شناسهٔ خبر: 18544295 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

گفت‌وگوی با کاندیدای احتمالی ریاست‌جمهوری؛

ناجوانمرد است کسی که سند خطایِ من را داشته باشد و رو نکند/ به اردنی‌ها گفتم ما پروتکل حالی‌مان نمی‌شود

زاهدی گفت: امکان ندارد کسی بتواند حاشیه‌ی مستندی علیه بنده بیاورد و ادعا کند فلانی این خطا را کرده است و از او سند دارم.

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، محمد مهدی زاهدی سیاست‌مدار 64 ساله‌ی زاده کرمان است که هم‌اکنون ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم را برعهده دارد. در کارنامه‌ی نماینده مردم کرمان، تصدی وزارت علوم دولت نهم نیز به چشم می‌خورد و حال از این عضو کابینه‌ی احمدی‌نژاد به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست‌جمهوری در سال 96 نامبرده می‌شود.

وزیر سابق علوم در گفت‌وگویی صریح و بی‌پرده با خبرنگاران آناج از شانس جبهه مردمی نیروهای انقلاب در انتخابات پیش‌رو سخن می‌گوید و به سوالات پیرامون دولت یازدهم و چرایی احتمال 4 ساله بودن ریاست روحانی پاسخ می‌دهد.

زاهدی به مباحث پیرامون خود نیز گریزی زده و ماجرای روبرو شدن با وزیر اسرائیل و پشت پرده‌ی حاشیه‌هایی که برایش رقم می‌زنند را تشریح می‌کند. متن کامل گفت‌وگوی آناج با رئیس کمیسیون آموزش  و تحقیقات مجلس را در ادامه می‌خوانید. 

عدم هماهنگی اصولگرایان در انتخابات 92 موجب پیروزی روحانی شد/ در انتخابات مجلس در تهران اصولگرایان متحمل شکست سنگینی شدند 

آناج: اخیراً لیستی از کاندیداهای احتمالی جبهه مردمی نیروهای انقلابی منتشر گردید که نام شما نیز جزو منتخبان بود، برآیندتان از آثار و برکات جمنا چیست؟

ابتدا باید عرض کنم از اینکه به استانی آمده‌ام که در طول تاریخ سهم زیادی در نهضت‌های اسلامی مختلفی به ویژه در نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی خودمان داشته است، خرسندم. استان آذربایجان به ویژه شهر تبریز از پیشتازان و پیشگامان انقلاب اسلامی هم در ایجاد و هم در حفظ و حراست از انقلاب بوده است. حضرت آقا تعبیر بسیبار عالی داشتند که «هر جا پای یک کار بزرگ انقلابی و اسلامی و نهضتی بوده تبریز پایه کار بوده است». ما هم ابه این افتخار می‌کنیم.

در مورد «جمنا» عده‌ای از دلسوزان نظام و انقلاب پس از آن اتفاقی که در سال 92 در انتخابات افتاد و عدم هماهنگی بین دوستان اصولگرا منجر به شکست در انتخابات شد، دور هم جمع شدند و اتفاقا بخشی از آن جریانات موصوم به «یکتا» بود که تعدادی از وزرا و معاونین آقای احمدی نژاد دور هم جمع شده بودند تا ضمن ارزیابی و درک علل شکست در آن اتفاق مسیری را برای آینده طراحی کنند که بتوانند به پیروزی برسند. جلساتی زیادی در مرکز بود تا اینکه انتخابات سال گذشته مجلس شورای اسلامی هم اتفاق افتاد. تقریبا یک سال پیش در اسفند سال 94 بود و ما در برخی از حوزه‌ها از جمله تهران شکست سنگینی خوردیم به طوری که هیچ کدام از کاندیداهای جبهه اصولگرا رأی نیاوردند.

دیگر زمان آن گذشته است که عده‌ای در مرکز تصمیم بگیرند و به سایر نقاط ابلاغ کنند

مجددا در آن تحلیلی که راجع به انتخابات سال 92 بود و تحلیلی انتخابات سال 94 مجلس شورای اسلامی یک بازنگری شد. به یک جمع‌بندی رسیده شده بود که دیگر زمان آن گذشته است که تصمیم گیری‌ها از بالا به پایین بشود و ابلاغ گردد. یعنی چند نفر در مرکز می‌نشینند دور هم و تصمیم می‌گیرند که چه کسی کاندیدای ریاست جمهوری، چه کسی کاندیدای مجلس شود و بعد به استان‌ها ابلاغ شود.

جمنا برای انتخابات 96 پنج کاندیدا معرفی می‌کند

مصلحت در این بود که خود مردم ولایتمدار و ارزشی وفادار به آرمان‌های نظام و انقلاب، نمایندگانشان از سراسر کشور که می‌بایست در یک چهارچوب دموکراسی انتخاب شده باشند حضور پیدا کنند و از آنها نظر خواسته بشود. بر این اساس در اولین جلسه عمومی این نیروهای جبهه مردمی انقلاب اسلامی، در اوایل اسفند ماه دور هم جمع شدند و از بیست و یک نامزدی که در این جبهه اعلام کاندیداتوری کرده بودند یک نظرسنجی از کسانی که عضو جبهه بودند و از سراسر کشور حضور داشتند، انجام گرفت. قرار بود که ده نفر از آنها اعلام شود برای رقابت بعدی که از بین آنها پنج نفر و سرانجام آن پنج نفر بروند ثبت نام کنند تا در مراحل نهایی مناظره تصمیم‌گیری نهایی شود که چند نفر تا پایان حضور داشته باشند. چون ما الان آن فضا را نمی‌توانیم بگوییم که چه اتفاقی در آن مناظره‌ها شکل خواهد گرفت. بنابراین «جمنا» علی‌رغم اشکالاتی که دارد و به خصوص نکته‌ای که به آن اشاره کردید در برخی از استان‌ها به روش مردم سالاری که قرار بود کار شود برای انتخاب اعضای آن؛ شاید در برخی از استان‌‌ها این کار نشده بود که یک ضعف بود اما خود «جمنا» و یک چنین ایده‌ای که همه دور هم جمع شوند و با نظرخواهی از آحاد دوستداران نظام و انقلاب که نماینده‌هایشان در آن گردهم‌آیی که دور هم بودند به نظر من بسیار کار مثبت و پسندیده‌ای است.

جمنا در مدت کوتاهی توانست جایگاهی برای خود در بین مردم باز کند

یک نوع احساس مسئولیت مشترک در همه نیروهای انقلابی و نیروهای ولایتمدار و ارزشی ایجاد می‌شود و شده است که اگر بخواهند الان یک فضایی را علیه آن ایجاد کنیم حتما هزینه خواهد داشت. یعنی «جمنا» توانسته در این مدت زمان کوتاه جایگاه خود را در محافل اسلامی و سیاسی و انقلابی به عنوان یک جریان جدی که رقیب ریاست جمهوری که آقای دکتر روحانی است را باز کند. تمام تلاش ما این است که انشاءلله بتوانیم در انتخابات آتی کاندیدای جبهه مردمی بتواند پیروز انتخابات باشد.

می‌گفتند نظام ناطق‌نوری را به میدان آورده است اما در نهایت خاتمی رئیس‌جمهور شد

آناج: در بین اسامی که منتشر شد، نفرات شاخصی حضور دارند که اکثر مردم به خصوص اهل سیاست آنها را می‌شناسند، شما خودتان فکر می‌کنید آیا این پنج نفر نهایی می‌توانند در حد یک کاندیدای ریاست جمهوری بوده و پاسخگوی نیازهای مردمی باشند؟

اگر بیاییم یک نگاه ساده؛ نه خیلی عمیقی به انتخابات ریاست جمهوری در چند دوره گذشته نگاه کنیم مثلا سال 86؛ آقای ناطق نوری به عنوان کاندیدای اصولگراها بود و از دو ـ سه ماه پیش تمام رسانه‌ها فضای انتخاباتی را این طور ترسیم کرده بودند که نظام آمده و آقای ناطق را آورده و آقای ناطق برنده این انتخابات است. حتی تا یک هفته قبل از انتخابات هم هنوز در نظرسنجی‌ها آقای ناطق برنده انتخابات بود اما در هفته آخر دیدیم که آقای خاتمی آمد. آقای خاتمی از نظر مسئولیت وزیر ارشاد اسلامی بود و در تبلیغات جنگ هم بود. سمت دیگری نداشتند، همین‌ها بود.

کمتر کسی فکر می‌کرد در سال 84 احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شود/ به او می‌گفتند شما در نظرسنجی‌ها هیچ جایگاهی ندارید

بعد از آن بیایید سال 80 را نگاه کنید. چون در آن سال رقابت جدی نبود آقای خاتمی برنده شد. بیاییم به سال 84 که قرار بود دولت تغییر بکند و آقای خاتمی دیگر نمی‌توانست باشد. در سال 84 افراد متعددی آمدند. از آن طرف آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان جریان کارگزار آمد، آقای احمدی نژاد به نوعی به عنوان نیروی مستقل آمد و آقای لاریجانی و آقای قالی‌باف هم بودند. جریان اصولگرا روی آقای لاریجانی تاکید کرد و کمتر کسی در آن موقع حدس می‌زد که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شود. حتی توصیه‌های زیادی هم به ایشان شد که شما در نظر سنجی‌ها هیچ جایگاهی ندارید اما تقدیر بر این بود که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بشود. اگر تا آن موقع سابقه آقای احمدی نژاد را نگاه کنید به مدت یک سال و نیم شهرداری تهران را در کارنامه‌اش داشت و زمانی هم استاندار اردبیل بود. دیگر سمت جدی دیگری نداشت.

در 88 احمدی‌نژاد حرف اصلی را می‌زد/ در سال 92 همه جریان اصولگرا را پیروز می‌دانستند اما روحانی حائز اکثریت آراء شد/ از تائید صلاحیت روحانی متعجب شدیم

بیاییم به انتخابات سال 88 برسیم، باز چون آقای احمدی نژاد حرف اصلی را می‌زد از ایشان عبور می‌کنیم و می‌رسیم به سال 92 که قرار بود دولت عوض شود. تمامی نظرسنجی‌ها نشان می‌داد پیروز انتخابات 92 دوستداران جریان اصولگرا و به خصوص آقای قالی باف هستند و اصلا در نظرسنجی‌ها هیچ جایی برای آقای روحانی نبود. من این را برای این می‌گویم که خودم در سال 92 بر اساس مصوبه مجلس که یک شورای هفت نفره می‌بایست بر انتخابات نظارت می‌کرد، من یکی از آن هفت نفری بودم. بنابراین در تمامی جزئیات آن انتخابات بودم. واقعا حتی تا سه ـ چهار روز مانده به انتخابات هیچ اثری از پیروزی در مرحله اول آقای روحانی نبود. تمام حدسیات به این منجر می‌شد که انتخابات دو مرحله‌ای می‌شود بین آقای روحانی و یکی از اصولگراها؛ بعد اصولگراها می‌روند پشت یک نفر می‌ایستند و پیروز می‌شوند. تحلیل این بود، دیدیم اتفاق دیگری افتاد. شما ببینید این سه مقطع به ما درس‌های خوبی می‌دهد. بیاییم به سمت‌های آقای روحانی تا آن موقع نگاه کنیم، آقای روحانی تا آن موقع دو ـ سه دور در مجلس بودند و نائب رئیس مجلس بودند. ضمن اینکه نائب رئیس مجلس بودند دبیر شورای عالی امنیت ملی هم بودند. ایشان سمت اجرایی ـ عملیاتی جدی نداشتند. بیشتر در حوزه سیاست گذاری بود تا در اجرایی ـ عملیاتی. حتی برای خود ما هم جای تعجب بود که مگر می‌شود یکی صرفا در حوزه سیاست گذاری باشد و بتواند از آن فیلتر شورای نگهبان عبور کند؟ بالاخره آقای روحانی عبور کرد و به نتیجه رسید. شما اینها را در ذهنتان داشته باشید و بیایید الان را در نظر بگیرید.

کاندیداهای لیست جمنا از روحانی قوی‌تر و کم‌حاشیه‌تر هستند/ روحانی استعداد 4 ساله شدن را دارد

به دلایل متعدد ما می‌گوییم که آقای روحانی نباید رآی بیاورد و این بحث عملکرد ایشان است. ایشان نتوانسته خودش را در این چهار سال به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک که توانسته باشد یک جاذبه زیادی در بین مردم ایجاد کند از خودش نشان دهد. مسئله دوم قول‌های زیادی که ایشان داده هیچ کدام از آن قول‌های اساسی ایشان به ثمر ننشسته است. شما قول‌ها را می‌دانید؛ در حوزه سیاسی، اقتصادی، سیاست خارجی، آب، انرژی، سیاست‌های بانکی، لغو تحریم‌ها و خیلی چیزها...؛ این هم که از نظر عملکردی نتوانسته به عنوان یک مدیر اجرایی قوی خودش را نشان دهد. نقطه بعدی طرف‌های مقابل است. به عنوان مثال همین اعضایی که در «جمنا» هست اکثریت‌شان از نظر سابقه اجرا و حتی علمی در مقایسه با سال 92 آقای روحانی و حتی در مقایسه با آقای احمدی نژاد در سال هشتاد و چهار و در مقایسه با آقای خاتمی در سال هفتاد و شش رزومه اجراییشان قوی‌تر و پربارتر و کم حاشیه‌تر است.

نمی‌خواهم نمونه بگویم که تعریف از خودم باشد. شما فرض کنید که من وزیر بودم، سفیر بودم، در مجلس دو دور رئیس کمسیون بودم، در شورای شهر بودم، رئیس شورای شهر بودم، در اوایل انقلاب رئیس آموزش پرورش بودم، قائم مقام و معاون دانشگاه بودم. کدام یکی از این رؤسای جمهور قبل از ریاست جمهوری چنین رزومه اجرایی داشتند؟ ضمن اینکه از نظر جایگاه علمی هم من در جوانی استاد تمام دانشگاه‌ها شده‌ام که هیچ کدام از اینها این مراحل را نداشتند. عزیزان دیگر هم هستند که در همین لیستی که منتشر شده سابقه‌ای بسیار قوی‌تر از آن عزیزان داشتند. پس چه از نظر سابقه تاریخی که نگاه کنیم که در چند دوره گذشته و چه از حوزه اجرایی و چه از منظر رقیب‌هایی که این دوره برای آقای روحانی آمده‌اند ما بر این باور هستیم که با این ویژگی‌ها می‌توان پیروز انتخابات بود.

رئیس‌جمهور سابق از کاندیداهای جمنا حمایت نمی‌کند

آناج: اکثر اعضاء لیست جمنا از وزرا و یا وابستگان به آقای احمدی‌نژاد هستند، آیا کاندیدای نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلابی می‌تواند دو قطبی روحانی و یک احمدی‌نژادی را پدید آورد؟

تا این لحظه که داریم با شما مصاحبه می‌کنیم آقای احمدی نژاد از هیچ یک از وزرای خودش به خصوص از آنهایی که در «جمنا» بودند اعلام حمایت نکرده و بیان کرده که من حمایت نمی‌کنم. اخیرا ایشان در دو ـ سه جا با آقای بقایی در محافل عمومی ظاهر شدند ولی رسما برای آقای بقایی هم از باب حمایت چیزی اقدام نکرده‌اند. ضمن اینکه آقای بقایی هم جزو «جمنا» نیست. بنابراین این صحبت که «جمنا» یا و طراحش تحت پوشش و حمایت جناب آقای احمدی نژاد هستند تا الان این اتفاق نیفتاده و بعید هم می‌دانم که بعدش اتفاق بیفتد.

افتخار می‌کنم که عضوی از دولت نهم بودم/ در ولایت‌مداری و اطاعت‌پذیری وزرای احمدی‌نژاد شکی ندارم

آناج: منتسب به احمدی‌نژاد بودن برای کاندیداهای لیست جمنا امتیاز محسوب می‌شود و یا آنکه در انتخابات 96 پاشنه آشیل‌شان خواهد شد؟

اولا من در دوره دولت نهم بودم و افتخار هم می‌کنم که عضوی از دولت نهم بودم. برای اینکه فکر می‌کنیم دولت نهم کارآمدترین دولت و شایسته‌ترین از نظر اطاعت پذیری از رهبری بودند. البته در دولت دهم هم واقعا وزرا در اطاعت پذیری‌شان اصلا شکی نیست. ولی از نظر کارآمدی و کارآیی دولت نهم شاخص‌هایی که الان هست، نشان می‌دهد که دولت کارآمدی بوده ما هم افتخار می‌کنیم که به ما بگویند فلانی در دولت نهم آقای احمدی نژاد بوده است.

هدیه‌ی بنده از وزارت، خط خوردن از هیئت موسسه غیرانتفاعی بود/ می‌خواستیم پاتوقی برای حزب‌اللهی‌ها درست کنیم

آناج: شبهه‌ای مبنی بر اینکه شما در زمان وزارت موسسه‌ای غیرانتفاعی به نام خود ثبت کرده‌اید وجود دارد، نظرتان در این‌باره چیست؟

یک: اگر اینها می‌دانستند که یک مؤسسه غیر انتفاعی به نام خودم هست، حتما اعلام می‌کردند. دو: اگر کسی در یک روند قانونی گرفته باشد، آیا خدا وکیلی برای یک استاد دانشگاه اینکه برود غیرانتفاعی بزند بهتر است یا اینکه مثلا برود در کار رانت خواری و کار کسب پول‌های نجومی و غیره. کدام یکی؟ درست مثل اینکه معلمی در آموزش پرورش برود یک مؤسسه غیرانتفاعی بزند. کسی که آن روند قانونی طی کرده آیا این مذموم است؟ به این سؤال جواب دهید. این طبیعی است که خلاف شرع و عرف و قانون انجام نداده است. حتی خلاف عرف هم نیست چه رسد خلاف شرع. اول اینکه ما دفاع کنیم از کسانی که رفته‌اند این کار را کرده‌اند که در بینشان از این وزرای سابق و معاون وزیر و استاندار و ... که من یک لیست بلند بالایی در ذهنم هست. من می‌خواهم بگویم که کار ؛ کار خلافی نبود است.

سال هشتاد زمانی که آقای معین وزیر ارشاد بود ما در کرمان دیدیم بچه‌های ارزشی به خصوص دانشگاهیانی که به تعبیر خودمان اصولگرا بودند پایگاهی ندارند. ما تصمیم گرفتیم به اتفاق چند نفر از دوستان عزیز دانشگاهی یک غیرانتفاعی بزنیم که پاتوقی بشود برای بروبچه‌های حزب‌اللهی. مجوز هم فکر می‌کنم در سال 81 یا 82 صادر شد و دانشجو هم گرفته شد. اساسنامه آن دانشگاه تصویب نشد. یعنی به تاخیر خورد. چون یک روند طولانی و گزینش و اینها داشت. رسید به زمانی که من وزیر شدم. در کارهای سیاسی به قدری گرفتار بودم که اصلا یادم رفته بود که چنین مجوزی وجود دارد. دیدم یک روز یک لیستی آورده بودند برای مجوزهای غیرانتفاعی در یکی اسم خودم هست. همان جا خط زدم و گفتم من نمی‌خواهم. یعنی وزیر شدن ما موجب شد که ما عضو هیئت مؤسس آنجا هم که بودیم برویم کنار، این هدیه‌ای بود که ما از وزارتمان گرفتیم.

اگر راست می‌گویند مدرک رو کنند

آناج: می‌‌دادید به یکی از دوستان دیگر؛ چرا خط زدید؟!

بنده خواهش می‌کنم به کسانی که این حرف را می‌زنند بگویید اگر راست می‌گویند اساسنامه دانشگاهی که لیست اعضای هیئت مؤسس‌ها را بیاورد. ضمن اینکه ما این کار را در زمان آقای دکتر معین انجام داده بودیم. مجوز اولیه آنجا صادر شده بود.

یک چیزی می‌گویم بدانید. راجع به زاهدی هیچ حاشیه عینی و واقعی؛ نه مجازی؛ در زندگی سیاسی و اقتصادی و علمی‌اش امکان ندارد کسی بتواند پیدا کند. نه اینکه بگویم عیب ندارم. عیب دارم ولی من خودم می‌دانم و خدای خودم. البته گاه بی گاه خانمم هم می‌داند. عیب‌ها دست خود خدا است ولی این را یقین داشته باشید امکان ندارد که چنین حاشیه‌ای پیدا کنید.

می‌گویم همیشه شاگرد اول دانشگاه بودم، اگر دروغ است سند بیاورند/ ناجوانمرد است کسی که سند خطایِ من را داشته باشد و رو نکند!

آناج: شاید اگر جزو 5 نفر نهایی جمنا شوید، حاشیه هم برایتان ایجاد می‌کنند

در انتخابات دوره قبل که من در کرمان بودم می‌دانید که عزیزان اصلاح طلب، عزیزان اپوزیسیون کشور، ضد انقلاب، حتی بی بی سی، موجی درست کرده بودند در استان کرمان تا بنده را حذف کنند ولی خب عقل سلیم می‌گوید آقا تو اگر یک مدرکی داری یک مدرکی ارائه کن، همین جوری روی هوا که نمی‌شود ادعا کرد! من همیشه شاگرد اول دانشگاه بودم، این را که نمی‌توان گفت زاهدی دروغ می‌گوید. مدارک داریم. بعد می‌گویم من خیلی سریع از مرحله استادیاری گذشتم و پروفسور شدم.  این را بگویم ممکن است که بگویند زاهدی دروغ می‌گوید. تهمت و افترا که بابش باز است ولی تهمت و افترائی که با سندی همراه باشد. این را من به جرأت دارم می‌گویم. امکان ندارد که یکی مثل بنده که در صحنه سیاسی کشور بالاخره بوده‌ام، اجتماعی و دانشگاهی بوده‌ام، بتوانند کوچکترین سندی بیاورند که بگویند زاهدی اینجا این خطا را کرده است. این حرف بزرگی است. هر کس دارد حضرت عباسی ناجوانمرد است اگر رو نکند!

بنده اصلا خواهرزاده ندارم که به او بورسیه هند هم داده باشم!/ امکان ندارد کسی بتواند علیه زاهدی حاشیه‌ی مستندی بیاورد

حالا جالب است یک چیز دیگر هم بگویم. یکی از عزیزانی که شاید شما هم بشناسید در سایت‌ها انداختند که دکتر زاهدی رانت خواری کرده و به خواهر زاده‌ی پسرش بورسیه هند داده است! من همه جا مصاحبه کردم گفتم تا الان که ما در خدمتتان هستیم ما چنین پسر خواهری نداشته‌ایم. خواهرم نیز سن و سالشان طوری است که از زایمان افتاده‌اند! پدر و مادرم هم فوت کرده‌اند لذا نمی‌دانیم که آن پسر خواهر را چطوری برایمان درست کرده‌اند. از این حرف‌ها زیاد است. ولی بیایند بگویند این پسر خواهر، این اسم، این فامیل که ثابت می‌کند که پسر فلان خواهرش است. من باز هم می‌گویم که امکان ندارد کسی بتواند بر علیه من حاشیه مستندی بیاورد. این حرف مرا تیتر بزنید!

گفتم ما پروتکل حالیمان نمی‌شود/ اجازه ندادم صندلی‌ام را کنار صندلی وزیر اسرائیل قرار دهند

آناج: قضیه دیدار شما با وزیر اسرائیل در کشور اردن چیست؟

خدا رحمت کند شهید شهریاری و شهید علی محمدی و شهید منا آقای رکن آبادی را. توفیق بود که با هم یک سفر در اردن بودیم آن هم یک بحث سزامی بود که یک بحث شتابگر که چند تا کشور منطقه عضو آن هستند از جمله ما هستیم و رژیم صهیونیستی هم هست. خب ما برای اینکه بتوانیم در آن حوزه فعالیت کنیم ناچار بودیم عضو آن باشیم، الان هم هستیم. در آنجا بنده مطلع شدم که وزیر وقت آموزش رژیم صهیونیستی هم می‌خواهد بیاید. ما قبل از رفتن قرار گذاشتیم و گفتیم که، چون در آنجا محل صندلی‌ها را بر اساس حروف الفبا تنظیم می‌کنند. ایران و رژیم صهیونیستی که اسرائیل است کنار هم هستند. گفتم ما به هیچ عنوان کنار هم نمی‌نشینیم. گفتند پروتکل هست و از این حرف‌ها. گفتم بنده پروتکل حالیم نیست. یا من نمی‌آیم به تیممان هم می‌گوییم نیاید و می‌کشیم کنار، یا اگر قرار است که ما بیاییم الّا و بلّا باید صندلی‌هایمان کنار هم نباشد. پذیرفتند که صندلی‌ها کنار هم نباشد.

مرحوم رکن‌آبادی گفت پرچم ایران را کنار رژیم صهیونیستی قرار داده‌اند/ گفتم اگر جابجا نکنند در اجلاس شرکت نمی‌کنم

بنده مدت زمانی که می‌روم سعی می‌کردم که خیلی محدود باشد. یعنی در کمترین زمان ممکن بروم آنجا و برگردم. رسیدم به فرودگاه عمان. آن موقع سفیر هم نداشتیم کاردار داشتیم خدا رحمت کند آقای رکن آبادی هم به عنوان رئیس اداره آن منطقه بود و همراهم بود. کاردارمان به آقای رکن آبادی زنگ زد که پرچم جمهوری اسلامی ایران را گذاشته‌اند کنار پرچم اسرائیل. چه کنیم؟ من به اینها گفتم که به آنها بگویید وزیر ما آمده و در فرودگاه نشسته و می‌گوید که اگر پرچم ما را هم جا به جا نکنید ما حاضر به شرکت نیستیم چراکه ما نمی‌خواهیم حتی پرچم‌مان کنار پرچم رژیم صهیونیستی باشد. وگرنه من از همین فرودگاه برمی‌گردم. اینها فکر کردند که من شوخی می‌کنم. وقتی نرفتم باورشان شد و پیغام دادند و گفتند شما بیایید ما پرچم را هم جا به جا می‌کنیم. گفتیم خب. وقتی رسیدیم آنجا به آقای رکن آبادی گفتم نگاه کن من که قیافه وزیر آنها را که نمی‌شناسم، شما به بچه‌های سفارت بگو که مراقبت کنند که یک دفعه یک آدم مجهول‌الهویه‌ای نیاید پیش ما بنشیند و کار دستمان بدهد. ایشان هم به آنجا گفتند. گفتم فقط به بچه‌های خودمان نه؛ باید به دست‌اندکاران آن اجلاس هم بگویند که وزیر ما به شدت اکراه دارد از اینکه با این مواجه شود. آنها هم قول دادند که این اتفاق نیفتد.

هنگام ورود وزیر رژیم صهیونیستی به جلسه، محل را ترک کردم

یک اتاقی بود فکر کنم دبیر کل سازمان ملل بود یا دبیر کل یونسکو که آنجا بودند به همراه دو ـ سه تا از وزرای کشورهای دیگر. گفتند همه در آن اتاق هستند. پرسیدم وزیر اسرائیل که نیست؟ گفتند نه نیست. گفتم بسیار خب. رفتیم آقای رکن آبادی هم کنار من نشست. به مرحوم رکن آبادی گفتم حواست جمع باشد هر کس که آمد اینجا سریعا کنترل کن که چه کسی است. همانطور که نشسته بودیم و من فکر می‌کنم با دبیر کل یونسکو صحبت می‌کردم دیدیم یک آدمی آمد و کسی هم تحویلش نگرفت خودش گشت یک صندلی پیدا کرد و آمد همان نزدیکی‌های ما نشست. به رکن آبادی فوری گفتم چک کن ببین کیست. حتی به آن طرف هم نگاه نکردم. رفت و پرسید گفتند که فلانی است. ما هم به عنوان اعتراض بلند شدیم که اجلاس را ترک کنیم. اینها کلی عذرخواهی کردند که اصلا قرار نبود که این بیاید و از این حرف‌ها... یعنی ما در آنجا یک کار انقلابی انجام دادیم که در طول تاریخ سابقه نداشت. اتفاقا در تابناک آن سایت این خبر آمد که اقدام انقلابی وزیر علوم ایران. در آن سایت دقیقا این ماجرا را تشریح کرده که ما قبل از رفتنمان چه شرطی گذاشتیم و در آنجا هم که این آدم آمد با بی‌اعتنایی چه عکس‌العملی نشان دادیم. کل ماجرای آمدن و نشستن او شاید یک دقیقه طول کشیده است، در عرف بین‌الملل این نیست. یعنی پروتکل‌های معمولی را بخواهید چک کنید این جور نیست که کسی این طوری به عنوان اعتراض بلند شود. نه اسیر این پروتکل‌ها هستیم و نه می‌شویم. این هم اقدامی که ما به عنوان اقدام انقلابی کردیم. من در آن جمله‌ای که گفتم که امکان ندارد که بگردید و از من نقطه ضعف پیدا کنید این را جدی و بدون شوخی می‌گویم. امکان ندارد هیچ مستندی بر علیه من پیدا کنید.

امیدوارم در سال 96 رئیس‌جمهوری بر سرکار بیاید که حداقل چرخ اقتصاد را بچرخاند

آناج: سخن آخر...

انشاءا.. انتخابات آینده به گونه‌ای باشد که ما بتوانیم شاهد حضور نیروهای انقلابی و جهادی و کارآمد در عرصه اجرایی کشور باشیم. تعبیری که یکی از مسئولین کشور داشت این است که ما به دنبال این هستیم که هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها. الان که سانتتریفیوژهای ما از چرخش افتاده و اقتصاد هم که بدتر از آن شده است. امیدواریم دولتی بیاید که بتواند حداقل حوزه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش بنیاد را که یک مطالبه جدی است بچرخاند و در کنار آن برای کشور اقتدار و عزت خوبی به ارمغان بیاورد که الان در حوزه‌های مختلف عزتمان خدشه‌دار شده است.

نظر شما