شناسهٔ خبر: 18588426 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

وبلاگ مشرق:

جهانگیری: قهر نظام اسلامی فقط با عوامل عاشورای 88 است نه با کسانی که اتفاقات آن سال را درست کردند!/ سعید حجاریان؛ از دلسوزی برای شاه تا حذف امام(ره) از اسلام انقلابی

«بورژوازی اسلامی» پروژه جدید اصلاح‌طلبان برای مدح اشرافیگری در پساهاشمی است.

صاحب‌خبر -

سرویس سیاست مشرق _ «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه، با بسته خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

«بورژوازی اسلامی» پروژه جدید اصلاح‌طلبان برای مدح اشرافیگری در پساهاشمی


محمد قوچانی، عضو حزب کارگزاران سازندگی و سردبیر ماهنامه «مهرنامه» در سرمقاله شماره اخیر این نشریه که با عنوان «پدر بورژوازی اسلامی» و در اشاره به مرحوم هاشمی نوشته است، تلاش می کند تا مرحوم هاشمی را حامی پدیدآوری قشر متوسط و مفهوم بورژوازی (سرمایه داری) در ایران معرفی کند.

او در بخشی از این مقاله مطول که تلاش دارد برهه های زندگی مرحوم هاشمی را با مفاهیم بورژوازی انطباق دهد، می نویسد: غرور و عزت نفس بورژوازی سبب شد که هاشمی رفسنجانی بر خلاف دیگر طلبه های حوزه علمیه قم از بودجه تحصیلی مراجع تقلید استفاده نکند و به فکر کسب و کار بیفتد.

قوچانی در بخش دیگری از سرمقاله خود با بیان اینکه هاشمی دیگر یک بورژوای تمام عیار شده بود، همچنین تصریح می کند: اهمیت سیدابوالفضل تولیت (از سرمایه داران قم) در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به حدی است که می توان او را یکی از سرمایه گذاران نهضت اسلامی خواند و بر خلاف کسانی که از روشنفکران و روحانیان می کوشند انقلاب اسلامی را نهضتی ضد بورژوازی بدانند، با این نشانه ثابت کرد که حتی حرکت های ضد سرمایه داری ناگزیر از فعالیت های اقتصادی هستند.

وی در بخش پایانی گزارش خود نیز می نویسد: شیخ جوانی که رئیس جمهور شد، روستانشینی که بورژوا شد و نه تنها بورژوا شد که بورژوازی اسلامی را پایه گذاری کرد. بدین ترتیب بورژوازی ایرانی که در دهه چهل با اصلاحات ارضی و اجتماعی شکل گرفت، در دهه هفتاد با تلاش های هاشمی رفسنجانی شرعی شد. روحی که اخلاق پروتستانیسم در کالبد بورژوازی ایران دمید!

*جریان سیاسی خاص پیش از تلاش برای وصّالی مفهوم بورژوازی یا همان سرمایه داری به «اسلام»! عبارت «بورژوای ملی» را نیز در تریبون های خود مطرح می کرد اما کسی به آن وقعی ننهاد.
این در حالی است که اسلام ناب هرگز با ثروت و مالکیت مخالف نیست بلکه با زرسالاری، اشرافیگری و تبلور روح سرمایه داری در شئون زندگی مخالف است. معنایی که گویا آقای قوچانی دقت و تعمقی در آن نداشته و یا شاید به عمد ترجیح داده است که برای مطامع جریان سیاسی خاص، آن را نبیند..

اصلاح طلبان طی سال های اخیر و علیرغم سیاه نمایی های گسترده ای که از اقتصاد ایران به خرج داده اند اما دائما بیان کرده اند که اکثریت جامعه ایران را «قشر متوسط» (خانوارهای با درآمد بالا) تشکیل داده اند.

آنها حتی چند سال قبل اعلام کردند که انقلاب اسلامی ایران نیز کار قشر متوسط (و نه مستضعفان و پابرهنگان) بوده است و مثلا سعید حجاریان نیز به تازگی در یک یادداشت در ویژه نامه نوروزی روزنامه شرق ادعا کرده است که «اقشار متوسط شهری موتور محرکه انقلاب را تشکیل می دادند»!

این قلب معانی و جعل حقایق تاریخ انقلاب اسلامی بایستی مد نظر مورخین، چهره های دانشگاهی، فعالان سیاسی و حتی دستگاه های امنیتی کشور باشد. خاصه آنکه جریانی در کشور به دنبال ایجاد «فتنه اقتصادی» با ناراضی سازی عمومی از فعالیت های اقتصادی در کشور و ایجاد دوقطبی اشراف_مستضعفین است.

***

سعید حجاریان؛ از دلسوزی برای شاه تا حذف امام(ره) از اسلام انقلابی...


«سعید حجاریان» از  فعالان اصلاح طلب که گفته می شود تئوریسین جریان خاص نیز هست؛ در بخشی از یادداشت خود تحت عنوان «انقلاب اسلامی و تجدد» در ویژه نامه نوروزی روزنامه شرق نوشته است:

اصلاحات بهنگام می توانست شاه را نجات دهد؛ اما تا پیش از نخستین جرقه های انقلاب. پس از آن دیگر دیر شده بود. هیچ چیز قابل برگشت نبود.

او همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود نیز می نویسد: من معتقدم اسلام هم در انقلاب با معنا و مفهومی مدرن متجلی شد و مطرح شد. اسلامی که در انقلاب مطرح شد اسلامی ایدئولوژیک و برساخته روشنفکرانی از جمله دکتر شریعتی، بازرگان و امثال اینها بود.

*مشخص نیست آقای حجاریان و تنی دیگر از اصلاح طلبان چه اصراری بر اثبات غیر ممکن این معنی دارند که اگر شاه به اصلاحات تن داده بود؛ درگیر انقلاب نمی شد!

این معنا پیش از این توسط حمیدرضا جلایی پور نیز اظهار شده بود.

این فعال اصلاح طلب 2 سال قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «-شاه- به جای اینکه بازرگان را زندانی کند، باید اجازه می‌داد نهضت آزادی تبدیل به یک حزب شود، چه بسا رژیم شاه با این کار گرفتار توفان غضب مردم نمی‌شد. ایران تا پیش از اوجگیری انقلاب ظرفیت یک حکومت سلطنتی مشروطه با یک نظام پارلمانی موثر و کارا را داشت. تز امثال دکتر سیدحسین نصر همچنان چنین دیدگاهی بود، یعنی به سلطنتی می‌اندیشیدند که گرفتار انقلاب نشود...اگر شاه گذاشته بود نیروهای مذهبی مثل آقای طالقانی و آقای بازرگان در عرصه سیاسی فعالیت کنند، آن وقایع شکل دیگری می‌گرفت. شاید تجربه دو دهه اخیر کشور ترکیه اتفاق می‌افتاد.»[1]

قبل از جلایی پور نیز «محمد قوچانی» در یک یادداشت در نشریه صدا نظیر همین سخنان را اظهار کرده و اینطور گفته بود که اگر شاه با معتدلینی همچون مهندس بازرگان در دهه 50 تعامل کرده بود، هرگز انقلابی بوقوع نمی‌پیوست و اساساً نیازی هم به انقلاب اسلامی نبود!

او همچنین پای رئیس‌جمهور روحانی را هم به میان کشیده و با کنایه به آمریکا گفته بود:

«محمدرضاشاه سخن مهندس مهدی بازرگان را جدی نگرفت و با حذف میانه‌روها از عرصه مبارزه، به هژمونی تندروها در برخورد با حکومت پهلوی کمک کرد...اگر صدای روحانی شنیده نشود آنکه از پس می‌آید با داس می‌آید، نه کلید! و با سلاح سخن می‌گوید نه با سلاح سخن»[2]

در کنار این اظهارات و به منظور تنویر افکار عمومی لازم به یادآوری است که پیش از این، کسانی مثل سعید حجاریان و علیرضا بهشتی نیز طی مقالات و مصاحبه‌هایی بحث «تجدید نظرخواهی»! را نیز در کنایه به انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ایران مطرح کرده‌اند.

در غلط بودن این مدعای اصلاح طلبان همین بس که جریان آقای بازرگان و روشنفکران غیر متعهد لیبرال نیز پس از انقلاب اسلامی از ساحت انقلاب بصورت خودخواسته حذف شدند و از حاکمیت بیرون رفتند. به این معنی که آنها اساساً هنری برای اصلاح خود هم نداشتند چه رسد به اصلاح شرایط مردم و مملکت.

همچنین است که شاه خائن بر خلاف ادعای اصلاح طلبان، اتفاقا تلاش های زیادی برای تن دادن به اصلاحات و حتی برقراری ارتباط با چهره هایی نظیر مرحوم آیت ا... شریعتمداری کرد اما هیچیک از تلاش های وی سودی نبخشید زیرا موج توفنده اسلام خواهی مردم ایران با این اقدامات قابل حذف نبود.

در اشاره به اظهارات حجاریان مبنی بر اینکه اسلامی که در انقلاب مطرح شد برساخته روشنفکرانی از جمله دکتر شریعتی و بازرگان بود! نیز قابل ذکر است که جریانی در اردوگاه جریان خاص و ایضاً نزدیکان آن وجود دارد که تلاش می کند امام راحل بعنوان تأثیرگذارترین چهره اسلامی قرن را حذف و کسان دیگری را به جای آن یار سفر کرده مطرح کند.

این تقلا در گفتار کسانی همچون سیدحسین نصر نیز دیده می شد.

آنها تلاش می کنند تا شخصیت هایی مثل سیدجمال الدین اسدآبادی، مرحوم بازرگان و غیره را مطرح کنند اما به جای آن از چهره هایی مثل امام راحل و شهید شیخ فضل ا... نوری هرگز نام نبرند.

قضاوت درباره اظهارات حجاریان را به مخاطبان محترم وا می گذاریم...

***

جهانگیری: قهر نظام اسلامی فقط با عوامل عاشورای 88 است نه با کسانی که اتفاقات آن سال را درست کردند!

اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم، در قسمتی از گفت وگوی خود با ویژه نامه نوروزی روزنامه اعتماد در اشاره به بیانات سال گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان مبنی بر اینکه «مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند» گفته است:

ایشان در خصوص قضیه سال 88 فقط اتفاقات روز عاشورا را مطرح کردند. یعنی اینگونه نبود که بگویند با کسانی که در طول سال 88 آن اتفاقات را درست کرده اند، قهر هستیم! تعبیرشان این بود که در عاشورای سال 88 عده ای لودگی کردند و قهر بودن را تنها به همین مورد محدود کردند.

*از آقای جهانگیری بعنوان یک مقام بلندپایه دولتی و کسی که قرار است رابط برخی اصلاح طلبان با مدیریت نظام اسلامی باشند چنین قضاوتی بعید بود.

این مسئله پر واضح است که قضایای روز عاشورای سال 88 بخشی از یک پروژه بود که از یکسال قبل از انتخابات سال 88  و با توطئه «تشکیل ستادهای صیانت از آرا توسط جریان خاص» آغاز شد و تا پس از سال 88 نیز ادامه یافت و حتی کار به قهر اصلاح طلبان از انتخابات مجلس نهم نیز کشید.

پروژه ای که در آن اصل نظام اسلامی هدف قرار گرفت و بدترین جنایات در حق مردم و کشور از جانب ستاد جریان خاص صورت گرفت.

اکنون آیا واقعا آقای جهانگیری تصور کرده اند که منظور مقام معظم رهبری در آن بیانات، فقط عوامل روز عاشورای سال 88 بودند یا اینکه در این تقلیل گرایی آشکار تعمدی در کار بوده است؟!
آیا واقعا می شود تصور کرد نظام اسلامی با کسانی که تهمت تقلب زدند، عوامل اغتشاشگر را خداجو نامیدند، به قانون تمکین نکردند، اغتشاشگران را به «مقاومت» فراخواندند، در مقابل اظهار همکاری اشرار، تروریست ها و دشمنان با سکوت ابراز رضایت کردند و همچنان نیز از توبه رسمی استنکاف می کنند، مداهنه و آشتی داشته باشد؟!

در اشاره به اظهارات جهانگیری همچنین لازم به اشاره است که مقام معظم رهبری در آن بیانات در کنار مفهوم لودگی از عبارت های قساوت و بی حیایی هم استفاده کردند.

گفتنیست، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود در دیدار با مردم آذربایجان در بهمن ماه سال گذشته با اشاره به طرح مسئله آشتی ملی از سوی جریان خاص فرمودند:

«چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامه‌ها پَروبال میدهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد میکند. وقتی شما میگویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالی‌که] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمیکنیم، و با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند، میگویند اصل نظام هدف ما است، میگویند انتخابات بهانه‌ی ما است؛ که البتّه آنها عدّه‌ی معدودی‌اند، عدّه‌ی کمی‌اند؛ در مقابل اقیانوس عظیم ملّت ایران آنها یک قطره‌اند؛ چیزی نیستند. این اقیانوس با یکدیگر منسجم و متّحد است؛ این اتّحاد وجود دارد و باید وجود داشته باشد و روزبه‌روز باید تقویت بشود.»[3]


***

1_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941124000123
2_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941124000123
3_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35690

نظر شما