شناسهٔ خبر: 19064952 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

برق طلا، جان پسر جوان را گرفت

راز قتل پسر جوان که قربانی جنایت خانوادگی شده بود، 38 ماه پس از کشف جسد سوخته مقتول در خودرویش فاش شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش جام‌جم، ساعت 4 و 15 دقیقه ششم اسفند 92 آتش گرفتن خودرویی در خیابان ری به کلانتری 116 مولوی گزارش شد. پس از خاموش کردن شعله‌های آتش توسط آتش‌نشانان، ماموران با جسدی سوخته در صندلی عقب خودرو روبه‌رو شدند. در شرایطی که به علت شدت سوختگی امکان شناسایی هویت جسد وجود نداشت، کارآگاهان در بررسی ارکان هویتی خودرو متوجه شدند خودرو از نوع پارس و متعلق به جوانی به نام نادر 30 ساله است که آن را به صورت قولنامه‌ای خریده است.

قرار مرگبار

با شناسایی خانواده نادر، آنها در اظهاراتشان عنوان کردند: پنجم اسفند پس از پایان مراسم عروسی یکی از بستگان، نادر از ما جدا شد و عنوان کرد قصد دارد به خانه یکی از بستگان دور به نام بابک 40 ساله برود. با توجه به اظهارات خانواده مقتول، تحقیقات از بابک در دستور کار ماموران قرار گرفت. بابک در تحقیقات گفت: نادر پس از پایان عروسی به خانه ما آمد. قرار بود آن شب در خانه ما بماند. اما حدود ساعت 2 بامداد فردی ناشناس با او تماس گرفت و نادر نیز بلافاصله پس از مکالمه تلفنی از ما خداحافظی کرد. دیگر اطلاعی از او نداشتیم تا این که از طریق خانواده‌اش در جریان مرگش قرار گرفتیم.

در شرایطی که بر اساس تحقیقات پلیسی هیچ گونه دلیل یا انگیزه‌ای برای قتل نادر به دست نیامده بود، بررسی اظهارات اعضای خانواده مقتول بویژه بابک و خانواده‌اش به عنوان آخرین نفراتی که با مقتول بودند، آغاز شد.

در شرایطی که بابک و همسرش در طول تحقیقات تاکید داشتند فردی ناشناس با مقتول تماس داشته، اما کارآگاهان در بررسی دقیق اظهارات آنها اطمینان پیدا کردند این زن و شوهر در حال مخفی کردن واقعیت مرگ نادر هستند، به همین خاطر 26 فروردین امسال آنها دستگیر و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شدند.

اعتراف به جنایت

سرانجام ساعت 9 صبح چهارم اردیبهشت همسر بابک به نام مریم 35ساله لب به اعتراف گشود و به قتل نادر به دست همسرش اعتراف کرد.

مریم عنوان کرد: شب حادثه برادرم به نام قدرت 45 ساله به خانه ما آمده بود و قصد داشت فردای آن روز به شهرستان بازگردد. زمانی که همسرم مرتکب جنایت شد، برادرم نیز به همسرم کمک کرد تا جسد نادر را از خانه بیرون ببرند.

با توجه به اعترافات مریم، قدرت نیز همان روز دستگیر شد و پس از انتقال به اداره دهم و مواجهه حضوری با خواهرش اظهارات مریم را تائید کرد.

بابک که پس از مواجهه حضوری با همسر و برادرزنش چاره‌ای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، به ارتکاب جنایت و کشتن نادر اعتراف کرد.

سرقت؛ انگیزه قتل

متهم به قتل درباره انگیزه‌اش از قتل گفت: پس از بازگشت از مراسم عروسی نادر همراه قدرت داخل اتاق پذیرایی خوابیدند و من و همسرم، همراه پسر 9ساله‌مان داخل اتاق خودمان خوابیدیم. حدود ساعت 2بامداد پسرم مرا از خواب بیدار کرد و خواست او را به سرویس بهداشتی ببرم. از اتاق خواب بیرون آمده بودم که ناگهان متوجه سر و صدا داخل اتاقی دیگر شدم. ابتدا تصور کردم سارق آمده است. به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم، اما در کمال تعجب با نادر روبه‌رو شدم که در حال سرقت طلاهای همسرم بود. شنیده بودم که نادر درگیر مواد مخدر است، اما باور نمی‌کردم. نادر زمانی که همسرم طلاجاتش را داخل کمد دیواری گذاشته بود، از محل دقیق آنها مطلع شده بود. بسیار عصبانی بودم؛ با نادر درگیر شدم و در یک لحظه با طنابی که داخل اتاق بود او را خفه کردم. پس از ارتکاب جنایت با کمک برادرزنم او را روی صندلی عقب خودروی خودش قرار داده و به خیابان ری منتقل کردیم و در آنجا به آتش کشیدیم.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: تحقیقات از سه متهم پرونده در پلیس آگاهی ادامه دارد.

نظر شما