شناسهٔ خبر: 18565845 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

فاتحان فاو

دفاع مقدس

خبرگزاری میزان- از حضور سیدمهدی در منطقه چند روزی بیشتر نگذشته بود که این سردار رشید اسلام، در شب عملیات والفجر 8 به علت اصابت تیر مستقیم دشمن و واژگونی قایق در اروندرود به آرزوی دیرینه‌اش رسید.

صاحب‌خبر -
شهید حسینی
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: روایتی از زندگی سردار شهید «سیدمهدی حسینی ولشکلایی» از فرماندهان شهید نیروی انتظامی استان مازندران را می خوانیم:

سیدمهدی حسینی فرزند سیدنعمت، در هشتم اردیبهشت سال 1339 از مادری به نام حلیمه رمضان­پور، در روستای ولشکلا از توابع شهرستان ساری به دنیا آمد. در خانواده­ای کشاورز، مذهبی و متدین رشد یافت. هم­زمانی ولادت کودک با میلاد منجی عالم بشریت(عج)، باعث شد تا پدر، فرزند خود را به نام مهدی مزیّن کند. سیدمهدی اولین فرزند خانواده بود و یک برادر و سه خواهر داشت. از همان دوران کودکی، قرآن و نماز را از پدر و مادرش آموخت تا به سن مدرسه رسید. دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش گذراند و هم­زمان، یاریگر خانواده در تأمین معاش بود. برای ادامۀ تحصیل، به دبیرستان پهلوی سابق ساری رفت و توانست دیپلم خود را در رشته اقتصاد دریافت نماید.

سیدمهدی در 20/8/1358 لباس مقدس سربازی بر تن کرد و جمعیِ لشکر 77 خراسان شد. از آن­جایی که این لشکر در آبادان خط پدافندی داشت، او نیز به همراه هم­خدمتی­های خود از اولین روز جنگ تحمیلی، به دفاع از سرزمین اسلامی پرداخت و تا پایان خدمت سربازی در جبهه حضور داشت. در همین دوران، در پی مجروحیت از ناحیه پا، ابتدا در آبادان بستری شد و برای ادامۀ درمان به بیمارستان بوعلی­سینای ساری انتقال یافت.

سیدمهدی در 17/10/1360 با دختری به نام اکرم­السادات نوربخش ازدواج کرد. ثمره این وصلت، دو فرزند به نام‌های سیدکمیل و سیده‌محدثه بود.

بعد از ازدواج، برای استخدام در کمیته انقلاب اسلامی استان اقدام کرد. پس از طیِ فرآیندهای متداول جذب در ماه­های بهمن و اسفند سال 1360، بر اساس تأیید و اعلام ستاد مرکزی کمیته انقلاب اسلامی کشور، از 15/12/1360 در کمیته استان جذب شد. دوره آموزش اولیه استخدامی را نیز از 15/1/1361 در پادگان نصر تهران گذراند. پس از بازگشت، در دفتر نظارت و بازرسی کمیته استان بکارگیری شد. از 23/10/1362 نیز به‌عنوان مسئول دفتر این واحد معرفی شد و تا 9/11/1363 در این مسئولیت خدمت کرد. از 28/2/1364 به سمت معاون اداری- مالی کمیته استان منصوب و در نهایت از 17/9/1364 به‌عنوان مسئول حفاظت کمیته استان معرفی شد و در این سمت تا زمان شهادت انجام وظیفه نمود. قابل ذکر است که سیدمهدی در تابستان سال 1361 به حج تشرّف یافت.

به­ رغم درگیری­های فراوان در محیط کاری، روح شهید برای حضور در جبهه، واله و حیران بود. ممانعت‌های سازمانی، سیدمهدی را به شدت اذیت می­کرد. با وجود این­گونه مسائل، علاوه بر خدمت سربازی، حدود 12 ماه دیگر نیز توانست هم­نشین رزمندگان در جبهه­ها شود. بار اول، در حالی­که هنوز چند ماهی از خدمتش در کمیته انقلاب اسلامی نگذشته و تازه از حج ابراهیمی بازگشته بود، به مدت سه ماه از 25/8/61 از طریق واحد اعزام نیروی کمیته، به‌عنوان رزمنده، به جبهه گیلان­غرب اعزام شد. انجام برخی اقدامات فرهنگی در سطح شهر، با همکاری امام جمعه گیلان­غرب، از جمله فعالیت­های سیدمهدی در این مدت بود. برای بار دوم در 17/5/1363 به مدت چهار ماه و باز هم از طریق واحد اعزام نیروی کمیته، به ­عنوان خمپاره­انداز و دیده­بان به تیپ امام موسی­بن­جعفر (ع) معرفی و عازم جبهه غرب شد. پس از بازگشت از جبهه، در تاریخ 5/9/1363 در حالی­که در مرخصی پایان دوره به سر می­برد، تقاضای خدمت در استان سیستان و بلوچستان را مطرح کرد ولی عملی نشد.

چند ماه بعد، برای بار سوم، در 22/12/63 از طریق بسیج سپاه پاسداران ناحیه مازندران به­عنوان فرمانده گروهان، عازم جبهه جنوب شد. در پایان، برای بار چهارم در 1/11/1364 یک روز پس از اعزام یک‌صد هزار نفری سپاهیان محمد(ص) و از طریق بسیج سپاه پاسداران ناحیه مازندران، به‌عنوان فرمانده گروهان، عازم منطقه عملیاتی والفجر8 شد.

گویا در آخرین اعزام، سید مهدی مُصِرتر از همیشه بود... به این ترتیب، از حضور سیدمهدی در منطقه، چند روزی بیشتر نگذشته بود که این سردار رشید اسلام، در ‌شب عملیات والفجر‌8 در تاریخ 21/11/64 به علت اصابت تیر مستقیم دشمن و واژگونی قایق در اروندرود به آرزوی دیرینه­اش رسید و هدیۀ سرخ الهی را پذیرفت. پیکر پاک و مطهرش پس از حدود 10 روز ماندن در آب اروند، کشف و شناسایی شد و پس از تشییع باشکوه در یک روز بارانی در ساری، در تاریخ 5/12/1364 در گلزار شهدای روستای ولشکلا به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

نظر شما