شناسهٔ خبر: 18939871 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

نویسندگان مهاجر چگونه فضای داستان‌نویسی آمریکا را تغییر می‌دهند؟

R1013197/P1013197/S4,35/CT11

گودرزی معتقد است: باورها، دغدغه ها و رفتارهای کسانی که به عنوان مهاجر وارد آمریکا می‌شوند، از جمله نکات جذاب داستان‌نویسی در این کشور است. عمده نویسندگان جایزه اُهنری مهاجرانی هستند که با بیان دغدغه‌های خود فضای جدیدی را رقم می‌زنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست نقد و بررسی کتاب «نقشه‌هایت را بسوزان»، از مجموعه داستان برگزیده جایزه اُ هنری، با حضور مترجم آن لیدا طرزی و منتقدین محمدرضا گودرزی و اسدالله امرایی روز گذشته، 29 فروردین‌ماه، در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.

در ابتدای این نشست لیدا طرزی بخش هایی از کتاب را خواند و سپس محمدرضا گودرزی صحبت کرد. گودرزی گفت: در بحث ترجمه کتاب، با دو نوع نقد مواجه هستیم؛ نقد ترجمه و نقد خود کتاب. ما نقد ترجمه نداریم و ساختار کتاب را نقد می‌کنیم. این مجموعه داستان، 9 داستان دارد که همگی «ماکسی مال» هستند. دو نوع گرایش داستان‌نویسی داریم؛ «مینی مال» و «ماکسی مال». مینی مال به معنای کوتاه و ماکسی مال به معنای بلند است؛ بنابراین در داستان‌های ماکسی مال، نویسنده تا آنجایی که فکر می‌کند لازم است، حرف‌هایش را می‌زند و توصیفات را کامل انجام می‌دهد؛ در مقابل در مینی مال، نویسنده‌ها معتقدند که متن ادبی مانند کوه یخ است یعنی یک هشتم آن روست و بقیه آن زیر است. بنابراین خواننده و نویسنده به گونه‌ای باید همکاری کنند که سطرهای سفید هم خوانده شود و خواننده بتواند ناگفته‌های متن را هم بخواند.

وی ادامه داد: برداشت من این است که جایزه اُ هنری و داوران آن بیشتر گرایش به ماکسی مال دارند. در این جا عرف این است که میانگین داستان 20 صفحه باشد. این موضوع در همین کتاب نیز وجود دارد و می‌بینید که بیشتر داستان‌ها بیش از 20 صفحه هستند و فقط یک داستان است که 14 صفحه دارد و از همه کوتاه‌تر است؛ البته از نظر محتوایی نیز داستان‌های ماکسی مال دارای مفاهیمی است که قابل بحث است. البته ما معتقدیم که بحث تأویل وابسته به خواننده است، یعنی برداشتی که از یک داستان توسط افراد مختلف انجام می‌شود، متفاوت است. ممکن است که در قسمت تأویل تفاوت آرا داشته باشیم و هرکس برداشت متفاوتی از یک داستان داشته باشد. این موضوع به دو چیز وابسته است؛ یکی خود خواننده، علایق او، میزان مطالعه و جهان بینی او و ...؛ این موضوعات بر روی معنا کردن او تاثیر می‌گذارد.

گودرزی به داستان‌های مجموعه «نقشه‌هایت را بسوزان» اشاره کرد و با بیان اینکه داستان‌های این کتاب از نظر گروه ژانربندی در گروه‌های مختلف قرار می‌گیرد، افزود: یکی از داستان‌ها نمادین است، سه داستان رئال و پنج داستان این مجموعه نیز مدرن هستند. داستان‌های رئال داستان‌هایی هستند که به واقعیت‌های اجتماعی می‌پردازند. داستان‌های مدرن داستان‌های هستند که به مسائل روان‌شناسی و ذهن انسان‌ها می‌پردازند. بعضی از داستان‌های مدرن دارای شیوه روایت مدرن هستند و خودشان دارای مساله غیر مدرن هستند در حالی که بعضی دیگر علاوه بر شیوه روایت مدرن دارای مسئله مدرن نیز هستند. در مورد راوی داستان‌ها نیز باید گفت که راوی پنج داستان ذهنیت مرکزی یا محدود به ذهن است. در حقیقت سوم شخصی است که مرکزیت داستان براساس آن است. البته به نظر من در بعضی از این داستان‌ها تخطی وجود دارد؛ بدین معنی که یا نویسنده بلد نبوده است و تخطی کرده یا اصلاً برایش مهم نبوده و تخطی کرده است. شاید با خود فکر کرده است که اگر هر جایی داستان ذهنیت مرکزی نداشته باشد، دانای کل خوانده می‌شود. هم چنین دو داستان اول شخص است و دو داستان دیگر دانای کل است. باید توجه داشت که این 9 داستان از نویسندگان متفاوت است بنابراین صحبت کردن راجع به وجوه مشترک این داستان ها بسیار سخت است. در حقیقت ما فقط می‌توانیم گرایش را مشخص کنیم.

گودرزی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته مهم داستان‌ها مربوط به انتقال حس شخصیت‌ها به کمک درون گرا بودن آنهاست. بدین معنی که شما حس می‌کنید که همه شخصیت‌ها را متوجه می‌شوید. نکته دوم محتوای انسانی روان‌شناختی داستان‌هاست که به نظر من این موضوع به حد قابل توجهی در تمام داستان‌های کتاب وجود دارد. برای مثال یک گرایش معتقد است که داستان‌ها یا باید از نظر ادراک حسی به معنی انتقال زیباشناختی، حس نابی را به شما ببخشند. در آن زمان داستان به دلیل وجود ادراک حسی ارزشمند است. یا در قوه عقلی و ادراکی مسائل اندیشه‌ای را برای شما مطرح کنند. این موضوع به معنای این نیست که آموزش بدهند تا ما یاد بگیریم چرا که داستان این وظیفه را ندارد، بلکه سوال‌هایی را مطرح کنند تا ذهن ما به کار بیفتد. برای مثال در یک مجموعه داستان راجع به جنگ، فکر کنیم که جنگ چه چیزی است چه عواملی در آن دخالت دارد؟ مفهوم جنگ نیز تنها یک کلمه نیست چرا که در کشورهای مختلف معنا و مفاهیم متفاوتی دارد. به نظر می‌آید که ترجمه در مجموع خوب بوده است. ترجمه توانسته است به شکل ملموس و راحت، پلات داستان را انتقال بدهد. ما مشکلی با ارتباط ادراکی با داستان‌ها نداریم. تنها ضعفی که به زعم من این اثر دارد، این است که ما هیچ چیزی راجع به نویسنده‌ها نمی‌دانیم.  خاطرم هست که آقای شجاعی به من گفتند که در جلد آخر بیوگرافی همه را منتشر خواهیم کرد. هر جلد از کتاب را که می‌خوانیم، کنجکاو هستیم که بدانیم نویسنده آن چگونه کار می‌کند؟ چرا که همه نویسنده‌های این داستان‌ها آمریکایی نیستند. در جایزه اُ هنری معیار این است که داستان‌هایی که به زبان انگلیسی نوشته می‌شوند و در مجلات معتبر ادبی چاپ شوند، شانس حضور در آن را دارند. داورها از روی همین مجلات انتخاب می‌کنند. در این مکانیزم سالی چندین هزار داستان در مجلات ادبی آمریکا چاپ می‌شود و از میان آنها 20 داستان به صورت میانگین انتخاب می‌شود؛ بنابراین در این تعداد داستان که انتخاب می‌شود، مهم است که بدانیم نویسنده چه ویژگی‌هایی دارد. هرچند که در معنا کردن دخالت ندارد بلکه فقط به اطلاعات ما اضافه می‌شود تا کنجکاوی برطرف شود.

در ادامه اسدالله امرایی، از مترجمان، صحبت کرد و گفت: مجموعه «نقشه‌هایت را بسوزان» از یک مجموعه‌ای انتخاب شده است که به هر حال دارای یک سلسله داستان‌هایی است که توسط ناشر آن چاپ می‌شود. این کتاب یکی از آن مجموعه است که به صورت انتخاب سالانه انتخاب می‌شود و داستان های برگزیده معرفی می‌شوند. اُ هنری یکی از کسانی است که در گسترش داستان کوتاه به ویژه در آمریکا نقش مهمی داشته است و جایزه او نیز اکنون به همین ترتیب است. تقریباً چیزی نزدیک به 28 هزار مجله ادبی که داستان نیز منتشر می‌کنند، در آمریکا چاپ می‌شود و از بین این‌ها هر سال داستان‌هایی را انتخاب می‌کنند و داستان‌ها را در طی سه مرحله داوری می‌کنند و در مرحله آخر دو داور هستند که از مجموعه آثار منتخب یک جلد را انتخاب می‌کنند و به عنوان داستان کوتاه برگزیده سال معرفی می‌کنند. مجموعه ترجمه شده پیش رو مربوط به سال 2003 است. از سال 2015 به بعد، همه ساله مجموعه‌ای از داستان های برنده جایزه اُ هنری انتخاب و چاپ می‌شوند.

امرایی با اشاره به یکی از داستان‌های مجموعه «نقشه‌هایت را بسوزان» افزود: اگر بخواهم راجع به داستان «لطف خدا» صحبت کنم باید بگویم که ما در این جا هر سه رویکرد مذهبی رایج را داریم. نویسنده بسیار راحت اختلافات فرهنگی را در قالب داستان روایت می‌کند. در بحث مهاجرت و رویکرد آن‌ها در جامعه، نگاه منتقدانه دارد. او می‌خواهد بگوید که اختلاف فرهنگ ها چه قدر می‌تواند بر رفتار و کار انسان‌ها تاثیر بگذارد. در این کتاب شما با داستان‌های برگزیده یک مجموعه روبرو هستیم. داستان‌های زیادی در آمریکا نوشته می‌شود که شاید بسیاری از آنها ارزش خواندن نیز نداشته باشند، اما داستان‌های جایزه اُ هنری همگی داستان‌های برگزیده هستند. جذابیت داستان‌های این مجموعه این است که این‌ها از فیلترهایی رد می‌شوند و بهترین داستان ها ارائه می‌شود.

گودرزی در بخش دوم صحبت‌های خود گفت: از روی این مجموعه و مجموعه دیگری که ترجمه شده است، می‌توان فهمید که فضای روشنفکری آمریکا به نفع مهاجران است. اغلب داستان‌هایی که جایزه می‌گیرد، برای مهاجران است. شاید بخش کوچکی به این دلیل باشد که آنها قصد حمایت از مهاجران را دارند اما بخش اصلی که مطرح کردم این است که آن چیزی که در فضای جدید علاقه زیادی به آن وجود دارد این است که باورها، دغدغه‌ها و رفتارهای کسانی که به عنوان مهاجر وارد آمریکا می‌شوند چگونه است و چه عواملی بر آن تاثیر می‌گذارد؟ این موضوع در مورد باورهای دینی و دغدغه‌های آن نیز بسیار پر رنگ است. در حقیقت دغدغه‌های دینی، باورهای فرهنگی و ... برای آنها بسیار مهم است.

امرایی نیز در بخش دوم صحبت‌های خود گفت: بزرگترین لذت برای من این است که از داستانی خوشم بیاید و آن را ترجمه کنم؛ فارغ از این که این داستان مجوز بگیرد یا نه. این گونه مسائل به قلم نویسنده کمک می‌کند و باعث می‌شود که داستان نویسی ما نیز رشد کند. در حقیقت ما میتوانیم فضاهای جدیدی را کشف کنیم و برای کشف این فضاها باید اینگونه داستان‌ها را بخوانیم.

این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

انتهای پیام/

نظر شما