شناسهٔ خبر: 1889613 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

نقد مقاله "یکسال پس از مقاله‌ى دکتر غروى" در راه ديگر

امامان و فقها، به نقد قدرت يا تشكيل حكومت اسلامي بي توجه نبوده اند

اخلاق گرايي و عبادت جز خدمت به خلق نيست و خدمت به خلق از طريق قدرت و حكومت اسلامي، بهتر از شرايط ديگر، قابل تحقق است و از طريق سازوكارحكومت اسلامي به مردم خدمت وعدالت اجرا مي شود و اگر كساني مثل داعش سواستفاده كنند، حسابشان از سياست و اسلام جداست و همان طور كه امام خميني ره بارها تاكيد كردند ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست...

صاحب‌خبر -
گروه فرهنگي - سایت راه دیگر، در تاريخ 22 مهر 93 در مقاله ای با عنوان "یکسال پس از مقاله‌ى دکتر غروى" به قلم فرزانه بذرپور، نکاتی را در رابطه با یادداشت دکترغروی در روزنامه بهار در يك سال پيش مطرح كرده است.



امامان و فقها، همواره در نقد قدرت يا تشكيل حكومت اسلامي كوشش كرده اند

نویسنده به بهانه سالگرد انتشار  مقاله ی دکتر علی اصغر غروی در روزنامه بهار به مناسبت عید غدیر که با واکنش های مختلفی در بین مومنان  و مسلمانان و برخي مسوولان مواجه شد و در اعتراض به این مقاله، روزنامه بهار نیز توقیف شد، ادعا کرده که یادداشت دکتر غروی می توانست پایه ای باشد برای گفتگو درباره ی درد کهن شیعه و سنی و حل اختلافات مسلمانان که از قضا هر روز شکل و روند تازه ای پیدا می کند!
راه دیگر نوشته است: یکسال پیش دکترغروی به بحث تئوریکی درباره ی فلسفه ی سیاسی اسلام پرداخت و اشارتی تاریخی کرد که اسلام یا هر دینی برای بر پایی حکومت نیامده است و دین برای سازندگی انسان و رشد اخلاقی اوست تا آزادانه و به انتخاب در حکومت مشارکت کند و حاکم نه ولی امر که نهایتا وکالتی برای رتق و فتق امور مردم دارد و بس.
به گزارش بولتن نيوز، اين نگرش نويسنده راه ديگر، نشان مي دهد كه افرادي كه به دنبال روش هاي غربي و دموكراسي غربي هستند، براي آن كه موضوع حكومت را از انديشه هاي اسلامي به حاشيه ببرند و انديشه اسلامي را تنها به  اعمال و رفتار و مسائل شخصي و اخلاقي محدود نمايند، سعي دارند كه  نظريات حكومت اسلامي را به شكل هاي مختلف انكار كنند. اما بايد توجه داشته باشند كه محدود كردن انديشه اسلامي و دين اسلام به امور اخلاق و تقوا و احكام ديني، ظلم به دين است زيرا اساسا دين و علماي دين و امامان و خلفا  و پيشوايان ديني، از طريق حكومت اسلامي و ايجاد نهادهاي مناسب ديني در جامعه است كه مي توانند در خدمت به مردم وايجاد عدالت حركت كنند. 
اگر امامان و علماي ديني ابزار قدرت و خدمت و حكومت را نداشته باشند و در جامعه حاضر نشوند و تنها به انديشه، كتاب، مسجد، مدرسه و مكتب و... محدود شوند،‌عملا قدرت اجرايي، منابع مالي و اقتصادي و... را براي اثرگذاري بر روند خدمت به جامعه نخواهند داشت و تنها مي توانند به توصيه هاي ديني محدود شوند. 
اگرچه ورود به ساختار حكومت و مسائل اجرايي، مشكلات و پيچيدگي هاي خاص خود را دارد و ممكن است مشكلاتي پيش آيد كه حاكمان و مسوولان جامعه را مسوول اين مشكلات معرفي نمايند، اما در حقيقت حضور انديشمندان اسلامي در بين مردم و در مسائل اجرايي و حكومتي، باعث حركت بهتر حكومت و تقويت عدالت مي شود و اگر مشكلاتي مثل مشكلات امروز جامعه ما و كشورهاي ديگر مشاهده مي شود، بايد توجه داشت كه دلايل متعددي براي آن وجود دارد و نياز به سازماندهي و تقويت و به روز شدن حكومت دارد و نبايد تصور شود كه اگر مشكلي ايجاد شد، بايد علما كناره گيري كنند و كار حكومت را به ديگران بسپارند و...
اسلام در سيره نبوي، در گفته ها و رفتارهايي كه از امامان معصوم به جاي مانده است به هيچ وجه بي توجه به مسائل حكومت، جامعه و مردم نبوده است. پيامبراسلام، بسيار بر ضرورت رسيدگي به حق الناس، حقوق مردم، حاكمان و... تاكيد داشته اند. تمام تلاش هاي ايشان همگي در برپايي حكومت و جامعه اي بوده كه خدمت به خلق را در نظر داشته باشند و اسلام را به ساير نقاط جهان معرفي نمايند تا مردم جهان را هدايت كنند. 
امام علي عليه السلام نيز چه در زمان خلافت خود و چه در زمان هاي ديگري كه به حكومت اسلامي و مردم مشاوره مي دادند و براي حقوق مردم تلاش داشتند، بارها تاكيد كرده اند كه حكومت اسلامي و علما و افراد دانا و انديشمند بايد در جريان مسائل جامعه، با جديت و حضور به موقع،  از انحراف ها جلوگيري نمايند و به حقوق مردم رسيدگي كنند. 
توصيه هاي امام علي به فرمانداران ولايات مختلف و از جمله توصيه ها ونامه معروف ايشان به مالك اشتر نيز نشان مي دهد كه تاچه حد نسبت به مسائل حكومت وحقوق مردم حساس بوده اند  و به آن توجه داشته اند و بي تفاوت به حكومت اسلامي نبوده اند 
لذا نبايد تصور شود كه امام علي تنها با فشار مردم به حكومت و خلافت رضايت دادند. ايشان حتي در دوره هاي ديگر، نيز حساسيت قابل توجهي نسبت به مسائل حكومت و مردم داشتند. حتي در زمان حيات پيامبر اسلام، امام علي در صف اول رسيدگي به مسائل جامعه و سياست وجنگ و حقوق مردم بوده اند. اگر در آن زمان خلافت را پذيرفته بودند براي آن بود كه مشكلات پيش آمده حضور ايشان را طلب مي كرد و مردم نيز آمادگي حضور ايشان را داشتند و اتفاقا همان مشكلات ريشه اي و تخلفات عده اي از متعصبان و بي دين ها وناكثين و قاسطين و مارقين بود كه باعث تداوم مشكلات و جنگ هاي امام علي با آنها شد. 
لذا چگونه مي توان اين تاريخ غني وحضور امامان در صحنه هاي مختلف تاريخي و سياسي و حكومت ها را ناديده گرفت و اعلام كرد كه امامان به مسائل حكومت و مسائل دنيوي بي توجه بوده اند. لذا علماي شيعه وسني در شرايط مختلف تاريخي در كنار مردم بوده اند و در نقد قدرت و حكومت و در ياري رساندن و مشاوره به حكومت اسلامي كوشش كرده اند. 
توصيه ها، احاديث و تاكيدهاي بسياري از امامان معصوم در رابطه با حكومت و حقوق مردم گفته شده است و مشاركت امامان معصوم درجنگ ها، امور جامعه، دفاع از حقوق مردم و... چيزي نيست كه قابل كتمان باشد. 
حتي حركت امام حسين و امام حسن نيز در راستاي حكومت و نقد قدرت بوده و براي به قدرت رسيدن افرادي كه شايستگي خدمت به جامعه و حركت در جهت اجراي فرامين و مقررات اسلامي را داشته اند، حرف داشته اند و در عمل نيز اين موضوع را به اثبات رسانده اند.
در تمام دوره هاي بعدي و در زمان امامان معصوم نيز نقد قدرت موضوع مهم و اساسي بوده و آنها نسبت به حكومت و حقوق مردم و اجراي انديشه هاي اسلامي بي تفاوت نبوده اند. اگر آنها در راس قدرت نبوده اند، به اين معني نيست كه خلافت و تشكيل حكومت اسلامي را قبول نداشته اند.  
شاهد مدعا، ولايتعهدي امام رضا عليه السلام است كه به عنوان راهكاري براي خدمت به مردم و تشكيل حكومت اسلامي و اجراي توصيه هاي اسلامي در زمينه حكومت، پيگيري كردند كه به سهم خود در روشن سازي حضور امامان در امور جامعه و نگاه آنها به حكومت اسلامي مفيد بوده است و لذا نمي توان اين مسائل را به معناي بي توجهي امامان وعلماي اسلام نسبت به تشكيل حكومت اسلامي تحليل كرد.  
به عبارت ديگر، اگر شرايط براي خلافت امام حسن يا پيروان ايشان  نيز فراهم مي شد، قطعا ايشان براي خدمت به مردم يا خودشان مثل امام علي وارد صحنه مي شدند و يا شخص صالح  و شايسته اي را  براي خدمت به مردم انتخاب مي كردند و آنچه اتفاق افتاده به معني بي توجهي امامان به مسائل مهم جامعه اسلامي يعني حكومت نيست.
يكي از دلايل قيام امام حسين برعليه يزيد نيز در ارتباط با مواردي است كه امام حسن بر آنها تاكيد داشتند كه معاويه حق ندارد پس از خود، كسي را به خلافت انتخاب كند و خلافت نبايد موروثي باشد و لذا انتخاب يزيد به خلافت بعد از معاويه، از موارد مطرح در آن زمان بوده كه با انتقاد امام حسين مواجه شد. 
براين اساس، و در حالي كه بخشي از عمر بابركت امامان و حتي علماي بعد از ايشان، ‌در راه اصلاح امور و تشكيل حكومت اسلامي، مشروطه خواهي و... بوده است، نمي توان چنين ادعا كرد كه امامان نسبت به حكومت اسلامي بي تفاوت بوده اند و انديشه اسلامي و امامان و ... تنها به مسائل اخلاقي و ديني پرداخته و دين را يك موضوع شخصي و براي اعتلاي فرهنگ واخلاق مردم ارزيابي كرده و براي تشكيل حكومت اسلامي تلاش نكرده اند. بلكه بايد توجه داشت كه حتي در زمان مشروطه نيز علما براي تغيير و تحول در حكومت، و تشكيل مجلس و... وارد صحنه شده اند و اينها نيز نشانه بي تفاوتي نيست.
همواره در انديشه ها و توصيه هاي علما و فضلا و روحانيون در 1400 سال گذشته، موضوع حكومت و نحوه عمل حاكمان مورد توجه بوده است و لذا نمي توان موضوع امامت و عملكرد فقها را تنها در توصيه هاي اخلاقي براي رشد و گسترش اخلاق خلاصه كرد. 
راه دیگر نوشته است: غروی فرصت یافت در مقالاتی که در جرس انتشار یافت گفته اش را بسط داده و به ابهامات پاسخ  گويد. با نگاهی به مقالات بعدی می توان این نکته اساسی را دریافت که دکتر غروی، مقام دنیوی خلافت را از صفات ذاتی امام نمی دانست. دکتر غروی می گوید:  ..... چه بسا امام علی در دوره ی خلفای راشدین سعی و تلاشی برای رسیدن به خلافت اسلامی نکرد و اگر حضور چشمگیر مردم و خواست ایشان پس از قتل عثمان نبود، امام علی همچنان بر کرانه ی قدرت می رفت.
 اين نحوه تحليل نويسنده نشان مي دهد كه امامت را تنها در سطح زهد و تقوا محدود كرده اند و رابطه شخص و امام با خداوند را مطرح ساخته است. اگرچه امامان در راه تقوا واخلاقيات بسيار كوشش كرده اند تا جامعه و مردم الگوي مناسب را داشته باشند و حتي حاكمان از تقوا و اخلاق وعدالت برخوردار باشند، اما  موضوع امامت تنها در سطح تقوا خلاصه نمي شود وحضور امامان در بين مردم، قيام امام حسين، مكتب امام جعفرصادق، پيگيري علم و دانش توسط امام باقر و ساير مبارزات و تلاش هاي امامان در نقد قدرت و حكومت، همگي ناظر بر اين امر است كه امامان به كار حكومت توجه داشته و تنها در اخلاق و نماز و روزه محدود نبوده اند بلكه به حقوق مردم و عدالت و... نيز توجه داشته اند. 

نویسنده سپس با انتقاد از نظریه  توجه به حكومت در انديشه هاي اسلامي می گوید: در حالی که امام علی به دنبال قدرت نبود و قدرت را میراث خود نمی دانست، اما در حال حاضر  عده اي معتقدند  كه امام و علماي بعد از ايشان بايد به دنبال قدرت باشند. 


راه ديگرادعا كرده كه پرداختن به بحثی که دکتر غروی باب آن را گشود این روزها اهمیتش بیشتر هم آشکار شده است وقتی میبینیم داعش به دنبال قدرت و حكومت است! 
در اين زمينه نيز بايد توجه داشت كه خطا در روش داعش و ادعاي تشكيل حكومت اسلامي توسط يك گروه تروريست و ظلم كردن به مردم به نام دين و حكومت، نمي تواند مبناي آن باشد كه نبايد حكومت اسلامي مورد توجه باشد. اين كه در هر حكومتي، خطا و تخلفي باشد يك امر طبيعي است و حاكم اسلامي و دادگاه ها بايد به تخلفات رسيدگي كنند. 
حتي در زمان امام علي  نيز كساني به مردم ظلم مي كردند و قصد انحراف حكومت را داشتند و به نام حكومت اسلامي و اسلام به مردم ظلم كردند و امام علي با آنها برخورد كرد و حتي امام علي به قاضي و محكمه مراجعه مي كرد.... 
در نتيجه بايد توجه داشت كه مشكل در تشكيل حكومت اسلامي نيست ومشكل در اين نيست كه عالم فاضل و فقيه جامع الشرايط نبايد به دنبال تشكيل حكومت اسلامي باشد، بلكه مشكل در اعمال و رفتار افراد جامعه و كساني است كه به هر نامي سعي دارند تخلف كنند واز قانون اسلام تخطي كنند. 
لذا چه حكومت دموكراسي غربي باشد و چه حكومت اسلامي باشد، ممكن است كه عده اي از نام دموكراسي يا از نام اسلام و حكومت اسلامي، سواستفاده كرده و به مردم ظلم نمايند و يا راهي را بروند كه عرف جامعه آن را نمي پسندد.
در نتيجه تلاش فقها و روحانيون وامامان براي تشكيل حكومت اسلامي و اجراي عدالت، كاري پسنديده  و شايسته و براي عدالت و خدمت به مردم بوده است و نبايد انحراف وخطاها و ظلم هايي كه پس از تشكيل حكومت، ايجاد مي شود را به حساب  آن گذاشت كه اساسا امامان به مسائل دنيوي بي توجه بوده اند و تنها به تقوا و زهد توجه داشته اند. 
زيرا اتفاقا اخلاق گرايي و عبادت جز خدمت به خلق نيست و خدمت به خلق از طريق قدرت و حكومت اسلامي، بهتر از شرايط ديگر، قابل تحقق است و امامان و فقها و ولايت فقيه سعي دارد كه از طريق سازوكارحكومت اسلامي به مردم خدمت وعدالت اجرا شود و اگر كساني در اين چارچوب تخلف كنند و مثل داعش سواستفاده كنند، حسابشان از سياست و اسلام جداست و همان طور كه امام خميني ره بارها تاكيد كردند ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست و لذا كار سياست و حكومت جداي از انديشه اسلامي و تقوا و اخلاق گرايي ورابطه با خداوند نيست و خداوند متعال  و پيامبر نيز بارها توصيه كرده اند به خدمت به خلق و ايجاد فرصت هايي كه از طريق حكومت براي خدمت به مردم ايجاد مي شود. 

برچسب‌ها:

نظر شما