شناسهٔ خبر: 18565792 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

نگاهی به سالنامه ها و ویژه نامه های نوروزی-3

چشم انداز ایران/ دادخواهی در نوروز، معنی در هفت سین و دموکراسی در تشییع جنازه

در دوماهنامه چشم انداز ایران از گل و بلبل و بهاریه های نوروزی خبری نیست اما دو مقاله متفاوت درباره نوروز دارد که آن را نوروزی می کند...

صاحب‌خبر -
عصر ایران- هر چند دو ماهنامه چشم انداز ایران با تعریف و توصیف  نشریات دیگر ویژه نامه نوروزی منتشر نکرده اما چون شماره اسفند و فروردین آن با دو مقاله نوروزی آغاز می شود می تواند در ردیف نوروزی ها قرار گیرد زیرا با بهاریه های مرسوم متفاوت است.

 یکی با عنوان « نوروز، جشن مهر و زندگی» است به قلم « محمد علی دادخواه» و دیگری: « نوروز جشن آفرینش/ نوروز در دادخواهی مردم است نه در داددهی پادشاهان» نوشته یدالله غفور محسنی. جالب این که نویسنده یک مقاله آقای « دادخواه» است و موضوع مقاله دیگر« دادخواهی».

در دوماهنامه « چشم انداز ایران» از بهاریه ها و اشعار نوروزی مرسوم و گل و بلبل خبری نیست اما با همین دو نوشته متفاوت و پر نکته می توان شماره 102 را نوروزی به حساب آورد.

از منظر سیاسی هم پس از مدت ها تصویرسید مصطفی تاج زاده به بهانه گفت و گویی با معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات بر روی جلد نشسته است و شاید مفهوم نوروز 96 را او بیش از دیگران دریابد چرا که پس از چند سال عید 96 برای او نخستین نوروزی است که بی دغدغه اتمام مرخصی زندان بر سر سفره هفت سین نشست.

نیروهای انقلابی و مبارز و البته ایدیولوژیک در سال های پیش از انقلاب به شدت چهره های ملی و فرهنگی به نوروز نمی پرداختند.

مذهبی ترها حتی در اطلاق واژه «عید» هم مردد بودند و تعبیر « سال نو» را ترجیح می دادند و از سنن متنوع نوروزی چون چهارشنبه سوری، سفره هفت سین، دید و بازدید و سیزده به در بیشتر برای دید و بازدید عید اهمیت قایل می شدند چون ذیل « صله رحم» قابل تفسیر بود.

برخی به تبلیغات باستان گرایانه رژیم پهلوی اشاره می کردند و نوروز را با نمادی چون «جمشید» تقویت آن فرهنگ می دانستند و چپ ها بر پایه انترناسیونالیسم به دنیایی فراتر از ایران – چه ایران جغرافیایی و چه ایران فرهنگی- می اندیشیدند و در میان مبارزان با گرایش های مختلف شاید یگانه گروه که همواره به نوروز وفادار و علاقه مند بود طیف مهندس بازرگان بودند.

نشریه « چشم انداز ایران» اما بیشتر گرایش های ضد استعماری دارد و در کنار ستایش بازرگان و مصدق روح چپ خود را حفظ کرده و یکی از رموز بقای آن در گذر از توفان ها به جز نقش یگانه ای که در تبیین پیشینه و اندرونی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ایفا کرده همین است که به طیف ملی – مذهبی منتسب است اما مطلقا لیبرال نیست.

این مقدمه طولانی به این سبب آمد تا بدانیم وقتی « چشم انداز ایران» با دو مقاله پُر نکته در ستایش نوروز منتشر می شود می توانیم این شماره را هم نوروزی تلقی کنیم.

محمد علی دادخواه معتقد است میان لفظ و معنی در عناصر هفت سین هماهنگی وجود دارد و به عنوان نمونه به نمادهایی چون سنجد، سیب، سبزه ، سمنو و سیر می پردازد و می نویسد:

« سنجد، نماد سنجیدگی و اندیشه و ارزش گذاری است و پژوهش های تازه نشان می دهد رنگ زرد طلایی برانگیزاننده قوای هوشی است.

سیب، همان سلامتی است و در برابر بیماری و ناراحتی به کار می رود.

سبزه نماینده درخت است در خوان نوروزی و سمنو نماد توانایی و قدرت زیرا سمن به معنی توان و نیروست و آن "واو" که در پایان کلمه گذاشته اند نشان فراوانی. چنان که ریشو یعنی کسی که ریش انبوه دارد و نق نقو یعنی کسی که زیاد نق می زند.  سیر هم نشان سرچشمی و پاک دستی و مناعت و قناعت است.»

نمی توان با قاطعیت نظر داد که آیا مراد ایرانیان باستان نیز همین بوده یا نه و تنها به وجه «رستنی» بودن این 7 عنصر توجه داشته اند و این روایت را هم البته شنیده ایم که « هفت سین» جانشین « هفت شین» شده تا در دوره بعد از اسلام هم بماند و بپاید زیرا یکی از آن هفت شین گویا « شراب» بوده اما همین که خرافه زدایی می کند و به جنبه معنایی می پردازد و در سیب و سیر و سنجد هم دنبال معنا هستند ویژگی کسانی است که به ظاهر زندگی بسنده نمی کنند. خود «مجله چشم انداز ایران» و مدیر آن « لطف الله میثمی» نیز لایه های پنهان سیاست را بی آن که بر طبل توهم توطئه بکوبد بازمی گوید.

گفت و گو با تاج زاده و عباس عبدی و علیرضا علوی تبار البته خواندنی است هر چند که در روی جلد این ذهنیت ایجاد می شود که انگار میزگرد یا مناظره است اما این گونه نیست و سه گفت و گوی جداگانه است.

جان کلام مصطفی تاج زاده این است:

« ما محکوم به امید داشتن هستیم.ما در منطقه ای زندگی می کنیم که به خاطر چند قرن رخوت و سکوت با مشکلات متعددی مواجه شده ایم. اما امید داشتن و میدان را خالی نکردن امکان رشدو پیشرفت ایران و ایرانی را فراهم می آورد.همین رویه باعث شد ما در تشییع جنازه آقای هاشمی در 21 دی 95 صحنه هایی را ببینیم که جز در دموکراسی های 200 ساله دیده نمی شود. عجیب است که این طرف خیابان یک شعار می دادند و طرف دیگر خیابان شعاری دیگر و هیچ کدام مرگ بر دیگری نگفتند و همدیگر را تحمل کردند. به نظر من این اوج دموکراسی بود.»

چنان که گفته شد مصاحبه ها جداگانه انجام شده اما گفت و گو کننده با نقل و تکرار یک مضمون دیگری را هم وارد همین فضا کرده چنان که وقتی عباس عبدی بر رقابت و هم زیستی به جای حذف سخن می گوید و مدیر یا خبرنگار مجله همان مثال 21 دی و تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی را ذکر می کند عباس عبدی نظر متفاوتی دارد:

« من، چنین برداشتی ندارم. با استناد به این مورد نمی توان گفت دو طرف نمی خواهند یکدیگر را حذف کنند.اتفاقا اگر موقعیت آن پیش بیاید این کار را می کنند! همین شعارها هم مصداق خشم و کینه فروخورده دو طرف بود. منظور من ادبیاتی است که در مخاطب حس منفی ایجاد نکند مثل نوشته های حقوقی آقای بهمن کشاورز.»

مصاحبه کننده البته قصد محاجه نداشته وگرنه می توانسته بپرسد: آیا انتظار داشتید شعار دهندگان بر پایه استدلالات حقوقی یک وکیل کهنه کار شعار بدهند؟!

چشم انداز ایران نشان و نشانه ای است بر این که اگر اتکا بر تحلیل و تولید و پردازش داده ها و نه نقل خام آنها باشد عصر مطبوعات چاپی و کاغذی به پایان نمی رسد هر چند که خود این مجله با معرفی یک اپلیکیشن خبر داده از این پس می توانید نسخه الکترونیکی را با نصب آن اپلیکیشن بر روی موبایل یا تبلت دریافت و مطالعه کنید البته نه رایگان که با پرداخت مبلغی...

برچسب‌ها:

نظر شما