احمد محمدتبريزي
واقعه طبس يكي از معجزات شگفت الهي براي دشمنان انقلاب اسلامي بود كه همچنان پس از گذشت سالها از مرور اتفاق پنجم ارديبهشت 1359 متحير و انگشت به دهان ميمانند. شنهاي صحراي طبس براي مقابله با فتنه دشمنان چنان از پا برميخيزند و هليكوپترهاي دشمن را احاطه ميكنند كه اجازه كوچكترين حركتي را به آنها نميدهند و همانجا زير خروارها شن دفن ميكنند. شنها همانند سربازاني وظيفهشناس مقابل متجاوزان ميايستند و اجازه پيشروي نميدهند. هليكوپترهاي پيشرفته نظامي امريكايي مقابل شنهاي به هوا برخاسته تاب مقاومت ندارند و همانجا در صحراي طبس زمينگير ميشوند. كوس رسوايي اين اتفاق بلافاصله در تمام جهان ميپيچد.
به گزارش «جوان» پس از اين اتفاق و حمله نافرجام امريكاييها فرمانده جوان سپاه پاسداران استان يزد براي دستيابي و بررسي اسناد و اهداف دشمن راهي منطقه ميشود. ظهر جمعه پنجم ارديبهشت از ستاد مركزي سپاه تهران، با شهيد محمد منتظرقائم در يزد تماس ميگيرند كه خبر رسيده چند فروند هليكوپتر امريكايي مردم را در كوير به گلوله ميبندند و يك امريكايي زخميشده هم، در بيمارستان يزد است. بلافاصله در بيمارستانها تحقيق ميشود و قسمت دوم خبر تكذيب ميشود ولي بعد از ساعتي از دفتر آيتالله صدوقي با سپاه تماس ميگيرند كه، اينجا يك راننده تانكر است و ادعا دارد تانكر نفتش را امريكاييها در جاده طبس آتش زدهاند. در پي اين گزارشها، محمد تصميم ميگيرد كه هرچه سريعتر به منطقه بروند و از نزديك با حادثه برخورد كنند.
پس از فرار امريكاييها از ايران، كاخ سفيد اعلاميهاي به اين شرح پخش كرد: «امريكا در عملياتي در صحراي طبس براي آزادي جان گروگانهاي اسير در ايران با شكست روبهرو شد و اسناد سري و مهمي در بالگردها به جاي مانده است». نيم ساعت بيشتر از پخش خبر راديو امريكا مبني بر وجود اسناد در هليكوپترها نگذشته بود كه صحراي طبس به بهانه وجود مين و كماندوي خيالي بمباران ميشود.
يكي از همراهان شهيد منتظرقائم كه در محل حادثه حضور داشته و همراه شهيد به داخل هليكوپتر رفته، درباره اتفاقات آن روز ميگويد: «…در هليكوپتر اشياي مختلفي پيدا كرديم. از جمله يك كلاسور كه چند ورقه درجهبندي شده و مقداري هم رمز در آن بود … وقتي فانتومها آمدند و رفتند، برادر شهيد و من از هليكوپترها پائين آمديم و بهسرعت دور شديم اما بلافاصله فانتومها برگشتند. ما روي زمين خوابيديم و بهحالت خيز درازكش پيش ميرفتيم. برادر عباس گفت: من تير خوردم. بعد بلند شد ولي تلوتلو خورد و بر زمين افتاد. فرمانده شهيد منتظرقائم هم در طرف ديگر خوابيده بود. رفت و برگشت فانتومها همچنان ادامه داشت. بهطرف محمد برگشتم، ديدم كه دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است.»
حمله به دستور مستقيم بنيصدر، كه در آن زمان سمت فرماندهي كل قوا را برعهده داشت، صورت گرفت تا ضمن از بين رفتن هليكوپترهاي به جا مانده از عمليات امريكاييها اسناد سري و مهم باقي مانده ديگر در آتش بسوزند و منتظرقائم به شهادت برسد. بنيصدر چندين روز بعد از مصاحبه تلويزيونياش خيلي عادي با اين فاجعه مهم برخورد كرد و علت اين اقدام را از بين بردن فرصت دوباره، براي استفاده امريكاييها از اين هليكوپترها اعلام كرد؛ در حالي كه اگر چنين احتمالي وجود داشت، باز كردن وسايل و قطعات حساس پروازي كافي بود كه آنها را از كار بيندازد. علاوه بر اين اضافه شدن پنج فروند از مدرنترين هليكوپترهاي جهان به نيروي هوايي ايران ميتوانست غنيمت جنگي بسيار خوبي باشد كه با اين اقدام خائنانه بنيصدر تحقق نيافت.
همچنين آخرين دستخط شهيد نشان ميدهد كه او وضع منطقه را حساس و حضور امريكاييهاي مسلح و مهاجم را بنا بر اخبار و گزارشهاي رسيده قطعي ميدانسته است. همسر شهيد محمد منتظرقائم ميگويد: در زمان شهادت شهيد حدود 3 سال بيشتر از زندگي مشتركمان نگذشته بود و خداوند مقدر نكرد كه فرزندي داشته باشيم. او از خصوصيات و ويژگيهاي اخلاقي شهيد ميگويد كه بسيار ساده، متواضع، باايمان، صبور و با استقامت بود و بعد از اينكه از تهران به يزد هم منتقل شد مرتب در حال مبارزه با حزب دموكرات كردستان بود به طوري كه هميشه 3 تا 4 ماه را در مأموريتها سپري ميكرد و كمتر شاهد حضورش در خانه بودم.
∎
واقعه طبس يكي از معجزات شگفت الهي براي دشمنان انقلاب اسلامي بود كه همچنان پس از گذشت سالها از مرور اتفاق پنجم ارديبهشت 1359 متحير و انگشت به دهان ميمانند. شنهاي صحراي طبس براي مقابله با فتنه دشمنان چنان از پا برميخيزند و هليكوپترهاي دشمن را احاطه ميكنند كه اجازه كوچكترين حركتي را به آنها نميدهند و همانجا زير خروارها شن دفن ميكنند. شنها همانند سربازاني وظيفهشناس مقابل متجاوزان ميايستند و اجازه پيشروي نميدهند. هليكوپترهاي پيشرفته نظامي امريكايي مقابل شنهاي به هوا برخاسته تاب مقاومت ندارند و همانجا در صحراي طبس زمينگير ميشوند. كوس رسوايي اين اتفاق بلافاصله در تمام جهان ميپيچد.
به گزارش «جوان» پس از اين اتفاق و حمله نافرجام امريكاييها فرمانده جوان سپاه پاسداران استان يزد براي دستيابي و بررسي اسناد و اهداف دشمن راهي منطقه ميشود. ظهر جمعه پنجم ارديبهشت از ستاد مركزي سپاه تهران، با شهيد محمد منتظرقائم در يزد تماس ميگيرند كه خبر رسيده چند فروند هليكوپتر امريكايي مردم را در كوير به گلوله ميبندند و يك امريكايي زخميشده هم، در بيمارستان يزد است. بلافاصله در بيمارستانها تحقيق ميشود و قسمت دوم خبر تكذيب ميشود ولي بعد از ساعتي از دفتر آيتالله صدوقي با سپاه تماس ميگيرند كه، اينجا يك راننده تانكر است و ادعا دارد تانكر نفتش را امريكاييها در جاده طبس آتش زدهاند. در پي اين گزارشها، محمد تصميم ميگيرد كه هرچه سريعتر به منطقه بروند و از نزديك با حادثه برخورد كنند.
پس از فرار امريكاييها از ايران، كاخ سفيد اعلاميهاي به اين شرح پخش كرد: «امريكا در عملياتي در صحراي طبس براي آزادي جان گروگانهاي اسير در ايران با شكست روبهرو شد و اسناد سري و مهمي در بالگردها به جاي مانده است». نيم ساعت بيشتر از پخش خبر راديو امريكا مبني بر وجود اسناد در هليكوپترها نگذشته بود كه صحراي طبس به بهانه وجود مين و كماندوي خيالي بمباران ميشود.
يكي از همراهان شهيد منتظرقائم كه در محل حادثه حضور داشته و همراه شهيد به داخل هليكوپتر رفته، درباره اتفاقات آن روز ميگويد: «…در هليكوپتر اشياي مختلفي پيدا كرديم. از جمله يك كلاسور كه چند ورقه درجهبندي شده و مقداري هم رمز در آن بود … وقتي فانتومها آمدند و رفتند، برادر شهيد و من از هليكوپترها پائين آمديم و بهسرعت دور شديم اما بلافاصله فانتومها برگشتند. ما روي زمين خوابيديم و بهحالت خيز درازكش پيش ميرفتيم. برادر عباس گفت: من تير خوردم. بعد بلند شد ولي تلوتلو خورد و بر زمين افتاد. فرمانده شهيد منتظرقائم هم در طرف ديگر خوابيده بود. رفت و برگشت فانتومها همچنان ادامه داشت. بهطرف محمد برگشتم، ديدم كه دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است.»
حمله به دستور مستقيم بنيصدر، كه در آن زمان سمت فرماندهي كل قوا را برعهده داشت، صورت گرفت تا ضمن از بين رفتن هليكوپترهاي به جا مانده از عمليات امريكاييها اسناد سري و مهم باقي مانده ديگر در آتش بسوزند و منتظرقائم به شهادت برسد. بنيصدر چندين روز بعد از مصاحبه تلويزيونياش خيلي عادي با اين فاجعه مهم برخورد كرد و علت اين اقدام را از بين بردن فرصت دوباره، براي استفاده امريكاييها از اين هليكوپترها اعلام كرد؛ در حالي كه اگر چنين احتمالي وجود داشت، باز كردن وسايل و قطعات حساس پروازي كافي بود كه آنها را از كار بيندازد. علاوه بر اين اضافه شدن پنج فروند از مدرنترين هليكوپترهاي جهان به نيروي هوايي ايران ميتوانست غنيمت جنگي بسيار خوبي باشد كه با اين اقدام خائنانه بنيصدر تحقق نيافت.
همچنين آخرين دستخط شهيد نشان ميدهد كه او وضع منطقه را حساس و حضور امريكاييهاي مسلح و مهاجم را بنا بر اخبار و گزارشهاي رسيده قطعي ميدانسته است. همسر شهيد محمد منتظرقائم ميگويد: در زمان شهادت شهيد حدود 3 سال بيشتر از زندگي مشتركمان نگذشته بود و خداوند مقدر نكرد كه فرزندي داشته باشيم. او از خصوصيات و ويژگيهاي اخلاقي شهيد ميگويد كه بسيار ساده، متواضع، باايمان، صبور و با استقامت بود و بعد از اينكه از تهران به يزد هم منتقل شد مرتب در حال مبارزه با حزب دموكرات كردستان بود به طوري كه هميشه 3 تا 4 ماه را در مأموريتها سپري ميكرد و كمتر شاهد حضورش در خانه بودم.
نظر شما