شناسهٔ خبر: 18061946 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

خاطره حجت الاسلام قرائتی از آیت الله العظمی گلپایگانی؛

می توانیم در یاری امام زمان(عج) مثل شن های طبس شویم

خبرگزاری شبستان: بالاخره ما که نان امام زمان علیه السلام را می خوریم باید چند ساعت به آن حضرت(عج) اختصاص دهیم. اگر امام زمان(عج) دلی خوش از ما نداشته باشد؛ کسی دیگر را هم ندارد که ایشان را یاری کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام قرائتی از معدود چهره های موفق در عرصه های تبلیغ دین و تفسیر قرآن کریم است که هم محبوبیت ویژه ای در میان مردم دارد و هم اقشار مختلف از هر سنی و هر صنفی پای سخنان او می نشینند و به یُمن کلام روان و پرجاذبه و درعین حال عامه فهم او دست پر و راضی از پای سخنان او برمی خیزند.

 

آنچه می خوانید سخنان این مفسر و مبلغ موفق مردمی است که در رابطه با امام زمان علیه السلام ایراد ور دفصلنامه «انتظار» درج شده است.    

 

«برای حضرت مهدی علیه السلام عاشق درست کنید و خودتان نیز عاشق باشید. در عشق باید ابتدا خودتان بسوزید تا در دیگران اثر داشته باشید. تا یک ورق کاغذ نسوزد، جنگل آتش نمی گیرد. باید خودتان را ذوب کنید تا بتوانید عاشق شوید.

 

من خوشحالم که در بین شما نفس می کشم شما آمده اید تا درباره امام زمان علیه السلام اطلاعات اضافه ای داشته باشید و بتوانید به سوالات و شبهات پاسخ بدهید. خداوند ان شاءالله همه ما را مورد دعای خاص امام زمان(عج) قرار دهد و ما را به خدمتگذاری خودش بپذیرد و این منت نوکری را از ما پس نگیرد.

 

یک روز در محضرآیت الله العظمی گلپایگانی (ره) بودیم. ایشان مقداری گریه کردند بعد هم درس دادند و رفتند. گفتیم: گریه آقا برای چه بود؟ عده ای به خانه ایشان رفتند و پرسیدند: آقا امروز خیلی گریه کردید، فرمودند: بله به من گفتند که از اوقاف دولت پهلوی، پول آورده اند تا طلبه ها را بخرند. دو سه طلبه هم به علت فقر، پول را گرفته و جزو اوقاف شده اند. بعد این جمله ی عجیب را گفتند که: هر طلبه ای پول گرفت، نگوید من پول گرفتم؛ بلکه بگوید: قابل نبودیم، امام زمان(عج) بیرونمان کرد.

 

آقای آیت الله وحید خراسانی می فرمود: «من الان که پیر شده ام دارم فکرمی کنم چند ساعت در اصول تدبر کردم؟ چند ساعت در قرآن تدبر کردم؟ روز قیامت چه جوابی خواهم داد؟»

 

بالاخره ما که نان امام زمان علیه السلام را می خوریم باید چند ساعت به آن حضرت(عج) اختصاص دهیم. اگر امام زمان(عج) دلی خوش از ما نداشته باشد؛ کسی دیگر را هم ندارد که ایشان را یاری کند. با این حال ما را دوست دارد.

 

در حدیثی آمده است که امام علیه السلام فرمودند: «اگر دعای من پشت سر شما نبود، دشمنان شما را قورت داده بودند.» در حدیثی دیگر می فرمایند: «روزی صدبار من به شما دعا می کنم.»

 

از امروز دیگر برای خودمان صدقه ندهیم اول برای امام زمان علیه السلام صدقه بدهیم، بعد برای بقیه. از حالا باید رفتار و گفتارمان تغییر پیدا کند و تمام وجودمان چیز دیگری شود.

 

اگر در خانه خطاطی می کنیم، با یاد مهدی(عج) خطاطی کنیم. اینها مسایل علمی نیست؛ بلکه عشقی و ذوقی است. اگر علم، عشق، مطالعه تلاش و در خانه همسایه ها زدن با هم جمع شود، نتیجه خوبی خواهد داشت.

 

ما باید تلاش کنیم و تنها خدا را در نظر داشته باشیم. با خود بگوییم: ما می خواهیم برای امام زمان(عج) کار کنیم و سرباز فداکاری برای او باشیم؛ بقیه کارها با خدا. او پیامبرش را در غار با تار عنکبوت حفظ کرد، این همه آهن و چدن هیچ کاره بود. اشرف مخلوقات، به وسیله «اوهن البیوت» حفظ شد. اگر خداوند آن برکتی که به تار عنکبوت داد به ما بدهد چه می شویم؟ آن تار عنکبوت، پیغمبر صل الله علیه وآله را حفظ کرد، خدا نیز به وسیله حضرت مهدی علیه السلام ما را حفظ می کند.

 

درباره قرآن نیز باید همواره احساس وظیفه و مسئولیت بکنیم. باید تلاش کنیم تا قرآن، از محجوریت بیرون بیاید. روزی به آیت الله سید مهدی روحانی (ره) گفتم: وقتی خداوند پیامبرصل الله علیه وآله را با «اوهن البیوت» حفظ کرد ما را نیز با قرآن – اشرف مخلوقات- حفظ خواهد کرد.

 

قرآن می گوید: هدهد دوبار سفر رفت، یک کشور مسلمان شد. از طرف دیگر می گوید: «فبعث الله غربا»؛ یعنی یک کلاغ آمد و دفن مرده را به هابیل و قابیل یاد داد. پس آن خدایی که کلاغ را معلم انسان ها می کند و با هدهد، کشوری را مسلمان می نماید؛ می تواند به واسطه من قرآن را از محجوریت بیرون آورد. ایشان گفت: درست است،  گفتم: حالا دعا کن. بعدا گفت: دعا کردم چون استدلال قوی بود.

 

آیا واقعا محال است که مثلا مردم چین و رومانی به دست شما مسلمان شوند؟ یا شما نماینده شخص امام زمان(عج) در رومانی باشید؟

 

روزی در زمان شاه، در حرم امام رضا علیه السلام دعا می کردم: خدایا تمام مغزهای ایران از من استفاده کنند، ارتشی ها، آموزش و پرورشی ها، دانشجوها و ... بعد خندیدم. خنده ام که گرفت به عقب نگاه کردم که کسی نفهمد؛ چون اگر کسی می شنید می گفت: خُل.

 

چه اشکالی دارد شما آن طور باشید آیا خداوند متعال نمی تواند آن نقشی که به شن طبس داد به شما بدهد؟ آیا آن نظری که به شن شده، ممکن نیست به ما شود؟ افق دید ما در تبلیغ، باید وسیع باشد و قدرت انفجاری داشته باشیم؛ یعنی بتوانیم افراد زیادی را تحت تاثیر خود قرار دهیم. هر مطلبی که یاد می گیریم به دیگران نیز یاد دهیم.»            

نظر شما