شناسهٔ خبر: 18187092 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

فقط يك فيلم از ميان صدها فيلم

صاحب‌خبر -

بازي زندگي و سياست مثل سكه‌اي است كه پس از بالا انداختن، ده‌ها بار مي‌چرخد تا به زمين برسد و بسيار سخت است كه پيش‌بيني‌پذير شود و همين نكته است كه انسان را نسبت به آينده هميشه اميدوار نگه مي‌دارد. البته به همان نسبت هم شواهد نااميدكننده ديده مي‌شود ولي در نهايت اين اميد است كه بايد معيار ما براي نگاه به آينده قرار گيرد، زيرا اميد و نااميدي نسبت به آينده بي‌تفاوت نيستند، و هركدام خود را در آينده بازتوليد مي‌كنند. از هنگامي كه ترامپ به قدرت رسيد نوعي از نااميدي نسبت به آينده سياست جهاني در همه كشورها به وجود آمد. اين پرسش مطرح شد كه امريكا را چه مي‌شود؟ ايالات متحده‌اي كه پس از چند قرن رسميت دادن به برده‌داري تازه فقط نيم قرن با الغاي كامل تبعيض‌نژادي از كابوس آن رها شده بود و  8 سال پيش براي نخستين بار يك غيرسفيد را نيز به كاخ سفيد روانه كرده بود، اكنون چه شده است كه يك شخصي مثل ترامپ را در كاخ مذكور مستقر كرده است؟ دنيا به كجا خواهد رفت؟ حكومتي كه بزرگ‌ترين زرادخانه اتمي را دارد، چگونه مي‌توان تصور كرد اختيار اين زرادخانه در دست شخصي مثل ترامپ است كه همه وجودش از كينه و نفرت لبريز است؟ اين پديده نااميدكننده‌اي بود. به‌طوري كه برخي از صاحب‌نظران امريكايي آن را خطرناك‌ترين پديده براي بشريت و زمين در دويست هزار سال گذشته دانستند! با وجود اين وضع اميد به آينده و اعتقاد به اينكه انسان‌ها در صورت اتحاد و اتفاق مي‌توانند در برابر خطرات اينچنيني متحد عمل كنند و به آن فايق آيند و نيز تجربيات ناخوشايند بشر از گذشته به ويژه در جريان جنگ دوم جهاني، بسياري را به اين نقطه رساند كه در برابر انحراف سكوت نكنند و اجازه ندهند كه برخي خودسري‌هاي سياسي سرنوشت بشريت را تيره و تار كند.
ترامپ آمد، البته با اراده‌اي مثال‌زدني و اعتماد به نفسي كه تنه به ناآگاهي و جنون سياسي مي‌زد. هنوز روي صندلي كاخ سفيد ننشسته بود كه يك‌باره مجموعه وسيعي از احكام و دستورات رياست‌جمهوري را امضا و صادر كرد و پرسروصداترين آن اقدام عجيب و خالي از منطق او در ممنوعيت ورود اتباع هفت كشوري بود كه اتباع برخي از اين كشورها تحت ستم و خطر تروريست‌هايي قرار دارند كه از جانب هم‌پيمانان ترامپ حمايت مي‌شوند! دنيا در برابر چنين دستوري شوكه شد ولي نااميد نشد. در اينجا بود كه يك دستگاه قضايي مستقل و حتي مسوولان دادستاني كه زيرنظر قوه مجريه و رييس‌جمهور هستند، در برابر اين دستور مقاومت كردند و در نهايت حكم به لغو آن دادند.
ولي آنچه براي ايران تبديل به نقطه اميد شد، حضور دوباره فيلمي از ايران يعني فروشنده به كارگرداني آقاي اصغر فرهادي در ميان نامزدهاي اسكار بود. حضور اين فيلم اين امكان را فراهم كرد كه نه تنها نهاد قضايي ايالات متحده، بلكه مهم‌ترين نهاد هنري اين كشور يعني سينما نيز در برابر تصميم ترامپ واكنش نشان دهد و او را به چالش بكشد. آقاي فرهادي و بازيگران فيلم نيز با عدم حضور خود در اين مراسم و پيامي كه به آنجا ارسال كردند، نشان دادند كه فيلم و فيلمسازي براي آنان مهم است، ولي در برابر انسانيت و صلح، امري فرعي است و تا وقتي كه يك فيلمساز و كارگردان متعهد به معيارهاي انساني و صلح بشري است، فيلم او نيز معنا و مفهوم خاص خود را پيدا مي‌كند. در غير اين صورت فيلمسازي فاقد ارزش و جايگاه انساني خواهد شد. آقاي فرهادي در نوبت اولي هم كه اسكار گرفت پيامي كه داد واجد همين مضمون صلح و دوستي مردم ايران بود. پيش از جايزه اخير اسكار نيز، حضور كشتي‌گيران امريكايي در ايران نشان داد كه نحوه برخورد ترامپ با ايران نه مبتني بر عقلانيت است و نه هدف آن حفظ امنيت آن كشور است. يك بازي سخيفي بود كه به سرعت دست او رو شد.
اهداكنندگان جايزه اسكار و داوران آن نشان دادند كه چگونه مي‌توانند استقلال خود را از حكومت‌شان حفظ كنند. قدرت يك كشور در وجه تخريبي آن مثل نيروي نظامي و بمب اتمي و هواپيما و ناو هواپيمابر نيست. قدرت يك جامعه در وجه سازندگي و جلوگيري از تخريب است. وقتي كه نهاد هنري آن مي‌تواند به بهترين شكلي مراسمي را در نقد و رد خودكامگي‌هاي يك رييس‌جمهور شكل دهد و حتي مي‌تواند فيلم كارگرداني را مشمول جايزه خود كند كه رييس‌جمهور ورود اتباع آن كشور را ممنوع كرده، نشان‌دهنده توزيع قدرت و توانمندي نهادهاي مدني و مستقل است.
تعلق جايزه اسكار به فيلم فروشنده فارغ از وجه هنري و سينمايي آن بدون ترديد داراي يك پيام انساني و سياسي به خودكامگي و رفتار غيرعقلاني يك رييس‌جمهور است. ساختن فيلم خوب يك بحث است كه تا حالا صدها فيلم خوب ساخته و مشمول جايزه شده‌اند. ولي فقط يكي از اين فيلم‌هاست كه مي‌تواند همزمان موجب اثرات انساني و سياسي مثبت شود و اميد را در دل همه نااميدان زنده كند.

نظر شما