شناسهٔ خبر: 18774611 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی(ع) - بخش اول

انگیزه‌های حضرت علی (ع) از حفر چاه

حضرت علی (ع)، در طول عمر بابرکت خویش، بخصوص در مدت 25 سال سکوت ایشان، به حفر چاه، احداث نخلستان و ایجاد مزارع و کشتزارهای متعدد مشغول بودند.

صاحب‌خبر -

 

چکیده

«وقف» که به معنای «حفظ اصل مال و استفاده از منافع آن برای تأمین نیازهای دیگران» است، یکی از روش‌های پسندیده جوامع برای کمک به مردم، به ویژه اقشار آسیب‌پذیر جامعه انسانی است. این کار انسان‌دوستانه در جوامع انسانی از دیرباز، به شکل‌های گوناگون وجود داشته؛ اما با ظهور اسلام، با راهنمایی‌های گفتاری و رفتاری رسول خداˆ به‌خوبی در رفتار مسلمانان جای گرفته است. با مطالعه منابع تاریخی و کتب متعدد حدیثی به جایگاه سنّت حسنه وقف در کلام و سیره عملی پیامبر عظیم‌الشأنˆ و همچنین صحابیان ایشان و ائمّه معصوم‰، به ویژه موقعیت ممتاز و بی‌نظیر امام علی† پی می‌بریم.
حضرت علی†، در طول عمر بابرکت خویش، بخصوص در مدت 25 سال سکوت ایشان، به حفر چاه، احداث نخلستان و ایجاد مزارع و کشتزارهای متعدد مشغول بودند و سپس تمامی این اموال و دارایی‌ها را که به برکت بازوان پرتوان خود ایجاد کرده بودند، وقف نیازمندان نمودند و در حالی به ملاقات پروردگار شتافتند که از اموال دنیا، چیزی جز 700 درهمی که از سهم بیت‌المال خویش برای مایحتاج خانواده کنار گذاشته بودند، چیزی  نداشتند. بر اساس اسناد موجود، به طور کلی، موقوفات آن حضرت شامل وقف بیش از 100 (یا 170) حلقه چاه در منطقه ینبع و چاه‌ها و چشمه‌های بی‌شمار دیگر در مناطق گوناگون، به ویژه در شهر مدینه و نواحی اطراف آن، وقف نخلستان‌ها و کشتزارهای متعدد، وقف خانه، وقف مسجد و مانند آن است.
این مقاله در پی پاسخ به سه سؤال کلیدی است: 1. میزان و تعداد موقوفات حضرت علی† چقدر بوده است؟ 2. موقوفات حضرت علی† شامل چه چیزهایی بوده است؟ 3. علت وقف این موقوفات چه بوده است؟

کلیدواژگان

علی(ع)، وقف، موقوفات، چاه

مقدّمه

در بیان معنا و مفهوم واژه «وقف» و «موقوفات» تعاریف متعددی در کتب فقهی آورده شده است که برای نمونه، به چند نمونه اشاره می‌شود:

1. شهید اول (شیخ شمس‌الدین محمّد) درباره این واژه می‌نویسد: « تحبیس العین و تسبیل المنافع»؛ وقف حبس مال و استفاده از منافع آن است. (شهید اول، 1378، ج1، ص180)

2. امام‌خمینیŠ «وقف» را چنین معنا نموده است: «حبس کردن اصل مال و استفاده از منافع آن.» (موسوی خمینی، 1409، ج2، ص63)

3. در قانون مدنی، ذیل تعریف «وقف» آمده است: «عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.» (کاتوزیان، 1383، ص57)

در نتیجه، باید بگویم: «وقف» عبارت است از: حبس کردن ملک یا مالی از هرگونه تصرفی در اصل آن، و مشخص‌ کردن اینکه منافع آن در چه راهی صرف شود.

در تعریف «موقوفات» آمده است: تمام اموال و دارایی‌هایی است که واقف آن‌ها را وقف می‌کند. در واقع، رکن اصلی وقف همین موقوفات است و به سبب وجود همین موقوفات است که وقف‌نامه تنظیم و نوشته می‌شود. (فروزش، 1389، ص231)

چرایی نوع موقوفات حضرت علی†

طبق گواهی تاریخ و اسناد و مدارک موجود، حضرت علی† بیش از همه موقوفات داشتند، هم در میان افراد زمان خود و هم در میان سایر ائمّه معصوم‰.

پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است درباره چرایی موقوفات آن حضرت نکاتی را متذکر شویم: اینکه چرا حضرت امام علی† به این نوع موقوفات روی آوردند؟ آیا نیاز جامعه آن زمان اقتضا می‌کرد یا دلایل دیگری داشته است؟

حضرت علی† گرچه در سنت گفتاری خود، همه فعالیت‏های مفید اقتصادی، اعم از صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزی را تشویق کرده، (محمّدی ری‌شهری، 1421، ج4، ص171-174)، اما شخصاً فعالیت کشاورزی را برگزیده‏اند.

برای این انتخاب، دست‌کم سه علت می‏توان ذکر کرد:

اول. شرایط محیطی و اقتصادی مدینه؛ برخلاف شرایط مکّه، که با تجارت و دام‌پروری سازگاری بیشتری داشت و به همین سبب، مردم آنجا بیشتر در این دو رشته به فعالیت می‌پرداختند، مدینه به سبب داشتن خاک حاصل‌خیز و آب و هوای مساعد، با زراعت بیشتر مناسبت داشت. پیامبر اکرمˆ هم پس از مهاجرت به مدینه، به قریشیان فرمودند: «ای جماعت قریش، شما دام‌پروری را بیشتر دوست دارید؛ از آن بکاهید. شما اکنون در سرزمینی قرار گرفته‌ایدکه بارش کمتری دارد، پس زراعت کنید؛ زیرا زراعت مایه برکت است، و در آن از ابزار شخم زیاد استفاده کنید.» (بیهقی، 1414، ج6، ص229)

دوم. نقش زیربنایی کشاورزی و باغ‌داری و احداث نخلستان‌ها در توسعه اقتصادی آن زمان؛ در حدیثی از امام صادق† نقل شده است که فرمودند: «مردی نزد علی - † - کیسه‌ای از هسته خرما دید و پرسید: یا علی، این‌همه هسته خرما را به چه منظور جمع کرده‌اید!؟
حضرت پاسخ دادند: همه این‌ها ان‌شاءالله درخت خرما خواهد شد. راوی می‌گوید: که امام آن هسته‌ها را کاشتند و نخلستانی ایجاد کردند و سپس آن را بر فقرا و فی سبیل‌الله وقف نمودند.» (کلینی، 1401، ج7، ص543 / حرّ عاملی، 1409، ج13، ص303 / مجلسی، 1403، ج41، ص39 / نوری، 1418، ج2، ص512)

سوم. سازگاری آن با قاعده رفتاری آن حضرت؛ ظاهراً تردیدی در این وجود ندارد که فعالیت کشاورزی با وجود فایده زیاد اجتماعی آن، به ویژه فراهم نمودن نیازهای حیاتی اقشار کم درآمد، از نظر اقتصادی دارای سودآوری کمتر و از نظر اعتبارات اجتماعی و عرفی دارای منزلت کمتر و به همین سبب، کاری پرزحمت و کم‌سود، ولی در عین حال، پر خیر و برکت به شمار می‌آید. از این‌رو، انتخاب چنین فعالیتی برای آن حضرت کاملاً طبق قاعده بود. امام باقر† در این زمینه فرمودند: «حضرت علی† همواره از میان دو کاری که هر دو مرضی پرورگار بود کاری را انتخاب می‌کردند که تحمّل آن دشوارتر بود». (محمّدی ری‌شهری، 1421، ج8، ص227)

موفقیت‏های اقتصادی امام علی† نشان می‌دهد که ایشان در کار تولید، از دانش و مهارت بالایی برخوردار بودند. ایشان با یک بررسی مختصر، وجود منابع عظیم آب در مناطق گوناگون را به درستی تشخیص دادند و در مدت نسبتاً کوتاهی قریب صدها حلقه چاه در مدینه و مناطق دیگر حفر کردند.

اهمیت حفر چاه در عربستان

عربستان از مناطق کم باران جهان است و بیابان‌ها و کویر‌های گسترده‌ای دارد که در بیشتر فصل‌های سال، آفتاب گرم و سوزان برآن می‌تابد و شرایط زیست گیاهان، حیوانات وآدمیان را دشوار می‌سازد. در سرزمین‌هایی از این قبیل، استخراج آب‌های زیرزمینی از طریق حفر چاه، احداث چشمه و قنات مناسب‌ترین راه برای به دست آوردن آب است، و می‌توان گفت: در این‌گونه اقلیم‌ها، چاه سهم عظیمی در تمدن بشری داشته است. از این‌رو، ساکنان عربستان به خوبی به تأثیر مهمی که چاه می‌تواند در زندگی آنان داشته باشد پی برده بودند، آنان برای ادامه زندگی، از آب چاه استفاده می‌کردند و اطراف چاه‌ها را برای سکونت خود برمی‌گزیدند و گاه برای تصرف و تملّک چاه‌ها، جنگ‌های خونینی به راه می‌انداختند.

چاه‌ها به اندازه‌ای برای آنان اهمیت داشت که بسیاری از مسائل فرهنگی آنان به گونه‌ای به آن‌ها مرتبط بود، برای نمونه؛ آنان بسیاری از چاه‌ها را به اسامی قبیله‌ها، مکان‌ها و اشخاص نام‌گذاری می‌کردند.

در آن روزگار، عرب چند مشکل اساسی درباره چاه‌ها داشت که مهم‌ترین آن‌ها عبارت بود از:

1. نداشتن ابزار مناسب برای حفر چاه و آشنا نبودن با شیوه‌های کندن آن؛

2. فقدان قانونی که با آن بتوان مسائل حقوقی چاه‌ها را مشخص کرد؛ یکی از علل جنگ‌های خونینی که گاه بر سر تصرف چاه‌ها به راه می‌افتاد به همین نکته بازمی‌گشت.

3. رعایت نکردن مسائل بهداشتی.

پس از ظهور اسلام، مشکلات یاد شده به میزان گسترده‌ای حل شد، اما مهم‌ترین مشکل، یعنی کمبود چاه‌های آب همچنان برای جامعه اسلامی باقی ماند؛ زیرا ابزار چاه‌کنی بسیار ساده و حفرچاه ـ به گونه‌ای که به آب برسد و نیاز مردم را برآورده سازد ـ در زمره اعمال دشوار به شمارمی‌رفت. برای حل این مشکل، به مردانی پولادین نیاز بود که پا در صحنه بگذراند و با عزمی راسخ و همتی والا، زمین‌های خشک را تا اعماق حفر کنند و با بیرون آوردن آب، به زمین خرّمی و سرسبزی ببخشند و کام تشنه آدمیان، حیوانات و گیاهان را سیراب سازند. امیرالمؤمنین حضرت علی† از جمله این مردان بزرگ، که پیوسته به دنبال خدمت به خلق به منظور رفع نیازهای آن‌ها بودند.

انگیزه‌های حضرت علی† از حفر چاه

از بررسی تاریخ و روایات، نتیجه‌گیری می‌شود که حضرت علی† انگیزه‌های ذیل را از حفر چاه دنبال می‌کردند:

1. سر‌سبزی و خرّمی زمین؛ گیاه زمین را به نشاط می‌آورد و بدان خرّمی و حیات می‌بخشد. بر پایه روایات متعدد، حضرت علی† به کاشت درختان علاقه‌ای وافر داشتند و می‌فرمودند: «ثَلاثَه یُذهِبنَ عَن قَلبِ الحُزنِ؛ المَاءُ وَ الخَضرَاءُ وَ الَوجهُ الحسنِ»؛ نگاه به سه چیز غم را می‌زداید: آب، سبزی و چهره زیبا. (حرّ عاملی، 1409، ج12، ص22-26 / صدوق، 1414، ص92)

2. تأمین هزینه زندگی و امرار معاش؛ این کار در منطق اهل‌بیت‰ جنبه عبادی داشت. حضرت علی† می‌فرمایند: «الکَادُّ عَلَیَ عَیالِهِ کَالمُجاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ »؛ کسی که برای تأمین نیازهای خانواده‌اش، خود را به زحمت بیندازد، اجر مجاهد در راه خدا را دارد. (مجلسی، 1403، ج41، ص26)

3. درآمد برای تأمین نیازهای نیازمندان؛ علامه مجلسیŠ نقل کرده است که درآمد غلّه آن حضرت چهل هزار دینار بود و همه را صدقه می‌داد و شمشیر خود را نیز فروختند و فرمودند: «اگر غذای شب داشتم،آن را نمی‌فروختم.» (کلینی، 1401، ج5، ص88)

4. حفر چاه برای حجاج بیت‌الله الحرام؛ این چاه‌ها در مسیر حاجیان حفر شده‌اند تا هنگام سفر به مکّه معظمه، برای مصرف، از آب این چاه‌ها استفاده کنند. با توجه به مسافت طولانی بین مکه و مدینه و کمی آبادی و آب در این مسیر، این چاه‌ها در آسان کردن مسافرت به سمت مکّه نقش مهمی داشته‌اند.

5. ایجاد رفاه برای مسافران بین شهر‌ها؛ با توجه به اینکه ارتباطات نقش مهمی در توسعه فرهنگ و اقتصاد جامعه دارد، وجود آب، ‌آبادانی و امنیت در مسیر سفر تأثیر بسزایی در انجام این مسافرت‌ها داشته است.

6. تهیه آب برای نوشیدن مردم و نظافت نمازگزاران و زیارت‌کنندگان؛ چاه‌هایی که نزدیکی مسجد «فتح» و مسجد «جامع» بصره و نزد قبر حضرت حمزه سیدالشهداء† در احد حفر گردیده برای این منظور بوده است. بر پایه برخی روایات، پیامبر خداˆ در آخرین سخنرانی خود، نکته مهمی در این‌باره فرمودند: «هرکس چاه آبی حفر کند و آن چاه به آب برسد و آب آن را در اختیار مسلمانان قراردهد ـ مانند آنکه از آن آب وضو بگیرند و با آن وضو نماز بخوانند ـ خداوند به وی پاداش بسیار خواهد داد و نیز به اندازه موهای بدن آدمیان، حیوانات درنده و اهلی و پرندگانی که از آن می‌نوشند، به وی پاداش عظیمی عطا خواهد کرد و روز قیامت بر حوض پیامبر خداˆ وارد خواهد شد.» (مجلسی، 1403، ج76، ص371)

7. تهیه آب در میقات برای استفاده و انجام وظایف میقات؛ مثل نمازها و غسل‌های وارد شده در این مکان.

8. بجا گذاشتن باقیات‌‌الصالحات؛ وقف در راه خدا و کمک به نیازمندان؛ (کلینی، 1401، ج7، ص54)

9. پرداخت بدهی دیگران؛ در وصیت‌نامه حضرت رسولˆ آمده است که آن بزرگوار، دادن بدهی خود را به عهده حضرت علی† گذاشتند و ایشان نیز دین آن حضرت را ادا کردند. (ابن‌شهرآشوب، 1404، ج2، ص75)

10. آزاد کردن بردگان؛ به طرق متعدد نقل شده است که حضرت علی† بیل می‌زدند و زمین آباد می‌کردند و از این راه، هزار برده را از مال خود آزاد ساختند. (کلینی ، 1401، ج5، ص74)

موقوفات حضرت علی†

بر اساس شواهد تاریخی، حضرت علی† در سال‌های پایانی عمر با برکت خویش، تمامی اموال و دارایی‌های خود را در راه خدا و کمک به فقرا و نیازمندان وقف نمودند که این اموال علاوه بر چاه‌ها و چشمه‌ها و نخلستان‌ها و باغ‌هایی که حضرت به دست مبارک خویش حفر و احداث نمودند، املاک و خانه‌ها و مساجد متعددی را هم شامل می‌گردید که البته در وقف‌نامه‌های متعددی که از حضرت به جای مانده، اسامی موقوفات ایشان ذکر شده است.

برای مثال، حضرت در وقف‌نامه‌ای، خانه‌ای در محله بنی زُریق را وقف خاله‌های خود نمودند و نیز آن حضرت متن وقف‌نامه چاه ابی‌نَیزَر را همان هنگام که آب از آن جوشید، با درخواست قلم و کاغذ، به دست مبارک خود نگاشتند. و در آخرین وقف‌نامه‌ای که حضرت به دست مبارک خویش نوشتند، اسامی تعدادی از موقوفات خود را نام بردند که توضیح آن در ادامه ذکر خواهد شد.

قابل ذکر است که موقوفات حضرت علی† شامل چاه‌ها، چشمه‌ها، نخلستان‌ها و مزارع؛ املاک و خانه‌ها؛ مساجد است که به صورت مختصر معرفی خواهد گردید. در ذیل، ابتدا موقوفات آن حضرت، که نام آن‌ها در وقف‌نامه ایشان آمده است، ذکر خواهد شد و سپس سایر موقوفات ایشان بر اساس اسناد و مدارک موجود، بررسی خواهد شد.

1. چاه‌ها، چشمه‌ها، نخلستان‌ها و مزارع

الف. ینبُع: نام منطقه‌ای است در 165 کیلومتری غرب مدینه؛ شهری بین مکه و مدینه از بلاد بنی‌حمزه در ساحل دریای سرخ و آن را به سبب چشمه‌های فراوانش به این نام خوانده‌اند. (یاقوت حموی، 1399، ج1، ص658) ینبع قلعه‌ای است که در آن، آب روان و مزرعه بسیار وجود داشته و از فضای پردرخت و نخلستان‌ها و آب‌های گوارای آن استفاده می‌کردند. اکنون بندر بزرگی است و نُه منزل از مدینه به طرف مکّه فاصله دارد. این منطقه به دارا بودن آب زیرزمینی بسیار و کیفیت خوب برای زراعت و درخت‌کاری و داشتن زمین مناسب برای کشت و کار و باغ‌داری، معروف بوده است. ابن‌شهرآشوب تعداد چاه‌های امیرالمؤمنین† را در ینبُع بالغ بر یکصد حلقه ذکر نموده است. (ابن‌شهرآشوب، 1404، ج2، ص132) البته برخی تعداد چشمه‌های آن را تا 170 حلقه ذکر کرده‌اند. (مجلسی، 1403، ج41، ص32)

عمده فعالیت‌های اقتصادی امام علی† طی 25 سال خانه‌نشینی ایشان در منطقه ینبُع به وقوع پیوسته است. پس از وفات امام علی† این منطقه تحت اختیار اولاد امام حسن† قرار گرفت. نام «ینبُع» در کتب تاریخ، سیره و جغرافیا با نام امام علی† عجین شده است. از برخی شواهد تاریخی برمی‌آید که نام «ینبُع» را امام بر این منطقه نهادند. (ابن‌شهرآشوب، ج2، ص132)

امام صادق† می‌فرمایند: «در زمانی که رسول خداˆ اراضی فیء را تقسیم کردند، زمینی هم نصیب علی† گردید. ایشان در این زمین، چاهی حفر کردند که آب از درون آن مانند جوشیدن خون از گردن شتر می‌جوشید، و به همین مناسبت، نام ینبُع را ـ به معنای جوشیدن آب از زمین ـ بر آن نهادند.» (کلینی، 1401، ج7، ص54)

درباره چگونگی تسلّط امام علی† بر این منطقه، روایات متعددی رسیده است. ابن‌شَبَّه می‌گوید: هنگامی که رسول خدا ینبُع را گرفتند، آن را به کُشد بن مالک جُهَنی اقطاع[1] نمودند، کُشد گفت: یا رسول‌الله، من در حال پیری هستم، آن را به برادرزاده‌ام به اقطاع دهید. پیامبر به اقطاع به او دادند. پس از آن، عبدالرحمان بن سعد بن زراره انصاری آن را به 30 هزار درهم از او خرید و به آنجا رفت، ولی وی در آن جا با بادهای شدید و سختی‌های فراوان مواجه گردید و قصد ترک آن را نمود. به هنگام بازگشت در نزدیکی ینبُع با علی بن ابی‌طالب7 مواجه گردید. امام از او پرسید: از کجا می‌آیی؟ جواب داد: از ینبُع می‌آیم و از آن بیزار شده‌ام. امام سؤال کردند: آیا قصد فروش آن را نداری؟ من آن را به قیمت خرید، از تو می‌خرم، گفت: مال تو باشد، پس از آن، امام به آنجا رفتند. ( ابن‌شَبَّه،1410، ج1، ص219)

از تاریخ شروع اقامت امام علی† در ینبع اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی از شواهد تاریخی چنین به دست می‌آید که این امر در اوایل دوره خلفا اتفاق افتاده و تا نزدیکی زمان خلافت آن حضرت تداوم یافته است.

چشمه‌های موقوفه حضرت علی† در ینبُع عبارت بود از:

1. البُغَیبِغات (بُغَیبغه): «بُغَیبغه» چاهی است که آب آن نزدیک باشد، و به قولی، چاهی که به عمق یک قد یا در همین حد باشد. گویند: چاهی است نزدیک « رَشاء» در اطراف مدینه. (ابن‌شبه،1410، ج1، ص223)

اولین چشمه‌ای که امام علی† در ینبُع احیا کردند «بغیبغات» نام داشت. (همان، ص220) این چشمه، خود مشتمل بر چندین چشمه دیگر بود به نام‌های خِیف[2] الأَراک، خِیف لَیلی، و خِیف بَسطاس. (سمهودی، 1403، ج3، ص277)

ابن شَبَّه بر اساس روایتی می‌نویسد: عبدالعزیز بن عمران، از سلیمان بن بلال، از جعفر بن محمّد، از پدرش نقل کرده است که گفت: چون آب از چشمه‌های بُغَیبِغَه جوشید به علی در این‌باره مژده داده شد. فرمود: وارثان را خوشحال کند. سپس فرمود: این چاه‌ها وقف بر بینوایان، در راه ماندگان و فقرا است که هر کدام نزدیک‌تر باشند بهره ببرند. (سمهودی، 1403، ج4، ص1150)

«بُغَیبِغَه» مزرعه‌ای بود متعلّق به امام علی† که امروزه به آن «ینبُع النَخل» می‌گویند. آن حضرت این مزرعه را وقف مسلمانان تهی‌دست کردند. (حرّ عاملی، 1409، ج19، ص196) واقدی می‌نویسد: میوه‌های بُغَیبِغَه در زمان علی† به هزار وسق[3] رسید. (سمهودی، 1403، ج 2، ص 263) بُغَیبِغات از چاه‌هایی است که علی† خود حفر و اراضی آن‌ها را آباد کردند و آن‌گاه آن‌ها را وقف کردند. این‌ها همچنان در شمار صدقات و اوقاف ایشان بود تا هنگامی که حسین بن علی† آن‌ها را به عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب داد تا از محصولاتش بخورد و خرج و بدهی خود را از محل درآمد آن بدهد، بدین شرط که دختر خویش را به همسری یزید بن معاویهْْ بن ابی‌سفیان در نیاورد. عبدالله این چشمه‌ها را به معاویه فروخت. این چشمه‌ها همچنان در تصرف ماند تا هنگامی که بنی‌هاشم صوافی را در اختیار گرفتند.

در این زمان، عبدالله بن حسن بن حسن درباره چشمه‌ها با ابوالعبّاس سفّاح، خلیفه عباسی، گفت‌وگو کرد و خلیفه آن‌ها را به اوقاف یا همان صدقه به علی بن ابی‌طالب† برگرداند. این چشمه‌ها وقف ماند تا آنکه ابوجعفر منصور در دوران خلافت خود، آن‌ها را تصرف کرد. هنگامی که مهدی عبّاسی به خلافت رسید حسن بن زید در این‌باره با او گفت‌وگو کرد و تاریخ این اوقاف را برای او بازگو نمود. مهدی خلیفه عباسی نیز به زُفَر بنِ عاصم هلالی، که کارگزار او در مدینه بود، نامه نوشت و وی این چشمه‌ها را همراه دیگر اوقاف علی† برگردانید. (ابن‌شَبَّه،1410، ج1، ص221)

متأسفانه از سرانجام این موقوفه پس از آن اطلاعی در دست نیست.

2. العِینُ أبی نَیزَر: چشمه معروف دیگری در ینبُع «عین أبی‌نَیزَر» نام دارد که حضرت این چشمه را به نام «أَبی‌نَیزَر»[4] که از بردگان آزاد شده ایشان است، نامیدند. (سمهودی، 1403، ج1، ص127) خود أَبی‌نَیزَر ماجرای احیای این چشمه را چنین گزارش کرده است:

من در دو زمین زراعی امام علی‌بن ابی‌طالب† به نام «عین ابی‌نیزر» و «بُغَیبغه» مشغول کار بودم که امام† به آنجا آمدند و به من فرمودند: آیا غذایی داری؟ گفتم: غذایی است که برای امیرمؤمنان نمی‌پسندم؛ کدویی است که از همین جا کنده و با روغن پیه نامطبوعی سرخ کرده‌ام. فرمودند: همان را بیاور. سپس حضرت برخاستند، بر لب جوی رفتند، دست خود را شستند و اندکی از آن غذا میل کردند و باز بر لب جوی رفتند و دست‌های خود را با خاک و شن کاملاً تمیز شستند. آن‌گاه دست‌ها را مشت کردند و مشتی آب از همان جوی نوشیدند و فرمودند: ای ابانیزر، کف دست‌ها پاکیزه‌ترین ظرف‌هاست؛ آن‌گاه با همان تری دست، بر شکم کشیدند و فرمودند: هر که با خوردن مال حرام، آتش در شکم خود کند از رحمت حق به دور است.

سپس کلنگ را برداشتند و به درون چاه رفتند و مشغول کندن شدند، ولی آب برنیامد، از آنجا بیرون آمدند، در حالی که پیشانی مبارکشان خیس عرق بود. عرق از پیشانی پاک کردند و باز کلنگ را برداشتند و به درون چاه رفتند و پیوسته کلنگ می‌زدند، به حدی که صدای نفس مبارکشان به گوش می‌رسید. ناگاه آب فوران کرد و مانند گردن شتر از زمین بیرون جست، امام به سرعت از چاه بیرون آمدند و فرمودند: خدا را گواه می‌گیرم که این چشمه آب، صدقه است.

کاغذ و قلم برایم بیاور. من به سرعت کاغذ و قلم آوردم. حضرت نوشتند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است که بنده خدا علی، امیرمؤمنان صدقه داده است. این دو چشمه به نام‌های «عین ابی‌نیزر» و «"بُغَیبغه» را بر فقرای مدینه و در راه‌ماندگان وقف نمودم تا بدین وسیله، در روز قیامت چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارم. کسی حق فروش و بخشش آن‌ها را ندارد تا آن‌گاه (یعنی قیامت) که خدا وارث آن‌ها شود و خدا بهترین وارثان است، مگر آنکه حسن و حسین بدان‌ها محتاج شوند که ملک خالص آن‌ها خواهد بود و هیچ‌کس دیگر حقّی در آن‌ها ندارد.» (کلینی، 1401، ج7، ص54)

چشمه ابی‌نیزر در نزدیکی بُغَیبغه قرار داشته است و صیغه صدقات این دو چشمه با هم توسط حضرت علی† خوانده شده و برای فقیران اهل مدینه و در راه‌ماندگان وقف شده است. از آن‌رو که ابی‌نیزر در زمین و مزرعه‌های این چشمه کار می‌کرده، «چشمه ابی‌نیزر» نام گرفته است؛ چه اینکه در وقف‌نامه حضرت هم تصریح شده است که ابی‌نیزر در آنجا پنج سال کار کند و از درآمد آن، زندگی خود و خانواده‌اش را تأمین نماید.

3. العِینُ البُحَیر: ابن‌شَبه می‌نویسد: اموال علی در یَنبُع چشمه‌های پراکنده‌ای است. از جمله آن‌ها چشمه‌ای است به نام "عین البُحَیر". (ابن‌شبه‌، 1410، ج1، ص222)

4. العین نوُلاَ: ابن‌شَبه می‌نویسد: از موقوفات علی در یَنبُع چشمه‌ای دیگر است به نام «عین نولا»، که امروز آن را «عَدَر» می‌گویند و همان است که گفته‌اند: علی ـ علیه‌السلام ـ با دستان خود، در آن کار می‌کرد. در جوار همین چشمه و در همین محله، مسجدی است که رسول خدا ـ صلی‌الله علیه وآله ـ در راه ذی‌العشیره و هنگامی که برای رویارویی با کاروان قریش عازم آنجا بودند در آن نماز گزاردند. (همان)

5. العِینُ الحَدَث: ابن‌شَبه می‌نویسد: برای علی است، نهری از چشمه‌ای به نام «عین الحدث» در یَنبُع. (همان)

6. العِینُ العُصَیبِه: ابن‌شَبه می‌نویسد: علی در یَنبُع چشمه‌ای به نام « العُصَیبِه» داشت که شامل باریکه‌هایی از اراضی موات بود. (همان)

حضرت در وقف‌نامه خود، به چاه و چشمه‌های وقف شده در ینبُع اشاره نموده و می‌فرمایند: چاه و چشمه‌هایی که در  یَنبُع داشتم و به نام من شناخته می‌شود و همچنین اراضی اطراف، همه صدقه‌اند و غلامانی که در این اراضی کار می‌کنند همه وقف هستند غیر از «رباح» و «ابی‌نَیزَر» و «جبیر» که اینان آزادند. کسی بر آنان حقی ندارد و آنان وابستگان من هستند و پنج سال در این چاه و مزرعه کار می‌کنند و خرجی و روزی خود و روزی کسانشان از عایدات همین املاک داده شود. (کلینی ، 1401، ج7، ص49 / طوسی، 1401، ج9، ص146 /ابن‌شبه، 1410، ج1، ص225)

بر اساس روایات، میزان محصولاتی که از این چشمه‌ها و چاه‌ها به دست می‌آمد زیاد بود. برای مثال، واقدی درآمد حاصل از میوه‌های بُغَیبِغَه را افزون بر هزار وسق برشمرده است. البته درباره ارزش مجموعه این املاک اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما از روایتی که درباره عین ابی‌نیزر وارد شده تا حدی می‌توان به ارزش بالای آن‌ها پی برد. ابومحلم محمّدبن هشام می‌گوید: زمانی امام حسین† بدهکار شد، معاویه دویست هزار دینار برای خرید عین ابی‌نیزر نزد امام فرستاد و ایشان از فروش آن خودداری نموده، فرمودند: پدرم آن‌ها را صدقه داد تا چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد و من آن‌ها را به هیچ قیمتی نخواهم فروخت. (مبرّد، 1413، ج3، ص1128)

ابن‌شَبه درباره سرانجام چاه‌ها و چشمه‌های وقف شده در یَنبُع می‌نویسد: از آب این چشمه‌ها، شرب‌هایی در دست برخی اقوام است و برخی مدعی‌اند کارگزاران اوقاف آن‌ها را به ایشان داده‌اند. کسانی هم که این حق شرب‌ها را در اختیار دارند مدعی مالکیت آن‌ها هستند. در این میان، تنها «عین نولا» در شمار خالصه‌هاست، مگر چند نخلی در همین عین نولا که در دست زنی به نام «بنت یعلی» وابسته علی بن ابی‌طالب† است. (ابن‌شبه،1410 ، ج1، ص220)

لازم به ذکر است که آنچه ابن‌شبه درباره سرانجام موقوفات حضرت ذکر کرده مربوط به زمان حیات خود مؤلف بوده (173- 263ق) و پس از او در هیچ کتابی از سرانجام و عاقبت موقوفات آن حضرت، سخنی به میان نیامده است.

ب. وادی ُالقُرَی: «وادی القری» از توابع خیبر و شهر آبادی است که نخلستان‌های بسیار و باغ‌ها و چشمه‌های فراوان دارد. (یاقوت حموی، 1399، ج6، ص348)

بر اساس برخی روایات، منطقه وادی القری در سال هفتم هجری به طریقی مشابه خیبر فتح گردید و با قراداد مشابهی در دست یهودیان قرار گرفت و در زمان عمر، بین فاتحان آن تقسیم گردید و سهمی از آنجا به امام علی† تعلّق گرفت. حضرت علی† در زمان پیامبر اکرمˆ مالک برخی چشمه‌ها و مزرعه‌های این وادی بودند (سمهودی،1403، ج1، ص327) که در وقف‌نامه خود به آن‌ها اشاره نموده‌اند: «آنچه در وادی القری داشته‌ام یک سوم آن به اقطاع از آن فرزندان من است و غلامان در این املاک، صدقه‌اند. (کلینی،1401، ج7، ص49 / طوسی، 1401، ج9، ص146 /ابن‌شبه، 1410، ج1، ص225)

1. العِینُ المَواَت: ابن‌شبه می‌نویسد: همچنین علی در وادی القری چشمه‌ای به نام «موات» داشت. به روزگار فرمان‌روایی عبّاس بن حسن، این چشمه در اختیار دو تن به نام‌های مصدر کبیر (وابسته حسن بن حسن) و مروان بن عبدالملک بن خارست بود، حمزه بن حسن درباره این ملک برضد این دو اقامه دعوی کرد. به سود حمزه حکم کردند و در نتیجه، این ملک نیز در شمار اوقاف قرار گرفت.» (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص224)

2. العِینُ الناَقَه: یکی دیگر از اوقاف و صدقات حضرت علی† است که در وادی القری واقع شده است. این ملک را «العین الحسن» هم می‌گویند و در «بیره»، از سرزمین «عُلا»[5] قرار دارد. در روزگاران اخیر (به نقل از ابن‌شبّه) این ملک در دست عبدالرحمان بن یعقوب بن ابراهیم بن محمّد بن طلحه تیمی بود و حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عبّاس بن علی به روزگار فرمان‌روایی برادرش عبّاس بن حسن بر ضدّ او اقامه دعوی کرد و مدعی وقف بودن آن شد. در این‌باره، به نفع حمزه حکم کردند و این املاک درردیف اوقاف قرارگرفت. (همان، ص221)

3. وادی تُرعه: «تُرعه» نام دره‌ای است که از طرف قبله به «وادی إضم»[6] می‌پیوندد و برخی آن‌ را دنباله إضم می‌دانند. (سمهودی، 1403، ج4، ص1161) همچنین گفته شده: صحرایی است در حدود «فدک»[7] دارای نخل و اندکی آب که از کوه ریزش می‌کند. ابن‌شبه می‌نویسد: علی در ناحیه فدک و میان دو «حره»[8] شرقی و غربی، یک وادی به نام «تُرعه» داشت که در آن نخل‌هایی چند و باریکه‌ای از آب بود که در جوی کوچکی جریان می‌یافت و در شمار اوقاف او جای دارد. (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص225)

حضرت در متن وقف‌نامه خود، از این وادی نام برده و فرموده‌اند: آنچه در وادی تُرعه داشته‌ام و نیز کسان این وادی وقف و صدقه‌اند، و البته برای زریق همان حق و پیمانی است که برای دیگر دوستانش نوشته‌ام. (کلینی، 1401، ج7، ص49 / طوسی، 1401، ج9، ص146 / ابن‌شبه‌، 1410، ج1، ص225)

موقوفات حضرت علی† در وادی ترعه عبارت بود از:

1. الاَسْحَن: ابن‌شبه می‌نویسد: برای علی، در وادی تُرعه در منطقه فدک، دره‏ای است که به آن «الأَسحَن» گفته می‌شود و جزو موقوفات ایشان است و قبیله بنی‌فزاره نسبت به آنجا ادعای ملکیت و اقامت می‌کردند و امروزه آن ملک در دست متولّیان وقف و جزو موقوفات است. (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص225)

4. القُصَیبَه: نام دره‌ای است بین مدینه و خیبر و پایین دست وادی‌الروم و حوالی آن. (یاقوت حموی، 1399، ج10، ص1220) ابن‌شبه در کتاب خود می‌نویسد: باغی است در حدود فدک در بالای «حَرّه رَجلَاء»[9] که به آن «القُصَیبَه» گفته می‌شود و جزو موقوفات علی است. عبدالله بن حسن بن حسن این ملک را به بنی‌عمیر ـ هم‌پیمان عبدالله بن جعفر ـ واگذار کرد، مشروط به اینکه هرگاه محصول آن به 30 صاع ـ به صاع‌های قدیم ـ بالغ گشت، یک ثلث آن صدقه باشد و پس از انقراض بنی‌عمیر به موقوفات برگردد. این ملک امروزه بر همین حال، در دست متولّیان وقف است. (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص225)

د. اُذَینَه:[10]نام یکی از وادی‌های «قَبَلیه» در اطراف مدینه است. (یاقوت حموی، 1399، ج4، ص320) املاک و بردگان آنجا صدقه‌اند؛ چنان که در متن وقف‌نامه حضرت این‌گونه آمده است: «آنچه در "اُذَینَه" داشته‌ام و نیز کسانش وقف و صدقه‌اند. (ابن شبه نمیری، 1410، ج 1، ص 225) از نوع املاک، تعداد و چگونگی و سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

هـ) فَقیر (فَقْرَین): «فَقیر» به معنای چاه یا چاله‌ای است که برای کار گذاشتن نخل حفر می‌کنند. (یاقوت حموی، 1399، ج7، ص452) «فقیر» اسم دو مکانی است در عالیه نزدیکی مدینه که آن‌ها را «فقرین» می‌نامند و پیامبر اکرمˆ به امیرالمؤمنین† بخشیدند (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص226) و جزو موقوفات امام علی† است و حضرت در وقف‌نامه خود، از آن نام برده و فرمودند: فَقیر ـ هم‌چنان که می‌دانید ـ از آن من بوده و وقف در راه خداست. (کلینی، 1401، ج7، ص49 / طوسی، 1401، ج9، ص146 / ابن‌شبه‌، 1410، ج1، ص225)

این زمین حاصل‌خیز در عصر ما نیز معروف است و به زبان محلّی «الفُقَیر» نامیده می‌شود. (نجمی، 1380، ص232)

سایر موقوفات حضرت علی† عبارت است از:

و. حَرّه الرَجلاء (حَرَّه رَجلی): «حره» به معنای سنگلاخ است و «حره الرَجلاء» نام سنگلاخی است در دیار بنی‌القین بن جسر، میان مدینه و شام. از آن روی بدین نام خوانده شده که راه رفتن در آن دشوار است و باید قدم به قدم جلو رفت. در صحاح آمده است: «حره الرجلاء» زمینی صاف و پر از سنگ است و راه رفتن در آن دشوار. (سمهودی، 1403، ج2، ص288)

1. ذاتُ کَمات: ابن‌شبه می‌نویسد: ذاتُ کمات چهار چاه است در حَره الرَّجلاء به نام‌های «ذوات العشراء»، «قعین»، «معید» و «رعوان» که مجموعاً از جمله موقوفات علی است. (ابن‌شبه،1410، ج1، ص222)

2. الأحْمَر: نام کوهی است بالای قعیقعان در مکه که در دوران جاهلیت «اعرف» نام داشت. (یاقوت حموی، 1399، ج1، ص165)

ابن‌شبه می‌نویسد: در حره الرَجلاء از ناحیه شعب زید یک وادی به نام «الأَحمَر» که یک بخش آن موقوفه است و یک بخش آن هم با بخشش علی ـ علیه‌السلام ـ به آل‌مناع از طایفه بنی‌عدی تعلّق یافته است؛ و همه این ملک در دست آن‌ها بود تا اینکه حمزه بن حسن با آن‌ها مخاصمه کرد و نصف آن را گرفت. (ابن‌شبه،1410، ج1، ص224)

3. البَیضاء: ابن‌شبه می‌نویسد: همچنین در حَره الرجلاء یک وادی که به آن «البَیضاء» گفته می‌شود و در آن چند مزرعه و چند قطعه اراضی واگذاشته وجود داشت، اینها نیز جزو موقوفات او (حضرت علی†) است.» (ابن‌شبه،1410، ج1، ص222)

ز. عُبّادان: در روایت ابن‌شهر‌آشوب تصریح شده که حضرت علی† در «عُبّادان» در سمت غربی دجله و شمال بصره، که در جزیره بین دو نهر، قرار گرفته است، (یاقوت حموی، 1399، ج1، ص166)، چاهی حفر کرده و سپس وقف نمودند و این چاه تا مدت‌ها وجود داشت و محل مراجعه مردم بود. (ابن‌شهرآشوب، 1404، ج2، ص132) از کیفیت و چگونگی و سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نشده است.

ح. أدْبِیه: ابن‌شبه می‌نویسد: برای او (علی†) در «أدْبِیه» در صحرای «إضَم» در اطراف مدینه موقوفاتی است. (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص222)

نام این ملک با اندک تفاوتی در اعراب، در متن وقف‌نامه حضرت به نام «أُذَینَه» آمده است. از کیفیت و چگونگی و سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

ط. بِئْر المَلک: ابن‌شبه از دیگر موقوفات حضرت علی† از چاهی به نام «بئْر المَلک» در وادی قناه[11] در شمال مدینه نام برده است. (همان، ص223) از کیفیت و چگونگی و سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

ی. مزرعه‌ای در عِینُ السُکر: ابن‌شبه می‌نویسد: علی در عین سُکر نیز مزرعه‌ای موقوفه داشت. (ابن‌شبه، 1410، ج1، ص223)

از مکان جغرافیایی این مزرعه و همچنین کیفیت و چگونگی و سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی اطلاعاتی به دست نیامد.

ک. عَقیقُ الاَکبَر: معروف‌ترین وادی مدینه، «وادی عقیق» است که گاه آب آن در برخی فصول بسیار فراوان است و آب مزارع غرب مدینه به سمت جنوب را تأمین می‌کند. این وادی را «وادی مبارک» نیز می‌نامند؛ زیرا رسول خداˆ نسبت به آن عنایت ویژه داشتند. یاقوت حموی وادی عقیق را به سه ناحیه: «صغیر»، «کبیر» و «اکبر» تقسیم نموده و «عقیق اکبر» را با «بئر علی» معرفی می‌کند و مکان آن را در بطن ذی‌الحَلیفه می‌داند. (یاقوت حموی، 1399، ج4، ص139) سمهودی نیز در ذکر حدود وادی عقیق، به نقل از مطری یک حد وادی عقیق را بئر علی علیا ـ معروف به «خلیقه» ـ و یک حد دیگر آن را بئر علی در «ذوالحلیفه محرّم» معرفی نموده است. (سمهودی، 1403، ج3، ص1041)

با توجه به مجموعه این قرائن، می‌توان گفت: چاه‌های مزبور در همین مکانی که اکنون به «آبار علی» معروف است و در کنار مسجد شجره واقع است، حفر گردیده بود. برخی تعداد چاه‌های امام در این منطقه را 23 حلقه ذکر کرده‌اند. (قائدان، 1374، ص403) از سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

ل. جُحفه: قریه‌ای بزرگ، بین راه مدینه و مکّه که میقات اهل شام و مصر است. جُحفِه در روزگاران قدیم، «مَهْیَعَه» خوانده می‌شد[12] و آن منطقه را بدان علت که از آغاز غدیر خم تا ساحل دریای سرخ وسعت دارد، «مَهیَعَه» خوانده‌اند و سپس «جُحفِه» نامیده شد؛ زیرا سیل جُحاف آن وادی را از بین برد. جُحفِه به علت سابقه مهم تاریخی‌اش و به سبب موقعیتش، که در راه حرمین و مسیر هجرت پیامبر اکرمˆ قرار گرفته و بدان سبب که میقات حاجیان است، اهمیت خاصی دارد. (یاقوت حموی رومی، 1399، ج2، ص111) ابن‌شهرآشوب این منطقه را جزو موقوفات حضرت علی† دانسته است. (ابن‌شهرآشوب، 1404، ج2، ص115) از سرانجام این موقوفه در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

م. سُوَیعه (سُوَیقه): نام مکانی است نزدیک مدینه و آل‌علی† در آن جا سکونت داشتند و از جمله موقوفات امیرالمؤمنین علی† بود. (یاقوت حموی، 1399، ج3، ص386)

ابن ابی‌الحدید در شرح نامه 24 نهج‌البلاغه می‌نویسد: همگان می‌دانند که علی ـ علیه‌السلام ـ با دست‌رنج خود و به تن خویش در«مدینه»و«ینبُع» و«سُویعه»، آب‌های فراوانی استخراج و زمین‌های بسیاری را احیا و آباد نموده است و سپس آن‌ها را از تملّک خود بیرون کرده و به عنوان صدقه جاریه برای مسلمانان وقف نموده است.

ابن شهرآشوب نیز می‌نویسد: حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ در این منطقه (سُوَیعه) چاه‌ها و چشمه‌های موقوفه‌ای داشته است. وی در ادامه اضافه می‌کند که حضرت چاه‌های دیگری نیز داشته که حضرتش وقف کرده است:

ن. چاه‌هایی در راه مکه؛ س. چاهی در مدینه نزد مسجد فتح؛ ع. چاهی در راه مدینه؛
ف. چاهی در کوفه؛ ص. چاهی در بصره؛ (ابن‌شهرآشوب، 1404، ج2، ص132) از سرانجام این موقوفات در کتب تاریخی چیزی ذکر نگردیده است.

پی نوشت:

[1]. اقطاع/ اقطاعات اراضی مملوک دولتی است که دولت آن‌ها را در برابر مالیاتی معیّن، برای استعدال در اختیار بعضی از شهروندان قرار می‌دهد، ولی مالکیت آن برای دولت باقی ا‌ست. اما در این‌جا، منظور مطلق واگذاری است. (دانش نامه فرهنگ لغات و اصطلاحات وقف، سیدجلیل محمدی‌خوانساری، قم، انتشارات اداره کل حج و اوقاف و امور خیریه، 1393)

[2]. خیف زمینی را گویند که از کوه پایین‌تر و از دره‌هایی که گذرگاه سیلاب است، بالاتر باشد. (همان)

[3]. هر وسق معادل 60 من است. (همان)

[4]. ابی‌نیزر از غلامان امام علی† بود. وی فرزند نجاشی پادشاه حبشه بود که مسلمانان صدر اسلام به حبشه نزد او هجرت کردند. علی† او را در مکه نزد تاجری دیدند. او را خریدند و به پاس خدمتی که پدرش نجاشی به مسلمانان مهاجر کرده بود، آزاد ساختند. گویند: پس از مرگ نجاشی، اوضاع حبشه آشفته شد و مردم آنجا هیئتی را نزد ابی‌نیزر، هنگامی که در خدمت علی† بود، فرستادند تا حکومت را به او بسپارند و تاج سلطنت بر سرش نهند و تسلیم بی‌چون و چرای او باشند، ولی او نپذیرفت و گفت: پس از آنکه خداوند نعمت اسلام را به من بخشید دیگر خواهان ملک و سلطنت نیستم. ابی‌نیزر بسیار بلندقامت و زیباروی بود و مانند مردم حبشه سیاه‌پوست نبود، بلکه اگر کسی او را می‌دید مردی از نژاد عرب می‌پنداشت. (سمهودی،1403، ج2، ص1271)

[5]. عُلا [بر وزن شما] نام جدیدتر همان وادی القری است؛ نام ناحیه‏ای است در وادی القری بین آن و بین شام. رسول خداˆ در راه رفتن به تبوک، در آنجا فرود آمدند و بعدها در مکان نماز ایشان، مسجدی ساخته شد. (یاقوت حموی، 1399، ج4 ، ص144)

[6]. اِضَم، نام یک وادی در مدینه است و از آن روی بدین نام خوانده شده که سیل‌ها در آنجا به هم می‌پیوست. همین وادی در مدینه و از آنجا به سمت پایین قنات به این نام نامیده می‌شود. (سمهودی، 1403، ج2، ص247)

[7]. «فدک» قریه‌ای است در منطقه حجاز که از آنجا تا مدینه نزدیک 160 کیلومتر راه بود و مزارع و چشمه آبی در خود داشت. فدک‏ در نزدیکی خیبر قرار داشت و با توجه به موقعیت استراتژیک خود، نقطه اتکای یهودیان حجاز به شمار می‌رفت. فدک پر از درختان نخل و چشمه‌های جوشان بود. زمین‌های حاصل‌خیزی داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه حجاز محسوب می‌شد. ارزش درختان نخل این ناحیه در آن زمان، با ارزش درختان نخل شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود. همچنین زمانی که عمر تصمیم گرفت اهل یهود را از عربستان خارج کند، مبلغ 50 هزار درهم را بابت ارزش نصف فدک به آنان پرداخت کرد. روایات فراوانی گواه آن است که پیامبر فدک را به دخترش فاطمهƒ بخشیده، و این موضوع در کتاب‌های تفسیر و حدیث و تاریخ و کلام و لغت موجود است و تعداد این روایات و مصادر نقل آن‌ها به حدی است که جای تردید باقی نمی‌گذارد. (یاقوت حموی رومی، یاقوت، 1399، ج4، ص238)

[8]. «حره» به معنای سنگلاخ است.

[9]. نام سنگلاخی است در دیار بنی­القین بن جسر، میان مدینه و شام. (یاقوت الحموی، معجم البلدان، جلد٢، ص٢٤٦، ترجمه فارسی، جلد٢، ص١٦٩)

[10]. «أُذَینَه» مصغر «اُذُن» به معنای گوش است.

[11]. وادی قناه دره‌ای است که در شمال مدینه، از شرق جریان پیدا کرده و تا قبور شهدای اُحُد امتداد می‌یابد. ابن‌شَبه آن را به نام «وادی الاحمر» معرفی کرده است. او در این‌باره می‌نویسد: هنگامی که حمزه ـ رحمه‌الله ـ به شهادت رسید، او را در همان مکان در پایین «جبل رمات» که کوهی کوچک در میانه وادی احمر است، دفن کردند. (ابن‌شَبه، 1410، ج1، ص222)

[12]. «مَهْیَع» را مسیر فراخ و سرزمین وسیع می‌دانند.

مراجع

فهرست منابع
2. ابن ابی‌الحدید، عزالدین عبدالحمید بن محمد، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ط. الثانیه، بیروت، دار احیاءالتراث، 1387.
3. ابن شبه نمیری بصری، تاریخ المدینه المنوره، تحقیق فهیم محمّد شلتوت، بیروت، دار التراث، 1410.
4. ابن شهرآشوب مازندرانی، رشیدالدین محمّد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب (المناقب لابن شهرآشوب)، ط. الثانیه، قم، المطبعه العلمیه، 1404.
5. ابن مغازلی، علی بن محمد بن محمد واسطی شافعی، مناقب علی بن أبی‌طالب علیه‌السلام (المناقب لابن المغازلی)، اعداد محمّدباقر بهبودی، ط. الثانیه، طهران، المکتبه الإسلامیه، 1402.
6. بحرانی، کمال‌الدین میثم بن علی، شرح نهج‌البلاغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1362.
7. تلمسانی، علی بن محمّد بن مسعود خزاعی، تخریج الدلالات السمعیه، تحقیق الدکتور احسان عبّاس، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1405.
8. حجاریان، محسن، «فرهنگ وقف در اسلام»، فصلنامه مشکوهْْ، ش50 (بهار 1375‎).
9. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409ق.
10. ـــــــــــــــــــــــــ ، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت، 1409.
11. دشتی، محمّد، ترجمه نهج‌البلاغه، چ چهل و هفتم، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین†، 1389.
12. سمهودی، علی بن عبدالله حسنی شافعی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق عبدالحمید، محمد محیی الدین، ط. الثانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403.
13. شریف رضی محمد بن حسین موسوی، خصائص الأئمه علیهم‌السلام (خصائص أمیرالمؤمنین علیه‌السلام)، تحقیق محمّد هادی الأمینی، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیه التابع للحضره الرضویه المقدسه، 1406.
14. شکوری، سید احمد، «موقوفات امیرالمؤمنین»، فصلنامه میراث جاویدان، ش چهارم (زمستان1373).
15. شیبانی، احمد بن محمد بن حنبل، المسند، تحقیق: عبدالله محمد درویش، ج1، ص334، ح1368، و ج2، ص712، ح1218.
16. صدوق، محمد بن علی بن حسین، الخصال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعه الرابعه، 1414ق.
17. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (خلاصه رجال کَشی)َ، تصحیح حسن مصطفوی، چ سوم، مشهد، دانشگاه مشهد،1371.
18. ـــــــــــــــــــــــــ ، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه، بیروت، دار التعارف، 1401.
19. عالمی، حسن، «علی علیه‌السلام و استخراج آبهای زیرزمینی»، نشریه فرهنگ جهاد، شماره 7-8، صص 263-276، بهار و تابستان 1376.
20. علامه حلّی، جمال‌الدین ابومنصور حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین علیه‌السلام، تحقیق علی الکوثر، قم، مجمع احیاء الثقافه الإسلامیه، 1411.
21. فروزش، روح‌الله، مجموعه قوانین و مقررات اوقاف، چ سوم، تهران، خرسندی، 1389.
22. فیض‌الاسلام، علی‌نقی، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، چ دهم، قم، دارالعلوم، 1362.
23. قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی مکّه مکرمه و مدینه منوّره، چ نهم، تهران، مشعر، 1386.
24. کلینی رازی، محمّد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، بیروت، دارصعب و دارالتعارف، 1401.
25. کوفی قاضی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام (المناقب للکوفی)، تحقیق محمّدباقر المحمودی، قم، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، 1412.
26. مبرّد، محمد بن یزید ازدی، الکامل، تحقیق محمّد احمد الدالی، بیروت، مؤسسه الرساله، 1413.
27. مجلسی، محمّدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمّه الأطهار علیهم السلام، ط. الثانیه، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403.
28. ـــــــــــــــــــــــــ ، مرآه العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، تحقیق هاشم الرسولی المحلاتی، ط. الثالثه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1370.
29. محمّدی ری شهری، محمّد، موسوعه الإمام علی بن ابی‌طالب فی الکتاب و السنه و التاریخ، بمساعده محمّدکاظم الطباطبائی و محمود الطباطبائی، قم، دارالحدیث، 1421.
30. محمدی‌خوانساری، سیدجلیل، دانش‌نامه فرهنگ لغات و اصطلاحات وقف، قم، اداره کل حج و اوقاف و امور خیریه، 1393.
31. مفید، عبدالله محمّد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، مؤسسه آل‌البیت، 1413.
32. نجمی، محمّد صادق، تاریخ حرم ائمّه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوّره، تهران، مشعر، 1380.
33. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ط. الرابعه، بیروت، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء التراث، 1418.
34. یاقوت حموی، شهاب‌الدین یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1399.
35. یعقوبی، أحمد بن أبی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، 1411.

نویسندگان:

عفت خوشندودی، اصغر منتظرالقائم

فصلنامه شیعه شناسی شماره 48

ادامه دارد...

برچسب‌ها:

نظر شما