شناسهٔ خبر: 19039648 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: هدانا | لینک خبر

پایان فصل مرگ، آغاز فصل زندگی؛ اینجا «مضایا» و «الزبدانی» است

ایرنا

صاحب‌خبر -

در گزارش امروز (سه شنبه) الاخبار لبنان می خوانیم: «محمود» از اهالی منطقه، گشتی در روستا می زند؛ توگویی می خواهد آن را از نو کشف کند. مدام از این سو به آن سو می رود و نگاهی به خانه هایی که آفتاب پرتو خود را بر آن افکنده می اندازد. دست آخر در زیر سایه یک تندیس یادبود پناه می گیرد. در مضایا یک بار دیگر نشاط زندگی بر تاریخ دیروز پرتو افکن شده است.
مغازه داران درِ دکان ها را گشوده اند و صاحبان خانه های اطراف بر روی صندلی های کوچکی در مقابل درب منازل زیر نور آفتاب یک بار دیگر از گرمای زندگی لذت می برند. برای آنها روز جمعه و شنبه معنی ندارد. امروز سومین روز بعد از خروج افراد مسلح است!
محاسبه روز و شب شاید تا مدتها به همین منوال ادامه داشته باشد. در روستایی که پیش از این، حساب و کتاب هایش تنها بر محور ماه های گردشگری تابستان و تقویم کشت و کار بر روی زمین می چرخید.
«ابوحسام» مرد میانسال صاحب مغازه بقالی با اصرار از مشتری ها در دکان و میان سبزی ها و نعنای دسته شده پذیرایی می کند. او که سبزی های مغازه اش را در باغچه روبروی خانه اش پرورش می دهد و از همانجا برای فروش به مغازه اش می فرستد، می گوید منتظر تحویل گرفتن زمینش در دشت های مضایاست. اتفاقات اخیر در روستایش را شبیه راهزنی و غارتی می داند که «آشناها» مرتکب آن شدند: «عده ای از بچه های همین روستا خود را مالک روستا به حساب آوردند و با سلاح و زور بر آن مسلط شدند. خدا از آنها بگذرد.»
مرد میانسال کینه ای از کسی به دل ندارد. می گوید «هرکس راهی را که خود انتخاب کرده رفته و نتیجه اعمالش را دیده است.» اما احمد صاحب مغازه ابزار و یراق صندلی خود را از یک گوشه مغازه به گوشه دیگر می برد و درحالی که با لبخند خوشبینانه ای سعی دارد نگرانی چهره اش را بپوشاند می گوید: «کی این وسط به میخ و ابزار اهمیت می ده؟»
هزاران نفر از مردم مضایا هنوز در آن باقی مانده اند. تقریبا چیزی از ویرانی در روستا به چشم نمی خورد. حاج خانم «ایناس» در پاسخ به سوال «الاخبار» که «آخرین بار کی از مضایا خارج شدی؟» با خنده می گوید: «فکر کنم سال 2007 وقتی سفر حج رفتم!»
بعد شروع می کند به توضیح دادن درباره کشاورزی روستا و اینکه «کل شام» از محصولات آن استفاده می کردند. زن چهل و اندی ساله در پاسخ به زن همسایه اش که به شوخی او را شصت ساله معرفی می کند می گوید: «هر یک سال جنگ به اندازه پنج سال معمولی است!»
در خیابان ها و بین مردم مضایا، هجمه تبلیغاتی درباره گرسنگی و قحطی مردم برای جذب کمک ها دیگر خریدار ندارد. مردم روستا می گویند کمک ها به جای توزیع در بین مردم وارد انبارهای افراد مسلح می شد و هر وقت آنها می خواستند و بر اساس قیمتی که آنها تعیین می کردند به مردم فروخته می شد! اما امروز پرونده دوره قبل بسته شده و صدها تن از افراد مسلح مضایا به همراه خانواده هایشان غنیمت های خود را برداشته و راهی ادلب شدند.
از ابتدای سال 2016 تا همین چند هفته پیش، گروه های مسلح کم تعداد نه تنها بر گرده مردم روستا سوار بودند بلکه پخش هر گونه خبری درباره مردم را نیز تحت کنترل خود داشتند. بوق های تبلیغاتی آنها مضایا را مانند شهر ارواحی به تصویر کشیده بودند که مردمش در میان محاصره گرفتار گرسنگی و بیماری شده اند.
امروز این روستای دمشقی به همراه روستای مجاور «بقین» از دست افراد مسلح آزاد شده است.
اما در الزبدانی داستان به گونه دیگری است. منطقه میانی شهر جایی که افراد مسلح داخل فضای مربع مانندی محاصره شده بودند شدیدا ویران شده است؛ ویرانه هایی که نشان از طمع ورزی های آخرین بازمانده های افراد مسلح در منطقه دارد.
کمی پایین تر از «مرکز عملیات» بوی آهن ذوب شده به مشام می رسد؛ جایی که «ابوعدنان زیتون» سرکرده نظامی «احرار الشام» برخی خودروها را به آتش کشیده و برخی را به حال خود رها کرده است. منابع آگاه که در جریان توافق شهرهای چهارگانه مضایا و الزبدانی در مقابل «کفریا» و «الفوعه» هستند می گویند که مرد شماره یک احرار الشام در الزبدانی خواسته بود با خودروی «ب. ام. اکس 5» خود از شهر خارج شود و همین خواسته او چند روز مبادله دو شهر را به تعویق انداخت اما در نهایت خواسته او برای خروج قهرمانانه پذیرفته نشد و او که مجبور شده بود در اتوبوس و به همراه افراد مسلح دیگر بنشیند خودروی برجای مانده را به آتش کشید.
از این مربع تحت محاصره، 156 جنگجوی احرار الشام و «کمیته تحریر الشام» (جبهه النصره) خارج شدند. چهار اتوبوس، افراد مسلح را طی یک مرحله از اینجا منتقل کردند و هیچ کودک و سالمندی کنار آنها نبود. با این وجود شبکه های عربی تا همین دیروز تصاویر قحطی و گرسنگی را از داخل الزبدانی به نمایش می گذاشتند! این درحالی بود که عناصر مسلح ده تانک و چند تونل و یک انبار شامل صدها کیلو مواد غذایی در اختیار داشتند.
سرانجام جنگ در حومه شمال غربی دمشق تمام شد؛ جایی که الزبدانی و مضایا و بقین و سرغایا و بلودان و روستاهای وادی بردی در صدر لیست مناطق گردشگری به شمار می آیند و چشمه های آن دمشق پایتخت را سیراب می کند.
برقراری کامل امنیت در این منطقه مهم، تاثیر بسزایی در تامین امنیت دمشق و جاده دمشق به لبنان و نیز بر مرزهای لبنان دارد. این منطقه که به خاطر رشته کوه های مرتفع و پستی و بلندی های موجود، تا کنون مسیر عبور مناسبی برای انتقال سلاح و افراد مسلح از لبنان به «القلمون» به شمار می آمد امروز به طور کامل پاکسازی شده و مرزهای آن و گذرگاه های قاچاق سلاح به طور کامل بسته شده است تا به این ترتیب امنیت در حومه غربی دمشق حکمفرما شود.
یک منبع مطلع در این باره گفت که «ارتش و متحدان حضور خود را در منطقه کاهش خواهند داد.» این مساله نتایج میدانی خوبی به دنبال خواهد داشت و باعث می شود بسیاری از نیروهای حاضر در منطقه امکان حضور در جبهه های دیگر را پیدا کنند. پیش بینی می شود مرحله دوم توافق شهرهای چهارگانه پس از دو ماه به اجرا درآید و در ازای خروج عناصر مسلح از اردوگاه یرموک و 1500 نفر از زندان های سوریه، باقیمانده اهالی کفریا و الفوعه (8000 نفر) به خارج شهر منتقل شوند. یک منبع سوری نقل کرد که «نحوه اجرای مرحله بعدی توافق هنوز مشخص نیست» و پیش بینی می شود در این مرحله عناصر مسلح جبهه النصره از روستاهای «بیت سحم» و «بیبلا» و «یلدا» در جنوب شرق دمشق خارج شوند.
رشته کوه های منطقه الزبدانی شاهد بسته شدن صفحه جنگ است که مضایا و روستاهای اطراف یک بار دیگر از سرچشمه های جاری در دل کوه ها سیراب می شوند و تا کیلومترها جز تصویر درختان سیب و گیلاس و هلو چیز دیگری به چشم نمی خورد. «عروس بردی» به انتظار فصل جدید کشت و کار از آن بالا بر دشت های الزبدانی سایه افکنده است. این زمین ها از آن کسانی است که در آن کشت و کار می کنند.
خاورم*390*2054
انتشاردهنده: محمد خواجوئی

برچسب‌ها:

نظر شما