شناسهٔ خبر: 18125649 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

یک کارشناس علوم قرآنی در گفتگو با مهر:

هیچ ترجمه ای به پای خود قرآن نمی رسد/ لزوم به روز شدن ترجمه ها

علیزاده، کارشناس قرآنی، گفت: از آنجایی که قرآن، قابل تحدی نیست و همانند و مثل نمی‌تواند داشته باشد، می‌توان نتیجه گرفت هیچ ترجمه ­ای نیز به پای خود قرآن نمی‌رسد.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه دین واندیشه: ترجمه قرآن به زبان­های مختلف برای افزایش افراد استفاده ­کننده از مفاهیم قرآن ضروری است، اگرچه در این ترجمه ­ها اعجاز زبانی و ... از بین برود و یا کاهش پیدا کند. به هر حال هدف قرآن هدایت بشر بوده و با ترجمه قرآن تعداد افراد استفاده­ کننده از قرآن گسترش می یابد.

در گفتگو با حسین علیزاده، محقق و کارشناس علوم قرآنی به بررسی هدف از ترجمه قرآن و اثرات ترجمه پرداخته ایم که اکنون متن آن پیش روی شماست؛

*دیدگاه شما در مورد ترجمه ­پذیری یا ترجمه­ ناپذیری قرآن چیست؟

قال الله العظیم: ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم. درباره ترجمه ­پذیری باید این اصطلاح را توضیح داد، زیرا به یک معنا هیچ شاهکار ادبی ترجمه ­پذیر نیست، یعنی در ترجمه رنگ و بوی اولیه خود را می­ تواند از دست بدهد و از نظر معنا افت پیدا کند و همچنین از نظر زیبایی لفظی هم دچار مشکل شود. با این توضیح، قرآن هم یکی از شاهکارهای ادبی است و به هر صورت در ترجمه کردن آن منظور و متن اولیه بازسازی و ترجمه نمی ­شود و از این نظر قرآن ترجمه ­پذیر نیست.

قرآن هم یکی از شاهکارهای ادبی است و به هر صورت در ترجمه کردن آن منظور و متن اولیه بازسازی و ترجمه نمی ­شود و از این نظر قرآن ترجمه ­پذیر نیست

قرآن کلام وحیانی است که خداوند معانی مورد عنایت خود را در یک بافت و چینش خاص در زبان عربی بیان کرده است. شرایط انتقال این معانی به زبان­های دیگر دشوار است، اما ترجمه ­پذیر است و می ­توان با قدری افت، معنا را رساند ولو اینکه با قدری توضیحات بیشتر و پانویسی، معنا رسانده شود و اگرچه آن زیبایی اولیه را از دست بدهد. شکل اولیه آن بسیار عالی و غیر­قابل تقلید و غیرقابل هم ­آوردی است.

آنچه که مورد ترجمه در قرآن قرار می ­گیرد به زبان عربی است و هردو جنبه لفظی و معنوی را شامل می‌شود ولی ترجمه زیبایی لفظی متن اصلی را ندارد و چون قرآن با آن هم­ آوردی می­ کند پیروز می ­شود که اگر می­ گویند این قرآن از جانب خدا نیست در قرآن آمده است که کتابی را مثل آیات آن بیاورید یا حداقل ۱۰ سوره مانند آن را تولید کنید، در آیه­ ای دیگر خداوند تخفیف می ­دهد و می ­فرماید اگر نمی ­توانید در حد یک سوره بیاورید که باز هم نتوانسته ­اند.

*تحدی قرآن از چه جهت است؟ یک سوره را در چه صورتی نمی­ توانند بیاورند؟

اگر قرار باشد هم زیبایی‌های زبان اصلی و هم معنی زبان اصلی را حفظ کنند، نمی ­توانند، اما ممکن است در بخشی از آن هم آوردی کنند. می ­توان گفت معنای خوبی را شاید بتوانند در زبان دیگری به خوبی بیان کنند که این در صورتی ممکن است که شاهکار دیگری را بیافرینند ولی اگر کسانی بتوانند قرآن را به زبان دیگری بیاورند این نوعی هم‌آوردی است در صورتی که این همان کتاب را بازتولید کرده است و چون در زبان دیگری است می­ تواند بگوید قرآن دیگری است! پس با اینکه تقلید است، شاید نوعی هم­آوردی تلقی شود و لذا ترجمه هم سنگ قرآن ظاهراً ممکن نیست.

قرآن می­ گوید «مثل» آن‌ را نمی ­توانید بیاورید. می ­توان هم از این جمله چنین برداشتی کرد که کاملاً مثل این را در زبان دیگر تولید کردن امکان ندارد، یعنی قرآن ترجمه ­ناپذیر است و کسی نمی‌تواند آن را ترجمه کند و اگر بتواند ترجمه ­ای به هر زبانی شود این یک ‌نوع هم­آوردی کردن است! گرچه همان معانی را به صورت تقلیدی و تکراری می‌آورد ولی به همان زیبایی و انسجام و فصاحت و شاهکار به زبانی دیگر برمی­ گرداند.

از آنجایی که قرآن، قابل تحدی نیست و همانند و مثل نمی‌تواند داشته باشد، می‌توان نتیجه گرفت این همانند و مثل در زبان دیگر ترجمه خود قرآن هم باشد، نمی ­تواند به وجود بیاید و به عبارت دیگر هیچ ترجمه ­ای به پای خود قرآن نمی‌رسد

از آنجایی که قرآن، قابل تحدی نیست و همانند و مثل نمی‌تواند داشته باشد، می‌توان نتیجه گرفت این همانند و مثل در زبان دیگر ترجمه خود قرآن هم باشد، نمی ­تواند به وجود بیاید و به عبارت دیگر هیچ ترجمه ­ای به پای خود قرآن نمی‌رسد. از این نظر قرآن قابل ترجمه نیست و خیلی از شاهکارهای جهانی هم شاید این گونه باشند، اما قابل ترجمه هست به معنای دیگر یعنی می ­شود همین معانی را با مقداری افت در زبان به زبان دیگری منتقل کرد.

*هدف قرآن، هدایت بشر بوده است. برای اینکه افراد بیشتری به قرآن دسترسی پیدا کنند آیا اینکه زیبایی لفظ و بلاغت بیان در ترجمه منعکس نمی­شود این تاثیری در هدایت می­گذارد؟

سؤال بسیار خوبی است، چون هدف قرآن هدایت و بیان للناس است. قرآن می ­خواهد مطالبی که برای هدایت و نجات بشر است را مطرح کند. عربیت می ­تواند شرط اصلی نباشد، ولی شرط لازم و ضمنی بوده است یعنی همان معانی را اگر پیام محور نگاه کنیم همین معانی را می‌توان به بیان و زبان دیگری هم گفت اگرچه نه به این زیبایی. در آن صورت هدف هدایتی قرآن محقق شده است و با توجه به سؤال قبل به نظر می‌رسد باید درباره ضرورت ترجمه بیشتر صحبت کنیم.

ترجمه قرآن کما هو حقه امکان پذیر نیست مثل خود خود قرآن را نمی‌توان به زبان دیگری بیافرینند چون این هم نوعی تحدی است به خاطر اینکه با تقلید از قرآن همتای دیگری در زبان دیگر برایش آورده ­اند و آن هم ممکن نیست و مرتبه پایین­­ تر هم­ آوردی برای قرآن هم امکان­ پذیر نیست.

*ضرورت ترجمه قرآن در این است که معانی و پیامش منتقل شود و بشریت با هر زبانی که گفتگو می‌کنند ضرورت دارد که پیام قرآنی و پیام هدایتی قرآن به آنها منتقل شود.

بله! درست است در زبان عربی این شاهکار بی­ مانند وجود دارد و قرآن، جزو معجزه های زبانی تلقی می‌شود که بلاغت­ها و فصاحت‌های لفظی دارد اما در زبان‌های دیگر اگرچه آن زیبایی‌های ساختار از دست می‌رود. البته بسیاری از معانی قرآن قابل انتقال است یعنی در زبان‌های دیگر به طور مثال می­ توان «بسم الله الرحمن الرحیم» را ترجمه کرد که بخشی از خاصیت‌های بسم الله عربی را داشته باشد، اما ضمن اینکه این کار ضرورت دارد که ما مثلا سوره حمد را به تمامی زبان‌ها ترجمه کنیم اما هیچ وقت در نماز این ترجمه‌ها جای آن زبان عربی را در نماز نمی‌گیرند و نماز بایستی به زبان عربی خوانده شود، زیرا خداوند نماز را به این زبان از ما خواسته است و همین دلیلی است برای اینکه باید نماز را به زبان عربی بخوانیم، اما به زبان خود فرد می‌توان دعا کرد، دعاهای قرآنی را می‌توان به هر زبانی ترجمه کرد و در قنوت نماز خواند، غرض این است که معانی قرآن قابل ترجمه است و پیام‌ها را می ­توان به زبان‌های دیگر ترجمه کرد و جنبه هدایتی قرآن انتقال می‌یابد.

*آیاتی در قرآن آمده که در آن عنوان شده قرآن را به زبان عربی فرستاده ­ایم، آیا چنین استنباط می­ شود که قرآن را فقط باید به زبان عربی خواند و آموخت یا نه باید وارد ترجمه آن شد و به زبان­های دیگر هم آن را ترجمه کرد ؟

در قدیم با توجه به اینکه بحث ترجمه هم آنچنان که باید و شاید داغ نبوده کسانی بوده ­اند که می ­گفتند قرآن باید به زبان عربی خوانده شود، ایرانی‌ها هم اولین کسانی بودند که قرآن را به زبان فارسی ترجمه می‌کردند و علمای ماوراء النهر که بیشتر حنفی بودند، فتوا دادند و به عمل صحابی ­ای مانند سلمان استناد کردند که پیام‌های پیامبر(ص) و آیات قرآنی توسط ایشان برای ملت‌های دیگر ترجمه می­ شده است. در نتیجه علمای ماورالنهر فتوا به ترجمه قرآن دادند، اما علمای حنفی در بین علمای مذاهب دیگر به خصوص ظاهرگراها می ­گفتند متن قرآن و عربی بودن آن مهم است.

از این نظر تأکید می‌کنم عربی بودن قرآن جزء ذات معنای قرآن نیست و معنای کلمه «عربی»، فصیح است. معنای لغوی و توضیح تفسیری که بسیاری از مفسرین هم دادند این است که عربی، یعنی فصیح است و عجمی نیست. عجمی در لغت به معنای گنگ و مبهم و ناگویاست. اما در قرآن تأکید فراوانی شده که عربی است این به معنای اعجاز لفظی آن است. عربی بودن از قرآن از نظر اعجازی انفکاک­ ناپذیر است، اما از نظر اینکه هدایت قرآن ذات عربی ندارد و برای انسان‌هاست. وقتی این طور است بیان عربی قرآن لازمه هدایت نیست، کسانی هم که بیشتر تحت تأثیر قرآن قرار می­ گیرند، کسانی هستند که با لفظ و معنای عمیق عربی آشنا هستند و تحت تأثیر آن قرار می­ گیرند و کسی هم که فارسی بلد است تحت تأثیر ترجمه فارسی قرآن قرار می­ گیرد. به هر حال در هر دو صورت، پروسه هدایت اتفاق می ­افتد.

*الان ترجمه ­های مختلفی از قرآن وجود دارد، چه ضرورتی وجود دارد که این همه ترجمه از قرآن به زبان فارسی وجود داشته باشد؟

بیش از ۵۰ مورد از ترجمه ­هایی که موجود است برای ۶۰، ۷۰ سال اخیر است و در صد سال اخیر ترجمه­ های فارسی فراوان شده ­اند و با توجه به اینکه زبان در طول این ۱۰۰ سال اخیر تغییرات زیادی را پیدا کرده است و گستره زبان فارسی بزرگ بوده است و در چند کشور فارسی صحبت می­ کنند، مثلا در افغانستان هم ترجمه ­ای شده است و آن نوع ترجمه مورد استقبال قرار نگرفته باشد و بعدها ترجمه­ های دیگری انجام شده باشد.

به هر حال جزو اولین ترجمه ­های دوره معاصر که راهگشا بوده است ترجمه مرحوم الهی قمشه ­ای بوده که از آن ۶۰ سال می ­گذرد. مرحوم قمشه ­ای در سال ۱۳۵۲ از دنیا رفته است. سال‌ها قبل از درگذشت ایشان ترجمه انجام شده و بیش از نیم قرن از ترجمه کتاب می ­گذرد، در این سال‌ها بارها این ترجمه مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. اولین بار ۳۰ سال قبل از فوت ایشان تجدید چاپ انجام شد. یکبار هم پسر ایشان دکتر حسین الهی قمشه­ ای و یکبار هم آقای حسین استادولی روی آن ویرایش‌هایی انجام داده اند به خاطر نقص‌هایی که در ترجمه مرحوم قمشه ­ای صورت گرفت دو بار ویرایش شده است.

*چرا نیاز به ترجمه­ های مجدد وجود دارد؟

در این ۷۰سال زبان توسعه و تغییرات زیادی یافته است و مباحث قرآنی و تفسیری کمیت و کیفیتش تغییراتی یافته است، چون قرآن اهمیت فوق ­العاده­ ای در زندگی مسلمانان و فارسی ­زبانان دارد. از این جهت ترجمه ­های متعدد هر کدام رنگ و بویی دارد که ممکن است دیگری نداشته باشد. بهه ویژه اگر با برخی توضیحات نیز همراه باشد.

*با نگاه به این ترجمه­ ها چه نقاط ضعف و قوتی در این ترجمه ­ها می­ بینید یا اگر بخواهید به صورت موردی هم برخورد کنید چند ترجمه معروف مانند ترجمه­ های الهی­ قمشه ای، مکارم شیرازی و فولادوند را چطور ارزیابی می ­کنید؟

ترجمه مرحوم قمشه ­ای در چند دهه اخیر پیشرو بوده ولی دیگر آن رنگ و بو را ندارد و ترجمه ­های بهتری پدید آمده است که توضیحات بیشتری را یا در ضمن متن و یا در پاورقی دارند و یا از نظر زبانی محکم‌تر و زیباترند و کار بیشتری روی آن شده است مانند ترجمه آقای پاینده که برخی اشکالات ترجمه استاد الهی قمش ه­ای را ندارد. ترجمه مرحوم فیض ­الاسلام که ترجمه عالی ­ای از نهج البلاغه هم دارند، در آن توضیحات و پرانتزهای تفسیری ­ای دارند که از این نظر ترجمه ­شان از مرحوم قمشه­ ای بهتر است.

ترجمه­ ای توسط مرحوم عبدالمحمد آیتی چاپ شده که ایشان مترجم حرفه ای بوده ­اند و ترجمه ­های بسیاری از زبان عربی به زبان فارسی داشته اند، این ترجمه ­شان هم ممتاز است و کتاب سال شده است. بعد آن هم ترجمه ­های آقای مجتبوی درآمد که این هم برگزیده شد و جزو ترجمه ­های دقیق و ممتاز است و بعد از آن ترجمه فولادوند آمد بعد آن هم ترجمه آیت الله مکارم شیرازی آمد که ترجمه خوبی است، بعد اینها ترجمه استاد خرمشاهی درآمد. از دیگر ترجمه ­های خوب یکی هم متعلق به مرحوم آیت الله مشکینی است که توضیحات تفسیری خوبی دارد و ویراستاری آن را آقای حسین استادولی کرده که ترجمه شخصی خود ایشان هم به عنوان ترجمه برتر انتخاب شده است.

استاد موسوی گرمارودی شاعر معروف ترجمه خوبی دارند. دکتر حداد عادل هم ترجمه خوبی دارند. به هرحال این تنوعات به سلیقه ­های گوناگون پاسخ می­ دهد که البته همزمان هم نبوده اند. اینها در طول ۶۰-۷۰ سال انجام شده ­اند.

زبان فارسی در این سال­ها تغییراتی را آرام آرام شاهد بوده و زبان تواناتری برای انتقال معانی و مفاهیم از زبان­های دیگر به خصوص عربی شده است. خوب است که هر دو سال یکبار ترجمه ­های دیگری هم بیرون بیاید زیرا لازم است و زمان، مکان و شرایط مختلف است و با توجه به نیازها و پرسش ­هایی که وجود دارد هر ترجمه ­ای با یکسری مزایا به بخشی از نیازها جواب دهد. استاد خرمشاهی، استاد کوشا، آقای استادولی و کسانی همچون بنده و آقای مرتضی کریمی نیا، نقدهایی بر ترجمه ­های فارسی نوشته­ ایم. در نقدها لازم است که نوشته شود که مثلاً این جمله و لفظ جالب نیست، البته باید استدلال هم شود و اگر که جمله بهتری دارند ارائه دهند که این کارها باعث پیشرفت فن ترجمه قرآن در این سال­ها شده است.

نظر شما