گفتگو از ريكا حسامي
اشاره : گسترش اختلافات خانوادگي و طلاق در كشور يك معضل اجتماعي است كه عوامل متعددي سببساز آن است. امروزه در كنار عوامل اقتصادي و فرهنگي، موضوع جديدي با عنوان تعاملات گسترده اجتماعي در فضاهاي مجازي به عنوان عامل طلاق در دنيا شناخته ميشود! پديدهاي كه موجبات فروپاشي خانواده را در اكثر كشورها و بويژه ايران فراهم آورده است و از اين رو ميتواند موضوع تحقيق پژوهشگران علوم اجتماعي و جامعهشناسي باشد.
به گفته مشاور روانشناسي مجتمع قضائي خانواده ، طبق آخرين تحقيقات در ايران ، «فيس بوك» يكي از دلايل اختلافات خانوادگي و متاركه است.
دكتر ويدا عليخاني كه روانشناس و محقق و نويسنده كتب متعددي در حوزه روانشناسي و مشاوره است در گفتگو با رسالت گفت: حضور در شبكههاي اجتماعي باعث كاهش تعاملات افراد خانواده با يكديگر شده و آسيبهاي فرهنگي و اجتماعي فراواني را بوجود آورده است.
وي تصريح كرد: «فيس بوك» در كشور ما به يكي از دلايل اصلي طلاق تبديل شده است و خاطرنشان ساخت كه پيامها و عكسهاي غيراخلاقي منتشره در اين شبكه اجتماعي و نحوه تعاملات افراد، باعث گسترش سوءظن ، بيوفايي و خيانت نسبت به همسر شده است.
نويسنده كتابهاي «روانشناسي قانوني» و «اولين گام» در يك ازدواج سالم هشدار داد كه طلاق آنچنان در سالهاي اخير متداول شده كه نيمي از ازدواجها قبل از پايان دو سال به جدايي ختم ميشود.
وي با ابراز نگراني از وضعيت طلاقهاي توافقي گفت كه 105 هزار طلاق توافقي تا اول بهمن ماه سال 1395 اعلام گرديده است و تصريح كرد كه زوجين براي درخواست طلاق توافقي بايد دليل موجه و محكمهپسندي ارائه نمايند و در غير اين صورت به واحد مشاوره ارجاع داده مي شوند.
مسئول مركز مشاوره و روانشناختي عمومي نويد فردا در اين مصاحبه، توصيههاي مشخصي براي تحكيم بنيان خانواده و بهبود روابط زوجين ارائه كرده است.
اين گفتگو فرارويتان قرار دارد.
به نظر شما چرا بيوفايي ، خيانت و سوءظن نسبت به همسر گسترش يافته ، تحليل شما چيست؟ و نقش گسترش ارتباطات مجازي را در اين راستا چقدر ميدانيد؟
يكي از بزرگترين مسائل اجتماعي كه جوامع امروزي مبتلا به آن هستند، ضعف بنياد خانواده است. از آنجايي كه مشكلات خانواده ها به صورت ناهنجاريهاي اجتماعي بروز ميكند، خانواده و سلامت آن از اهميت فوقالعادهاي برخوردار ميباشد. سردشدن ارتباطات عاطفي و نارضايتي ها
از زندگي خانوادگي، باعث ناكامي و شكستهاي بزرگي در زندگي جوانان شده و اينها نشان از مشكلات عميقي در سطح خانواده دارد. امروزه با ورود تكنولوژي و وسايل ارتباط جمعي ، خانواده ايراني با مسائل و مشكلات عديدهاي روبهرو شدهاند. در بررسي وضعيت خانوادههاي ايراني ميتوان چنين گفت كه آنها در معرض تغييرات مهمي كه ناشي از پيدايي و ورود تكنولوژيهاي جديد به حريم خانواده است ، قرار دارند. در بيان تكنولوژيهاي نو، «اينترنت» به لحاظ ويژگيهاي خاص، داراي اهميتي شگرف است. زيرا سبب شده تا ساختار تازهاي در خانوادهها در شرف تكوين باشد.در خصوص اين پديده آنچه در خانوادهها مشاهده مي گردد اين است كه حضور اين رسانه و به طور كلي رايانه شخصي، ارتباطات خانوادگي را دستخوش تغيير نموده است. استفاده از فضاهاي مجازي فعاليتي زمانبر است كه مدت تعامل افراد خانواده را با يكديگر كاهش مي دهد در ضمن در بحث آسيبشناسي شبكههاي اجتماعي ، نكته حائز اهميت ، ريسك بسيار بالاي اينگونه شبكهها از لحاظ آسيبهاي اجتماعي و فرهنگي است.اين شبكهها قدرت بر هم زدن روابط و از هم پاشيدگي زندگي افراد را دارند و هر پيام زنده، عكس يا اطلاعات شخصي كه در شبكههاي اجتماعي استفاده مي شود، ميتواند بعدها عليه خود فرد به كار برده شود. چنانچه در بررسي بسياري از موارد طلاق در كشور ما، اين امر مشهود و ثابت شده است.
تحقيقات نشان ميدهد كه فيس بوك يكي از دلايل دعواهاي زناشويي و متاركه است و اين شبكه اجتماعي در كشور ما به يكي از دلايل اصلي طلاق تبديل شده است. در حقيقت پستهايي كه افراد روي پروفايلهاي خود مينويسند ، ميتواند زندگي زناشويي آنها را به خطر بيندازد. روابط در شبكههاي اجتماعي با يك پيام معمولي آغاز ميشود اما در درازمدت مي تواند به ماجرايي تبديل شود كه ازدواج فرد را در يك موقعيت مخاطره آميز جدي قرار دهد! همچنين، تحقيقات منتشره درباره پيامدهاي اجتماعي فيس بوك نشان ميدهد كه پيامها و عكسهاي غيراخلاقياي كه در «فيسبوك» از سوي كاربران منتشر ميشود باعث سوء ظن و گسترش بيوفايي و خيانت نسبت به همسر و در نتيجه بالارفتن آمار طلاق در كشور شود.
بيوفايي يكي ازدردناكترين تجربيات در انسان است و اغلب دامنهاي وسيع از افراد را در برميگيرد و به آنها آسيب ميرساند. فرزندان، اعضاي خانواده، همسر و حتي خود شخص بيوفا و محبوبش نيز در اين ميان آسيب ميبينند.
اكثر زوجهايي كه قرباني بيوفايي و خيانت همسرانشان قرار ميگيرند، معتقدند كه تا به حال هيچ گاه چنين هيجان شديدي را تجربه نكردهاند و احساس خشم ، افسردگي، ترس، گناه ، تنهايي و شرمساري ميكنند. فرد دچار احساس خشم و انزجار شديدي مي شود و احساس مي كند به قدري آسيب ديده كه حتي قادر به بيان آن در قالب كلمات نيست.
راهي كه به بهبود منجر مي شود ، بسيار باريك است و تا وقتي زوجها چنين راهي را پيدا نكنند، فاجعه بيوفايي ممكن است اثر تخريبي دائمي داشته باشد و اغلب به فاجعهاي عميقتر يعني طلاق منجر شود.
تاثير عاطفي بيوفايي بر همسر خيانت ديده به شكلي باورنكردني نيرومند است و قدرت نيازهاي عاطفي ارضاء نشده توضيح مي دهد كه چرا اشخاص تمايل دارند همسر، فرزندان ، شغل و باورهايشان را فداي برطرفكردن آن نيازها كنند.
زندگي مخفي ثانويه ، موجب تقويت بيوفايي مي شود و اغلب بيوفاييها پس از آَشكار شدن كمتر از 6 ماه دوام مييابند.
بيوفايي عاطفي، به اندازه بيوفايي جنسي براي ازدواج مخرب مي باشد.
به نظر شما براي كاهش آمار طلاق در كشور چه بايد كرد؟
افزايش سن ازدواج و سير صعودي آمار طلاق در سالهاي اخير در ايران ، موجب نگراني همه صاحبنظران جامعهشناسي و روانشناسي شده است. بديهي است كه هر دو پديده علل و عوامل گسترده و گوناگون دارند كه در آسيبشناسي رواني و اجتماعي بايد به صورت دقيق و موشكافانه مورد بحث و بررسي قرار گيرند و براي هر كدام از ريشهها و نارساييها به چارهجويي اساسي پرداخت. اما به صورت كلي خاستگاههاي متفاوت خانوادگي ، فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي همسران ، شخصيتهاي مختلف زوجين ، شيوههاي گوناگون مواجهه و مقابله با شرايط تنشزا ،
دخالتهاي نا بجاي اقوام و نزديكان در امور زندگي زوجين، بيكاري، فقر اقتصادي ، ابتلا به بيماريهاي جسمي و رواني و اعتياد از جمله علل شايع ناسازگاري و گاهي جدايي زوجين محسوب مي گردد.
طلاق و افزايش روزافزون آن در قرن حاضر براي زنان و مردان متاهل و كساني كه در تدارك تشكيل خانواده هستند، زنگ خطر به شمار ميآيد. عوارض ناشي از طلاق، بويژه اثرات شديد روحي آن بر روي فرزندان ما را به اين فكر مياندازد كه چه مي شد ازدواجها با بصيرت شناسايي و آگاهي عميقتري از خصوصيات اخلاقي و روحي طرفين صورت ميگرفت و تا زوجين در مسائل خانوادگي به توافق كافي نميرسيدند ، بچهدار نميشدند. بچه را نميتوان عامل نجات يك زندگي بياساس دانست.اگر ازدواجي پايدار نباشد بچه مي تواند مشكلي بر مشكلات قبلي بيفزايد. به هر حال آمار رو به افزايش طلاق هشداري است براي تمام خانوادهها تا با بينش و آگاهي بيشتري به واقعيتهاي زندگي توجه نشان دهند. طلاق آنچنان در سالهاي اخير متداول گرديده كه نيمي از ازدواجها قبل از پايان دو سال به جدايي ميكشد!
بر پدر و مادر لازم است تا با از خودگذشتگي و ايثار ، اين شمع دل افروز را گرمي بيشتر بخشند و به اتفاق از خاموشي و سردي آن جلوگيري كنند.
- در ضمن بايد خاطرنشان سازم رغبت كم آحاد جامعه براي رجوع به افراد كارشناس مطلع و مشاوره چه قبل و چه بعد از ازدواج ، مداخله دلسوزانه و در عين حال غيرمنطقي افراد غيرمتخصص در اين موضوع حساس و پيچيده از جمله عواملي هستند كه بر رنج و درد زوجين گرفتار در بحران ناسازگاري مي افزايد و پديده ناخوشايند سير صعودي طلاق را در جامعه به منصه ظهور ميرساند.
- لازم به ذكر است تا قبل از سال 90 ايران يكي از بيشترين نرخهاي ازدواج و پايينـرين نرخهاي طلاق را در دنيا داشت، متاسفانه در حال حاضر، آمار و ارقام مربوط به ازدواج و طلاق آژير قرمز بحران را به صدا درآوردهاند و در اين ميان موضوع طلاق توافقي يك نوع نگراني ملي را در پي داشته است.
از نظر رئيس كميسيون اجتماعي مجلس قبلا فاصله ازدواج و طلاق 5 تا 7 سال و اكنون 3 تا 5 سال شده است .
- بر طبق آمارهاي ارائه شده تا پايان سال 94 در ازاي هر ساعت 19 ثبت طلاق انجام پذيرفته است.
- 105 هزار طلاق توافقي تا اول بهمن ماه 1395 اعلام گرديده است.
- طلاق در شمال شهر تهران 50 درصد رقم خورده است.
- متاسفانه 36 درصد كل ازدواجها در كشور به طلاق منجر مي شود ، در حالي كه در دهه هفتاد فقط 6 درصد ازدواجها در كشور به طلاق منجر شده است.
در چه صورت يك زن مي تواند ادعاي طلاق كند؟
طلاق حقي نيست كه به مرد عطا شده يا از زن بازداشته شده باشد ، بلكه طلاق آخرين راه چارهاي است كه براي پايان دادن به زندگي هاي بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است به همين لحاظ مسئوليت فردي كه اختيار بيشتري در اين موضوع دارد بيشتر است. لذا بايد توجه داشت افرادي كه از روي هوا و هوس ازدواج ميكنند با بروز كمترين اختلاف ، طلاق را چاره كار خود مي دانند!
اين موضوع امروزه به صورت مشروط در قبالههاي ازدواج موجود مي باشد كه اصطلاحا اختيار امر طلاق در صورت حصول شرايط مندرج ضمن عقد مرد به زن وكالت در امر طلاق را ميدهد ، اما اين امر به تنهايي نمي تواند حق طلاق را مستقيما به زن بدهدو زن در زمينه طلاق محدود به شرايط خاص است.
ماده 1133 قانون مدني مي گويد مرد با شرايط مقرر مي تواند زن خود را طلاق دهد و چون در امر طلاق تنها به اراده مرد صورت مي پذيرد، مرد مي تواند در ضمن عقد به زن وكالت مطلق براي امر طلاق دهد تا خلأ قانوني موجود در اين زمينه نتواند در آينده به ضرر زن تمام شود.
البته شايان ذكر است كه امروزه در دادگاه هاي خانواده زن و مرد چنانچه تمايل به طلاق توافقي داشته باشند حتما بايد دليل موجه و محكمهپسندي را ارائه نمايند، در غير اين صورت به واحد مشاوره ارجاع داده مي شوند.
براساس قوانين و موازين كشور وقوع امر طلاق از چند راه امكان پذير است؟
ساده ترين شكل وقوع طلاق زماني است كه زن و شوهر بر مسئله طلاق توافق داشته باشند و ديگر مايل به ادامه زندگي با هم نباشند. اين نوع طلاق به طلاق توافقي معروف است كه از اختيا مرد در طلاق ناشي ميشود . نوع ديگر طلاق كه اساس تمام قوانين طلاق مي باشد طلاق به خواست و اراده مرد است. ماده 1133 قانون مدني ميگويد: مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنمايد. زن نيز مي تواند با وجود شرايط مقرر در مواد 1119-1129-1130 اين قانون از دادگاه تقاضاي طلاق نمايد و در اين حالت مرد موظف به پرداخت كليه حقوق زن مي باشد و نوع ديگر طلاق كه همچنان ريشه در اختيار مرد دارد طلاق به خواسته زن است ، در اين حالت زن با اثبات شرايط عسر و حرج خود (در اين شرايط دادگاه مرد را مجبور به طلاق مي كند) و يا با توجه به وكالتي كه از ابتداي عقد در شرايط ضمن عقد از مرد گرفته، مي تواند خود را مطلقه نمايد.
- براساس ماده 1130 قانون مدني درمورد زير ، زن مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق نمايد در صورتي كه براي محكمه ثابت شود كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج است مي تواند براي جلوگيري از ضرر و حرج، زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورت ميسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده ميشود.
- ترك زندگي خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت 6 ماه متوالي يا 9 ماه متناوب در مدت يكسال بدون عذر موجه.
- اعتياد زوج به يكي از انواع مواد مخدر يا ابتلاي وي به مشروبات الكلي كه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و امتناع يا عدم امكان الزام وي به ترك آن در مدتي كه به تشخيص پزشك براي ترك اعتياد لازم بوده است در صورتي كه زوج به تعهد خود عمل ننمايد يا پس از ترك، مجددا به مصرف موارد مذكور روي آورد بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد.
- ابتلاي زوج به بيماريهاي صعبالعلاج رواني يا هر عارضه صعبالعلاجي كه زندگي مشترك را مختل نمايد.
- ضرب و شتم يا هر گونه سوء استفاده مستمر زوج كه عرفا با توجه به وضعيت زوجه قابل تحمل نباشد.
- محكوميت قطعي زوج به حبس 5 سال يا بيشتر.
همچنين اگر در ضمن عقد شروطي واقع شود كه در موارد قانوني حق طلاق به صورت وكالت بلاعزل به زن تنفيذ شود ، اين شرايط در درخواست زن براي طلاق نافذ خواهد بود.
- بايد توجه داشت كه طلاق به خواسته مرد و طلاق توافقي ، قابل رجوع است. يعني مرد دوباره مي تواند بر ادامه زندگي با زن اراده كرده و بدون ازدواج در مدت مقرر زن دوباره به همسري مرد درآيد. اما در طلاق عسر و حرجي يا قضائي امكان رجوع براي مرد وجود ندارد و صرفا با توافق طرفين امكان آن به وجود مي آيد.
- لازم به ذكر است كه اجراي صيغه طلاق بدون صدور گواهي عدم امكان سازش غير قانوني مي باشد.
- هر يك از طرفين عقد بدون تحصيل گواهي عدم امكان سازش مبادرت به طلاق نمايد به حبس جنحهاي از
6 ماه تا يكسال محكوم خواهد شد. همين مجازات مقرر است براي سردفتري كه طلاق را ثبت نمايد.
توصيه شما به زوجين چيست؟
اگر افراد پيوند قوي از احترام ، اعتماد و صميميت را ايجاد كنند و روش زناشويي آرامبخش و دلپذيري را در دوسال اول ازدواج داشته باشند،داراي زيربنايي محكم و رضايتبخش در جهت حفظ ازدواج خويش خواهند بود.
وقتي، پيوند زناشويي به وسيله درگيري و احساسات منفي در مسير ديد منفي، دفاعي و بياعتنايي ميافتد، نتيجهاش از بين رفتن احترام ، اعتماد و نزديكي به هم مي شود.
- آرزوهاي حقيقي و مثبت شالوده استحكام ازدواج و مكمل جلوگيري از طلاق مي باشند.
- همسر و ازدواج را نبايد بياهميت قلمداد كرد . ازدواج احتياج به تداوم زماني،توجه و تعهد دارد. اگر سعي شود فقط به حفظ موقعيت پرداخته شود ، ازدواج آسيبپذير خواهد بود.
- برقرار كردن پيوندهاي مثبت، مخصوصا با خانواده زن و مرد مهم مي باشد. درگيريهاي شخصي يا حمايتگرانه ،
صدمات ناخواستهاي به ازدواج افراد ميزند.
- زوجين جهت پيشگيري از طلاق بايد به راه حل يا توافقي برسند كه به بهترين شكل ممكن نيازهاي فردي و زوجي آنها را مرتفع سازد، ولي به شرط آنكه هر دو طرف بتوانند با شرايط حاصل كنار بيايند.
- هيچ انسان و ازدواجي كامل نيست، هر شخصي داراي نقاط ضعف و آسيبپذيري ميباشد. شناسايي و توجه به نقاط ضعف و احساس دوست داشتن و احترام گذاشتن و خودباوري ، انسجام پيوند زناشويي را تقويت مي كند.
- موضوع محوري براي پيشگيري از طلاق، برخورد موثر با درگيريها و مسائلي است كه گهگاه روي داده و زندگي، ازدواج و وضعيت افراد را تغيير مي دهند.
- كاهش طلاق يك پروسه پويا مي باشد و ازدواج نميتواند به طول بقاي خود تكيه كند. روابط سالم نيازمند توجه و حمايت مداوم است.
- با ديدي مثبت به زندگي نگاه كنيد و خوش بين باشيد!
- خيالپردازي هاي سالم و واقعبينانه داشته باشيد و سعي كنيد براي رسيدن به آنها در زندگي واقعي خود تلاش كنيد.
- پايبندي به مذهب و ايمان و اعتقاد به باورهاي ديني نقش مهمي در زندگي سالم و تحكيم خانواده دارد.
- اگر زوجين داراي باورها و رفتارهاي منطقي و عقلاني باشند مي توانند از بروز بسياري از مشكلات در زندگي زناشويي جلوگيري كنند.
- هرگز يك فرمول و محاسبه عقلاني در انتخاب همسر كه احتمال وقوع اختلافات ميان زوجها را به صفر برساند، وجود ندارد! اما آنچه كه از بسياري جهات در انتخاب همسر مي تواند به شما كمك كند اين است كه آگاهي بيشتري در مورد خود داشته باشيد.
- اگر قرار است كشتي زناشويي خود را از غرق شدن نجات دهيد اولين گام اين است كه با عشق و تفاهم در زمان هاي سخت زندگي با هم ارتباط برقرار نماييد. حتي پس از آنكه زناشوييتان بهبود يافت به كار مشترك ادامه دهيد.
- از مطلق گرايي بپرهيزيد.
- قبل از هر انتقاد ابتدا جنبههاي مثبت همسرتان را به او گوشزد كنيد.
- در بيان نقطه نظرات خود، حساسيتهاي طرف مقابل را در نظر بگيريد.
- سعي كنيد ببخشيد و رنجشهاي خود را كمتر كنيد.
- تلاش كنيد تا صحبتهاي او را درك كنيد و معاني و منظور او را متوجه شويد و در بيان مسائلي كه مطرح مي كند، همدردي نشان دهيد.
- احساساتتان را با رفتاري معين و مشخص به يكديگر بيان كنيد.
- گاهي عمداً از خطاهاي يكديگر بگذريد، بدون آنكه سعي كنيد آنها را بازگو كنيد.
- بسياري از كمبودها را ببخشيد.
- به خواسته هاي يكديگر احترام بگذاريد.
- به قول و قرارها و وعدههاي خود عمل كنيد.
- مسئوليت هاي خود را در قبال يكديگر انجام دهيد.
- به تعهد خويش در زندگي مشترك پايبند باشيد.
- درباره توقعات، اميدها و آرزوهاي خود صحبت كنيد.
- مهمترين نكته اين است كه بپذيريد اختلاف نظر ، بخشي از هر رابطهاي است.
- مانند يك ديكتاتور و قدرت طلب در پي كنترل رفتار طرف مقابل برنياييد.
- از سرزنش كردن و تحقير يا بيارزش نمودن همسرتان جداً بپرهيزيد.
- در برابر رنجشهايي كه از او داريد هرگز قهر، سكوت و بياعتنايي نكنيد و به جاي آن از روشهاي صحبتكردن و مذاكره بهره ببريد.
- از هر گونه عيبجويي، خصومت و تهديد بپرهيزيد و به جاي آن به روشهاي انتقاد صحيح و سالم فكر كنيد.
- احساسات مثبت خود را نسبت به همسرتان بيان كنيد.
- ناخشنودي در رنجش خود را به شيوه گفتگو و مذاكره حل و فصل كنيد.
- از نيش و كنايه ، سخن دوپهلو و هر گونه شرايط ابهامبرانگيز ديگري بپرهيزيد و به جاي آن به شكل روشن و شفاف ، خواستههاي منطقي و واقعبينانه خود را با شريك زندگيتان در ميان بگذاريد.
در پايان من معتقدم كه در زندگي زناشويي هر چه نسبت به روحيات، اهداف ، ارزشها و علايق خود آگاهي داشته باشيد و از عزت نفس بالايي برخوردار باشيد احتمال موفقيت شما بيشتر خواهد بود و امكان چشيدن طعم خوشبختي در زندگي زناشوييتان به طور چشمگيري افزايش مي يابد.
متشكرم.
نظر شما