شناسهٔ خبر: 18576704 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: صراط‌نیوز | لینک خبر

انتقادات عارف از دولتمردان و اعضای لیست امید

صاحب‌خبر -
صراط: روزنامه شرق در گفت وگویی با محمدرضا عارف رییس فراکسیون امید به بررسی نقش وی در سیاست و همچنین از دیدارهایش با آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداخت.

در گزیده ای از این گفت وگو آمده است: مصاحبه با محمد‌رضا عارف به‌واسطه سمت‌های مختلفی که این روزها بر عهده دارد جذاب است، او که این روزها هم‌زمان هم ریاست فراکسیون امید را برعهده دارد و هم ریاست شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در هر موضوع و مسئله‌ای که مطرح شود هم صاحب‌نظر است هم صاحب ایده و برنامه. در همین راستا با او از نگفته‌های انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم در خرداد‌ماه ٩٢ و انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی اسفندماه ٩٤، علل ناکام‌ماندنش در رسیدن به ریاست مجلس، سبک رقابت و همراهی‌اش با علی لاریجانی در بهارستان همچنین برنامه‌های فراکسیون امید و دردسر‌های تشکیل این فراکسیون و در نهایت برنامه‌های شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا و همچنین ریاست‌جمهوری ٩٦به گفت‌وگو نشستیم. گفت‌وگو با عارف این‌بار یک تفاوت با دیگر مصاحبه‌هایش داشت و آن اینکه مصاحبه را با یاد و یادآوری نقش آیت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی و دیدار‌هایش با او شروع کردیم.

** شما به‌واسطه تجارب مدیریتی و همچنین جایگاه سیاسی‌تان همواره دیدارها و رایزنی‌هایی با مرحوم هاشمی‌رفسنجانی داشتید. در این میان اما برخی دیدارها خبرسازتر بودند؛ مثل دیدارتان قبل و بعد از برگزاری انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری یا دیدارتان پس از برگزاری انتخابات اسفندماه ٩٤... . درباره این دیدارها و حال و هوایشان برایمان بگویید.
تشکر می‌کنم از حضورتان و لازم می‌دانم در ابتدا نوروز باستانی را به همه ایرانیان تبریک بگویم و برایشان آرزوی سلامتی و شادکامی کنم. اما در پاسخ به سؤالتان باید بگویم آیت‌الله هاشمی حقیقتا یکی از استوانه‌های انقلاب بودند و جایگاه و دیدگاهشان در بخش‌های مختلف بااهمیت و تعیین‌کننده بود. به طور طبیعی محل مشورت قرار می‌گرفتند و من هم اگرچه روش و منشم این است که کمتر مزاحم بزرگ‌ترها می‌شوم و سعی می‌کنم خودم تصمیم بگیرم ولی در مقاطعی که احساس نیاز می‌کردم، خدمت ایشان می‌رسیدم و مشورت می‌کردم. مشورت‌هایی که با آقای هاشمی انجام می‌دادم، همیشه برایم مفید و راهگشا بود. دید بلند و نگاه عمیقشان به امور کشور از یک سو و اشراف ویژه‌شان بر مسائل و موضوعات روز کشور و دنیا از سوی دیگر سبب می‌شد که وقتی درباره موضوعی با ایشان مشورت می‌کردم و ایشان معمولا نکات ظریف و کلیدی‌ای را مورد توجه قرار می‌دادند، از نظرات ایشان استفاده کنم. بهترین تجربه‌ام از مشورت‌ها که با آیت‌الله ‌هاشمی، آن سه سالی بود که ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشتم. در آن زمان دیدگاه و جایگاه مشورتی ایشان برای من کمک‌کننده و مددرسان بود. ایشان همواره مشورت‌های دقیقی به من می‌دادند و انصافا هم اگر در آن ایام دستاوردی در دانشگاه تهران داشتیم- ظاهرا شاخص‌های قبل و بعد از آن سه سال نشان‌دهنده این امر است - این دستاوردها مرهون همراهی و هدایت آقای هاشمی بوده است.

با مقدمه‌ای که گفتم، خیلی طبیعی بود که بخواهم در تصمیمات محوری با ایشان مشورت کنم. هم در انتخابات ٨٤، هم انتخابات ٨٨ و هم در سال ٩٢ درباره کاندیداتوری‌ام با ایشان مشورت‌های خوبی داشتم. منتها در سال ٩٢ موضع من از قبل مشخص بود و بارها اعلام کرده بودم که اگر آقای هاشمی بنای ورود به انتخابات را داشته باشند، اعلام انصراف خواهم کرد و نمی‌مانم. در دیدارهای مشورتی با ایشان در فصل انتخابات همواره بر ضرورت حضور سخن گفته می‌شد و طبیعی هم بود که آن مرحوم هم حضور بنده را تشویق می‌کردند و درنهایت هم بر این مسیر اصرار داشتند. من هم در همین مسیر حرکت کردم و در نهایت به نفع جریان و گفتمان اصلاحات و عقلانیت، کناره‌گیری و از آقای روحانی اعلام حمایت کردم.

** پس از اعلام انصراف شما از حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری ٩٢، دیدارهایی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی داشتید که در رسانه‌ها به تلاش ایشان برای دلجویی از شما تعبیر شد. همان ایام هم بود که مرحوم هاشمی، ریاست بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را به شما پیشنهاد کردند. از آن روزها بگویید.
کاری که در انتخابات ٩٢ انجام دادم، نیازی به دلجویی نداشت چون وظیفه‌ام را انجام دادم بنا بر تشخیص خودم و با مشورت اعضای ستاد انتخاباتی تصمیم‌گیری کردم. درباره پیشنهاد ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، من بر این باور هستم که هر نظامی به یک اتاق فکر جامع نیاز دارد که گروه‌ها و تفکرهای مختلف و حتی مخالف در آن حضور داشته باشند و بتوانند حرفشان را بزنند و حرف‌ها و نظراتشان هم شنیده شود. در تصمیمات کلان کشور جایگاه و نقش‌آفرینی این اتاق فکر مشخص باشد و با اشراف بر همه مسائل و موضوعات و نظرات گروه‌های مختلف، تصمیم‌‌گیری شود.

جایگاه و تکالیف مجمع تشخیص مصلحت نظام بر اساس اصل ١١٠ قانون اساسی مشخص است؛ بیشترین وظایفش در جایگاه مشورتی مقام معظم رهبری است. بنابراین طبیعی است که اگر بخواهد تصمیم‌گیری‌های منطقی انجام دهد، باید یک قوه فکری منسجم و ویژه داشته باشد. منتها امروز در کشور ما مراکز تحقیقاتی راهبردی متعددی وجود دارد؛ هم دولت، هم مجلس و هم مجمع و نهادهای دفاعی چنین تشکیلاتی دارند. مهم‌ترین بحثم با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برای پذیرفتن ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بر سر این موضوع بود که به نظر من کشور باید یک مرکز تحقیقات راهبردی داشته باشد. چون مثلا اگر کشور دارای دو مرکز تحقیقات راهبردی باشد و در یک موضوع نگاه و نظرات آنها متفاوت باشد، چه کار باید کرد؟ باز نیاز به مرکز سومی ایجاد می‌شود تا به این اختلافات رسیدگی کند. این مهم‌ترین بحث ما با آیت‌الله هاشمی در آن جلسات پس از انتخابات خرداد ٩٢ بود.

از سوی دیگر هم چون طبیعی بود که دولت می‌خواهد مرکز تحقیقات خودش را داشته باشد، مجلس هم بر حفظ این مرکز در درون خودش اصرار داشت و نهادهای دیگر هم همین‌طور؛ جامه عمل پوشاندن به پیشنهاد من شدنی نبود.

** ‌آقای هاشمی برای حصول ایده ‌آل شما رایزنی کرد؟
فکر نمی‌کنم، چون بدیهی بود که حصول آن پیشنهاد تقریبا غیرممکن است.

** چون شما یک بازه زمانی مشغول رفت‌ و آمد و دیدار با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بودید، این رفت ‌وآمد‌ها همه بر سر ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک نظام بود؟
با ایشان جلسات متعددی داشتم. در این جلسات بیشتر حول همین مسائل بحث می‌کردیم که اگر این مرکز صرفا محدود به مجمع باشد، شاید دیگران بتوانند کارهای مشابه انجام دهند. من همین حالا هم بر این موضع اصرار دارم که نظام، یک مرکز تحقیقات راهبردی می‌خواهد برای مسائل کلان کشور، نه مراکز هم‌عرض و موازی متعدد.

** یعنی نمی‌شد؟
نه در آن شرایط اما شاید در آینده تحقق این اصل ضروری شدنی باشد.

** وقتی شما به درخواست آقای هاشمی پاسخ رد دادید، او از شما دلخور یا ناراحت نشد؟
نه؛ چون ما به طور طبیعی در بحث‌ها به این نتیجه رسیدیم که این امر عملی نیست.

** ‌آقای هاشمی خیلی صریح و روشن به شما پیشنهاد ریاست بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع را داده بود، اما شما ایده دیگری را مطرح کرده بودید. رد این درخواست از سوی شما باعث دلخوری نشد؟
من هیچ‌گاه به آقای هاشمی جواب رد یا منفی ندادم، اما بله؛ او به صراحت خواستار ریاست من بر مرکز تحقیقات مجمع شده بود؛ البته ایشان نظر من را دراین‌باره می‌دانست، با همه اینها من زمان خواستم تا فکر کنم و پس از آن هم جلساتی داشتیم. درنهایت به دلیل مشغله‌ای که داشتم؛ هم در فرهنگستان مسئولیت داشتم، هم ریاست سه، چهار انجمن علمی و کارهای دانشگاه را بر عهده داشتم و هم طبیعتا بخشی از وقتم را روی مسائل سیاسی و اجتماعی می‌گذاشتم؛ انصافا فکر می‌کردم اگر بخواهم وقت بگذارم هم نمی‌توانم؛ این مانع اصلی بود. مانع دوم نگاه من به تشکیل مرکز تحقیقات واحد برای نظام بود -که همچنان هم به آن اعتقاد دارم- نگاهی که مانع پذیرش این درخواست شد.

** همان روزها گفتند که پیشنهاد آقای هاشمی به شما برای عهده‌دارشدن ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک نظام برای
دلجویی از شما بوده است، شما هم همان‌طور فکر می‌کردید؟
خیر؛ این‌طور فکر نمی‌کردم.

** از اینکه شما به‌خاطر لابی‌ها در خرداد ٩٢ حاضر به انصراف از کاندیداتوری شدید؟
نه، من تحت‌تأثیر هیچ لابی‌ای نبودم، بر اساس یک خرد جمعی تصمیمی گرفته شده بود. زمانی که ما مبنای اقدام را خرد جمعی قرار می‌دهیم، نه نیاز به دلجویی وجود دارد و نه اصلا دلخوری ایجاد می‌شود.

** شاید نیازی به دلجویی نداشتید اما به دلیل اهمیت اقدام شما و آن موجی که در جامعه برای قدرشناسی از این اقدامتان شکل گرفته بود، فضا را به سمتی پیش برد که باید از شما قدردانی و دلجویی شود.
متشکرم، اما هیچ نیازی به دلجویی نداشتم، چون آگاهانه تصمیم‌گیری کردم.

** شما نیازی نداشتید، اما آیا در مقابل، آیت‌الله هاشمی در این فکر نبود که به سبکی از شما دلجویی کند؟
نه فکر نمی‌کنم، چون هم من ایشان را می‌شناختم و هم ایشان من را می‌شناخت. آقای هاشمی می‌دانستند که این اقدام از نگاه من نیاز به دلجویی ندارد و بر اساس وظیفه و تشخیصم عمل می‌کنم.

**‌ آن روزها جمعی از هواداران شما که آرایشان را به سبد روحانی ریخته بودند، بر معاون‌ اول‌شدن شما اصرار می‌کردند و این خواسته‌شان را به یک اصل پس از ائتلاف تبدیل کرده بودند که البته مقدور نشد، به همین دلیل این شائبه در فضای رسانه‌ای کشور شکل گرفت که هاشمی با پیشنهاد ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع درصدد دلجویی از شما برآمده است.
این یک تصادف است. من به‌هیچ‌وجه احساس دلجویی نکردم که اگر این احساس را داشتم، از همان اول این درخواست را رد می‌کردم. چون به‌د نبال مابازای کارم نبودم که ارزش کار را کم می‌کرد. من هرگز نیازی به دلجویی از هیچ بزرگ یا کوچکی نداشتم چراکه به وظیفه‌ام عمل کرده بودم. من همواره برای تصمیم‌گیری مشورت و رایزنی می‌کنم اما نیازی به دلجویی یا قدردانی احساس نمی‌کنم. چون به تکلیفم عمل می‌کنم.

**‌ وقتی دولت حسن روحانی مستقر شد، او به عنوان رئیس دولت چند پیشنهاد برای جذب شما به دولت داد که همگی آنها از سوی شما رد شد و شما خیلی قاطعانه در مصاحبه‌هایتان اعلام می‌کردید که قطعا بنای ورود به دولت را ندارید، چرا؟
احساس می‌کنم که لازم است مسئله‌ای را که تاکنون تمایلی به طرح آن نداشتم، تا حدودی باز کنم. تاکنون ترجیح دادم از کنار آن بگذرم و موضع‌گیری نکنم. از ٢٤ خرداد ٩٢ تا تقریبا نیمه رمضان همان سال حدودا با ١٢٠ گروه مختلف اجتماعی ٢٠ تا ٤٠ نفره از نقاط مختلف کشور دیدارهایی؛ البته به خاطر شب‌های قدر این دیدارها را تعطیل کردم. در این فاصله زمانی و در این دیدارها، مطالبات و دیدگاه‌های افراد با من در میان گذاشته می‌شد. یکی از مطالبات اصلی همگی این گروه‌ها حفظ سرمایه اجتماعی بود که در خرداد ٩٢ شکل گرفته بود و این مسئولیت را متوجه من می‌دانستند.

به‌هرحال ما می‌دانیم که برای جریان اصلاحات مشکلات و محدودیت‌هایی ایجاد شده و این جریان با مشکلات و چالش‌هایی روبه‌رو بود. این یک واقعیت بود. اتفاقی که در خرداد ٩٢ افتاد، برای تحلیلگران پیش‌بینی‌پذیر نبود که جریان اصلاحات به آن نتیجه برسد. هرچند گروه ما به این پیروزی باور داشت و مؤید این ادعا هم سخنرانی‌های بنده در دانشگاه‌های مختلف نظیر صنعتی شریف و علم و صنعت است که همواره از پیروزی جریان اصلاحات خبر می‌دادیم. این نتیجه برای گروه ما قطعی بود.

جمع‌بندی ما از آن جلسات هم‌اندیشی این بود یا بهتر است بگویم مهم‌ترین رسالت ما این بود که سرمایه اجتماعی خلق‌شده باید حفظ شود؛ البته باید این توضیح را بدهم که من بیشتر از واژه ما استفاده می‌کنم؛ چون معتقدم هیچ نوع جریان سیاسی- اجتماعی فردی نیست و ضمیر ما را به کار می‌برم؛ نه برای بالابردن خودم بلکه برای نشان‌دادن جایگاه گروهی که به آن قائل هستم و آن را نمایندگی می‌کنم. بنابراین جمع‌بندی ما در این جلسات حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی به‌دست‌آمده در خرداد ٩٢ بود. در همین راستا هم این سؤال مطرح می‌شد؛ برای اینکه این سرمایه اجتماعی حفظ شود، آیا من باید در کار اجرائی هم وارد شوم؟ چون به این باور دارم که وقتی مسئولیتی را می‌پذیرم، به شدت برای آن وقت می‌گذارم و هیچ‌وقت امضای صوری پای سمت‌هایم نداشته‌ام.

ما این چالش را داشتیم و این موضوع ذهن ما را اشغال کرده بود که شاید حفظ سرمایه اجتماعی و ارتقای آن در گام‌های بعدی برای جریان اصیل و تأثیرگذار اصلاحات خیلی بهتر و مفیدتر است تا یک کار اجرائی... که البته اشاره کردید آقای روحانی دو پست را به من پیشنهاد دادند؛ اول وزارت علوم بود و دیگر معاونت علمی ریاست‌جمهوری که البته برای پیشنهاد اول گزینه خوبی مطرح بود که اگر به وزارت می‌رسید، اوضاع آموزش عالی خیلی بسامان می‌شد. معاونت علمی را هم به دلیل همان ملاحظات نپذیرفتم و بعد وزارت ارتباطات به من پیشنهاد شد که چون خیلی تمایل نداشتم کار اجرائی را بپذیرم، طبیعتا آن را هم رد کردم... .

** در نهایت تصمیم این شد که شما جایگاه مشاوره‌ای در برخی امور دولت داشته باشید و در همین راستا هم دولتمردان در جلساتی از نظراتتان استفاده کنند. این جایگاه را در دولت روحانی به دست آوردید و آیا کسی برای مشورت با شما دیداری انجام داد؟
دولتمردان خودشان را از گرفتن هر گونه مشورتی از ما بی‌نیاز می‌دانستند.

** بی‌نیاز می‌دانستند یا بی‌نیاز بودند؟
بی‌نیاز می‌دانستند. هیچ‌کس بی‌نیاز از مشورت نیست؛ همه به مشورت و همفکری نیاز دارند. من همیشه خودم را نیازمند به مشورت می‌دانم، هیچ تصمیمی را فردی نمی‌گیریم؛ اول مشورت و در نهایت تصمیم‌گیری می‌کنم. برعکس من، برخی از عزیزان خود را بی‌نیاز از مشورت می‌دانند. حداقل با من خیلی کم مشورت شده است.

** با دیگر چهره‌های اصلاح‌طلب چطور؟
اطلاعی ندارم.

** حتی با سران اصلاحات هم قائل به مشورت نبودند؟
اطلاع ندارم؛ البته به این معنا که چیز قابل بیانی ندارم و فکر می‌کنم تجربه آنها هم مشابه تجربه من است.

** شاید به‌واسطه همین اقدامات دولت است که برخی چهره‌های اصلاح‌طلب هم در مصاحبه‌های اخیرشان می‌گویند برای اینکه دولتمردان برای اصلاحات و نقش‌آفرینی هوادارانشان در دولت دوازدهم جایگاهی قائل باشند، باید تدبیری اتخاذ کنند. در کنار این گلایه سؤال دیگری هم مطرح می‌شود و آن اینکه فکر نمی‌کنید این کوتاه‌آمدن‌ها در مقابل جریانی که رأی حامیان اصلاحات را در سبد انتخاباتی‌اش دارد، به پشتوانه اجتماعی اصلاح‌طلبان آسیب خواهد زد؟
موضع اصلی‌ ما همبستگی و هم‌افزایی است. جریان اصلاحات به عنوان جریانی ریشه‌دار و اصیل وظیفه‌ای دارد؛ ما نباید از این وظیفه غافل شویم؛ البته باید ملاحظات جمعی را در نظر بگیریم. حق نداریم به عنوان کسانی که این جریان را رهبری یا پیگیری می‌کنیم، این جریان را قربانی امیال و اهداف شخصی کنیم. با قراردادن این اصل به عنوان پیش‌شرط کار گروهی می‌توانیم موفق و یکه‌تاز جریان رقابت‌های سیاسی باشیم. در کنار این اصل طبیعی است که باید ملاحظات زمانی و شرایط ویژه سیاسی کشور را در نظر بگیریم.

من و دوستانمان دهه ٩٠ را دهه اعتمادسازی و برگشت جریان اصلاحات به حاکمیت می‌دانیم. به همین دلیل ما اگر این راهبرد و اصل را به عنوان رویکرد بپذیریم، طبیعی است که جاهایی باید کوتاه بیاییم و سهم‌خواهی نکنیم. البته پاسخ به مطالبات مردم هم مهم است که باید دولتمردان بیشتر به آن توجه کنند و به نظرات حامیان خود در عمل احترام بگذارند.

** حالا این کوتاه‌آمدن باعث نمی‌شود جریان اصلاح‌طلبی با بدنه حامی خود دچار چالش شود؟
این کوتاه‌آمدن در فضای سیاسی کشور ما را با چالش‌هایی روبه‌رو کرده است؛ مثلا در انتخابات اسفند ماه ٩٤، بالاخره ائتلافی در همان مسیر شکل گرفت که هزینه‌هایی را به ما تحمیل کرد. ما افرادی را در فهرست انتخاباتی‌مان قرار دادیم که در شرایط عادی نباید در فهرست اصلاح‌طلبان قرار می‌گرفتند. اما متأسفانه بخشی از این ائتلاف فردای انتخابات کلا ائتلاف را رها کرد و به نوعی رودرروی ائتلاف و اصلاح‌طلبان قرار گرفتند و انکار کردند که ائتلافی در کار بوده و اگر ائتلافی بوده، فقط تا درِ مجلس بوده است و خیلی زود از ائتلاف و قول و قرارهای خود عبور کردند.

** آیا برای این قضیه و تکرارنشدن آن چاره‌ای اندیشیده‌اید؟
انصافا الان زمان مناسبی برای بررسی این موضوع نیست و این بحث را باید به بعد از انتخابات ٩٦ واگذار کنیم؛ یعنی زمانی که باید رسما کلید انتخابات ٩٨ را بزنیم. یعنی ما باید بعد از خرداد ماه سال آینده برنامه‌ریزی دقیقی برای انتخابات مجلس یازدهم داشته باشیم. باید تحلیل دقیقی از عملکرد خود در سه گام اول در سال‌های ٩٢، ٩٤ و ٩٦ داشته باشیم و آگاهانه وارد فعالیت شویم. البته ما از ائتلاف استقبال می‌کنیم ولی باید بر اساس سازوکار شفاف‌تر و رعایت حقوق همه عوامل مؤثر در ائتلاف به چالش کشیده شود و در پی آن خواهان ورود و اظهارنظر نخبگان و صاحب‌نظران به این چالش باشیم. امروز در ارتباط با ائتلاف ٩٤ با چالش‌هایی جدی روبه‌رو هستیم که ان‌شاءالله با بررسی آنها در اواسط سال آینده راهبرد خودمان را برای گام‌های بعدی تعیین خواهیم کرد. در این زمینه از نظرات نخبگان و صاحب‌نظران استفاده می‌کنیم و به این سؤال پاسخ خواهیم داد که آیا ما در چند گام نخستمان مسیر درستی را اتخاذ کرده‌ایم؟ یا اینکه کجاها و در چه زمان‌هایی گام اشتباه برداشته‌ایم. ما گام اولمان را در خردادماه ٩٢ برداشتیم، گام دوم اسفندماه ٩٤ و گام سوم اردیبهشت ماه ٩٦ خواهد بود. به همین دلیل برای گام چهارم که در سال ٩٨ برای انتخابات مجلس یازدهم برداشته خواهد شد، باید تحلیل درستی از شرایطمان داشته باشیم تا با جمع‌بندی روشنی که به آن دست خواهیم یافت، در فضای آرامی که ان‌شاءالله بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم در پیش خواهیم داشت، دراین‌باره چاره‌اندیشی کنیم.

** شما در انتخابات اسفند ماه ٩٤ به عنوان رأی اول تهران راهی بهارستان شدید و این انتظار در جامعه و به‌ویژه حامیان ائتلاف امید بود که محمدرضا عارف به ریاست مجلس دهم برسد، اما این انتظار و توقع ناکام ماند. علت این ناکامی را در چه می‌بینید؟
انتظار، یک واقعیت بود. در کنار بحث انتظار که با مطالبه مردم شکل گرفته بود؛ به‌ویژه در دوره دوم انتخابات که تقریبا در تمام حوزه‌های انتخاباتی بحث ریاست بر مجلس دهم یکی از شعارهای اصلی و مطالبه حامیان لیست امید بود. آن روزها تقریبا هر جا که می‌رفتیم، حضور مردم بیش از انتظار ما و به‌جد تأثیرگذار بود. به نظر من پیام این حضور پرشور و جدی مردم تأیید روندی بود که گفتمان اصلاحات از خرداد ٩٢ شروع کرده بود.

منتها وقتی ما وارد میدان شدیم، حتی کسانی که میثاق‌نامه ائتلاف امید را امضا کرده بودند - چندنفری هم که به احترامشان ندادیم امضا کنند- فرض ما این بود که این افراد به میثاق‌نامه متعهد هستند چون خیلی‌ها بعدا گفتند ما میثاق‌نامه را امضا نکردیم، درست هم می‌گفتند.

من خودم اولین نفری بودم که در تهران میثاق‌نامه را امضا کردم و برگه‌های ارزیابی را پر کردم و برای مصاحبه رفتم. چون ما برای قراردادن اسامی در فهرست ائتلاف با افراد مصاحبه می‌کردیم و خود من اولین نفری بودم که در این مصاحبه‌ها شرکت کردم؛ شوخی هم نبود! واقعا جدی بود. ولی عده‌ای میثاق‌نامه را امضا نکردند یعنی ما میثاق‌نامه را برایشان نفرستادیم، ولی عده‌ای که امضا کردند، فردای روز انتخابات و در مجلس روی امضای میثاق‌نامه‌شان نایستادند و برخی هم گفتند از ما خواسته شد در فهرست انتخاباتی‌شان قرار بگیریم. این مواضع خیلی عجیب و جالب بود. حرف‌های عجیب و غریب فراوانی در آن ایام می‌شنیدیم. در کنار این مواضع، جریانی هم بود که تلاش می‌کرد این ائتلاف را برهم بزند. نمود این کارشکنی‌ها در هفته‌های اول مجلس دهم کاملا هویدا بود. البته فکر می‌کنم در آن فضا ائتلاف امید در قالب فراکسیون امید زود به خود آمد و خوشبختانه اکثریت قاطع کسانی که در لیست امید بودند، الان در فراکسیون کاملا مقید هستند و فراکسیون امید حالا انسجام خوبی دارد و به سمت انسجام کامل پیش می‌رود و تأثیر این انسجام را در انتخابات‌های حساس و رأی‌گیری‌های حساس مجلس دهم به‌خوبی می‌توان دید. تقریبا در مواقع حساس اگر ما به یک جمع‌بندی فراکسیونی برسیم، آن موضوع در مجلس رأی می‌آورد. البته هنوز مواردی هستند که بر سرشان اختلافاتی داریم و ان‌شاءالله به مرور زمان این موارد هم حل‌وفصل می‌شود. در حقیقت روند انسجام‌بخشی فراکسیون امید را خوب ارزیابی می‌کنم. ما این مسیر را روند می‌دانیم و آن را پروژه‌ای تعبیر نمی‌کنیم؛ به همین دلیل هم فکر می‌کنم روند فراکسیون امید با وجود برخی ناکامی‌ها و البته کارشکنی‌ها روندی پذیرفتنی بوده است.

** همان روزها جمعی از اعضای فراکسیون امید و حتی چهره‌های اصلاح‌طلب از نقش‌آفرینی برخی دولتمردان در به‌ ریاست‌ رسیدن آقای لاریجانی گفتند. با این تحلیل موافقید؟
اجازه بدهید الان بحث‌ جدی در این زمینه نداشته باشیم؛ هرچند من در جلسات خصوصی و دوستانه در‌باره چالش‌های هفته‌های اول مجلس دهم بحث‌های مهمی را مطرح کرده‌ام. اما الان، زمان مناسبی برای طرح این موضوع نیست. هرچند این مسائل و نقش‌آفرینی‌ها برای خیلی‌ها روشن و آشکار شده است اما اجازه دهید تا رسیدن به فضای مناسب از این موضوع عبور کنیم؛ چراکه برای ما در این شرایط انسجام جریان خیلی مهم است، شعارمان همراهی با دولت بوده و اجازه دهید به این شعار که به آن معتقدیم، پایبند بمانیم.

** بسیار خب. بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب معتقدند کابینه آقای روحانی باید در دور دوم ‌ترمیم شود. نظر شما چیست؟
درباره کابینه دوره دوم، هم بحث‌ ترمیم کابینه مطرح است و هم بحث همدلی و تفاهم در تشکیل کابینه با حامیان دولت و هم اینکه دولتمردان باید بدانند یک فراکسیون قوی حامی در مجلس هست که سوای ائتلاف و همراهی حتما بر تشکیل کابینه نظارت دقیقی خواهد داشت و باید مورد مشورت قرار گیرد.

** اما همین فراکسیون در بزنگاه‌های سیاسی عملکرد دیگری از خود نشان داده؛ مثل قضیه ریاست شما بر مجلس دهم.
در هفته‌های اول، اعضای فراکسیون همدیگر را در شعب نمی‌شناختند و فراکسیون انسجام لازم را نداشت اما الان انسجام خوبی در فراکسیون برقرار است. رأی اعتماد به سه وزیر یا رد استیضاح وزیر مسکن و شهرسازی مصداق همراهی و انسجام مدنظر ماست.

** یعنی شما معتقدید این انسجام در برابر مصالح و منافع فردی- سیاسی برخی اعضای فراکسیون امید هم پابرجا خواهد ماند؟
ان‌شاءالله چنین خواهد بود. هر فردی از جمله هر اصلاح‌طلبی حق اظهارنظر دارد و ما افتخارمان را در جناح اصلاحات به این می‌دانیم که دوستان ما درباره مسائل اظهار نظر کنند و احترام به نظر جمع و رفتار جمعی فراکسیونی را یک ضرورت می‌دانیم.

** این موضع به نظرتان شعارگونه نیست؟
معتقدم وقتی درباره موضوعی تصمیم جمعی گرفته می‌شود، باید تشکیلاتی عمل شود، در عین حال هم باید توجه کنیم که ما الان تشکیلات حزبی نداریم و به‌صورت جبهه‌ای عمل می‌کنیم. عملکرد جبهه‌ای با عملکرد حزبی خیلی متفاوت است. در حرکات جبهه‌ای تفاهم برقرار است اما تشکیلات حزبی بر اساس سلسله‌مراتب و تعهدات فردی و گروهی اقدام می‌کند.

** به نظرتان چاره این کار چیست؟
ما در کوتاه‌مدت برای ممانعت از تکرار چنین برخوردها و ناهماهنگی‌هایی باید عملکرد اعضای فراکسیون امید را بر اساس تعهدات و میثاق‌نامه‌های ائتلافی‌مان ارزیابی کنیم و در صورتی که کارنامه قابل دفاعی داشتند، در انتخابات بعدی یعنی خرداد ٩٨ آنها را در فهرست ائتلافی‌مان قرار دهیم. کسی نمی‌تواند با اصرار بیاید و با من نوعی عکس بگیرد و من در عالم خواب و بیداری برایش کلیپ تبلیغاتی بفرستم و بعد از یک هفته ورود به مجلس از ما فاصله بگیرد! این کار یعنی چه؟ ما قطعا به این دست موارد توجه خواهیم کرد. این مسائل اشکال دارد که متأسفانه این کم‌اخلاقی‌ها و بداخلاقی‌ها در کشور ما به روندی طبیعی تبدیل شده است. در درازمدت هم باید به سمت تحزب رفت و رسیدن به احزاب فراگیر باید در دستور کار همه جریانات سیاسی کشور قرار گیرد.

** این رفتارها باعث ناامیدی شما نشده است؟
نه اصلا. خدا می‌داند که مصمم‌تر هم شده‌ام. حالا ممکن است گاهی سنگرم را تغییر داده باشم چون این بی‌اخلاقی‌ها بعد از ٣٠ سال خدمت برایم پیش‌بینی‌پذیر است و باید بگویم این کم‌اخلاقی‌ها و بداخلاقی‌ها از همان ابتدای انقلاب و تشکیل نظام، مبنای فعالیت برخی بوده است.

** در کنار همه حواشی‌ای که بعد از انتخابات اسفند ٩٤ و تا زمان رأی‌گیری انتخابات ریاست مجلس ایجاد شد، بالاخره آقای لاریجانی به ریاست مجلس دهم رسید. بعد از این پیروزی او به منزل شما آمد و با شما دیداری داشت، درباره آن روز و آن دیدار برایمان می‌گویید؟
من هیچ‌وقت با هیج شخص و فردی از جمله چهره‌های شاخص نظام مسئله فردی نداشته‌ام. من به همه با یک دید مثبت و صمیمی نگاه می‌کنم و احساس می‌کنم همه با هم برادریم و حداکثر با هم اختلاف نظر داریم. این موضع من است که همیشه به آن پایبندم. در همه چالش‌ها هم همین برخورد را داشته‌ام. وقتی وزیر پست و تلگراف شدم، بعد از هشت ماه برای بازدید به روزنامه کیهان رفتم. خیلی‌ها بد و بیراه گفتند اما تأثیرات مثبتش را همه دولتمردان دیدند. من این موضع را همین الان هم که با شما حرف می‌زنم، دارم.

** اما به نظر نمی‌رسد رابطه حسین شریعتمداری با شما خوب شده باشد.
من وظیفه اخلاقی خودم را انجام دادم.

** در کیهان کم علیه شما نمی‌نویسند.
بنویسند، اشکالی ندارد. ما که عادت کرده‌ایم به مطالب ایشان؛ اگر ننویسند، تعجب می‌کنیم (با خنده)؛ این حق ایشان است و قرار نیست با یک بازدید خیلی چیزها تغییر کند (می‌خندد). می‌خواهم بگویم نگاه من به افرادی که در نظام کار می‌کنند، نگاهی برادرانه است.

** از میهمان‌شدن علی لاریجانی در منزلتان می‌گفتید.
با آقای دکتر علی لاریجانی هم از اول انقلاب رفیق بودیم. وقتی ایشان قائم‌مقام وزیر کار بود، من هم قائم‌مقام وزیر علوم بودم و دیدارها و نشست‌هایی با هم داشتیم. بعدها آقای لاریجانی استاد دانشگاهی شد که من رئیس آن دانشگاه بودم، حتی من با یکی از برادرهایشان در آمریکا در زمان تحصیل ارتباط خوب و دوستانه‌ای داشتم.

** با فاضل لاریجانی؟
نه؛ با جواد لاریجانی در برکلی. فاضل در لس‌آنجلس درس می‌خواند.

** چه شد که به منزلتان آمدند؟
شعار من همواره این است؛ رقابت و رفاقت. وقتی آقای لاریجانی در رقابت با من پیروز شد و ریاست مجلس را برعهده گرفت، من وظیفه اخلاقی خودم دیدم که به او تبریک بگویم. اصرار دارم در صحنه انتخابات رقابت جدی داشته باشیم و فردای انتخابات رفاقتمان ادامه یابد. همین هم شد و من برحسب این شعار، وظیفه خود دیدم ریاست ایشان را در صحن علنی مجلس تبریک بگویم که نتیجه خوبی هم داشت و مجلس را هم‌گراتر کرد و مانع دوقطبی‌شدن فضای سیاسی بهارستان شد. بعد آقای لاریجانی من را شرمنده خودشان کردند و به منزل ما آمدند.

** در این دیدار چه گذشت؟
آقای لاریجانی برای گعده آمدند؛ ایشان با آقای جعفری، رئیس دفترشان، به خانه ما آمدند. در این دیدار حین احوالپرسی و بحث‌های دانشگاهی و علمی، مسائل کشور را مرور کردیم. از گذشته‌ها و از همکاری‌های قدیمی‌مان سخن گفتیم...؛ البته دو، سه نکته هم من درباره مدیریت مجلس مطرح کردم که اگر من بودم، چه کارهایی انجام می‌دادم.

** چه نکته‌هایی؟
ما بعد از شکل‌گیری شورا‌های شهر و روستا از زمان دولت اصلاحات در این فکر بودیم که بحث‌های حوزه انتخابیه به این مجلس شهری محدود شود و مجلس شورای اسلامی به سطح ملی رسیدگی و بررسی موضوعات روز و سیاسی کشور ارتقا یابد تا با نگاه راهبردی و آینده‌نگرانه مسائل نظام را در دستور کار خود قرار دهد. اما شوراها در این جایگاه قرار نگرفتند و نمایندگان هم چون همیشه نیاز به رأی داشتند، برای جلب نظر مردم ناچار به رسیدگی به مسائل حوزه انتخابیه‌شان شدند تا مردم احساس کنند آنها نمایندگان فعالی هستند. الان هم این ذهنیت در مجلس هست که فکر می‌کنند نماینده فعال یعنی نماینده پرنطق، پرتذکر، پرسؤال و پیگیر مسائل ریز و درشت حوزه انتخابیه. البته بُعد نظارتی وظیفه مهم و راهبردی نماینده است.

از سوی دیگر هم بحثم این بود که کمیسیون‌ها باید تخصصی باشد و عضویت در کمیسیون‌ها نباید براساس فراکسیون‌ها و عقبه سیاسی افراد باشد؛ باید مبنای تخصصی داشته باشد و در عین حال در کنار اینکه ما فراکسیون‌های سیاسی را در مجلس به رسمیت می‌شناسیم، باید فراکسیون‌های تخصصی هم در مجلس داشته باشیم و حمایت شوند تا همدلی فراکسیون سیاسی را هم بیشتر کنند.

نکته مهم دیگر هم این بود که نگرشمان به قانون‌گذاری باید تغییر کند. ما تا به حال نگاهمان به قانون‌گذاری، جلوگیری از خطا بوده که مؤثر هم نبوده است. باید شیوه قانون‌گذاری را تصحیح کنیم و مبنای آن را بر ایجاد تسهیلات و رفع موانع و مشکلات بگذاریم.

** با آقای لاریجانی معمولا چند وقت یک بار در مجلس دیدار می‌کنید؟
ما در مجلس دو یا سه ملاقات داشته‌ایم اما در بیشتر موارد که هماهنگی‌ دو فراکسیون ضرورت دارد، با واسطه‌ها نظراتمان را منتقل می‌کنیم تا اینکه بخواهیم دیدارهای دونفره داشته باشیم.

** پس عزم مشترک شما و آقای لاریجانی ممانعت از شکل‌گیری چالش‌های سیاسی و فضای دوقطبی در بهارستان است؟
قطعا چنین است؛ برادران اصولگرا همیشه به من محبت داشته‌اند و وقتی من پای صحبت‌های آنها می‌نشینم، می‌بینم که ما با آنها در خیلی از موارد اتفاق نظر و وجوه مشترک بسیاری داریم که به دلیل جدل‌های سیاسی این مشترکات را نادیده گرفته‌ایم. بحث گفت‌وگوی ملی در پارلمان، پاسخ به این چالش است.

** گام‌های جدی هم برای سرآغاز طرح گفت‌وگوی ملی برداشته‌اید؟
مقداری زمینه‌سازی کرده‌ایم؛ به این معنا که احساس کرده‌ایم اگر بحث گفت‌وگوی ملی را کلید بزنیم، می‌تواند مورد توافق دو جریان قرار گیرد. الان یک کارگروه در فراکسیون ایجاد کرده‌ایم که درباره این طرح بحث و بررسی‌های لازم را انجام می‌دهد. منتظریم این طرح در فراکسیون نهایی شود، بعد آن را خدمت همه نمایندگان ارائه می‌کنیم. چون این احساس را کرده‌ایم که زمینه برای پذیرش طرح گفت‌وگوی ملی در مجلس مساعد است.

** اولویت‌های این طرح چیست؟
هنوز اولویت‌بندی نکرده‌ایم. اما می‌دانیم چه می‌خواهیم و می‌دانیم راهبردمان چیست، منتها چون می‌خواهیم این طرح درون مجلس پیگیری شود، باید اولویت‌بندی‌ها را با دوستان فراکسیون‌های مختلف مشخص کنیم. پنج تا شش ماه در مجلس بررسی و بعد در سطح ملی مطرح شود؛ چون بحث ما طرح گفت‌وگوی ملی است.

** واقعا به همراهی مجلس با طرح گفت‌وگوی ملی امیدوارید؟
بله، خوش‌بین هستم. مبنای ما هم این است که به بحث‌های خیلی جدی چالشی نپردازیم و اول با زمینه‌های مشترک مثل معیشت مردم، رشد اقتصاد، حل معضل بی‌کاری و آسیب‌های اجتماعی کار را شروع کنیم. اینها اموری هستند که می‌توانند مبنای شروع باشند..

** اما آنچه از عنوان طرح گفت‌وگوی ملی به من مخاطب القا می‌شود، حل‌وفصل چالش‌های سیاسی هفت سال اخیر است.
طرح را صرفا سیاسی نمی‌دانیم و در همه امور و زمینه‌های موردعلاقه جریانات داخل مجلس قابل پیگیری و بحث است و در اصل محدود به زمان خاصی نمی‌شود. برای ما مهم، رسیدن به تفاهم و همدلی است و این را دست‌یافتنی می‌بینم. طبیعتا مسائل سیاسی هم یکی از محورهای بحث و بررسی خواهد بود.

** نگاه حاکمیت به این طرح چیست؟
ما در مجلس، خودمان حاکمیت هستیم. باید از همین جاها شروع کرد.

** اما از فاکتورهایی که در فضای سیاسی دیده می‌شود، تلاش جمعی بر حاصل‌نشدن این نگاه همراهانه است.
من این‌طور فکر نمی‌کنم؛ به موفقیت طرح خوش‌بین هستم. شاید زمان‌بر باشد اما شدنی است. اگر جایگاه اصلاح‌طلبان را در سال ٩١ با الان مقایسه کنید، می‌بینید که فضا برای حضورشان بازتر شده است که دیگر اصلاح‌طلبان متهم به بی‌دینی و براندازی نمی‌شوند.

** عمر ریاست شما بر فراکسیون امید در آستانه یک‌ساله‌شدن است. از همان زمان که سکان‌دار این فراکسیون شدید، تا الان انتقادات زیادی، چه در فضای سیاسی، چه در فضای رسانه‌ای و حتی دنیای مجازی علیه سبک ریاست شما وارد می‌شود. از این انتقادات این‌طور برداشت می‌شود که جامعه تمایل دارد رئیس فراکسیون امید مواضعی صریح و شفاف- مثلا مانند علی مطهری یا محمود صادقی - داشته باشد. سؤال من این است که چرا محمدرضا عارف کمی بی‌تعارف‌تر اعلام موضع نمی‌کند؟
هر فردی هویت، شخصیت و نگاه خودش را دارد. مردم من را این‌گونه دیدند و رأی دادند و برای من همیشه تأثیرگذاری مهم بوده است. هرچند به سبک و روش دیگران هم احترام می‌گذارم. فکر می‌کنم در جایگاهی که هستم، نقش و مسئولیت من حفظ آرامش فراکسیون و تأثیرگذاربودن آن در راستای وظایف قانونی است. اگر بخواهم فراکسیون را اداره کنم، نباید دنبال مسائل شخصی خودم باشم و از این تریبون برای انعکاس دیدگاه شخصی‌ام استفاده کنم. مدیریت فراکسیون امید را اصل می‌دانم. در عین حال من در جایگاهی قرار دارم که اگر مشکلی در دستگاهی ببینم، می‌توانم به راحتی بنشینم و با مسئول آن دستگاه صحبت کنم تا تفاهم حاصل شود. وقتی این امکان هست، چه ضرورتی به تذکردادن من هست؟ دیگران باید تذکر بدهند. خیلی هم خوب است اما جایگاه من به گونه‌ای نیست که بخواهم این‌گونه عمل کنم. به عنوان رئیس فراکسیون امید باید در جلسات مجلس، مدیریت تعدادی نخبه را که همه حقوق مساوی دارند، بر عهده بگیرم. می‌دانید که در مجلس رئیس - به معنای عرفی آن- نداریم، سخنگو داریم. در تمام دنیا هم به رئیس مجلس «اسپیکر» می‌گویند. پس رئیس مجلس، رئیس نمایندگان نیست. این موضوع برای ریاست فراکسیون‌ها هم مطرح است. انجام این وظیفه به طور طبیعی مجال برخی اقدامات و کارها را از من می‌گیرد. در عین حال هم اگر بخواهم از فرصت‌های محدودی که در فراکسیون ایجاد می‌شود، شخصا بهره ببرم، بقیه اعضا گلایه‌مند می‌شوند و فراکسیون با چالش روبه‌رو خواهد شد. طبیعتا در این مواقع باید از حق خودم بگذرم. این رویه من است که آن را ادامه می‌دهم؛ هرچند به انتقادات هم احترام می‌گذارم.

** فکر می‌کنید چرا نقدهایی که علیه شما مطرح می‌شود، گاه حالت سازمان‌یافته یا موج خبری به خود می‌گیرد؟
این نقدها طبیعی است؛ بخشی از آنها از روی خیرخواهی است. بخشی از حامیان ائتلاف امید به‌ویژه جوان‌ترها توقع دارند که خروجی رأیشان در اسفند ٩٤ در جلسات مجلس ملموس‌تر باشد. خروجی ملموس هم خروجی سیاسی- احساسی و نطق‌های آتشین است. اما شعار ما برقراری آرامش بوده است و برای حصول آن باید ایمان و باور داشته باشیم. حصول آرامش به نفع مردم و حتی فراکسیون ماست. پیگیری مطالبات مردم و ایفای دقیق نقش نظارتی را هم بر عهده همه اعضای فراکسیون می‌دانیم و به نوعی یک تقسیم کار انجام می‌دهیم با اولویتی که برای جوان‌ترها قائلیم.

** شما از آرامش و تلاش برای حصول آن سخن می‌گویید اما از پرصداترین تریبون‌های کشور مواضع تندی منتشر می‌شود.
متأسفانه مسائل سیاسی و جناحی و خودمحوری‌ها و انحصارطلبی‌هایی که در ذات برخی افراد هست، باعث این اتفاقات می‌شود. این نگرش باعث می‌شود خودمان را محور عالم اسلام و قیّم مردم تصور کنیم.

** اینها برای طرح گفت‌وگوی ملی تهدید نیست؟
به هر حال متأسفانه این قبیل رفتارها وجود دارد و طبیعی هم هست که باشد. باید نقش‌آفرینی‌های این‌چنینی را به مرور محدود کنیم.

** کارنامه آقای روحانی را در پایان راه دولت یازدهم چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اگر بخواهیم بر اساس واقعیات جلو برویم و در نظر بگیریم که دولت در چه شرایطی روی کار آمد، به نظرم دولت کارهای خوبی انجام داده است؛ مثلا نفس توافق برجام اقدامی بی‌نظیر و قابل دفاع است و دستاورد بسیار ارزشمندی است. حال اینکه چقدر توانسته‌ایم از این توافق بهره ببریم، به بحث‌های دیگر برمی‌گردد.
دولت در بخش‌های دیگر نیز دستاوردهای خوب و پذیرفتنی‌ای داشت؛ مثل تک‌نرخی‌کردن نرخ تورم؛ البته پیشنهاد من به دولت این بود که تورم و رونق اقتصادی را با هم پیش ببرند، اما متأسفانه هنوز در بحث اقتصاد مشکلاتی وجود دارد و توده‌های مردم اثرات کاهش نرخ تورم را احساس نکرده‌اند. بی‌کاری همچنان مهم‌ترین چالش است و در حوزه بهداشت و درمان، در بخش‌های زیربنایی هم دولت کارنامه خوبی دارد. متأسفانه دولت در بخش اطلاع‌رسانی ضعف جدی دارد و عملکردش خوب منعکس نمی‌شود. با همه اینها باید در نظر بگیریم که دولت در چه شرایطی عهده‌دار کار شد. واقعا ساختارها از بین رفته بود و احیای شرایط مناسب برای کار دشوار بود. اما انتظار و توقع از دولت یازدهم بیش از این بود و هست که ان‌شاءالله در دولت بعدی برآورده خواهد شد.

** حسن روحانی تنها کاندیدای اصلاح‌طلبان با ائتلاف اعتدال‌گرایان خواهد بود؟
به نظر من ایشان کاندیدای شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان خواهد بود.

** یعنی به دنبال کاندیدای کمکی هستید که در مناظره‌ها و برنامه‌های انتخاباتی کمک‌رسان روحانی باشد؟
نه، البته حق افراد است که چنانچه در خودشان توانایی اداره کشور را می‌بینند، کاندیدا شوند. ولی باید توجه کرد. ما که خودمان را پیروز میدان می‌دانیم، نباید کاری کنیم که انتخابات را واگذار کنیم. مشکلی که ما داریم، حکایت خواستگاری است که فردی از طرف شخصی به خواستگاری می‌رود اما بعد از عروس خانم خوشش می‌آید و او را برای خودش خواستگاری می‌کند. داستان ما هم همین است. اصلاح‌طلبانی که به عنوان کاندیدا وارد میدان انتخابات می‌شوند، باید بر اساس تصمیم شورای‌عالی سیاست‌گذاری مبنی بر داشتن کاندیدای واحد و براساس برنامه در مقطعی باید انصراف بدهند و نباید ماندن تا آخر برای آنها تکلیف شرعی ‌شود؛ مثل انتخابات سال ٨٤ که انتخابات به مرحله دوم کشیده شد؛ کاندیداهای اصلاحات تا پایان کار با هم رقابت کردند. حالا هم ما به دنبال افرادی هستیم که به میدان بیایند اما در صورت لزوم حاضر به انصراف هم باشند؛ یافتن چنین کاندیدایی انصافا دشوار است.

** شما ریاست شورای سیاست‌گذاری اصلاحات را برعهده دارید. درباره این شورا و اقداماتش برایمان بگویید.
به نظرم مهم‌ترین دستاورد سال ٩٢ تشکیل شورای سیاست‌گذاری اصلاحات بود که عامل انسجام و وحدت اصلاحات شد. برای ما حفظ این انسجام و وحدت بر هر اقدام دیگری اولویت دارد؛ البته این نگرانی برای ما وجود داشت و دارد که تشکیل این شورا به مذاق برخی خوش نیاید و بخواهند آن را از میان بردارند. اتفاقاتی هم افتاد اما با حوصله با آن برخورد کردیم و در نهایت با نظرسنجی از صاحب‌نظران و نخبگان احزاب اصلاح‌طلب، نتیجه حفظ این شورا شد که اکثریت احزاب اصلاح‌طلب هم در آن حضور دارند.
برای انتخابات شوراها چون پیش‌بینی ما این است که افراد زیادی اعلام کاندیداتوری خواهند کرد، بنایمان را بر تکرار تجربه انتخابات مجلس دهم قرار دادیم؛ به این معنا که قرار است بر اساس شاخص‌ها با اولویت‌دادن به تخصص‌ها و زنان و جوانان درباره افرادی که اعلام کاندیداتوری می‌کنند، تصمیم‌گیری کنیم.

** آیا این شورا نیم‌نگاهی به انتخابات ریاست‌جمهوری ١٤٠٠ دارد؟
نگاه راهبردی ما حضور جدی و مؤثر در همه انتخابات از جمله انتخابات ١٤٠٠ است.

** شما باز هم بنای کاندیداتوری در انتخابات مجلس یازدهم را دارید؟
صحبت‌کردن دراین‌باره خیلی زود است؛ قطعا دراین‌باره تا دو سال آینده چیزی نخواهم گفت.

** از شما به عنوان یکی از گزینه‌های اصلی انتخابات ریاست‌جمهوری ١٤٠٠ نام برده می‌شود؟
آن هم خیلی زود است. اگر همه پایبند به شعار «جوان‌گرایی و عمل‌گرایی» باشیم، ما نسل اول انقلاب باید در جایگاه مشاوره قرار بگیریم. برنامه ما در بنیاد امید ایرانیان برای ١٤٠٠ این است که بتوانیم در سطوح مختلف حداقل ٥٠٠ جوان نخبه، آماده کار و متعهد را شناسایی و معرفی کنیم، هرچند هنوز کاری جدی در‌این‌باره انجام نداده‌ایم. اما تلاش می‌کنیم و آرزویمان این است تا سال ١٤٠٠ حداقل ٥٠٠ جوان که شایستگی لازم را داشته باشند، در کنار خود داشته باشیم و در امور کشورداری از آنها استفاده کنیم.

** و سؤال آخر ما این است که محمدرضا عارف چه نوع جایگاه سیاسی- اجرائی در سال‌های آینده سیاسی کشور برای خود پیش‌بینی می‌کند؟
سؤال سختی است. اگر نظر شخصی‌ام را بخواهید، دوست دارم در یک مرکز علمی مثل فرهنگستان علوم بنشینم و کارهای علمی کنم؛ یعنی کارهایی را که دیگران نمی‌توانند انجام دهند، انجام دهم؛ به‌خصوص در حوزه کارهای علمی- راهبردی کشور. بنابراین اگر دست خودم باشد، دوست دارم در این فضا کار کنیم ولی تجربه‌ای که در سایر زمینه‌ها از جمله مدیریتی، سیاسی و اجتماعی و در بیش از ٣٠ سال گذشته کسب کرده‌ام، متعلق به کشور و مردم است و قطعا در هر صحنه و کاری که لازم باشد، خود را موظف به انجام وظیفه می‌دانم.

نظر شما