه مواضع تروریست‌ها صورت گرفت و از طرفی، اکثر آشیانه‌های جنگنده‌های سوری در این پایگاه نیز سالم مانده‌اند در صورتی که خطای موشک‌های کروز آمریکا تنها ۱۰ متر است و در نتیجه اگر آمریکا قصد داشت که این پایگاه را نابود کند، قطعاً می‌توانست این کار را بسیار بهتر از این انجام دهد.
دکتر حسین احمدی با اشاره به اینکه آمریکا و روسیه در سطح امنیتی بالا در قبال سوریه و جهان در حال رسیدن به توافق و تفاهم هستند، گفت: واشنگتن و مسکو حتی چین را در سطح امنیتی بازی نخواهند داد و با وجود تقابل، رقابت و تعامل میان قدرت‌های بزرگ، این بار سطحی از تعامل میان آنها در حال شکل‌گیری است. دکتر احمدی ادامه داد: قدرت‌های بزرگ نمی‌توانند برای همیشه با هم تقابل و یا با هم تعامل داشته باشند و این امری طبیعی است و در حال حاضر با روندی که من در کشور روسیه شاهد آن هستم، مسکو و واشنگتن تلاش برای برقراری توازن امنیتی در سطح جهان را آغاز کرده‌اند.
وی افزود: ترامپ نیز وضعیت دوقطبی در جهان را پذیرفته است و برنامه‌های کلان راهبردی خود را نیز با این استراتژی، تدارک دیده است و از طرفی، روس‌ها به‌راحتی، آمریکا را در نقاط مختلف از جمله خاورمیانه به چالش کشانده اند.
دکتر حسین احمدی در ادامه گفت: روس‌ها با حضور در سوریه به دو شکل آمریکایی‌ها را غافلگیر کردند. نخستین غافلگیری حضور آنها است که در همان هفته اول در روز بیش از ۹۶ سورتی پرواز علیه تروریست‌ها انجام دادند در صورتی که ائتلاف ضدداعش آمریکا تصور می‌کرد توانایی روسیه برای حمله هوایی علیه تروریست‌ها در سوریه نمی‌تواند بیش از ۲۴ سورتی پرواز در روز باشد و روس‌ها در این حملات بیشتر از همه، تروریست‌های قفقازی را هدف قرار دادند مانند تروریست‌های چچنی و ترکستان اسلامی که ضد روس هستند.وی افزود: دستگاه پارازیت راداری پایگاه «حمیمیم» روسیه در سوریه تا یک هفته، شعاعی به اندازه ۳۶۰ کیلومتر مربع را تحت امواج و پارازیت خود قرارداد و پایگاه هوایی«اینجرلیک» در ترکیه را نیز غیرفعال کرد تا جایی که حتی یک جنگنده نیز نتوانست از این پایگاه پرواز کند.از طرفی، پوتین، رئیس جمهوری روسیه نیز اعتقاد دارد که آمریکا و متحدان آنها یک بازی هدفمند را در منطقه و سوریه دنبال می‌کنند و هدف آنان نابودی واقعی تروریست‌ها از جمله داعش نیست .
دکتر احمدی در ادامه گفت: پوتین، رئیس جمهوری روسیه، حملات هوایی ائتلاف غربی را به نمایش‌های «آکروباتیک» هوایی تشبیه و حضور آنها را تنها بهره‌گیری سیاسی ـ اقتصادی و امنیتی عنوان کرده بود که روسیه می‌خواهد تمامی این بازی‌ها را بر هم بزند.کارشناس مسائل روسیه همچنین گفت: حضور روسیه در کارزار ضدتروریسم سوریه باعث شده است تا افکار عمومی جهان، منطقه و ایران نسبت به روسیه گرایش فراوانی پیدا کنند زیرا شاهد حملات واقعی و مقابله کارساز این کشور با تروریست‌ها شده‌اند و روسیه را سرلوحه کشورهای جهان برای مبارزه واقعی با پدیده شوم تروریسم می‌دانند.دکتر حسین احمدی ادامه داد: ما نباید انتظار داشته باشیم که مانند روسیه در تحولات سیاسی و نظامی منطقه نقش ایفا کنیم و باید قبول کنیم که وزن سیاسی، اقتصادی و نظامی روس‌ها بسیار بیشتر از کشورمان است و به همین دلیل روس‌ها ممکن است در برخی تحولات سیاسی و امنیتی در سوریه و منطقه به تنهایی اقدام کنند و تنها ایران را در جریان تصمیمات و اقدامات خود قرار دهند.
دکتر جعفر قنادباشی، سفیر سابق کشورمان در لیبی و کارشناس مسائل منطقه نیز در پاسخ به سئوالی دیگر درباره واکنش روسیه به آمریکا در صورت تکرار حملات موشکی به سوریه گفت: به نظر من مناطق مختلف سوریه برای کشور روسیه تقسیم شده اند و در نظر روس‌ها این مناطق، خطوط قرمزی هستند که در صورت هرگونه حمله آمریکا به آن‌ها، واکنش سخت نظامی روسیه را در پی خواهد شد. وی در ادامه افزود: اگر حمله‌ای مشابه «خان شیخون» به پایگاه روسیه در «طرطوس» سوریه صورت بگیرد حتماً‌روس‌ها به آن پاسخ خواهند داد و حمله روسیه و دستور پوتین برای ورود به شبه جزیره «کریمه» و تحولات اوکراین نشان داد که پوتین و دولت روسیه بر سر منافع امنیتی و حیاتی خود با هیچ کسی شوخی ندارند.وی افزود: در حال حاضر نیز اگر نیروهای آمریکایی بار دیگر مناطق محدودی از ارتش سوریه را هدف قرار دهند ممکن است با واکنش تند و نظامی روسیه مواجه نشوند و این امر در حملات هوایی اخیر آمریکا به پایگاه ارتش سوریه در «دیرالزور» و کشته شدن ۱۶۰ نظامی سوریه در این حمله، کاملاً آشکار شد.کارشناس مسائل منطقه ادامه داد: وجه تمایز این حمله با دیگر حملات آمریکا به ارتش سوریه در این بود که این حملات در دوران ترامپ صورت گرفت و اروپایی‌ها نیز تمایل دارند که دولت ترامپ را با مشکل روبه رو کنند. از طرفی حرکت ناوهای جنگی روسیه به سوی آب‌های مدیترانه و سواحل سوریه نشان می‌دهد که مسکو از این پس نیز اجازه چنین حملاتی را به آمریکا نمی‌دهد .جعفر قنادباشی در ادامه با اشاره به بحث و بحران موشکی کوبا و تصمیم «جان اف کندی»، رئیس‌جمهوری وقت ایالات متحده در حمله به روسیه عنوان کرد: درپاره‌ای مواقع شرایط به گونه‌ای است که تصمیم گیری را برای رهبران روسیه و آمریکا جهت آغاز یک جنگ گسترده جهانی و هسته‌ای دشوار می‌کند.سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به حملات تروریستی علیه روسیه گفت: بیشتر این حملات برای گرفتن زهر چشم از روسیه صورت می‌گیرد و به نظر من حمله تروریستی به مترو«سن پترزبورگ»‌روسیه نیز، اقدامی از طرف کشورهای غربی است و جنگ پنهانی هم اکنون علیه روسیه وجود دارد. وی همچنین گفت: جنگ اقتصادی گسترده‌ای نیز علیه روسیه با اعمال تحریم‌های فلج‌کننده آغاز شده است اما وقوع جنگی واقعی و نظامی را نمی‌توان میان روسیه و غرب به راحتی متصور شد.وی گفت: در نتیجه، تصمیم‌گیری برای واکنش مستقیم روسیه به حمله‌آمریکا علیه نیروهای روسی در سوریه بسیار سخت اما امکان‌پذیر است ولی در عین حال در صورت حمله مجدد آمریکا به ارتش سوریه ممکن است روسیه باردیگر به صدور بیانیه و اعتراض بسنده کند.
دکتر حسین احمدی نیز در پاسخ به سئوالی درباره نقش ژئوپلتیک در ورود روسیه به تحولات سوریه گفت: کشور روسیه در خاورمیانه تقریباً نفوذ خود را در بیشتر کشورها از دست داده است و از طرفی، مقوله سرمایه گذاری مسکو در کشورهای خاورمیانه در راس سیاست‌های آنان در منطقه قرار ندارد.از طرفی، روسیه تنها در منطقه خارج از کشورهای مشترک المنافع از پایگاه «طرطوس» در سواحل سوریه برخوردار است و اگر این پایگاه را از دست بدهد، مدیترانه کاملاً در کنترل ناتو قرار می‌گیرد به همین دلیل روسیه تصمیم گرفت با تقویت حضور نظامی در سوریه، عمق راهبردی و استراتژیک خود را افزایش دهد و توان عملیاتی بیشتری نیز پیدا کند و از طرفی، آمریکا خود را مالک خاورمیانه می‌نامد و مسکو با این اقدام، سعی در به چالش کشاندن این مالکیت کرد ضمن اینکه حضور قدرتمند روسیه در مدیترانه و سوریه به تضعیف عملکرد ناتو نیز منجر خواهد شد.
عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه در ادامه افزود: از نظر روس‌ها، مخالفین اسد سه گروهند: یک گروه ضد روسی، گروه دوم غربگرا و گروه سوم نیز، نیروهای مخالف روسیه در قفقاز شمالی را علیه مسکو تقویت می‌کنند و در نتیجه روس‌ها گزینه‌ای جز انتخاب«بشار اسد» برای حاکمیت سوریه در اختیار نداشتند.از سوی دیگر، بحث شخصیت کاریزماتیک بشار اسد در سوریه است که روسیه هیچ آلترناتیوی را برای جانشینی وی در اختیار ندارد و نمی‌شناسد و اگر هم باشد هرگز به پای شخصیت سیاسی اسد نمی‌رسند.دکتر احمدی در پاسخ به سئوالی درباره علت عدم پاسخ و واکنش روسیه به حملات موشکی کروز آمریکا در شرق مدیترانه به پایگاه ، هوایی «الشعیرات» سوریه با وجود سامانه‌های اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ گفت: روس‌ها از حمله موشکی آمریکا به پایگاه هوایی «الشعیرات» سوریه اطلاع داشتند.کارشناس مسائل روسیه ادامه داد: روس‌ها احساس می‌کنند که اگر روابط ایران با غرب بهبود پیدا کند، تهران روابطش را با مسکو سرد و تقلیل خواهد داد و در نتیجه طبیعی است که در تحولات بین المللی، قدرت‌های بزرگ از کارت‌‌های دیگران استفاده می‌کنند و برخی مواقع روسیه نیز باکارت ما در مقابل غرب و آمریکا بازی می‌کند .
دکتر احمدی در ادامه گفت: در ساعات حمله موشکی آمریکا به پایگاه الشعیرات، سامانه‌های دفاع موشکی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ روسیه در سوریه خاموش بوده اند.از طرفی، تعداد موشک‌های شلیک شده آمریکا به این پایگاه ۵۹ عدد نبوده است و آمریکا می‌خواهد برای فاکتور سازی جهت تقبل هزینه این حملات از سوی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس همانند عربستان، اقدام کند.
از سویی، روسیه در محور جنوب سوریه یعنی در منطقه«قنیطره» فعال نیست و همچنین، روابط مسکو با تل‌آویو اگر چه استراتژیک نیست اما بسیار مناسب است و تقریباً ۷۰۰ هزار یهودی روس در سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کنند اما علیرغم این مناسبات، پس از حملات هوایی اخیر رژیم صهیونیستی به مناطقی از سوریه، مسکو برای اولین بار سفیر اسرائیل را در سوریه فراخواند. وی در ادامه گفت: تعبیر رسانه‌های روسی این است که اگر موشک‌های آمریکا که به سوی پایگاه هوایی «الشعیرات» شلیک شده بودند، توسط سامانه‌های موشکی روسیه هدف قرار می‌گرفتند، به احتمال فراوان جنگ سوم جهانی روی می‌داد.
واشنگتن و تلاش برای تجزیه
دکتر حسین احمدی در پاسخ به سئوالی درباره احتمال وجه‌المصالحه قرار دادن سوریه از سوی روسیه در قبال تحولات اوکراین گفت: کشورهای بزرگ و قدرت‌های جهانی وقتی وارد گود سیاست می‌شوند باید بازی را به رسمیت بشناسند و از طرفی بازیگران منطقه مانند سوریه و اوکراین فقط می‌توانند در کنار قدرت‌های بزرگ و بازیگران جهانی به ایفای نقش بپردازند و لذا وقتی روس‌ها وارد سوریه شوند امکان هر تغییر سیاسی از سوی آنها و سایر بازیگران جهانی برای بازی با برگه‌های منطقه‌ای مانند سوریه و اوکراین وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه در روسیه اوراسیا گرایان، شرق گرایان و غرب‌گرایان وجود دارند، افزود: دیگر دوران «بوریس یلتسین» که باغرب روابط بسیار نزدیکی داشت و حتی در چیدن کابینه از«جرج بوش» پدر در آمریکا مشورت می‌گرفت، گذشته است و روس‌ها خود را یک قدرت و بازیگر مهم جهانی همانند آمریکا می‌دانند.
کارشناس مسائل روسیه افزود: اتفاقی که در چند سال اخیر افتاده این است که آنها تمایل فراوانی به شیعیان و برقراری روابط گسترده با کشورها و دولت‌های شیعی نشان داده‌اند و معتقد هستند که شیعیان در هیچ گونه اقدام تروریستی دخالت ندارند و می‌خواهند با ژئوپلتیک شیعه در منطقه همکاری گسترده بکنند به همین دلیل کلیسا‌ی ارتدوکس خواستار همکاری نزدیک با مراکز مذهبی شیعه است. وی ادامه داد: در سیستم قدرت‌های بزرگ بازیگران منطقه‌ای نباید آن کشور قدرتمند را اصل قرار دهند بلکه باید وزن سیاسی و اقتصادی و نظامی خود را بالا ببرند تا بتوانند در مقابل تصمیمات آنها راهبرد ایجاد کنند.وی افزود: پوتین می‌گوید آمریکا دیگر بالاتر از قوانین بین‌المللی نیست که بتواند بدون قطعنامه شورای امنیت وارد یک جنگ گسترده شود و هر اقدامی که آمریکا در هر منطقه‌ای انجام دهد باید در چارچوب قوانین بین‌المللی باشد.دکتر احمدی همچنین در ادامه اظهار داشت: پوتین اعلام کرد:روسیه وارد خاورمیانه خواهد شد و در آنجا خواهد ماند و اصلاً به اظهارنظر و مواضع آمریکا درباره خروج روسیه از منطقه اهمیتی قائل نخواهد شد.
وی در ادامه گفت: به گمان من روس‌ها آمده‌اند تا در خاورمیانه بمانند و حتی در لیبی نیز حضور پیدا خواهند کرد و در حال گسترش حوزه نفوذ خود در دیگر مناطق نیز هستند و در این میان اقتصاد نیز برای آنها مطرح است.از طرفی، روس‌ها آزمایش تسلیحات مدرن خود را در میدان و کارزار سوریه انجام دادند و این در حالی است که سالانه ۱۵ میلیارد دلار از محل فروش تسلیحات درآمد دارد.دکتر احمدی در ادامه با توجه به تحولات منطقه و نقشه قدرت‌های بزرگ غربی از جمله آمریکا گفت: طرح «برنارد لوئیس» می خواهد ایران را به شش کشور، یمن را به دو کشور، سوریه را به سه کشور و عراق را نیز به سه کشور تقسیم کند. وی افزود: «تافلر» نیز می‌گوید که قرن ۲۱ قرن افزایش دولت‌ها است و تعداد کشورهایی که در سازمان ملل عضو می‌شوند به ۳۰۰ کشور می‌رسد که همگی در درگیری‌های قومی استقلال پیدا کرده‌اند و لذا تمامی شواهد و تحولات منطقه به سوی تجزیه کشورها حرکت می‌کنند.این در حالی است که دکتر جعفر قنادباشی، سفیر سابق ایران در لیبی در پاسخ به سؤالی درباره هدف آمریکا از تحولات و ناآرامی‌‌ها در سوریه گفت: به نظر من هدف آمریکا تجزیه سوریه نیست بلکه می‌خواهد ناسیونالیسم ملی را برای از بین بردن ایدئولوژی اسلامی تقویت کند و در واقع هر زمان ناسیونالیسم تقویت شود اسلامگرایی و پیوندهای مذهبی از میان می‌رود .
دکتر جعفر قنادباشی در پاسخ به سئوالی درباره ادامه و پی‌گیری دکترین «بایدن»، معاون رئیس جمهوری سابق آمریکا درباره تجزیه و موزاییکی کردن کشورهای منطقه در دوره ترامپ گفت: خیر، من اینگونه تصور نمی‌کنم زیرا تسلط آمریکا بر کشورهای متعدد که هر کدام می‌توانند سیاست‌هایی مستقل و جداگانه داشته باشند دشوار است زیرا تاسیس چندین سفارتخانه، درک مشکلات و نوع تعامل با آنها همگی بر سختی‌‌ها و مشکلات این طرح می‌افزاید و لذا تعامل امریکا با یک دولت بزرگتر همانند دولت «حیدرالعبادی» در عراق بسیار راحت‌تر از تعامل با چندین‌کشور مستقل کوچکتر است.
وی افزود: یکی از پادزهرهای خوب برای آمریکا در منطقه بحث ملی‌گرایی است؛ شرایطی که هم‌اکنون در لیبی شاهد آن هستیم و نماینده ترامپ در امور لیبی به تازگی از تجزیه این کشور به سه دولت سخن گفته است و احیای ملی‌گرایی و ناسیونالیسم در واقع تأثیر فراوان‌تری برای آمریکا داد. دکتر قنادباشی ادامه داد: در عراق نیز حمایت آمریکا از کردها در شمال این کشور در زمان جرج‌بوش و برقراری منطقه پرواز ممنوع و همچنین تقویت قوم‌گرایی و ملی‌گرایی با هدف تجزیه نبود زیرا شکل‌گیری یک کشور کردی در نزدیکی ترکیه که یک عضو قدرتمند ناتو است به تضعیف آنکارا و تهدید سازمان ناتو منجر می‌شود.
دکتر حسین احمدی نیز در پاسخ به سؤالی دیگر درباره تبعات سقوط احتمالی بشار اسد در سوریه برای روسیه و وجود جانشین برای وی گفت: از نظر روس‌‌ها، جغرافیای سیاسی خاورمیانه نباید تغییر کند و از طرفی روسیه روابط سنتی با سوریه دارد و ساختار تسلیحاتی و نظامی سوریه کاملاً روسی است و حتی شمار قابل توجهی از زنان روسی به خصوص در میان نظامیان با سوری‌‌ها ازدواج کردند و از طرفی فرماندهان سوری نیز که در روسیه دوره‌های نظامی دیده‌اند با زنان روسی ازدواج کرده‌اند.کارشناس مسائل روسیه ادامه داد: مسیحیان ارتدوکس سوری نیزهمگی روابط و تعامل گسترده‌ای با روسیه دارند و همه این عوامل از عمیق و ریشه‌‌ای بودن روابط دیرینه مسکو ـ دمشق حکایت دارد. وی در ادامه افزود: حتی در صورت سقوط بشاراسد در سوریه، این پایان کار در سوریه نخواهد بود بلکه شرایطی مشابه افغانستان در این کشور به وجود خواهد آمد.
وی افزود: روس‌‌ها با توجه به تجربه افغانستان می‌دانندکه سقوط بشاراسد به معنای شروع یک جنگ گسترده خواهد بود چون ترکیب مخالفان متفاوت است و درگیری میان آنان بر سر حاکمیت به وجود خواهد آمد و این ترکیب شامل، اخوانی‌‌ها، سلفی‌‌ها و تکفیری‌‌ها و سایر گروه‌‌ها در میان آنان است که رادیکالیسمی مانند افغانستان شکل می‌گیرد که ضد روسی، سنی، و در خوشبینانه‌ترین وضعیت طرفدار غرب خواهد بود و آنها می‌توانند اقوام ضد روس قفقاز شمالی را با حمایت عربستان و سعودی‌‌ها تحت تأثیر قرار دهد.
دکتر احمدی همچنین گفت: عربستان،‌ ترکیه، و وهابی‌‌ها در اغتشاشات چچن نقش گسترده‌ای دارند و حتی سر کرده تروریست‌‌ها که یک چچنی در سوریه و در واقع یک وهابی‌تندرو بود که در حملات هوایی روسیه به سوریه کشته شد و از طرفی اخوانی‌‌ها هم از وهابی‌های چچنی حمایت گسترده کردند و آنها در لیست سیاه روسیه قرار دارند و در نتیجه روسیه در صورت کنار رفتن اسد، به دنبال گزینه‌هایی در سوریه است که در بستر قدرت سیاسی دولت بشار اسد و دستگاه حاکم پرورش یافته باشد، مانند «فیصل مقداد»، «ولید معلم» و نخست‌وزیر سابق سوریه.
دکتر احمدی در عین حال افزود: هرکدام از این گزینه‌ها هم در واقع فاصله زیادی با شخصیت سیاسی و کاریزماتیک بشار اسد دارند و مانند دو دانش‌آموز با دو معدل کاملاً متفاوت در یک کلاس هستند و از طرفی، مردم سوریه و طرفداران بشار اسد به مقامات و سیاسیون دستگاه قدرت کاملاً اعتماد دارند و در واقع ۷۶ درصد مردم سوریه در استان‌هایی هستند که تحت کنترل حاکمیت و دولت است هر چند که داعش نزدیک به ۴۰ درصد خاک سوریه را در اشغال خود دارد اما این منطقه فقط کمتر از ۶ درصد جمعیت سوریه را در خود جای داده است و بیشتر شامل سرزمین‌های بیابانی است. کارشناس مسائل روسیه ادامه داد: مردم سوریه شاید خواستار اعمال تغییراتی در نهاد قدرت و دولت بودند اما هرگز تمایلی برای به وجود آمدن شرایط کنونی نداشتند و در واقع بخش عمده‌ای از مردم با حاکمیت هستند.وی در پاسخ به تکرار سئوال خبرنگار روزنامه اطلاعات مبنی بر وجود جانشین و آلترناتیو برای جایگزینی بشار اسد در سوریه گفت: از نظر روس‌‌ها کسی باید جانشین بشاراسد باشد که در این ساختار و مکتب، تمرین حکومت داری داشته باشد.دکتر احمدی در ادامه گفت: روس‌‌ها با کردها نیز از سال‌های متمادی روابط دیرینه‌ای دارند و در اکثر دانشگاه‌های روسیه گروه‌های کردشناسی فعالی وجود دارند که در آنها کردها نیز هستند. در نتیجه شخصی مانند «صالح مسلم» را ممکن است وزیری در کابینه احتمالی دولت سوریه قرار دهند اما قطعاً تنها کسی که از نظر روس‌‌ها برای ریاست جمهوری سوریه بعد از بشار اسد تعیین شود و آنها موافق آن باشند، باید از میان ساختار فعلی قدرت باشد و مجموع کردها و دیگر احزاب از جمله معارضان می‌توانند در بدنه دولت به کار گرفته شوند و در واقع تقسیم قدرت احتمالی در این کشور انجام می‌شود و رئیس جمهوری سوریه براساس نظر روس‌‌ها از حزب بعث سوریه خواهد بود.جعفر قنادباشی کارشناس مسائل منطقه نیز در پاسخ به سئوالی درباره جانشین بشار اسد در سوریه گفت: دریک کشور تکیه و سرمایه‌گذاری روی یک فرد یا افرادی که هر لحظه ممکن است به هر دلیلی از قدرت حذف شوند، غیر معقول و غیر منطقی است و قاعدتاً روس‌‌ها نیز تنها بر روی بشار اسد تکیه و سرمایه‌گذاری نکرده‌اند و حتی در نشست اجلاس «آستانه» قزاقستان و آغاز گفتگوها برای صلح در سوریه، روس‌‌ها دو پیشنهاد برای سوریه ارائه کردند نخست آنکه یک قانون اساسی جدید را پیشنهاد کردند و دوم اینکه گفتند ما چندان بر روی آقای بشار اسد تأکید و تکیه نداریم اما ایشان می‌توانند تا ۵ سال بعد یعنی تا سال ۲۰۲۱ در مسند قدرت باقی باشند.روسیه با این پیشنهادها، عملاً فشار افکار عمومی را از روی روسیه برداشتند و تأکید بر انتخابات دموکراتیک با حضور مردم سوریه و به دور از فشارهای بین‌المللی را مهمترین راه حل بحران در این کشور خواندند.وی افزود: اگر روسیه بر حضور اسد در قدرت تأکید کند و از روند دموکراتیک در سوریه حمایت نکند این سیاست به ضرر روسیه و حتی ایران خواهد بود زیرا افکار عمومی مردم منطقه و جهان را در تقابل با خود قرار می‌دهند.
دکترجعفر قنادباشی در پاسخ به سئوالی در خصوص جانشینی بشار اسد در سوریه در صورت فراهم شدن بستری برای انتخابات در این کشور گفت: قطعنامه ۲۲۵۴ درباره سوریه باید به عنوان یک مبنا و پایه برای بحران سوریه پذیرفته شود و روسیه نیز این قطعنامه را پذیرفته است. اما درباره اشخاص و مهره‌‌ها باید گفت که افرادی هستند که ممکن است در سوریه یا حتی خارج از سوریه و در اروپا باشد و وابستگی به نظام سوریه و بشار اسد داشته باشند و بخواهند برای جانشینی بشار اسد کاندیدا شوند.
کارشناس مسائل منطقه و سفیر سابق ایران در لیبی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره اهداف آمریکا در سوریه در دوران اوباما و ترامپ اظهار داشت: آقای ترامپ همواره این شعار را در پیش گرفته است که دیگر اجازه نخواهد داد آمریکا ضعیف باشد و آمریکای زمان من دیگر ضعیف نخواهد بود لذا یکی از پارامترهای اصلی ترامپ در سراسر جهان این است که یک آمریکای قدرتمند را نشان دهد و این ایده ترامپ مخالف وعده‌هایی است که وی در دوران تبلیغات انتخاباتی اش در مخالفت با عملکرد دولت‌های قبلی در حملات به دیگر کشورها و دخالت در آنجا بر زبان می‌راند.
وی با اشاره به اینکه ترامپ پس از حمله موشکی به پایگاه «الشعیرات» اعلام کرد که این حمله کاملاً محدود بوده است گفت: وزارت دفاع آمریکا، «پنتاگون»، پس از حمله موشکی به پایگاه هوایی «الشعیرات» سوریه، بلافاصله در بیانیه‌ای اعلام کرد که هیچ برنامه‌ای برای حمله گسترده‌تر به این کشور ندارد. جعفر قنادباشی در ادامه گفت: آمریکایی‌‌ها با این اقدام می‌خواستند بگویند که جرأت و شجاعت حمله به هر منطقه‌ای را دارند و غیر قابل پیشبینی اند و حاضر به پذیرفتن تمامی ریسک‌‌ها در این زمینه‌ها هستند و لذا آقای ترامپ در حال حاضر در قضیه سوریه دو خط مشی متفاوت را دنبال می‌کند. یکی اینکه حاضر نیست به هیچ وجه آمریکا را درگیر بحران سوریه کند و حضور آمریکا در شمال سوریه تنها به آموزش کردها و دیگر نیروها محدود شده است و حتی به اعراب هم گفته‌اند که باید هزینه اقدامات در سوریه را بپردازند و از طرفی می‌خواهند برخی کشورهای دیگر مانند مصر را نیز وارد تحولات سوریه کنند.
از طرفی، آقای ترامپ سعی خواهد کرد از این پس به صورت فعالتری در کنار اسرائیل قرار بگیرد و به طور جدی‌تر موضوع سوریه را دنبال کنداما واشنگتن مداخله راهبردی در سوریه را در دستور کار خود قرار نداده است و آنچه که آمریکا در حمله به سوریه انجام داد، اقدامی همانند انفجار بمب موسوم به «مادر بمب‌‌ها» در افغانستان برای گرفتن زهر چشم از دشمنان خود بود و انفجار این بمب در افغانستان هرچند علیه داعش در این کشور صورت گرفت اما در بحبوحه تنش‌های واشنگتن؛ پیونگ یانگ، پیامی برای کره‌شمالی به همراه داشت.در نتیجه با توجه به آسیب‌پذیری نیروهای آمریکایی در منطقه در برابر هرگونه حملات و مخارج سنگین آن، واشنگتن هرگز به یک جنگ گسترده تمام عیار دست نخواهد زد. از طرفی آقای اوباما با کمک متحدین اروپایی و اجماع ورود به تحولات سوریه می‌کرد ولی آقای ترامپ به تنهایی و با زد و بندهای اقتصادی به این کار دست می‌زند.
دکتر حسین احمدی نیز در پاسخ به این سئوال که آیا بهبود روابط و مناسبات روسیه و ترکیه تأثیری بر مناسبات تهران ـ مسکو می‌گذارد یا خیر، گفت: یکی از عوامل حضور روسیه در تحولات سوریه، کنترل مسیرهای انرژی است و مسکو نسبت به خطوط نفت و گاز دیگر کشورها حتی جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزها، بسیار حساسیت و واکنش نشان می‌دهد. وی افزود: قطر نیز نقشه حذف انرژی و بخصوص گاز روسیه را در دست دارد و در این زمینه با همکاری عربستان و ترکیه طرح انتقال خطوط گاز و نفت دو کشور عربستان و قطر از طریق کشور سوریه می‌توانست، آینده صادرات گاز روسیه و ایران را در‌هاله‌ای از ابهام قرار دهد ولی دولت سوریه و بشار اسد با مخالفت با این طرح قطر و عربستان، عملاً آنها را در رسیدن به اهداف خود ناامید کرد.
کارشناس مسائل روسیه گفت:‌جمهوری اسلامی نیز درصدد بود تا از طریق خطوط لوله گاز از مسیر عراق و سوریه و سپس سواحل مدیترانه، آنها را به اروپا صادر کند زیرا ایران امکانات و تأسیسات آن را ندارد که گاز را زیر دمای۵۰ تا۶۰ درجه زیرصفر فشرده کند تا با کشتی و از راه دریا آن را صادر کند و لذا سران عربستان و قطر قبل از تحولات سوریه در سال ۲۰۱۱ به بشار اسد گفته بودند که در صورت عدم موافقت با عبور خطوط لوله نفت و گاز قطر و عربستان به ترکیه از طریق خاک سوریه، باید شاهد اتفاقاتی در‌آینده باشند.دکتر احمدی در عین حال گفت: روابط روسیه با ترکیه بسیار بهتر شده است ولی با این همه مسکو از آنکارا ترس استراتژیک دارد چون ترکیه به عنوان پایانه شرقی ناتو و بزرگترین ارتش ناتو می‌تواند در آینده برای روس‌ها مشکل‌ساز باشد و ترکیه را ناتویی می‌بیند.وی در ادامه افزود: در روسیه نیز شرکت‌ها و کارتل‌های انرژی و تسلیحات بزرگی قرار دارند و تمایل دارند که برای بدست آوردن منافع بیشتر، ارتش روسیه از مرزهای خود بیرون برود و در تحولات و مناطق مختلف حضور و فعالیت پررنگ‌‌تری داشته باشد.
دکتر حسین احمدی همچنین به نقل از منابع رسانه‌ای و روسی گفت: چین نمی‌خواهد در مسائل نظامی و امنیتی سرمایه‌گذاری کلان کند زیرا معتقد است هزینه‌های بیشتر در امور دفاعی، پکن را از ادامه رشد اقتصادی باز می‌دارد و لذا در مسائل امنیتی و نظامی، روسیه را سپر خود قرار می‌دهد و به همین دلیل روسیه نیز پس از اعمال تحریم‌های اروپا و آمریکا علیه مسکو، با احداث خطوط گازی به چین و عقد قرارداد ۳۰ ساله و ۴۰۰ میلیارد دلاری با پکن، گاز این کشور را تا سالها تأمین می‌کند و از این طریق به منافع اقتصادی گسترده‌ای دست پیدا می‌کند .وی افزود: روس‌ها با ایران در مسائل جهانی هماهنگ هستند ولی در مسائل انرژی در رقابت جدی قرار دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه و قفقاز در پاسخ به سئوالی دیگر درباره تأثیر حملات تروریستی علیه منافع روسیه در «سن‌پترزبورگ» و سقوط هواپیمای مسافربری این کشور بر فراز صحرای سینا در‌ مصر، بر عملکرد دولت روسیه در تحولات سوریه گفت: قبل از تحولات اوکراین و واکنش پوتین به این تحولات که با ورود نیروهای ارتش روسیه به کریمه و الحاق این شبه‌جزیره به روسیه همراه بود، محبوبیت ولادمیرپوتین در روسیه زیر ۶۰ درصد بود در حالی که بعد از قدرت‌نمایی پوتین در شرق اوکراین و ورود به کریمه محبوبیت پوتین به بالای ۶۰ درصد رسید و در ادامه با ورود به کارزار ضد تروریسم در سوریه این محبوبیت به بالای ۸۰ درصد رسیده است.وی گفت: ملی‌گرایی روسی در میان مردم این کشور پشتوانه بسیار محکمی را برای دفاع از منافع و امنیت روسیه در هر مکانی فراهم کرده است و در نتیجه راهبرد امنیتی و دکترین روسیه از حمایت حداکثری مردم و احزاب در این کشور برخوردار است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در دکترین سال ۱۹۹۲ روسیه هیچ نامی از دشمن نیست در حالی که در زمان شوروی سابق بود اظهار داشت: در دکترین ۲۰۱۴ روسیه، کشور آمریکا و ناتو به عنوان دشمنان روسیه تعریف شده‌اند.دکتر احمدی در عین حال افزود: تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و بخصوص در سوریه، باعث نزدیکی روابط روسیه و ایران شده است و به همین منظور در دکترین سال ۲۰۱۴ روسیه، کشور ایران از جمله کشورهای دارای روابط بسیار خوب با روسیه پیش بینی شده است.عضو هیأت علمی دانشگاه در ادامه اظهار داشت: در کشورهای غربی اگر یک سرباز کشته شود ممکن است تبعات بیشتری برای دولت در پی داشته باشد اما این وضعیت در روسیه وجود ندارد. البته این به معنی بی‌تفاوتی روسیه و دولت این کشور به امنیت شهروندان و نظامیان خود نیست بلکه به این معنی است که روس‌ها راهبرد کلان خود را در جهان و تحولات منطقه‌ای به سادگی و پس از انجام حملاتی تروریستی علیه منافع خود تغییر نمی‌دهند چون تیمی که رهبری روسیه را برعهده دارد شامل ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی هستند و از طرفی ساختار امنیتی آنان نیز بسیار مستحکم است .دکتر احمدی ادامه داد: شرکت‌های بزرگ مانند روس نفت و گاز پروم با صدها هزار کارمند و نیرو و شرکت‌های تسلیحاتی نیز دارای منافعی از حضور روسیه در سوریه هستند.وی افزود: وضعیت کنونی در روسیه همانند دوره «یلتسین» نیست و دوره کنونی پوتین بسیار با دوران سابق متفاوت است و به نظر من وی تا سال ۲۰۲۴ در رأس قدرت روسیه خواهد بود و کشورمان نیز باید سیاست‌‌های خود را با این کشور بر همین مبنا تعریف و سازماندهی کند.
دکتر جعفر قنادباشی نیز در پاسخ به این سئوال که اهداف و منافع آمریکا به چه میزان با اهداف و منافع هم پیمانان واشنگتن مانند عربستان و ترکیه در سوریه همپوشانی پیدا می‌کند، گفت: منافع متحدان منطقه ای واشنگتن مانند عربستان و ترکیه با منافع آمریکا در کشور سوریه، کاملا همپوشانی پیدا کرده و یکی از این اهداف، تضعیف محور مقاومت در منطقه، شامل ایران، سوریه و حزب‌الله لبنان است که ضد صهیونیستی هستند و نظام‌های مردمسالاری را می‌پذیرند و با کشورهای دارای نظام پادشاهی در تقابل قرار دارند و در نتیجه از نظر آمریکا این مجموعه هر چه بیشتر تضعیف شود، به سود منافع و اهداف واشنگتن و هم‌پیمانانش در منطقه است .
از طرفی،‌تحولات در سوریه اگر باعث تضعیف جبهه ضد اسرائیلی در منطقه شود، منافع غرب و آمریکا و رژیم صهیونیستی را تأمین می‌کند و غرب هرگز با تلاش‌های «یاسر عرفات» و دیگر مقامات میانه‌رو عرب خوب نبوده‌اند زیرا نگران روی کار آمدن دولت‌های دیگر که ممکن است تندرو باشند، بودند.وی با اشاره به اینکه آمریکا و غرب تمایل دارند قربانگاهی برای نابودی تمامی نیروهای مخالف خود در منطقه ایجاد کنند،افزود:‌اگر بحران سوریه باعث شود که تمامی غول‌های مخالف آمریکا و اسرائیل از جمله روسیه، ایران، حزب‌الله و … با درگیرشدن در این تحولات کاملاً‌تضعیف یا حتی نابود شوند، بسیار منفعت خواهند برد و با این سیاست، غربی‌ها می‌توانند با کشاندن نیروهای زبده حزب‌الله لبنان و نظامیان ایران و روسیه به تحولات سوریه و کشته شدن آنها،‌ضربه‌ای به توان دفاعی کشورهای مخالف بزنند.
وی با اشاره به بروز جنگ‌ها در خاورمیانه توسط ارتش آمریکا و تقبل هزینه این جنگ‌ها توسط متحدان واشنگتن مانند عربستان و ژاپن و دیگر کشورهای منطقه افزود: آمریکا در قبال این اقدامات به نوعی برای برخی کشورها به صورت ژاندارمی عمل می‌کند که باید پول و هزینه این اقدامات را دیگران بپردازند.قنادباشی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یکی از پیامدهای مثبت جنگ در سوریه که به نفع روسیه،‌ایران و حزب‌الله لبنان بود، این است که نیروهای مسلح آنان، تجارب گسترده‌ای در عملیات برون‌مرزی بدست آوردند و این اقدام به هیچ‌وجه مورد پسند آمریکا، غرب و متحدان منطقه‌ای آنان مانند اسرائیل، عربستان و ترکیه نبوده و نیست و از آن گذشته ارتش‌های روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان ممکن است تا سالهای سال در سوریه و کل منطقه بمانند و ایران از برگ روسیه خوب بهره برد.
دکتر جعفر قنادباشی در پاسخ به این سئوال که حملات موشکی آمریکا به پایگاه هوایی «الشعیرات» همزمان با ادامه گفتگوهای صلح سوریه در ژنو چه تبعاتی سیاسی را می‌تواند به همراه داشته باشد، گفت:وضعیت میدانی تروریست‌ها همزمان با گفتگوهای صلح سوریه بسیار نامناسب بود و لذا حملات هوایی آمریکا می‌توانست علاوه بر دادن روحیه به تروریست‌ها حقوق آنها را نیز به نوعی تأمین کند و این در حالی است که ناتوانایی‌های عربستان پس از آغاز جنگ در یمن و شکست‌های پی در پی آنها مقابل نیروهای یمنی و از طرفی کاهش توان عملیاتی ترکیه و مشکلات این کشور پس از کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه دیگر امکان دخالت گسترده‌تر در سوریه علیه بشار اسد را نمی‌دهد و لذا حملات موشکی آمریکا به ارتش سوریه در این شرایط با هدف حمایت از متحدان منطقه‌ای واشنگتن و تروریست‌ها و مخالفان به اصطلاح میانه‌رو بود.
وی در ادامه افزود: برخی معتقد هستند آمریکا با این حمله در واقع از جنگ نیابتی خارج شد و عملاً از این پس در مواقعی وارد ناآرامی‌ها در سوریه به صورت مستقیم خواهد شد که البته چنین دیدگاهی چندان با واقعیات تطابق ندارد چرا که حمله به پایگاه الشعیرات تنها مقطعی و محدود بود که البته فشار اسرائیل نیز در این اقدام آمریکا بی‌تأثیر نبود.جعفر قنادباشی در ادامه با اشاره به فشار صهیونیست‌ها بر «اوباما» در دوره گذشته ریاست جمهوری آمریکا برای انجام اقدام نظامی علیه دولت و ارتش سوریه به بهانه حملات شیمیایی علیه غیرنظامیان و از طرفی از میان رفتن زرادخانه شیمیایی سوریه پس از این اقدام، تحولات و اقدام ترامپ در حمله موشکی به پایگاه هوایی «الشعیرات» را بی‌تأثیر از این فشارها ندانست.قنادباشی در ادامه به سرمایه‌گذاری داماد و برادران ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در بندر «حیفا» در سواحل سرزمین‌های اشغالی اشاره کرد و این عامل را نیز دلیلی بر پیروی بیشتر ترامپ از فشار صهیونیست‌ها و مشاوران وی دانست و از طرفی حمایت گسترده صهیونیست‌ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و شخص ترامپ برای پیروزی، انتظار آنها را نیز از وی بیشتر کرده است. علاوه بر آن، تصویب یک قطعنامه از سوی دموکرات‌ها در آخرین روزهای عمر دولت اوباما علیه اسرائیل و در محکومیت اقدامات شهرک‌سازی، به کاتالیزوری برای حمایت بیشتر صهیونیست‌ها از ترامپ تبدیل شد .
وی در ادامه افزود: ترامپ ‌اکنون خود را وامدار صهیونیست‌ها و عربستان می‌داند و لذا ترامپ زیر فشارهای متحدان خود دست به این اقدام زد و از سویی، رئیس جمهوری آمریکا هزنیه هرگونه اقدام علیه بشار اسد یا محور مقاومت را از اعراب خلیج‌فارس خواهد گرفت .جعفر قنادباشی گفت: این اقدام آمریکا در حمله به پایگاه «الشعیرات» سوریه اگرچه در بحبوحه گفتگوهای صلح روی داد اما چندان به تحولات و گفتگوهای صلح لطمه‌ای وارد نمی‌کند زیرا تمامی طرف‌ها خود را متعهد به رعایت قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت می‌دانند.وی همچنین افزود: ترامپ ‌اکنون درگیر برخی تصمیمات شخصی است و تصمیمات شخصی معمولاً مقطعی هستند و ادامه پیدا نمی‌کند و تأثیر راهبردی ندارند و از طرفی وی نمی‌تواند از مشاوره بدنه کارشناسی‌های سیاسی و نظامی، دانشگاهی و مشاوران خود فرار کند. از سویی، بحران‌های آمریکا در دیگر مناطق جهان مانند کره‌شمالی و جنوب شرق آسیا اجازه ورود واشنگتن به ماجراجویی بیشتر را در سوریه نمی‌دهد.

نظر شما